شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۸۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شنود» ثبت شده است

پرده اول :

پیش از این دکتر قالیباف در مشهد به مناسبت سوم و چهارم خرداد که روزهای مقاومت ملی هستند و به مناسبت فتح خرمشهر و مقاومت مردم دزفول در تقویم ایرانیان تعیین شده سخنرانی کرده بود.

به گزیده ای از سخنان آقای قالیباف در مشهد توجه فرمایید :

(( دوران جنگ تحمیلی تابلویی از مقاومت و پایداری، جهاد و ایثار، عقلانیت و عشق در کنار یکدیگر بود و این تابلو برای همیشه ماندگار است؛ شما نیز در این صدقه جاریه سهیم هستید، چرا که بندگان خدا خوبی ها و نقش انسان ها را فراموش می کنند اما درپیشگاه خدا ذره ذره این اعمال حساب و کتاب شده است و به دست فراموشی سپرده نمی شود. روزی حضرت امام (ره) فرمودند کاری نکنید در پیچ و خم روزگار، پیشکسوتان جهاد و شهادت به فراموشی سپرده شوند، اما اگر امروز ما آن ها را نشناسیم، آن ها در پیشگاه خدا مقرب هستند. ))


پرده دوم :

سازمان زیباسازی شهرداری تهران در طرحی که "نگارخانه ای به وسعت یک شهر" نامیده شده از یکم تا دهم خردادماه سال جاری بیلبوردهای خیابانهای اصلی و بزرگراههای تهران به قرق نقاشی های نقاشان اروپایی قرار داده است و خبری از تصاویر و پیامهای مربوط به فتح خرمشهر و مقاومت مردم دزفول نیست.

یکم تا دهم خرداد یعنی از قبل تا بعد از هفته مقاومت.

به یک تصویر نمونه بنگرید که چه زیبا! و چشم نواز! در خیابان ولیعصر تهران نصب شده است.

یک عکاس روس معاصر (دو دهه قبل) تصویر کج و معوج خودش را کشیده و مسئولین خوش سلیقه سازمان زیباسازی شهر تهران در ایام هفته مقاومت ایرانیان آن را به میهمانی چشمان اهالی تهران برده اند.

تصور کنید اگر همزمان با نصب این نقاشی های نازیبا ، قالیباف در تهران به سخنرانی درباره مقاومت میپرداخت موضوع عجیب تر هم میشد . اینطور نیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۸
مهران موزون
دیاثت هنری و فرهنگی هم یک جور از دیاثت است.
بازیگر فاسد الاخلاق هالیوود که پستی و بلندی های بدنش بر پرده های سینمای جهان و قرنیه چشم صاحبان ماهواره در ایران نا آشنا نیست اکنون به صرف اینکه تصویری از دریاچه ارومیه را بر پروفایل مجازی اش کاشته و چند کلامی در دلسوزی این دریاچه بر قلم رانده با آغوش باز فلان هنرپیشه ی احمق و بهمان مدیر کودن قرار گرفته و چه بسا که دی کاپریوی فاسد الاخلاق را همین روزها به خاک پاک ایران دعوت کنند.
پروژه زدایش حیا و غیرت ایرانی در جنگ نرم دشمن علیه ما تمامی ندارد.
فخر کاینات فرمود : ده طائفه از امت من وارد بهشت نشوند ، جز اینکه توبه کنند ، که یکی از این گروه دیوث است
خدا اموات علامه جوادی آملی را که مفهوم دقیق دیاثت را در روزهای اخیر به معنای عام و فراگیرش روی زبانها انداختندبیامرزد که در کنار دیاثت در سیاست به دیوث های هنری و فرهنگی هم توجه کنیم.

به همین سادگی که میخوانید :
به مرد بیگانه ای که پیش چشم میلیونها نفر و روی پرده های عریض سینمای جهان بارها عریان شده و حتی دخترکان آوانگارد ایرانی را نیز جلوی دوربین به بازی گرفته است خوش آمد بگویید و برایش فرش قرمز پهن کنید؟ چرا؟
چون از دریاچه ارومیه تعریف کرده است؟
چون او دی کاپریوست؟
چون او هنرپیشه هالیوود است؟
چون او طرفدار زیاد دارد؟
چون او بازیگر ماهر و قهاری است به همان مهارت سامری در ساختن گوساله؟
و مهم نیست که او فاحشگی تصویری اش را یک جهان دیده و می بینند؟

و مهم نیست آن لکاته ی شیفته هالیوود را به بازی گرفته و به سبیل کلفت پدرش و ریش باقی ایرانیان خندیده است؟
مهم نیست ...
آری او باید دعوت شود تا نه فقط روی پیکر دختر ایرانی بلکه روی پیکر وطن ایرانی پانهد.
و این میشود ترویج دیاثت فرهنگی. 
این میشود دیاثت نرم که از دل جنگ نرم دشمن علیه ما استخراج میشود.
بیشتر بخوانید +
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۸
مهران موزون

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۳
مهران موزون

محسن رضایی در برنامه پایش میگوید :

در حال حاضر بنده در اختیار رهبر انقلاب هستم که هر مأموریتی بدهند، اجرا می کنم. به دوستانمان کمک می کنیم تا انشاءالله امنیت کشور و اقتدار را در بیرون منطقه داشته باشیم.


این ادعای دبیر محترم مجمع تشخیص! تنها چند روز پس از تماس تلفنی ایشان با دبیر شورای عالی امنیت ملی و گره زدن زلف علیقلی به امنیت ملی صورت میگیرد.

جهت استحضارخوانندگان محترم،

داستان از این قرارست که دو نفر نادان (که معلوم نیست تحریک شده ی چه چیزی یا چه کسی بوده اند) در جونقان با حمله ی مشکوک و جاهلانه به تندیس یک مشروطه چی متهم به فراماسونر بودن، موجب ایجاد یک تنش کاذب و بیهوده محلی میشوند.

متعاقباً عده ای نیز بخاطر این کار احمقانه ی آن دو تخریبگر! فریاد وامصیبتا سر داده و نهایتاً محسن رضایی هم که نوستالژی شدیدی روی علیقلی سردار اسعد دارد فی الفور در تماسی تلفنی با علی شمخانی(به عنوان دبیر امنیت ملی ایران) خواستار پیگیری و برخورد با آن دو نادان میشود.

این حرکت عاجلانه ی فرمانده اسبق سپاه پاسداران از سوی عادی ترین افراد جامعه اقدامی غیرلازم و حیرت انگیز تلقی شد چه اینکه، رفاقت و رانت همسنگری محسن رضایی و شمخانی نباید موجب شود که هر موضوع کوچک و محلی را به امنیت ملی ایران مربوط کرد.

اکنون چند سوال از جناب آقای رضایی :

شما برادر محترم، در برنامه پایش اعلام فرمودید در اختیار رهبری هستید!!

منظورتان از "دراختیار بودن" چیست؟

اگر ولایتمدار بودن را میفرمایید که میلیونها نفر مانند جنابعالی در اختیار معظم له هستند.

اگر داشتن حکمی غیر از دبیری مجمع تشخیص را میفرمایید که در تمام سایت خامنه ای دات آی آر چیز دیگری غیر از همان حکم دبیری مجمع برای جنابعالی پیدا نمیشود.

اگر مقصودتان داشتنِ باور قلبی به فرامین حضرت آقاست جسارتا باید برای اثبات این امر به نکات ذیل پاسخ دهید :

آیا ایشان رضایت دارند که حل فتنه محلی یک مجسمه را به امنیت ملی کشور مرتبط سازید؟

آیا ایشان رضایت دارند که علیقلی را جزو مفاخر ملی ایران محسوب نمایید؟

آیا ایشان رضایت دارند که اتهام فراماسونر بودن علیقلی و شائبه دست داشتن او در قتل شیخ شهید را نادیده بگیرید و به دفاع از مجسمه آن مرحوم بپردازید؟

آیا ایشان نفرمودند : برای دفاع از مردم مظلوم لر و بختیاری دقت شود که شخصیت سازی نشود؟ (نقل به مضمون)

محض استحضارتان :

نگارنده در سراسر پایگاه خامنه ای دات آی آر جستجو کرد اما حتی یک کلام از ولی امر مسلمین درباره علیقلی محبوب شما پیدا نکرد.

در حالیکه نامِ نامی علیمردانخان بختیاری در صفحات خامنه ای دات آی آر میدرخشد و زهی افتخار برای قوم بزرگ بختیاری که چنین قهرمان دلیری را به عنوان فرزند راستین ایران در تاریخ خود دارد.

جناب آقای رضایی،

اگر دنبال قهرمان میگردید چرا از شهید علیمردانخان بختیاری گرفته تا سرداران لر و بختیاری شهید 8 سال دفاع مقدس، دنبال نصب تندیس شان نیستید؟

سردار شهید توکل قلاوند،

سردار شهید داریوش مرادی(فاتح مرصاد) که منافقین کوردل همچون زاپاتا جسم بی جانش را آماج قریب به سیصد گلوله قرار دادند؟

سردار شهید قاسم مدهنی

سردار شهید جعفر کوشکی

سردار شهیدعبدالحسین کردی

سردار شهیدناصر فاضلی

سردار شهیدسید جواد میرشاکی

سردار شهیدسید مصطفی میرشاکی

سردار شهیدجلال کاوه

سردار شهید حمیدرضا ابراهیمی

سردار شهید حسن گودرزی

سردار شهید مصطفی اذریان

سردار شهیدسهراب نوروزی

سردار شهیدنوروز صالحی

سردار شهید الیاس ارجمند

سردار شهیدسید کمال فاضلی

سردار شهیدمرتضی اسماعیل زاده

سردار شهیدجمشید براتپور

سردار شهیدحسین شیرزاد

سردار شهیدسید هادی موسوی

سردار شهیدسید ابوالقاسم احمدی

سردار شهیدحشمت الله کیانی

و  دهها سردار دیگر بختیاری و لر که اتفاقا هیچکدامشان نه اتهام فراماسونری دارند و نه شائبه ی نوکری انگلیس!

جناب رضایی،

نشنیده اید که میگویند : تیمم باطل است آنجا که آب است؟

این همه شهدای سربلند کوههای بختیاری و لرستان رها کرده اید و رفته اید سراغ علیقلی؟

چرا؟

صرفاً چون قلباً به این فرد علاقه دارید؟

سردار محترم، چرا برای اقوام لر و بختیاری میخواهید قهرمان تصنعی بسازید در حالیکه تاریخ این ایل و قوم مملو از پهلوان است؟

و مگر شهیدان، قهرمانان واقعی و چشم و چراغ این مردم نیستند؟

مگر به فرموده همان امامی که مدعی هستید در اختیار ایشانید همین سرداران شهید لر و بختیاری حکم امامزاده های کوههای بختیاری را ندارند؟ چرا تندیس و مجسمه اینان را در جای جای زاگرس نمیکارید؟

چرا محسن رضایی با سابقه ی آنچنانی باید زیر سایه نام کسی که متهم به فراماسونر بودن است پناه بگیرد؟

حیف نیست؟

چرا سرتان را برای شخصیتی همچون حضرت آیت الله العظمی بروجردی رضوان الله تعالی علیه بالا نمیگیرید که امثال علیقلی یک بند انگشت آن بزرگوار هم نمیشوند؟

چرا تندیس شهید شیرعلی مردان را سر دست نمیگیرید که شهید راه وطن شد و آخرین کلامش "زنده باد ایران" بود؟

براستی شما در اختیار رهبری هستید؟

پس به بیانات گهربار کسی که در اختیارش هستید مجددا گوش کنید :

قوم بختیاری و لُرها جزء بهترین و باوفاترین اقوام ایرانی هستند و به صفت صداقت، شجاعت، غیرت، صفا و پایداری بر عقائد اسلامی و شیعی شناخته می‌شوند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به گمنام ماندن بسیاری از شخصیتهای برجسته ی بختیاری نظیر مرحوم علیمردان خان و ضرورت شناسایی و معرفی این شخصیتها خاطرنشان کردند: ویژگی برجسته علیمردان خان مبارزه علیه استبداد رضاخانی با الهام گرفتن از عقاید و احساسات دینی است.
(26/12/92)

و یا :

ما بختیاریها و لرها را به صداقت، به صفا، به شجاعت، به غیرت شناختیم. اینها در قبال عقاید اسلامی و عقاید مذهبی و عقاید تشیّع، بسیار پایدار و دارای پافشاری و پایمردی بودند در طول زمان، و زمان خود ما هم همین محسوس بوده و این را دیدیم. به سادات چقدر احترام میگذارند، به خاندان پیغمبر چقدر احترام میگذارند، به طور مطلق به روحانیون [چقدر احترام میگذارند]؛ حالا [مام جمعه‌ی شهرستان مسجدسلیمان‌] فرمودند که شخصیّت‌های علمی آنجا معروف نشده‌اند؛ لکن من که چند سال قبل از این رفتم شهرکرد، آن‌طور که در ذهنم هست، آنجا با برخی از روحانیون لر و بخصوص بختیاری آشنا شدیم و اینها گفتند و کسانی را هم از شخصیّت‌ها اسم آوردند؛ منتها مظلومیّت این قوم همین است که حتّی شخصیّت‌های روحانیشان هم شناخته شده نیستند، معروف نیستند؛ خب اینها بایستی جستجو بشود و تلاش بشود. و حالا که شما بحمدالله در این جریان قرار گرفتید، خوب است که کار را ادامه بدهید و بگردید واقعاً شخصیّت‌ها را پیدا کنید، منتها آن‌چنان که هستند؛ یعنی دقّت بشود که شخصیّت‌سازی نشود.( 26/12/92 )

خواندید جناب دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام؟؟؟

فرمودند : دقت بشود که شخصیت سازی نشود!!!

شما برادر حزب اللهی!! اگر راست میگویید و  واقعا در اختیار امام مسلمین هستید به سخن ایشان عمل کنید و از علیقلی شخصیت سازی نکنید لطفا.


بازنشر مطلب در راهکارنیوز +

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۵
مهران موزون

دوماه پس از پیروزی دولت یازدهم نگارنده در مطلبی هشدار دهنده + نفوذ مشکوک ساپورتهای عفت سوز سطح خیابانهای تهران را اطلاعرسانی کرد که پس لرزه های بسیار گسترده ای در فضای سایبری داشت.

از یکسو نیروهای محترم امنیتی و انتظامی هشدار شنود را جدی گرفته و کمی بعد مزدوران مادینه موساد را با ساپورتهای منقش به پرچم اسراییل در کف خیابانهای تهران دستگیر کردند و از سوی دیگر جیغ بنفش کانال تلویزیونی فرانس 24 درباره وبلاگ شنود نشان از هدفگیری صحیح این قلم بود.

هرچند که ساپورتها از فضای جامعه جمع نشد اما شنود سهم خود را  در کاهش فضاحت ساپورتها ادا کرد، ساپورتهایی که که قرار بود پایین تنه زنان ایرانی را یکسره به مسلخ چشمهای گرسنه کوچه و خیابان ببرد.

اما بعد..

اکنون پس از قریب به سه سال پس از آن فقره، به مورد نفوذ خیابانی دیگری از مصادیق نفوذ هنجارشکنانه در معابر تهران اشاره میشود که طی روزهای اخیر در حال تشدید و تجاهر است.

"تتو" کردن چند سالی است که به عنوان خالکوبی مدرن وارد سبد هزینه آرایش زنان ایرانی شده و متاسفانه دامنه انتشارش هم کم نیست.

اینکه اصولا تتو کردن حرام یا حلال و یا با مبانی بهداشتی مغایرت دارد یا خیر، مورد بررسی نگارنده نیست.

اما از آنجا "هرچیز به جای خویش نیکوست" تتو نیز حداکثر در حیطه جلاوت های زنانه برای ایجاد حلاوتهای کاذب شاید موضوعیت نسبی داشته باشد اما اینکه مردی با تمام مردانگی خود دست به تتو کردن بدن خود زده و جسمش را ذلیلانه تبدیل به تابلویی ناهنجار برای جلب توجه دیگران کند جای سوال بسیار دارد که از منظر روانشناختی و سلامت روان چنین مردانی قابل بحث است.

در این میان،

ظهور مدلهای تتویی که نهله ها و مکاتب انحرافی کشورهای غربی (که تاکنون صرفا از دریچه اینترنت یا قاب تصویر رسانه ای رویت میشدند) در کف خیابانهای تهران قابل تأمل است ؟

واقعا قانون درباره منظره زننده و هجو بدن نیمه عریان یک جوان ایرانی که به هیچوجه با فرهنگ رایح یک ایرانی اصیل و متعادل همخوانی ندارد چه میگوید؟

نیروهای محترم انتظامی که مسئول نظامدهی به فرهنگ عمومی در معابر و خیابانها هستند درین باره چه وظیفه ای دارند؟

اگر کمی در اینترنت بگردید با عناوینی همچون : تتوی آقایان تتوکار برای خانمها.....تتوی خانمهای تتوکار برای آقایان مواجه میشوید.

به تصاویر زیر بنگرید :

طی روزهای اخیر چنین تتوهایی در سطح معابر شهر تهران در حال شیوع و تشدید است :


سوال : تبلیغ انجام این تتوها را در اپلیکشین های بازار موبایل ایران ببینید و ازخود بپرسید که مجوز انجام این عملهای تتو و تبلیغ آن را چه منبعی صادر میکند؟

بازار داغ تتو در برخی آرایش!! گاههای مردانه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۲۱
مهران موزون

دوسال قبل برای مشاوره درخصوص خیّرین کمیته امداد سراسر کشور به ساختمان سوهانک (ساختمان مرکزی کمیته امداد) دعوت بودم. چه نیکو گفته اند که : شنیدن کی بود مانند دیدن!

تمام مدتی که در آنجا حضور داشتم به صندوق های کمیته امداد در سطح خیابانهای کشور و قیمت کاخ سوهانک بود.

راستش را بخواهید بسیار متاسف بودم از آنهمه اسراف در ایجاد این کاخ.

چه زمین گران قیمتش و چه ساختمان رفیع و پرهزینه اش.

انتصاب فتّاح اما،

دلم را شاد کرد و با شناختی که از ایشان داشتم می دانستم تکلیف این ساختمان بزودی روشن خواهد شد.

اکنون کاخ کمیته امداد در سوهانک به مبلغ 1000000000000  تومان به فروش گذاشته شده است و دکتر فتاح کمیته امداد مرکز را به ساختمانی در خیابان آزادی که یک هفتم ساختمان قبلی قیمت دارد نقل مکان کرده است.  (بیشتر بخوانید +)  و اینجا نیز +

امید که این حرکت خداپسندانه ی دکتر فتاح برای دیگر مسئولین کشور سرمشق شود.

انشالله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۲۶
مهران موزون

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۳۲
مهران موزون

به نقل از نسیم، اکبر هاشمی بتازگی گفته است :

در دوره احمدی نژاد به ویژه پس از سال 88 انقلاب داشت منحرف می‌شد و به سمت اختناق می‌رفت، من موفق شدم در بدترین شرایط تا حدودی این وضع را عوض کنم و مردم با همان مردانگی که انقلاب کردند سال 92 هم پیروز شدند. در سال 94 هم بزرگان را نگذاشتند وارد میدان شوند و چند چهره رده سوم و چهارم توانستند ژنرال‌های رقیب را کنار بزنند. اکنون دیگر می‌توانم راحت بمیرم زیرا مردم تصمیماتشان را خودشان می‌گیرند و در این نزدیکی پایان عمر که راه انقلاب را مسدود کرده بودند آن را باز کردم.

هرچند هنوز صحت این نقل قول از سوی پدر مهدی هاشمی بهرمانی تایید نشده اما به دلایل زیر نمیتوان پذیرفت آقای هاشمی چنین حرفی بزند زیرا او عاقل تر از اینهاست که درباره مرگش به این راحتی سخن براند.

اولا مرگ دست خداست و جناب آقای هاشمی نمیتواند نزدیک یا دور بودن مرگش را تعیین کند.

ثانیاً :

1- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی پسرش به جرمهای زشت اقتصادی و .. در زندان اوین محبوس است؟

2- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی فائزه دخترش سوء سابقه ی زندان بر پیشانی دارد ؟

3- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی برادر همسرش (حسین مرعشی)دارای سوء سابقه زندان است؟

4- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی دست پرورده هایش یا در زندانند یا مانند کرباسچی دارای سابقه زندانند؟

5- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد درحالیکه حنایش نزد ملت رنگی ندارد؟

6- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی میداند که احتمالاً تا آخر عمر رنگ تریبون نمازجمعه را نخواهد دید؟

7- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی میداند که احتمالاً هیچ حکم دیگری را ازدست «آقا» دریافت نخواهد کرد؟

8- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی اعتبار خاطراتش به کمترین حد خود در میان ملت نزول کرده است؟

9- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی حال فعلی اش فرسنگها با حال قبلی اش تفاوت دارد؟

10- چطور هاشمی می تواند راحت بمیرد در حالیکه هنوز از احمدی نژاد حلالیت نطلبیده است؟

11- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی هنوز یکبار هم دست نوازش بر سر یتیمان شهدای 88 نکشیده است؟

12- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه خاطره خوش 9 دی 88 در خاطرش باقی است؟

13-چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه شیخ بیسواد و داماد لرستان و عروس آذربایجان در حصرند؟

14- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه خودش اقرار کرد : جریان انحرافی یادگاری من شد.

15- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه در انتخابات 94 علنا مورد حمایت BBC قرار گرفت؟

16- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی برجام مورد حمایتش پنچر شده است؟

17- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه رنگ ریاست بر خبرگان را نخواهد دید؟

18- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی شماتتها بابت نامه ی بی سلام و والسلام هنوز هم به دنبال اوست؟

19- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه شورایی شدن رهبری را به چشم نخواهد دید؟

20 -چطور آقای هاشمی راحت بمیرد وقتی قرار است مراسم حکم تنفیذ دکتر احمدی نژاد(یا همسنگر او را) در سال 1396 از کادر تلویزیون سازمان رسانه ملی شاهد باشد؟

لذا بعید است آقای هاشمی چنین سخنی گفته باشد!

انشالله که آقای هاشمی سالم و سرحال باشند و این صحنه بیاد ماندنی را تماشا نمایند.

آمین یا رب العالمین.


انتشار در راهکار نیوز +

انتشار در بتانیوز  +

انتشار در ماسال نیوز  +

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۲۲
مهران موزون

از سال 88 تاکنون بارها خواسته ام دین این قلم را به جنابعالی بپردازم.

اما هربار صرفاً به حرمت میزی که در دفتر بازرسی رهبری دودستی چسبیده اید سکوت کردم.

جناب آقای ناطق،

شما آنروز از چشم بنده افتادید که خود را نوچه ی آقای هاشمی خواندید.

آنروز که نه خبری از فتنه 88 بود و نه خبری از حال فعلی هاشمی!

من اما،

از اینکه خود را رسماً نوچه هاشمی خواندید فهمیدم که در تندبادهای ولایت ستیز، از شما آبی برای آنان که میخواهند همچنان انقلابی و آزاده!! بمانند گرم نخواهد شد.

جناب ناطق،

سیلاب نقد و انتقاد درباره نطق کور شما در سال 88 که مظهر خواص ساکت بودید همه جور گلایه و شماتتی را روانه شما ساخت و همه نوع تحلیلی را درباره دلیل سکوت جنابعالی در تندباد فتنه نانجیبان موجب شد لکن تحلیلی که اکنون خواهم گفت را رسماً از کسی نشنیده ام و در جایی نخوانده ام هرچند معتقدم همگان بر آن وقوف دارند.

شما در سال 88 سکوت کردید و حضرت آقا را تنها گذاشتید زیرا تصمیم به حفظ میزتان در بیت داشتید.

شما از یکسو نوچه آقای هاشمی بودید (و تا زمانی که این ادعا را پس نگرفته اید همچنان هستید) و از سوی دیگر حقوق بگیر دفتر رهبری.

باید هر دو را حفظ میکردید و چه راهی بهتر از سکوت!

یادتان هست پس از روی کار آمدن دولت بنفش درباره 9 دی چه گفتید؟

(( حضور مردم در راهپیمایی ها مانند 22 بهمن، روز قدس و نهم دی ماه به این معنا نیست که هیچ مشکلی در کشور نیست و آنها نسبت به مسوولان انتقاد ندارند.))

زیرکانه نوک پیکان 9 دی را که به سمت فتنه گران نانجیب داخلی بود صرفا به سمت خارج منحرف کردید و جنس 9 دی را همجنس با 22 بهمن و روز قدس قلمداد کردید.

صدالبته که پشتِ پشت فتنه 88 اسراییل و امریکا قرار داشتند اما نطق دیرهنگام شما درباره 9 دی همسوی با پیام واقعی 9 دی نبود.

دقت کنید که ولی نعمت شما(روحی له لفدا) چه میفرماید :

(( انگیزه های خباثت آلود می خواهند مقاطع اثرگذار و مهم انقلاب را تحریف کنند یا از یادها ببرند.))

جناب آقای ناطق نوری،

سخن درباره عدم انطباق مواضع و گفتار شما با مواضع و بیانات ولی امرمسلمین بسیار است.

اما،

آنچه که موجب شد تا چوب خط شما نزد این قلم به پایان رسد افاضاتی است که به تازگی درباره علی فریمانی (بخوانید مطهری) فرموده اید.

(( شهید مطهری فقط برایش تأثیرگذاری مهم بود و تهمت و توهین مهم نبود و بسیار آزاده بود. پسر ایشان علی مطهری نماینده تهران و سایر آقازاده‌هایشان نیز چنین خصوصیات اخلاقی دارند. به خصوص علی مطهری که با اخلاص، آزاده و همچون پدرش بی‌اعتنا به دنیاست؛ نماینده‌ای آزاد، متدین و بی‌حاشیه. مطهری زنده است و نمی‌میرد.))

یکبار مرور می کنیم که شما این پسر را واجد چه صفاتی خواندید :

با اخلاص/آزاده/بی اعتنا به مال دنیا/نماینده ای آزاد/متدین/ بی حاشیه


جناب رئیس دفتر بازرسی رهبری

لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید :

1- اینکه علی فریمانی قانون را با رانت پسر شهید مطهری بودن از پاشنه ی خود درآورد و استثنائا قانون کپی رایت نشر کتاب را (برای کتب مرحوم پدرش) به تصویب اختصاصی در مجلس برساند تا هیچ ناشری در این مملکت نتواند به نشر آثار استاد شهید اقدام کند از آزادگی است از اخلاص است یا بی اعتنایی به مال دنیا؟

2- اینکه علی فریمانی در صحن علنی مجلس به دیگر نمایندگان ملت دشنام ... بدهد از متدین بودن اوست یا اخلاصش؟

3- اینکه علی فریمانی پشت تریبون مجلس از تکنیک کف گرگی برای پیشبرد زبانش استفاده کند کدام شباهت را به شهید مطهری دارد؟ کدام تدین به چنین رفتاری حکم میکند؟

4- اینکه علی فریمانی برای ورود به مجلس و گرفتن رای مردم راهنمای راست بزند و به محض ورود به مجلس به چپ بپیچد در کجای اخلاص و تدین و مردانگی و آزادگی میگنجد؟

5- اینکه علی فریمانی عملا عمله ی سران فتنه شده و برای رفع حصر آنان از هیچ تقلایی فروگذار نمیکند چه ربطی به بی حاشیه بودن دارد؟

6- جناب رئیس دفتر بازرسی رهبر ، اینکه علی فریمانی بیاید و درعلن بگوید که رفتم پیش رهبری و درباره رفع حصر چنین و چنان گفتم و رهبری هم حرف و نظرم را اینگونه رد کردند و من باز هم روی نظرم بر رفع حصر و ظالمانه بودن..... هستم.

از اخلاص اوست؟ از تدین اوست؟ از آزادگی اوست؟

7- اینکه علی فریمانی هم اکنون شورای نگهبان را بابت "مینو" به چالش میکشد و به حواشی این موضوع مشکوک دامن میزند از تدین اوست؟ از خلوص و آزاد بودن اوست؟

جناب ناطق نوری،

اگر جیم کری را نمی شناسید به یکی از 8 فرزندتان بفرمایید تا شخصیت و نوع بازی این هنرپیشه مشهور هالیوود را به شما معرفی کنند.

جیم کری تمام بدنش را برای بازی در فیلمهایش به کار میگیرد.

شاید اگر فیلم "ماسک" او را بینید بهتر بدانید چه میگویم.

در یک کلام میتوان گفت : جیم کری بیشترین تحرک و خودنمایی اعضا و جوارج بدن را در میان تمام بازیگران هالیوود دارد.

سالها پیش در حال تماشای یکی از فیلمهایش از صداوسیما بودیم که بخث برسر قدرت بازیگری جیم کری شد.

پسرکی 8 ساله در میان جمع بود و دلش میخواست اظهارنظری کرده باشد، ناگهان گفت :

من عاشق بازی زیرپوستی جیم کری هستم.

جناب ناطق،

بی حاشیه خواندن علی فریمانی از سوی شما چیزی شبیه اظهار نظر آن پسرک معصوم بود که جیم کری را هنرپیشه ای با بازی زیرپوستی خواند.

آنروز یک ربع تمام همه ی جمع روده شدند.

اما امروز من به شما نمی خندم.

بلکه بی حاشیه خواندن پرحاشیه ترین نماینده مجلس نهم را تاسف بار میدانم و برای این آقا پسر فریمانی متاسفم که متوجه نیست چگونه توسط امثال جنابعالی به بازی گرفته میشود.

آری جناب ناطق،

بی حاشیه خواندن علی فریمانی دقیقا معادل زیرپوستی خواندن بازی جیم کری است.

اما بعد..

پاسخ دهید که :

چرا و به چه علت علی فریمانی را که به علنی ترین شکل ممکن درباره رهبری و ارکانی همچون شورای نگهبان آن مواضع را اتخاذ میکند آزاده و متدین و مخلص میخوانید اما هنوز از سمت خود استعفا نداده اید؟

اینکه شما خود را نوچه هاشمی بخوانید به خودتان مربوط است.

اینکه ولایت شکنان را ازاده و مخلص و متدین بخوانید به آخرت تان برمیگردد.

اینکه امثال علی فریمانی را در مسیر ناصوابشان تحریک و تحریض کنید به شب اول قبر شما ربط دارد.

اما چرا دست از سر بیت و دفتر حضرت آقا برنمیدارید؟

برادر من،

یا زنگی زنگ یا رومی روم!

سعدی فرمود : دو چیز طیره عقل است. دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی!

این همان نصیحتی است که شما خلافش را در 7 سال اخیر مرتکب شده اید.

نگارنده شک ندارد که اگر خبرنگاری از شما سوالات زیر را بکند پاسخ شما نیز همین نوشته های زیر خواهد بود :

خبرنگار : جناب اقای ناطق، آیا شما قیام در برابر شورای نگهبان و زیر سوال بردن وظایف قانونی اش را شرعی و قانونی میدانید؟

ناطق نوری : حتما خیر!!

خبرنگار : جناب اقای ناطق، آیا شما برای انجام وظایف نمایندگی حاضرید به دیگر نمایندگان فحش داده و به آنان کف گرگی بزنید؟

ناطق نوری : استغفرالله

خبرنگار : جناب اقای ناطق، آیا شما حاضرید پس از انکه نزد حضرت اقا از رفع حصر سران حرف زدید و ایشان قاطعانه شما را به عدم پیگیری این موضوع سفارش کردند بیایید و در رسانه ها پیروزمندانه از این گفت و گو حرف زده و مجددا بر ظالمانه بودن حصر سران فتنه حرف بزنید؟

ناطق نوری : حاشا و کلا!

خبرنگار : پس چرا کسی را که تمام اینها را مرتکب شده ازاده و متدین و بی حاشیه و مخلص خطاب میکنید؟


میپرسید چه دلیلی دارد که پاسخهای اینچنین به این سوالات خواهید داد؟

بخوانید :

کتاب خاطرات خودتان :

در انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی، آقای «سید محمدعلی زابلی» از سیستان را شورای نگهبان ردصلاحیت کرده بود. ایشان روحانی بود و خیلی هم قیافه‌ی علمایی داشت.

برخی از سیستانی‌ها هم شورش کرده و دفتر امام جمعه را آتش زدند و سپس به طرف استاندارای حرکت کرده بودند که آنجا را تصرف کنند.

آقای سید «احمد نصری» که استاندار آنجا بود، تلفن زد و گفت: «حاج آقا، دارند به طرف استانداری می آیند ما چه کار کنیم؟»

گفتم: «کوتاه نیایید، برخورد کنید.»

جمعه ظهر بود به آقای آخوندی که برای تشکیل شورای تأمین ویژه به ارومیه رفته بود، گفتم مستقیماً از همان جا به زاهدان برود. اتفاقاً در آن جمعه آقای شمخانی هم حضور داشتند، لذا این دو نفر به اتفاق، به زاهدان پرواز کردند و جمعه بعد از ظهر کنترل اوضاع را در اختیار گرفتند و آقای فلاحیان نیز روز بعد به آنها پیوست سپس آقای فلاحیان و آخوندی و شمخانی را با نیرو و امکانات و اختیارات به آنجا فرستادم.

فردا آقای زابلی را قانع کردند که به استانداری برود.

آقای آخوندی زنگ زد و گفت «آقای زابلی اینجاست، چه کار کنیم؟»

گفتم: «به ایشان احترام بگذارید، اما عمامه‌ی ایشان را بردارید و چشمهایش را ببندید و او را به زندان بیندازید.»

آقای آخوندی گفت: «این کارهزینه‌ی بالایی دارد.» گفتم: «همین که دستور می‌دهم عمل کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۴۶
مهران موزون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۰۴
مهران موزون