از سال 88 تاکنون بارها خواسته ام دین این قلم را به جنابعالی بپردازم.
اما هربار صرفاً به حرمت میزی که در دفتر بازرسی رهبری دودستی چسبیده اید سکوت کردم.
جناب آقای ناطق،
شما آنروز از چشم بنده افتادید که خود را نوچه ی آقای هاشمی خواندید.
آنروز که نه خبری از فتنه 88 بود و نه خبری از حال فعلی هاشمی!
من اما،
از اینکه خود را رسماً نوچه هاشمی خواندید فهمیدم که در تندبادهای ولایت ستیز، از شما آبی برای آنان که میخواهند همچنان انقلابی و آزاده!! بمانند گرم نخواهد شد.
جناب ناطق،
سیلاب نقد و انتقاد درباره نطق کور شما در سال 88 که مظهر خواص ساکت بودید همه جور گلایه و شماتتی را روانه شما ساخت و همه نوع تحلیلی را درباره دلیل سکوت جنابعالی در تندباد فتنه نانجیبان موجب شد لکن تحلیلی که اکنون خواهم گفت را رسماً از کسی نشنیده ام و در جایی نخوانده ام هرچند معتقدم همگان بر آن وقوف دارند.
شما در سال 88 سکوت کردید و حضرت آقا را تنها گذاشتید زیرا تصمیم به حفظ میزتان در بیت داشتید.
شما از یکسو نوچه آقای هاشمی بودید (و تا زمانی که این ادعا را پس نگرفته اید همچنان هستید) و از سوی دیگر حقوق بگیر دفتر رهبری.
باید هر دو را حفظ میکردید و چه راهی بهتر از سکوت!
یادتان هست پس از روی کار آمدن دولت بنفش درباره 9 دی چه گفتید؟
(( حضور مردم در راهپیمایی ها مانند 22 بهمن، روز قدس و نهم دی ماه به این
معنا نیست که هیچ مشکلی در کشور نیست و آنها نسبت به مسوولان انتقاد
ندارند.))
زیرکانه نوک پیکان 9 دی را که به سمت فتنه گران نانجیب داخلی بود صرفا به سمت خارج منحرف کردید و جنس 9 دی را همجنس با 22 بهمن و روز قدس قلمداد کردید.
صدالبته که پشتِ پشت فتنه 88 اسراییل و امریکا قرار داشتند اما نطق دیرهنگام شما درباره 9 دی همسوی با پیام واقعی 9 دی نبود.
دقت کنید که ولی نعمت شما(روحی له لفدا) چه میفرماید :
(( انگیزه های خباثت آلود می خواهند مقاطع اثرگذار و مهم انقلاب را تحریف کنند یا از یادها ببرند.))
جناب آقای ناطق نوری،
سخن درباره عدم انطباق مواضع و گفتار شما با مواضع و بیانات ولی امرمسلمین بسیار است.
اما،
آنچه که موجب شد تا چوب خط شما نزد این قلم به پایان رسد افاضاتی است که به تازگی درباره علی فریمانی (بخوانید مطهری) فرموده اید.
(( شهید مطهری فقط برایش تأثیرگذاری مهم بود و
تهمت و توهین مهم نبود و بسیار آزاده بود. پسر ایشان علی مطهری نماینده
تهران و سایر آقازادههایشان نیز چنین خصوصیات اخلاقی دارند. به خصوص علی
مطهری که با اخلاص، آزاده و همچون پدرش بیاعتنا به دنیاست؛ نمایندهای
آزاد، متدین و بیحاشیه. مطهری زنده است و نمیمیرد.))
یکبار مرور می کنیم که شما این پسر را واجد چه صفاتی خواندید :
با اخلاص/آزاده/بی اعتنا به مال دنیا/نماینده ای آزاد/متدین/ بی حاشیه
جناب رئیس دفتر بازرسی رهبری
لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید :
1- اینکه علی فریمانی قانون را با رانت پسر شهید مطهری بودن از پاشنه ی خود درآورد و استثنائا قانون کپی رایت نشر کتاب را (برای کتب مرحوم پدرش) به تصویب اختصاصی در مجلس برساند تا هیچ ناشری در این مملکت نتواند به نشر آثار استاد شهید اقدام کند از آزادگی است از اخلاص است یا بی اعتنایی به مال دنیا؟
2- اینکه علی فریمانی در صحن علنی مجلس به دیگر نمایندگان ملت دشنام ... بدهد از متدین بودن اوست یا اخلاصش؟
3- اینکه علی فریمانی پشت تریبون مجلس از تکنیک کف گرگی برای پیشبرد زبانش استفاده کند کدام شباهت را به شهید مطهری دارد؟ کدام تدین به چنین رفتاری حکم میکند؟
4- اینکه علی فریمانی برای ورود به مجلس و گرفتن رای مردم راهنمای راست بزند و به محض ورود به مجلس به چپ بپیچد در کجای اخلاص و تدین و مردانگی و آزادگی میگنجد؟
5- اینکه علی فریمانی عملا عمله ی سران فتنه شده و برای رفع حصر آنان از هیچ تقلایی فروگذار نمیکند چه ربطی به بی حاشیه بودن دارد؟
6- جناب رئیس دفتر بازرسی رهبر ، اینکه علی فریمانی بیاید و درعلن بگوید که رفتم پیش رهبری و درباره رفع حصر چنین و چنان گفتم و رهبری هم حرف و نظرم را اینگونه رد کردند و من باز هم روی نظرم بر رفع حصر و ظالمانه بودن..... هستم.
از اخلاص اوست؟ از تدین اوست؟ از آزادگی اوست؟
7- اینکه علی فریمانی هم اکنون شورای نگهبان را بابت "مینو" به چالش میکشد و به حواشی این موضوع مشکوک دامن میزند از تدین اوست؟ از خلوص و آزاد بودن اوست؟
جناب ناطق نوری،
اگر جیم کری را نمی شناسید به یکی از 8 فرزندتان بفرمایید تا شخصیت و نوع بازی این هنرپیشه مشهور هالیوود را به شما معرفی کنند.
جیم کری تمام بدنش را برای بازی در فیلمهایش به کار میگیرد.
شاید اگر فیلم "ماسک" او را بینید بهتر بدانید چه میگویم.
در یک کلام میتوان گفت : جیم کری بیشترین تحرک و خودنمایی اعضا و جوارج بدن را در میان تمام بازیگران هالیوود دارد.
سالها پیش در حال تماشای یکی از فیلمهایش از صداوسیما بودیم که بخث برسر قدرت بازیگری جیم کری شد.
پسرکی 8 ساله در میان جمع بود و دلش میخواست اظهارنظری کرده باشد، ناگهان گفت :
من عاشق بازی زیرپوستی جیم کری هستم.
جناب ناطق،
بی حاشیه خواندن علی فریمانی از سوی شما چیزی شبیه اظهار نظر آن پسرک معصوم بود که جیم کری را هنرپیشه ای با بازی زیرپوستی خواند.
آنروز یک ربع تمام همه ی جمع روده شدند.
اما امروز من به شما نمی خندم.
بلکه بی حاشیه خواندن پرحاشیه ترین نماینده مجلس نهم را تاسف بار میدانم و برای این آقا پسر فریمانی متاسفم که متوجه نیست چگونه توسط امثال جنابعالی به بازی گرفته میشود.
آری جناب ناطق،
بی حاشیه خواندن علی فریمانی دقیقا معادل زیرپوستی خواندن بازی جیم کری است.
اما بعد..
پاسخ دهید که :
چرا و به چه علت علی فریمانی را که به علنی ترین شکل ممکن درباره رهبری و ارکانی همچون شورای نگهبان آن مواضع را اتخاذ میکند آزاده و متدین و مخلص میخوانید اما هنوز از سمت خود استعفا نداده اید؟
اینکه شما خود را نوچه هاشمی بخوانید به خودتان مربوط است.
اینکه ولایت شکنان را ازاده و مخلص و متدین بخوانید به آخرت تان برمیگردد.
اینکه امثال علی فریمانی را در مسیر ناصوابشان تحریک و تحریض کنید به شب اول قبر شما ربط دارد.
اما چرا دست از سر بیت و دفتر حضرت آقا برنمیدارید؟
برادر من،
یا زنگی زنگ یا رومی روم!
سعدی فرمود : دو چیز طیره عقل است. دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی!
این همان نصیحتی است که شما خلافش را در 7 سال اخیر مرتکب شده اید.
نگارنده شک ندارد که اگر خبرنگاری از شما سوالات زیر را بکند پاسخ شما نیز همین نوشته های زیر خواهد بود :
خبرنگار : جناب اقای ناطق، آیا شما قیام در برابر شورای نگهبان و زیر سوال بردن وظایف قانونی اش را شرعی و قانونی میدانید؟
ناطق نوری : حتما خیر!!
خبرنگار : جناب اقای ناطق، آیا شما برای انجام وظایف نمایندگی حاضرید به دیگر نمایندگان فحش داده و به آنان کف گرگی بزنید؟
ناطق نوری : استغفرالله
خبرنگار : جناب اقای ناطق، آیا شما حاضرید پس از انکه نزد حضرت اقا از رفع حصر سران حرف زدید و ایشان قاطعانه شما را به عدم پیگیری این موضوع سفارش کردند بیایید و در رسانه ها پیروزمندانه از این گفت و گو حرف زده و مجددا بر ظالمانه بودن حصر سران فتنه حرف بزنید؟
ناطق نوری : حاشا و کلا!
خبرنگار : پس چرا کسی را که تمام اینها را مرتکب شده ازاده و متدین و بی حاشیه و مخلص خطاب میکنید؟
میپرسید چه دلیلی دارد که پاسخهای اینچنین به این سوالات خواهید داد؟
بخوانید :
کتاب خاطرات خودتان :
در انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی، آقای «سید محمدعلی زابلی» از سیستان را
شورای نگهبان ردصلاحیت کرده بود. ایشان روحانی بود و خیلی هم قیافهی
علمایی داشت.
برخی از سیستانیها هم شورش کرده و دفتر امام جمعه را آتش
زدند و سپس به طرف استاندارای حرکت کرده بودند که آنجا را تصرف کنند.
آقای
سید «احمد نصری» که استاندار آنجا بود، تلفن زد و گفت: «حاج آقا، دارند به
طرف استانداری می آیند ما چه کار کنیم؟»
گفتم: «کوتاه نیایید، برخورد
کنید.»
جمعه ظهر بود به آقای آخوندی که برای تشکیل شورای تأمین ویژه به
ارومیه رفته بود، گفتم مستقیماً از همان جا به زاهدان برود. اتفاقاً در آن
جمعه آقای شمخانی هم حضور داشتند، لذا این دو نفر به اتفاق، به زاهدان
پرواز کردند و جمعه بعد از ظهر کنترل اوضاع را در اختیار گرفتند و آقای
فلاحیان نیز روز بعد به آنها پیوست سپس آقای فلاحیان و آخوندی و شمخانی را
با نیرو و امکانات و اختیارات به آنجا فرستادم.
فردا آقای زابلی را قانع
کردند که به استانداری برود.
آقای آخوندی زنگ زد و گفت «آقای زابلی
اینجاست، چه کار کنیم؟»
گفتم: «به ایشان احترام بگذارید، اما عمامهی ایشان
را بردارید و چشمهایش را ببندید و او را به زندان بیندازید.»
آقای آخوندی
گفت: «این کارهزینهی بالایی دارد.» گفتم: «همین که دستور میدهم عمل کنید.