شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۱۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است





به نظر ما، بحثهایی که درباب پوشش زن می‏ شود، بحثهای خوبی است که انجام می‏ گیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینه‏ های مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطی است. نه این‏که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من می‏گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه‏ ی ملی ماست؛ هیچ اشکالی هم ندارد؛ هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد. اگر واقعاً بنای تحرک و کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد، لباس رسمی زن می‏تواند چادر باشد و - همان‏طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.

البته می‏توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‏جا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار می‏ کنند، به خاطر این‏که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار می‏ کنند، به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی‏ آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می‏دهد!

شما خیال کرده ‏اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه‏ ی کذایی و آن لباسهای "و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ " و همانهایی را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر می‏دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می‏ خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً این‏جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل می‏شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابی نداشت؛ حتّی در این‏جاها وقتی نوبت به این کارها می‏رسد، بی‏ بندوباری خیلی بیشتر هم می‏شود؛ کمااین‏که در زمان شاه، بی‏ بندوباری‏ یی که در همین شهر تهران و بعضی دیگر از شهرهای کشور ما بود، از معمول شهرهای اروپا بیشتر بود! زن معمولی در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در این‏جا آن‏طوری نبود. آن‏طور که دیده بودیم و شنیده بودیم و می‏ دانستیم و مناظری که از آن وقت الان جلوی نظر من هست، انسان واقعاً حیرت می‏کند که چرا بایستی این‏گونه بشود؛ کما این‏که در خیلی از کشورهای متأسفانه عقب‏ مانده‏ ی مسلمان و غیرمسلمان هم همین‏طور است. بنابراین، باید به دقت و با نهایت کنجکاوی و بدون اغماض، مسائل ارزشی را رعایت کرد.

( 4 دی 1370 در دیدار با اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان، جمعی از زنان پزشک متخصص، و مسؤولان اولین کنگره‏ی حجاب اسلامی، به مناسبت میلاد حضرت فاطمه‏ی زهرا(س)
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۰۸
مهران موزون

شنود : تحلیل این قلم، پیش از آغاز جریان رأی اعتماد این بود که مشورت دهندگان به حسن روحانی مشورت های خود را طوری به ایشان وارد می آورند!! تا کسی چون زنگنه را ابتدا به ساکن برای تخلیه ی انرژی مقاومت مجلس به جلو بفرستند که گزینه ی اصلی خود را در مرتبه دوم یا سوم به مجلسی که زیر بار فشار رسانه ای طیف مشورت!! دهنده است بفرستند.
در همین راستا پُستی را 16 روز پیش قلمی شده بود با عنوان « میخواهند مجلس را از مرگ به تب راضی کنند » .
آنجا پیش بینی کرده بودم سابقه ی علنی و رسانه ای زنگنه برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی آنقدر واضح هست که با رأی قاطعانه خود، او را رد کنند لکن طیف مشورت! دهنده ی حسن روحانی با پیاده نظام رسانه ای خود کاری خواهند کرد تا همین کنار زدن زنگنه آنقدر انرژی از مجلس بگیرد که منتخبین ملت نای مقاومت در برابر گزینه ی دوم وزارت نفت را نداشته باشند. درست همان بلایی که در رای اعتماد دولت نهم بر سر احمدی نژاد آمد و او را تا معرفی گزینه ی چهارم وزارت نفت دواندند.
متاسفانه علیرغم اینکه استراتژی « از مرگ به تب» را خوب حدس زده بودم لکن چینش کسانی که باید فدایی رأی آوردن زنگنه می شدند را در میانه راه یافتم.
روز سه شنبه بود که با رصد حال و هوای مجلس به این تحلیل رسیدم که طیف وارد آورنده مشورت به روحانی، با کیاست تمام دوتن از نام و نشاندارهای 88 خود را تعمداً برای وزارت خانه های دیگری معرفی کرده اند تا کد فتنه فتنه فتنه ی نمایندگان روی آن دو تخلیه شده و زنگنه ای که صرفنظر از پوزیشنهایش در 88 (که چقدر نقش داشته یا نداشته) در سایه ی حمله ی نمایندگان به آندوی دیگر قرار بگیرد.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی رفتار هشتادوهشتی نجفی و منفرد را دیدند اما خلافگویی های پشت سرهم زنگنه را ندیدند.
(اظهارات و ادعاهای زنگنه را نهادها و اشخاص مختلف پشت سرهم تکذیب کردند).
متاسفانه 166 نفری که به زنگنه رأی دادند (که از خدای متعال و امام زمان عج برای آنان طلب بخشایش و مغفرت دارم) کارنامه درخشان!! زنگنه را در دستان زاکانی و دیگران ندیدند.



جالب اینکه هیچ نماینده ای اقدام به افشای کارنامه ی نورانی زنگنه در تصدی وزارت نیرویش نکرد.
هیچکس از زنگنه نپرسید که از کجا و از کدام مبادی و با اجازه ی کدام نهاد مسئول توانسته ای میان کارکنان صنعت نفت و خانواده هایشان نظرسنجی راه بیاندازی که متکبرانه ادعا کردی : کارکنان نفت و خانواده هایشان خوشحال اند که من میخواهم بیایم.
هیچ کس به آن نماینده ی خودشیفته ی پیرمردی که سنگ زنگنه را با چشمان بسته به سینه میزد نگفت که : هان ای کسی که وجود زنگنه و ارادتت به ایشان راه را بر حقیقیت طلبی ات بسته، چگونه و با کدام رویی پیش چشم ملت از همین حالا برای زنگنه 2% تلرانس مالی کنار میگذاری و رقمش را هم اعلام میکنی   30000000000 دلار؟
میدانی این رقم که ناچیزش خواندی بیش از 30 برابر 3 هزار میلیارد تومانی است که اَنگش را به دولت دهم زدید در حالیکه خود دولت دهم پرونده ی آن را کشف و روی میز قضاوت لاریجانی گذاشت؟
هیچکس این حقایق عریان را در مورد بیژن نامدار زنگنه ندید و نشنید.
هیچکس متوجه نشد که زنگنه از سویی به سوابق 30 سال پیش خود در وزارت جهاد افتخار میکرد و از سوی دیگر مدارک مصیبت های مدیریتی اش در 12 یا 16 سال پیش را فقط به این دلیل که مربوط به سالهای گذشته هستند به سُخره گرفت و طوری سخن گفت که ارائه دهندگان مدارک فوق نزد دیگران غضنفری در آمپاس قرار گرفته جلوه کنند.
هان ای 166 نفری که رأی مثبت به زنگنه دادید؛
بدانید و آگاه باشید یک تحلیل ویژه این است که در شطرنج رأی اعتماد، شما را با دوقلعه ی منفرد و نجفی کیش دادند تا زنگنه را وزیر کنند.
به هر روی، حالا دیگر نبض بازار ایران در چهار راه استانبول نخواهد زد بلکه گوش اقتصاد کشور در دستان باتجربه! بیژن نامدار زنگنه خواهد بود.
امید که شما 166 نفر در ماهها و سالهای آتی شهامت دفاع از این رأی را داشته باشید.





۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۵
مهران موزون

نطق دیروز آقای سید علی محمد بزرگواری حاوی دو ایراد بود.

یکی کاربرد عبارت «چماق لری» (هرچند که خود این سید بزرگوار پس از آن بنوعی توضیحاتی ارائه کردند + )

و دیگری کاربرد عبارت «دله دزد» برای شخصی که در مجلس حضور نداشت تا از خودش دفاع کند.

لکن آن بخش از سخنان ایشان که در دفاع از کیان مجلس و انقلاب و رهبری بیان شد بسیار غرا و کوبنده بود.

بنده به سهم خویش با این دو اشتباه سید مخالف بوده و متاسفم که اصل نطق ایشان گم شد.



اما بعد..

ظاهراً کسانی بلافاصله با پخش و تکثیر لینک عکس چهارده سالگی ایشان که برای ورود به امتحانات نهایی ششم ابتدایی شهر بهبهان گرفته شده، این اولاد رسول الله را به کمترین بهانه ای به سخره گرفته اند.

در این راستا نماینده ی مردم شریف لاهیجان با تبلت خویش عکس فوق را روی دست گرفته، در صحن مجلس به دوره گردی افتاده و سعی در کلید زدن فضای خبری تمسخرآمیز و خنده در مورد حجت الاسلام بزرگواری نموده است.

داستان این عکس هم هیچ نیست جز اینکه صبح یکی از روزهای سال 1350 سید علی محمد بزرگواری 14 ساله به همراه برادر خود از روستای پدری برای شرکت در امتحانات نهایی ششم ابتدایی خود را با پای پیاده (تا غروب) و از کوه و کمر به بهبهان رسانده و فی الفور برای گرفتن شش قطعه عکس شش در چهار به یکی از عکاسی های بهبهان مراجعه نموده و عکاس نیز برای تنظمیات کادر و عکس ، از پوشاک جانبی و موقتی آتلیه استفاده کرده و از سید زاده 14 ساله روستایی این عکس پرسنلی را می گیرد.

همین!



شما قضاوت کنید دوستان،

در این عکس جز معصومیت یک کودک سادات روستایی چه می بینید؟

جز دو چشم زیبای درخشان و اصیل عشایر دلیر کهکیلویه چه می بینید؟

انصافاً در گره ابروان این شیربچه ی طوایفی که افتخار لنگ کردن تیمور گورکانی را یدک می کشند چه می بینید؟


حال ببینید ایرج ندیمی نماینده مردم لاهیچان چگونه و با چه وجناتی اقدام به تمسخر این روحانی مظلوم نموده و سیادت ایشان را به هیچ گرفته است. ایرج ندیمی کسی است که خشمگین از ردصلاحیتش برای دوره هشتم مجلس فریاد برآورده بود که من خانواده ی شهید هستم چرا التزامم به اسلام و انقلاب زیر سوال است؟

ببینید ایرج ندیمی را :









جناب ندیمی :

انصافاً کدام عکاس هنرمندتر است ؟
عکاس 42 سال قبل بهبهان یا عکاس خبرگزاری ایسنا؟




انعکاس مطلب در مشرق نیوز  +

انعکاس مطلب در 598    +       

انعکاس مطلب در سایت رصدخانه  +

انعکاس مطلب در سایت پنهان آنلاین    +   

انعکاس مطلب در پایگاه سوک  +
۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۳۲
مهران موزون

آنان که در غائله ی 11 روزه ی احمدی نژاد مملکت را روی سرشان گذاشتند کجا هستند تا در برابر اینکار آقای جهانگیری قلم فرسایی کنند؟

مفهوم این دستور معاون اول حسن روحانی که دولت احمدی نژاد از 1392/3/1 هرچه تصویب کرده بیخود کرده و کلهم تعطیل! آیا معادل این نیست که احمدی نژاد و کل کابینه اش از یکم خرداد در خانه نشسته بوده اند؟

اینکه رئیس دیوان عدالت اداری کشور این اقدام ارتجاعی آقای جهانگیری را مغایر با قانون دانسته است، موضوع سخن من نیست. +

اصولا فرض میکنیم جهانگیری از کوره راههای قانونی توانسته باشد برای چنین دستور انزجارآوری سوراخ دعایی جسته باشد و قلم دست بگیرد و دستور صادر کند.



سوال من این است :

آیا تعطیلی مصوبات 74 روزه ی کابینه دولت دهم سنگین تر از خانه نشینی 11 روزه ی احمدی نژاد نیست؟؟؟

با شما هم هستم جناب آقای مغایرت شناس با قوانین!

شما که قوه ی «مغایرت شناسی تان» برای دولت احمدی نژاد تمام وقت کار می کرد.

اکنون تعطیلی و خانه نشینی 74 روزه ی کابینه ی دولت جمهوری اسلامی را برای کشور خسارت بار و خلاف قانون نمی دانید؟

نکند انبوه درختان اجازه نمی دهد تا جنگل را ببینید!

به راستی کجاست آن نهضت «ضد 11 روز» ؟

۲۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۴۹
مهران موزون

لیست کابینه دولت یازدهم به مجلس در حالی معرفی شد که میانگین سنی آنان 58 سال است.

جوانترین گزینه 53 و پیرترین آنان 68 سال سن دارد.

به راستی پیام ارائه لیست پیرترین کابینه ی تاریخ جمهوری اسلامی چیست؟

آیا اصلا پیامی در کار هست؟

گمان بنده این است که انتخاب عده ای پیشکسوتِ بازنشسته ی محترم در کابینه ی قوه ی اجرایی کشور که به بیشترین «قوه» برای دویدن در حوزه ی ساخت و ساز کشور نیاز دارند هیچ پیام مثبتی در بر ندارد.

سن 68 سالگی را حتی به زحمت می توان سن «مشاوره» دادن قلمداد کرد.

حقیقتاً کابینه ای با این سن و سال چگونه می تواند به دنبال تأمین رفاه اجتماعی و فراهم کردن فراغت بازنشستگان کشور از کار و مشغله باشد؟

هم اکنون یکی از معضلات فضای کارمندی در کشور این است که خیل جوانان جویای کار منتظر کشیدن دندان طمعِ «پست و میز» از سوی پیرمردان شاغل در ادارات هستند.

حال این کابینه ی دهه ی شصت چگونه می خواهد الگویی برای جوانگرایی در بدنه ی پرسنلی کشور باشد؟ الله اعلم.

آیا جای پیرمردان با تجربه حوزه ی اجرایی در بدنه مشاوره ی این قوه نیست .

آیا آقای روحانی ممانعتی برای گرفتن مشاوره از این عزیزان دارد؟

شخصی در زمان مناظرات انتخابات می گفت : ثمره ی حضور آقای مهندس غرضی در انتخابات چه می تواند باشد؟

گفتم : هیچ ثمری ندارد جز یک نشانه!

 آن نشانه این است که آقای هاشمی که سالهاست نظام را متهم به خانه نشین کردن مدیران شایسته و قوی اش می نماید مردم اکنون می بینند که آقای مهندس غرضی یکی از آن نمونه مدیران آقای هاشمی است که بحث های مناظراتی سال 1392  را از زمان مشروطه  و محدوده ی سنه 1292 آغاز می کند.

حال پس از معرفی کابینه ی آقای دکتر روحانی با توجه به لبخندها و اظهارات ناشی از رضایت آیت الله هاشمی رفسنجانی از این روند، باید از ایشان یک سوال کلیدی در فضای رسانه ای پرسیده شود(چه اینکه اقای روحانی بارها در محضر مردم اعلام کردند که با آقای هاشمی مشورت خواهند کرد) و حکماً این سوال نیز به بانک پرسش های بدون پاسخ ایشان افزود خواهد شد :



حضرت آیت الله،

این بود لیست آن مدیرانی که از خانه نشین شدنشان ناراحت بودید؟

در خصوص کفایت این اشخاص حتماً مجلس اظهار نظر خواهد کرد و ما امید داریم که نمایندگان مجلس بیش از آنکه خود را در برابر ملت و رهبری مسئول بدانند دستشان برای دادن رای اعتماد و یا عدم اعتماد به این محترمان فقط بابت چشمان تیزبین لنگر زمین و آسمان (امام عصر عجل اله تعالی فرجه الشریف) بلرزد.

اما این قلم صرفا بابت سن و سال لیست پیرمردان معرفی شده (که حتما و حتما مورد رضایت حضرتعالیست) پرسش می کند :

جناب آقای هاشمی، این بود همه ی سرمایه ی مدیریتی شما؟

به راستی عرصه ی اجرای کشوری چون ایران جای پیشکسوتانی در این سن و سال است؟

آیا از لشکر مدیران جوانی که در این 8 سال تربیت شدند 10 نفر آنان نیز برای شما قابل استفاده نبودند؟ این است تمام بلند نظری شما؟ (یادتان هست جمله ی زیرکانه  و مطایبه آمیزی که به نماینده شوروی در مذاکرات انرژی گفتید؟)

 مطایبه آمیز می پرسم : مگر شما هم یکی از ابرقدرت های نظام نبوده اید؟

آیا از نظر شما این تبلور حضور فرزندان ملت در کابینه است؟

آیا بپذیریم که شما فراجناحی عمل کرده اید؟

اینجانب به معدودی اسامی درون این لیست چون آقای دکتر علوی و جناب آقای جنتی ایراد وارد نمی کنم چون رجا واثق دارم از پس کار محوله بر می آیند لکن فردی باتجربه و آبدیده چون دکتر نعمت زاده توان جسمی 100 سفر استانی را دارد؟توان بی خوابی های شب و نیمه شب را و دوری از خانه و خانواده را دارد؟



جناب آقای هاشمی،

به سوال اصلی خویش باز می گردم : تمام آن مدیران اجرایی که 8 سال تمام از خانه نشینی شان گلایه می نمودید در این سن و سال هستند؟



۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۴
مهران موزون

چندی است که پدیده ای شوم برپیکر زنان پایتخت خودنمایی می کند که نامش «ساپورت» و یا «لگ» (leg) است.

البته این از خاصیت های جامعه ی آوانگارد و مدپرست است که برای ذایقه سازی و هویت بخشی به پدیده های نو و گاها ناساز با فضای عمومی، اقدام به نامگذاری خاص بر روی آنها می کنند.


این تصاویر در فضای عمومی تهران براحتی قابل مشاهده است


اینکه چرا و چه کسی نام «جوراب شلواری» های سابق را «ساپورت» نهاده و اصلا این نام از خارج کشور همراه با این جوراب شلواری های رنگ آمیری شده وارد شده یا خیر، موضوع بحث ما نیست.

داستان از این قرار است که از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری هایی نمودند که منظره ی بدن نمای از زانو به پایین این پوشش ها قدری عجیب می نمود. 




متاسفانه اقدامی در برخورد با این پوشش (که عملا شلوار را از زیر مانتو حذف کرده بود) از سوی هیچکدام از مبادی مسئول صورت نگرفت.

یکی از تحلیل های محتمل نیز این بود که حساسیت فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری و بهانه جویی دشمن برای شبطنت رسانه ای، دلیل جدی نگرفتن این آسیب اجتماعی می توانست باشد.

بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاه تر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواری های سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی این ساپورت ها نه تنها آفتاب بیشتری به خود می دیدند بلکه رنگ ها و نقوش بیشتری را بر اندام باربی های تهرانی تجربه می کردند.



گاهی یک ساپورت «رنگ پا» بیننده را به اشتباه می انداخت که نکند فقط یک پیراهن بر تن فلان زن است و دیگر هیچ!

به هر روی..

پس از اعلام نتایج انتخابات خرداد 92 ، آمار ساپورتهایی که صاحبانشان مانتوها را نیز به کناری نهاده و پیراهنی کِشی و چسبان را روی ساپورت ها برتن می کردند شیب تندی به خود گرفت.


این تصاویر در فضای عمومی تهران براحتی قابل مشاهده است


حالا این روزها..

ساپورت های رنگارنگ در حال فتح خیابانهای تهران است.

اکنون به وفور دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده می شوند که پیراهنی کشی و مجلسی را (که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و صرفا پیراهنی است که تا نیمی از نشیمنگاه امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامی نیم تنه ی تحتانی بدن را برعهده ی ساپورت نازک و گاها رنگ بدن خویش گذاشته اند.

روز گذشته برای دیدن فیلم «هیس!..دختر ها فریاد نمیزنند» به سینما پردیس رفته بودم تا یکی دیگر از فیلمهای سینمای مولف را ببینم.

انبوه زنان و دختران ساپورت پوشی که مردانشان با عضلات ستبر و بدنسازی شده (مردانی که حکماً به اندازه ی جوجه خروس هم غیور نبودند) دیده میشد و در این میان دخترکی با آرایشی غلیظ و موهایی افشان با ساپورتی مشکی خودنمایی می کرد چرا که با فونت نستعلیق سایز 90 و سفید روی ران ها و ساق پاهای خویش(بر روی ساپورت) اشعاری مورب و حالت ابر و باد ادبیاتی نوشته شده بود.

هرچه کردم نتوانستم قید خواندن اشعار بزنم.

دقیق تر شدم.

نوشته بود : شوش..جوادیه...راه آهن..شوش..میدان راه آهن...ترمینال جنوب..

نمی دانستم بخندم یا عصبانی شوم.

طراحی ابلیس کار خودش را برای کسانی که نمی خواهند به ساپورتها چشم بدوزند کرده بود..

چشم ها کنجکاو خواندن اشعار می شوند.

بعید نیست در آینده ی نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی شاهد باشیم.

نگرانم..

نگران شهرستان هایی که قرار است مورد حمله ی ساپورت ها قرار گیرند.

پروژه ی «حیازدایی» دشمن همچنان ادامه دارد و ما همچنان در غار اصحاب کهف خوابیم.







توضیح مهممسلم است که درج برخی از تصاویر فوق برای خوانندگان محترم «شنود» سوال برانگیز باشد.

پاسخ :

الف ) شنود اقدام به آپلود این تصاویر نکرده و صرفاً لینک تصاویر موجود و فیلتر نشده ی درون اینترنت کشور را انعکاس داده است. مضاف بر اینکه پایگاه شنود امیدوار است تا مسئولین محترمی همچون پلیس تلاشگر فتا با ردیابی آپلودکنندگان این تصاویر و تبلیغ کنندگان و فروشندگان این پوشاک مسئله دار، فضای روانی خانواده ها را امن تر کنند. بدیهی است وقتی منابع اصلی بارگذاری این تصاویر  ردیابی شده و بلاک شوند به خودی خود در اینجا نیز تصاویر فوق الذکر دیده نخواهند شد.

ب) شنود برای عینی سازی بحث مطروحه، صرفا اقدام به قرار دادن تعدادی از محجوب ترین تصاویر ساپورت پوش های تهران کرده است. خوانندگان محترم میتوانند با جستجوی واژه ی «ساپورت» در گوگل به تصاویری بسیار بدتر از این تصاویر دست یابند. بنابراین با انعکاس لینک این تصاویر در شنود، امیدواریم تا مسئولین محترم فیلترینگ کشور برای بلاک کردن نتایج جستجوی تصاویر «ساپورت» در موتورهای جستجو اقدام لازم را به عمل آورند.

ج) مهمترین دلیل قرار دادن لینک این تصاویر در شنود آن است که مسئولین محترم به این بیاندیشند که صحنه های واقعی و خیابانی این آسیب علنی تا چه حد مخرب تر از چند تصویر مجازی می تواند باشد.

حقیقتا صحنه های واقعی کف خیابانهای تهران در این روزها بسیار تکان دهنده است.


لینک مطلب در پایگاه خبری 598  +

لینک مطلب در بیباک نیوز  

لینک مطلب در پایگاه ایران خبر   +  

لینک مطلب در پایگاه خبری مشرق نیوز  + 

لینک مطلب در پایگاه خبری  ندای انقلاب  +

لینک مطلب در پایگاه خبری برنامه 20:30 صداوسیما  + 

لینک مطلب در پایگاه خبری هادیان البرز  +

لینک مطلب در پایگاه خبری استان نیوز  +

لینک مطلب در پایگاه خبری صراط نیوز  +

لینک مطلب در پایگاه خبری فریاد گیلان  +

اولین واکنش تحسین برانگیز پلیس تهران به افشاگری شنود + 

مطلبی حمایتی در همین راستا از جهان نیوز  +

حمایت پلیس از پیشنهاد شنود در فیلمبرداری از بدحجابی  +

ریشه ی ساپورت ها در آکادمی گوگوش +

دستگیری دو دختر ساپورت پوش با پرچم اسرائیل در میدان ونک تهران +

انعکاس مطلب در پایگاه خبری خانواده سبز  +

انعکاس مطلب در پایگاه خبری  یالثارات  +

انعکاس مطلب در پایگاه خبری  +

انعکاس مطلب در مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی  +

آغاز برخورد پلیس با مفسده ی ساپورت  +

(شنود در مباحث کامنتینگی پیشنهاد داده بود تا پلیس با فیلم برداری از بدحجابی و ارائه به قوه قضاییه ، اقدامی بی حاشیه در مبارزه با بدحجابی داشته باشد)

پست جدید شنود :

معاون اول روحانی، کابینه احمدی نژاد را 74 روز خانه نشین کرد

۲۳۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۲۱
مهران موزون

از آنجا که آقای روحانی با فرهنگ دستبوسی آشناست،






آیا ایشان هم در مراسم حکم تنفیذش دست امام خویش را خواهد بوسید؟










۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۳۰
مهران موزون

حسین شریعتمداری مطلبی را در کیهان قلمی نموده که یکی دو خط پایانی آن بسیار قابل توجه است.

((...  رأی عدم اعتماد مجلس به برخی از وزرای پیشنهادی نه فقط خدمت به مردم و نظام بلکه خدمت شایسته‌ای به آقای دکتر روحانی نیز هست و نمایندگان محترم مجلس باید یقین داشته باشند که رئیس جمهور منتخب از رأی عدم اعتماد به تعدادی از اعضای معرفی شده خشنود خواهد شد و اگرچه بعید نیست به ظاهر و بنا به مصالحی نسبت به عدم حضور آنها در کابینه خویش ابراز ناخرسندی کند ولی از آنجا که شواهد نشان می‌دهد اصحاب فتنه را تحت فشار و رودربایستی با برخی از سران و عوامل فتنه در فهرست گزینه‌های خود جای داده است، رأی عدم اعتماد به آنها را هدیه‌ای گره‌گشا از سوی مجلس شورای اسلامی تلقی می‌کند که راه را برای خدمت بیشتر ایشان هموارتر خواهد کرد..))


بلاشک این گفته ی آقای شریعتمداری چیزی فراتر از «تحلیل شخصی» ارزیابی می شود.

از این اظهارات چنین مستفاد می گردد که احتمالاً رئیس جمهور منتخب در پرسینگ جناحها و اشخاصی خاص قرار دارد که سعی دارند تا او را به انتخاب کابینه ای همسو با مصالح شخصی خویش وادار سازند که احیاناً آقای روحانی نیز در معذورات علنی سازی این فشارهاست.

در اینجا گریزی بسیار مختصر می زنیم به فشارهایی که احمدی نژاد در ابتدای دولت نهم برای معرفی کابینه به مجلس داشت.

خوب است که نمایندگان محترم تاریخچه ی رای اعتماد به کابینه ی دولت نهم را برای عبرت آموز بودن آن سریعاً تحت مرور و مطالعه قرار دهند.

در آن مقطع برای وزارت بسیار مهمی چون نفت (که رگ حیات اقتصادی جمهوری اسلامی بدان بند بود) نمایندگان مجلس در مواجهه ای مشکوک و بی سابقه، احمدی نژاد را وادار کردند تا 4 مرتبه برای این وزارت خانه گزینه معرفی نماید.

این اتفاق تلخ و بی نظیر، پیام مهم و حساسی برای ملت دربرداشت و آنهم تلاش تیم قبلی برای رهانکردن شاهرگ های اصلی این وزارتخانه بود.

اکنون در لیستی که هر روز بیشتر از دیروز نشتی های قطعی بودن آن به بیرون درز می می کند نام یک نفر در تمام این لیستهای «دائم الآپدیت» ثابت بوده و لیست به لیست و روز به روز دست به دست می گردد تا این شخص مثلا در روز موعود برای گرفتن رأی اعتماد تحویل مجلس گردد.

در این روزهای حساس، اصحاب قلم وظیفه دارند تا بی هیچ بغض و غرضی، مجلسیان را در بررسی کارشناسانه ی کابینه ی دولت یازدهم یاری دهند. چه اینکه نمایندگان ملت ممکن است فرصت کافی را برای مطالعه و اشراف دقیق بر روی افراد معرفی شده نداشته باشند.

در اینجا به دلیل آنکه هنوز لیست رئیس جمهور منتخب به مجلس ارائه نشده است وارد تحلیل کارشناسی و مستند کاندیداهای مختلف وزارتخانه ها نمی شویم.

بدیهی است گزینه ی نام برده شده و احتمالی وزارت نفت نیز از این تخفیف موقتی مستثنی نیست.

اما...

اگر و اگر..

کسی چون آقای ... برای تصدی وزارت نفت به مجلس معرفی شود یک تحلیل کلی وجود دارد و آنهم اینکه :

«تحمیلگرانِ» احتمالی، برای تحمیل نفرات مورد نظر خویش به رئیس جمهور منتخب، آنقدر باهوش هستند که کسی چون ... را (که اسناد علنی رسانه های عمومی دوران ایشان برای رأی عدم اعتمادش کافیست) به آقای روحانی معرفی نکنند.

همچنین «تحمیلگران» هنوز آنقدر آلزایمرشان عمیق نشده که فراموش کنند، رد کردن پشت سرهم  سه وزیر پیشنهادی نفتِ دولت نهم، فضا را برای رد کردن چندباره ی وزاری پیشنهادی حسن روحانی فراهم کرده است.

با این وجود چرا کسی چون ... را ممکن است به لیست تحمیل کنند؟

تنها پاسخ این است که برای به کرسی نشاندن گزینه ی اصلی که هنوز نامش فاش نشده، لازم است تا مجلس را با معرفی برخی افراد خاص چون آقای ..، از مرگ بگیرند که برای گزینه های دوم یا سوم در رودربایستی قرار بگیرند و به تب راضی شوند.

کاملا قابل درک است که آنانکه تمام شرافت باقی مانده ی خود را برای هتک آبروی احمدی نژاد در شش ماه باقیمانده ی دولت دهم بکار گرفتند و از مجرای اغتشاش قیمت ها و بازار دلار، با آرامش اقتصاد خانوار ایرانی بازی کردند تا خواسته خود در خدشه دار کردن چهره این شهید زنده ی مظلوم در نزد افکار تا حدی برسند اکنون بهتر از هر کس دیگری وقوف دارند که ارزش تصرف وزارت نفت جمهوری اسلامی کمتر از در اختیار گرفتن وزارت خارجه، اطلاعات و ارشاد نیست.


لذا؛

لازم است تا بیش از هر زمان دیگری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی بدانند که احدی از ملت دهانش بوی شیر نمی دهد فلذا چهارچشمی مراقب چگونگی صیانت مجلس از سوگند نمایندگی خویش هستند.

لکن ما خواهان آنیم که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی برای دادن رأی اعتماد به کابینه یازدهم، فراتر از چشم بیدار ملت و وجدان خویش، چشمان همیشه بیدار حضرت صاحب الزمان و العصر(عج) را ناظر بر عملکرد خویش بدانند.

ما برای تحقق حماسه اقتصادی و شکست تحریم ها حتما و حتما و حتما نیازمند آنیم که شاکله ی کلی کابینه(خصوصا وزارت حساس نفت) را همچنان رو به جلو نگهداشته و اجازه ندهیم کسی یا کسانی آقای روحانی را در کابینه اش محاصره کنند تا خدای ناکرده ایشان خلاف میل باطنی خویش، ناچار شود کشور و نظام را از شرایط «بدر و خیبر» دور کند.





۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۵۹
مهران موزون

به گزارش عصر ایران، شب گذشته حجت الاسلام ناطق نوری در مراسم احیای شب ضربت امیر مومنان(ع) در جوار مزار ملکوتی امام راحل بر روی منبر رفته و سخنانی شیوا و بلیغ ایراد نموده است.

به بخشی از این سخنان توجه کنید :

((..آدم مومن با حیاء است شما اگر دیدید کسی بی حیا است و به همه فحش می دهد، حتماً بدانید او دین ندارد و گرنه حرمت انسان ها را حفظ می کند و شعارش حفظ حیاء است. رسول الله فرمودند ایمان به ادعا که نیست و ایمان در کنار عمل کامل است. پیامبر می فرمایند مومن بهتان نمیزند، تهمت نمی زند و اسرار مردم را فاش نمی کند. ایشان می گویند کسی که بهتان بزند، تهمت بزند، روز قیامت او را روی تپه ای از آتش نگه می دارند تا اینکه روی آن تپه آتش اعتراف کند که به چه کسی تهمت زده است. لذاً تا موقعی که  چیزی در محکمه ای ثابت نشده است نباید حرفی علیه کسی زد..))



جناب ناطق! نوری!

ما مردم ایران پس از استماع سخنان یک روحانی بر روی منبر، برایمان سوالاتی پیش می آید که پس از پایین آمدن آن روحانی از منبر، نزد ایشان رفته و سوالات خویش را طرح می کنیم و جواب می گیریم.

بنده سخنان شما را از منبر سایبری عصر ایران خواندم و فیض بردم و برایم سوالاتی پیش آمده لطف کنید و پاسخ مرحمت فرمایید(خدا جزای خیر به شما دهد حاج آقا)

نکته : سعی می کنم جنبه منطقی و همچنین شرعیات دین را در پرسش هایم رعایت کنم .


جناب ناطق!

بنظر شما آیا حیاء فقط در دشنام ندادن است؟

آیا آن کس که در مسیر کربلا به هل من ناصر پسر زهرا(ع) لبیک نگفت و چشم در چشم مولایمان حسین(ع) دوخت و او را به بهانه های واهی همراهی نکرد، بی حیا نیست؟ بی دین نیست؟

بنظر شما که تخصصی در حد حجت الاسلامی دین دارید آیا بی حیایی نبود سکوت برخی ها در برابر کسانی که ولی امر مسلمین را دیکتاتور خواندند؟

آیا بی حیایی نبود سکوت برخی ها در برابر کسانی که به فرموده ی ولی امر، نظام را به لبه پرتگاه بردند؟

آیا بی حیایی و بی دینی نبود سکوت برخی ها در برابر کسانی که یه ساحت مقدس عاشورای حسین(ع) اهانت کردند؟

آیا سکوت از گونه ای که در بالا ذکر شد برای کسانی که لباس مقدس دین به تن دارند بی حیایی تر و بی دینی تر از بنده ی کت و شلواری نیست؟

جناب ناطق،

حاج آقا،

بنظر شما که مرد دین هستید و سواد پاسخ به این سوال بنده را حتما دارید بفرمایید که آیا بیحیایی نیست که کسی از ردای ولایت ارتزاق کند و بر سفره ی انقلاب بنشیند و خود را رهرو امام روح الله بداند اما جانشین قانونی و برحق ایشان را در ندای «این عمار» با سکوت خویش تنها بگذارد؟

آیا بی دین نیست چنین کسی؟

جناب ناطق!

همانگونه که بر منبر وعظ نشسته اید و توقع دارید تا مخاطبانتان جملات شما را قیاس از خود نگیرند شما نیز لطف کرده و سوالات طرح شده را قیاس از شخص خاصی نگیرید. بنده فقط پاسخ بلی خیر میخواهم. اصولا پرسش ها را طوری ساده و شیوا بیان کرده ام که زحمت شما را در دادن جواب کم کرده و تنها یک بلی یا خیر تفقد بفرمایید.

جناب ناطق،

از آنجا که هویت و موجودیت روحانیت شیعه در گفت و شنود و پاسخ به پرسش های مردم است تقاضا دارم به دور از هرگونه حاشیه روی و فرافکنی به سوالات یک مسلمان (که هنوز رتبه مومنی!! چون شما را ندارد) پاسخ بدهید.

آیا آن روحانی که از پاسخ به سوالات مردم می گریزد تنها نامی و لباسی از روحانی بودن را یدک نمی کشد ؟

جناب ناطق،

حضرت حجت الاسلام،

از بهتان حرف زدید.

از محکمه و نیاز به اثبات جرم گفتید.

آیا جرم نظام، جرم شورای نگهبان، جرم وزارت کشور، جرم یک میلیون مردم کوچه و خیابان که وظیفه ی اجرا و نظارت بر صندوق های انتخابات 88 را بر عهده داشتند در دادگاه های جمهوری اسلامی اثبات شده بود که عده ای آنگونه فریاد «این عمار» رهبری را در آوردند؟

البته که اثبات نشده بود.

البته که فتنه کردند.

البته که به فرموده ولی امر مسلمین (روحی له الفدا) فتنه گران 88 در ملاء اعلای خداوند نیز خسران دیدند.

حال پاسخ دهید :

آیا کسانی که رهبری را تنها گذاشتند و در رسانه های جمعی سکوت پیشه کردند و از مردم و نظام با سکوتشان دفاع نکردند بی حیا و بی دین نیستند؟

آیا کسانی که حرارت حنجره ی ولایتمداران را در فراخوانی ساکتین فتنه به همیاری و همراهی رهبری و نظام ناشنیده انگاشتند و چونان مردگانی از دنیا رفته سکوت کردند تا دشمنان داخلی و خارجی نظام کردند آنچه کردند، بی حیا و بی دین مطلق نیستند؟

از محضر جناب عالی برای تصدیع وقت در خواندن این پرسش ها پوزش می خواهم و تمنا دارم دستور فرمایید کسی از دفتر محترم تان پاسخ های شما بزرگوار را به این وبلاگ محقر ارسال فرمایند.

نکته ی فوق مهم در دادن پاسخ ها : ممنون می شوم پیش از ورود به مصادیق پرسش های بنده، ابتدا خودِ پرسش ها را بطور کلی جواب بلی یا خیر دهید و سپس اگر پاسخی مبسوط دارید در پی نوشت ارائه فرمایید.

سپاسگزارم و طاعات جنابعالی قبول حق



۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۳۰
مهران موزون

طنزی درباره روز تحلیف رئیس جمهور



به دنبال اعلام روح الله حسینیان مبنی بر استقبال از جک استراو با گوجه، نرخ گوجه های گندیده ی تهران و حومه در حال افزایش است.

شاهدان عینی اعلام داشته اند که علی مطهری برای پیشگیری از «گوجه مال» شدنِ کت و شلوار و کیفِ انگلیسی جک استراو، سراسیمه به حراست مجلس مراجعه کرده و درخواست نموده تا دستگاه های فلزیاب مجلس را به قابلیت گوجه یابی نیز مجهز نماید.

از سویی شنیده می شود که برخی نمایندگان غیور خانه ملت تصمیم دارند تا استراتژی خبرنگار عراقی را در پذیرایی از جک استراو بکار گیرند بنابراین پیش بینی می شود در روزهای آینده نرخ دمپایی های پلاستیکی مواد 2 نیز در بازار بازیافتی های تهران سیر صعودی به خود گیرد.

این احتمال در حالی عنوان می شود که رئیس قوه ی قضاییه هم از بیدار شدن افعی های فتنه 88 و گرم شدن جانشان گفته است.

اکنون این سوال مطرح است که بهترین گزینه برای روز تحلیف رئیس جمهور منتخب کدام است :

جک استراو با گوجه و افعی های فتنه88 با دمپایی مواد 2 پذیرایی شوند؟

استراو با دمپایی و افعی ها با گوجه؟

استراو با گوجه و دمپایی و افعی ها فقط با دمپایی؟

اما،

آیا فلزیاب های مجلس تا روز تحلیف به قابلیت گوجه یابی مجهز می شوند؟

آیا حمل دمپایی مواد2 توسط نمایندگان برای آوردن به صحن مجلس ممنوع می شود؟

آنچه مسلم است دستگاه های فلزیاب مجلس توانایی تشخیص مواد 2 بودن دمپایی ها را ندارند.

دو پیشنهاد ویژه ی شنود به علاقمندان استفاده از دمپایی :

1) دمپایی ها را به جای کفش بپا کنید که علی مطهری تا لحظه ی تقدیم دمپایی ها نتواند اعتراض کند.

2) رنگ دمپایی ها را سبز انتخاب کنید تا آگران دیسمان و برد رسانه ای این حرکت خداپسندانه بیشتر شده و روح شهدای فتنه 88 بیشتر دعاگوی پرتاب کنندگان باشد.



زیاده عرضی نیست

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۰۹
مهران موزون