شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۱۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

مولوی عبدالحمید در سخنانی توهین آمیز (نسبت به مراجع و روحانیت شیعه ی قم و مشهد) افاضاتی داشته است (اینجا) که پایگاه شنود در خصوص یک عبارت این شخصیت معلوم الحال سوالاتی دارد :
عبدالحمید در بخشی از سخنان خود (راجع به اظهار نگرانی مراجع شیعه در خصوص تحدید نسل شیعیان) گفته است :
(( زمانی که ما اعتقاد به اخوت اسلامی شیعه و سنی داریم و معتقدیم شیعه و سنی مسلمان، برادر و ایرانی و دو واقعیت هستند؛ نباید چنین سخنانی را بر زبان بیاوریم )) 
بد نیست ایشان به سوالات زیر پاسخ دهند تا شاید صدق نیت شان درباره وحدت شیعه و سنی مشخص گردد
جناب عبدالحمید :
1) تاکنون چندبار دولت سنی بحرین را برای قصابی اکثریت شیعه ی بحرین (در خطبه های نماز جمعه تان) محکوم کرده اید؟
2) تاکنون چند بار  وهابیت کثیف سعودی را بابت کشتار مردم سوریه محکوم کرده و زیر سوال برده اید؟
3) تاکنون چندبار این شایعه را که دولت سعودی سالهاست که دلارهایی را برای تکثیر نسل اهل تسنن بلوچستان تزریق میکنند رد و محکوم کرده اید؟
4) تاکنون چندبار عملکرد تفرقه افکنانه ی شیخ یوسف قرضاویِ فتنه گر را محکوم کرده اید؟
5) تاکنون چندبار دولت سعودی را بخاطر برنامه ریزی ها و حمایت های همه جانبه اش از تروریست هایی که در منطقه مشغول سلاخی شیعه و سنی و مسیحی هستند زیر سوال برده اید؟
6) تاکنون چندبار دولت سعودی را برای اهانتهایی که در قبرستان بقیع به زُوار شیعه می شود محکوم کرده اید؟
7) تاکنون چندبار مواضع سنی های تندرو و هتاک به شیعیان را در دولت کویت، قطر و امارات زیر سوال برده اید؟
8) تاکنون چندبار تخریب بقاع شیعه توسط سلفی ها و تکفیری های سنی را به طور واضح و رسا و بلند(طوری که دنیا بشنود) محکوم و نکوهش کرده اید؟
9) تاکنون چندبار مفتی های دیوانه ی وهابی، همچون العُریفی را بخاطر ترویج زنای محصنه در اهل تسنن به مرگ محکوم کرده اید؟
10) تاکنون چندبار مراسم سالگرد برای شهید بزرگی همچون سردار شوشتری (که خون پاکش را همکیشان شما به دلیل تقویت وحدت شیعه و سنی ریختند) شخصاً گرفته اید و لباس عزا برای این شیر بیشه ولایت علوی به تن کرده اید؟
11) تاکنون چندبار برای ولادت و شهادت دختر و داماد پیامبر پیامهای تبریک و تسلیت به مردم ایران گفته اید؟
12) تاکنون چندبار در سالروز کشتار حجاج بیت الله الحرام بیانیه صادر و سران کثیف سعودی را لعنت کرده اید؟
13) تاکنون چندبار در مناسبتهایی همچون «هفته وحدت» یا «ولادت و شهادت امام رضا (ع) » به آستان آن حضرت تشریف فرما شده و به حضرتش ادای احترام کرده اید؟ مگر آن ولی خدا، فرزند پاکیزه رسول الله (ص) نیست؟
14) تاکنون چندبار...
کافیست جناب عبدالحمید...
در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
اما بعد..
از من بشنوید و جوگیر اوضاع کنونی نشوید که «این نیز بگذرد». شما می مانید و ملت ایران .
بیایید با مردم صادق باشید.
باور کنیم که شما نگران وحدت شیعه و سنی هستید؟
واقعا؟؟

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۳۴
مهران موزون


به نقل از سایت جماران، یادگار ارشد حاج سید احمد خمینی در جلسه شورای هماهنگی روسای مراکز روابط عمومی و اطلاع رسانی که در آستانه روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی در جماران برگزار شد در سخنانی آموزشی! موضوع «ادب و مودب بودن» را مورد بحث قرار داده است. 

به گزیده ای از فرمایشات وی توجه فرمایید :
(( در ارتباطات فرهنگی باید به این نکته بنیادین توجه کرد که ما جامعه ای هستیم؛ که از نظر تاریخی بسیار مودب بوده ایم و یکی از مهم ترین علائم در فرهنگ ایرانی ادب است))
((پیدایش فضاهایی که باعث می شود به دلیل هجوم بیگانه یا ضعف داخلی؛ ادب را فراموش کنیم به معنای آن است که یکی از مهم ترین عنصرهای فرهنگی ما مورد هجوم واقع شده است.))
((بحث هنجارمندی دینی بسیار مهم است؛ اما به تعبیر رهبرانقلاب، نمی توان با دستمالی کثیف شیشه ای کثیف را پاک کرد؛ باید بدانیم که نمی توانیم بایک رفتار غیرمودبانه و غیر اخلاقی به جنگ نابهنجاری حتی دینی برویم))
((در زندگی امام بزرگوارمان یکی از قلل رفیع زندگی ایشان ادب است؛ چنانکه ما در طول تاریخ زندگی امام خمینی نیز حتی یک واژه غیرمودبانه نه شنیده ایم  و نه شنیده ایم که دیگران شنیده باشند. مثلاً می گویند آقای ریگان))
((باید انقلابی باشیم و بر مواضعمان قرار داشته باشیم و نسبت به هنجارها وارزشهایمان حساسیت داشته باشیم؛ اما این به معنای آن نیست که به این دلیل، دهنمان را بازکنیم و هر آنچه می خواهیم بگوییم و هر کاری که می خواهیم انجام دهیم .))


پیش از ورود به مطلب لازم است به آقای مصطفوی یادآور شویم که امام خامنه ای (مد ظله الشریف) قریب به 10 سال قبل ( 27/3/1383) طی دیدار با نمایندگان مجلس هفتم در موضوع لزوم مبارزه با مفاسد مالی و اقتصادی فرمودند :
((با دستمال کثیف نمی شود شیشه را تمیز کرد بنابراین باید در درجه اول مراقب باشید که به هیچ وجه به فساد آلوده نشوید.))
در حالی که آقای مصطفوی از این فرموده ی رهبری در قیاسی مع الفارق در باب «ادب» و «مودب بودن»  بهره برداری کلامی نموده اند.
از آنجا شائبه تعمدی بودن استفاده ی نامناسب! از بیانات حضرت آقا به سید حسن مصطفوی نمی چسبد ناچاریم ایشان را در استفاده ی مناسب از فرموده های ولایت ،صاحب ذوق و قریحه ی لازم ندانیم.
پر واضح است که یک مجموعه ی قضایی سالم و پاکیزه میتواند برای زدودن لکه های سیاه مالی و فساد اقتصادی اقدام کند اما در حیطه ادب و مودب بودن آیا از بی ادبان نمیتوان ادب آموخت؟

اما بعد..

مبرهن است که هر معلمی خود معلم یا معلمانی داشته است.
ما مسلمانان ایرانی که چشمه نوش معارف اهل بیت علیهم السلام هستیم، هم از محاضر اساتید اخلاق و ادب خویش بهره گرفته و میگیریم و هم به قول شیخ اجل (سعدی کبیر) از بی ادبان میتوانیم آموزش ادب ببینیم.
پس اینکه آقای مصطفوی مثال دستمال کثیف را برای مباجث ادب مندی آورده اند خیلی محلی از اعراب ندارد.

شاید گفته شود : منظور ایشان این بوده که رفتار بی ادبانه را نباید با بی ادبی پاسخ داد.

اما لزوما اینچنین نیست و بسته به اینکه چه کسی خطاب به چه کسی یا چه چیزی بی ادبی کرده ممکن است لازم باشد با ادبیاتی خاص (که ظاهر خشن و غیر ادبیانه دارد) پاسخ طرف مقابل را داد.

تایید این موضوع را میتوان در خطبه ی حضرت زینب (س) در بارگاه یزید بن معاویه مشاهده کرد.

یا جمله ای که حضرت صدیقه ی کبری (س) در برابر حرکت بی ادبانه پاره کردن سند فدک به طرف مقابل فرمود : خدا شکمت را پاره کند.

نکته ی مهم دیگر اینکه، آقای مصطفوی گفته اند :
((در زندگی امام بزرگوارمان یکی از قلل رفیع زندگی ایشان ادب است؛ چنانکه ما در طول تاریخ زندگی امام خمینی نیز حتی یک واژه غیرمودبانه نه شنیده ایم  و نه شنیده ایم که دیگران شنیده باشند. مثلاً می گویند آقای ریگان))
به عقیده ی این قلم، این سخن سیدحسن چیزی نیست جز اجتهاد در نص!
صرفنظر از اینکه جنابِ ایشان در عالم طلبگی خویش، شاگرد چه بزرگوارانی بوده یا هستند نمیتوان منکر شد که آقای سید حسن مصطفوی، در مباحث مربوط به ادب و آداب قاعدتاً می بایست رفتار و گفتار اساتید زیر را قبول داشته باشند :
الف ) پروردگار عالمیان
ب ) امیرالمومنین (ع)
ج) امام خمینی (ره)
د) یادگار امام (مرحوم مغفور حاج سید احمدی خمینی)


حال ببینیم که از این منابع مقدس و محترم هیچگاه واژه ی غیرمودبانه ای (آنطور که منظور سیدحسن است) صادر نشده است؟

الف ) گزیده ای از فرمایشات پروردگار عالمیان


1- قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِکَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ
سوره مائدة آیه 60
بگو آیا شما را به بدتر از صاحبان این کیفر در پیشگاه خدا خبر دهم ؟ همانان که خدا لعنتشان کرده است و از آنان بوزینگان و خوکان پدید آورده و آنان که طاغوت را پرستش کردند ..


2-خداوند در سوره مَسَد، هم ابی لهب را مورد عبارت خشنِ «بریده باید دستان ابی لهب» قرار میدهد و هم همسر آن ملعون را حماله الحطب میخواند
3-خداوند در سوره فیل راجع به کفاری که به کعبه حمله کردند می فرماید : تنشان را همچون علفی زیر دندان حیوان خرد و نابود نمودند
4- با یک جستجوی ساده مقادیر فراوانی از عبارات «لعنت کردن» در قرآن خواهید یافت.

5- یا آنجا که میفرماید : اولئک کالانعام بل هم اضل.


ب) گزیده ای فرمایشات امیر المومنین (ع)
1- دنیاى شما نزد من از اخلاط دماغ بز کمتر است!
2- تا سومى به حکومت رسید که برنامه اى جز انباشتن شکم و تخلیه آن نداشت و دودمان پدرى او (بنى امیه) به همراهى او برخاستند و چون شترى که گیاه تازه بهار را با ولع مى خورد به غارت بیت المال دست زدند، در نتیجه این اوضاع رشته اش پنبه شد، و اعمالش کار او را تمام ساخت، و شکمبارگى سرگونش نمود.
3-در نکوهش اهل جمل :
شما لشگر زن بودید، و پیرو چهارپاى زبان بسته، شتر آواز داد اجابت کردید، چون پى شد فرار نمودید.
اخلاقتان پست، پیمانتان سست، دینتان دوروئى، و آبتان شور است.
4-در نکوهش سستی یاران برای جهاد
به مردمى گرفتار شده ام که دستورم را پیروى نمى کنند، و دعوتم را پاسخ نمى گویند. اى بى ریشه ها، براى یارى حق به انتظار چه هستید؟ آیا دینى نیست که شما را متحد کند؟ غیرتى ندارید که خشم شما را به حرکت درآورد؟ فریادزنان در بین شما مى ایستم، و با صداى بلند از شما یارى مى خواهم، سخنم را گوش نمى دهید، و فرمانم را نمى برید تا وقتى که بدى عاقبت امور آشکار شود. انتقام خونى را به وسیله شما نمى توان گرفت، و به توسط شما امکان رسیدن به مقصودى نیست. شما را به یارى برادرانتان خواندم ولى همانند شتر بیمار و خسته فریاد کردید و همچون شتر لاغر زخمدیده از حرکت سنگینى نمودید،
5- در سرزنش اهل عراق
اى اهل عراق، شما همچون زن حامله اى هستید که باردار شده، و پس از دوران باردارى طفل مرده بزاید و شوهرش بمیرد، و دوره بیوه گیش طولانى شود، و دورترین اشخاص ارثش را ببرد. بدانید به خدا قسم آمدنم به سوى شما از روى اختیار نبود، اضطرار مرا به سوى شما کشید. به من خبر رسیده که شما مى گویید: على دروغ مى گوید! خدا شما را بکشد! بر چه کسى دروغ بندم؟
نه هرگز به خدا قسم، اما سخنانى است که از پیامبر گرفته ام که شما از آن غایب بودید، و لیاقت شنیدن آن را نداشتید. مادر آن که گفت «على دروغ مى گوید» به عزا بنشیند !
6-در وصف حجاج ابن یوسف
به خدا قسم پسرى از قبیله ثقیف بر شما مسلّط شود، متکّبر و رویگردان از حق، اموالتان را مى خورد، و پیه شما را از شدت ظلم آب مى کند; فشارت را بیشتر کن اى اباوَذَحه!
مى گویم: مراد از «وَذَحه» خُنْفَساء (جُعَل) است. و این گفته اشاره به حجّاج است، و او را با این حیوان کثیف داستانى است که جاى نقل آن نیست.
چه نزدیکند به بى معرفتى نسبت به حضرت حق ملّتى که رهبرشان معاویه، و آموزگارشان پسر زن زانیه (عمروعاص) است!


ج) امام خمینی (ره)
1- رئیس جمهور آمریکا منفورترین افراد است
2- لانه « فساد » را جوان های ما رفتند و گرفتند(تسخیر سفارت امریکا)     
3-ملت رزمنده ایران دخالت نظامی آمریکا را شنیدید و عذرهای کارتر را نیز شنیدید . اینجانب که کرارا گفته ام کارتر برای وصول به ریاست جمهوری حاضر است به هر جنایتی دست بزند و دنیا را به آتش بکشد شواهد آن یکی پس از دیگری ظاهر شده و می شود و اشتباه کارتر در آن است که گمان می کند با دست زدن به این مانورهای احمقانه می تواند ملت ایران را که برای آزادی و استقلال خویش و برای اسلام عزیز از هیچ فداکاری رویگردان نیست از راه خودش که راه خدا و انسانیت است منصرف کند. کارتر باز احساس نکرده با چه ملتی روبه روست و با چه مکتبی بازی می کند. ملت ما ملت خون و مکتب ما جهاد است     
4-این مانور احمقانه به امر خدای قادر شکست خورد(حمله امریکا به طبس)      
5-کارتر باید بداند که این عمل احمقانه او در ملت آمریکا چنان اثری خواهد گذاشت که طرفداران او را مخالفان او خواهد کرد. کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه حیثیت سیاسی خود را به صفر رساند و از ریاست جمهوری باید قطع امید کند. کارتر با این عمل خود ثابت کرد که قدرت تفکر را از دست داده و از اداره یک کشور بزرگ مثل آمریکا عاجز است     
6-الآن چقدر سال است که اسرائیل آمده و غصب کرده است این اراضى فلسطینى‏ها را و این همه جمعیت عرب و ممالک عربى، اینقدر عُرضه نداشته‏ اند که این فلسطین را رد بکنند. میگویند امریکا پشت سرش است. خیر، بى عرضه هستید! بى عرضه‏ اند! 
7-روز قدس روزى است که باید سرنوشت ملتهاى مستضعف معلوم شود، باید ملتهاى مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین. باید همانطور که ایران قیام کرد و دماغ مستکبرین را به خاک مالید و خواهد مالید، تمام ملتها قیام کنند و این جُرثومه‏ هاى فساد را به زباله دانها بریزند. روز قدس روزى است که باید این دنباله روهاى رژیم سابق در ایران، و آن توطئه چینهاى رژیم فاسد و ابرقدرتها در سایر جاها خصوصاً در لبنان، تکلیف خودشان را بدانند. روزى است که باید همت کنید و همت کنیم که قدس را نجات بدهیم؛ و برادران لبنانى را از این فشارها نجات بدهیم. روزى است که باید تمام مستضعفین را از چنگال مستکبرین بیرون بیاوریم. روزى است که باید جامعه مسلمین‏ همه اظهار وجود بکنند و هشدار بدهند به ابرقدرتها و به این تُفاله هایى که مانده است از آنها- چه در ایران و چه در سایر جاها...   
8-اگر اسرائیل انگشتش را به بحر محیط بزند ، نجس می شود    
9- و اینجا متن فرمایشات امام راحل در مورد جنایت آل سعود در حج خونین +
10- و باز هم در مورد حج خونین سال 67 :

آیا جرم این مجاهدان که به فرمان خداوند تعالی ندای برائت از مشرکین را انجام داده‏اند جز برائت از خدایان آل سعود و سعودی‏های عصر حاضر و شاه حسین و شاه حسن و مبارک نامبارک و صدام عفلقی است؟
11- خطاب به متتظری  :  از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

اما جناب آقای مصطفوی باید بدانند که ملت ایران این فراز مهم از نوشته های حضرت امام را هرگز فراموش نخواهند کرد :

اکنون‌که‌من‌حاضرم‌، بعض‌نسبت‌های‌ بی‌واقعیت‌ به‌ من‌ داده‌ می‌شود و ممکن‌است‌ پس‌از من‌در حجم‌آن‌افزوده‌شود؛ لهذا عرض‌می‌کنم‌ آنچه‌ به‌ من‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ یا می‌شود مورد تصدیق‌نیست‌، مگر آنکه‌ صدای‌من‌ یا خط‌ و امضای‌ من‌ باشد، با تصدیق‌کارشناسان‌؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم  

د)  گزیده ای از سخنان و نوستار یادگار امام (مرحوم مغفور حاج سید احمد آقا خمینی)

1- خطاب به منتظری : ((اکنون تمامی دوستان مخلص شما از جنابعالی می خواهند تا از مواضعتان که نتیجه القائات شیطانی بوده است عدول نمائید.))

اگر رنجنامه آن فقید سعید مرور کامل شود باز هم از این دست ادبیات با شیخ حسینعلی دیده می شود.

اما جناب مصطفوی، ما علاقمندیم تا در تعلیم و تعلم «ادب» ملجأتان همان مبادی چهارگانه ای باشد که در بالا ذکر شد.

ضمن اینکه بد نیست جنابعالی را در اتخاذ مواضع علمی، رسانه ای، مذهبی، سیاسی و .. به فرمایشات گهربار پدر نازنین تان ارجاع دهیم :

(( من (سید احمد خمینی) فرقم با بقیه این است که تنها! فرزند امام هستم و تنها به خاطر فرزند امام بودن است که مورد علاقه دوستان و بعضی از مردم هستم همیشه از خداوند خواسته ام تا در موضعی که باید باشم قرارم دهد و هیچ گاه ادعایی بیش از آنچه هستم نداشته باشم. از قبیل من، هزاران طلبه در حوزه ها مشغول درس و بحثند که تنها فرقشان با من در این است که فرزند امام نیستند.))
و یا :

(( ما منسوبین حضرت امام باید توجه داشته باشیم که فقط به علت نزدیکی با ایشان است که با ما مصاحبه می شود و یا به ما احترام می شود .
من چون فرزند امام هستم می آیند و با من مصاحبه می کنند چاپ می کنند و آن را تیتر می کنند و الا از قبیل من زیادند و از من بهتر بسیارند.
خودت را بکشی فرزند امامی و با این ژست که نخیر من با امام کاری ندارم و فقط حرف های خودم را می زنم، کار تمام نمی شود
))

در صدق فرمایشات حاج احمد آقا(ره) همین بس که جنابعالی علیرغم آنکه شناسنامه تان مزین به نام خانوادگی زیبای «مصطفوی» است علاقمندید تا شما را سیدحسن خمینی!! خطاب کنند.

لذا از شما انتظار میرود در نقل و انتقال فرمایشات آن یگانه ی روزگار دقت بیشتری مبذول فرمایید.

در پایان لازم میدانم نظرتان را به نکته ای ویژه جلب کنم :

اگر آنچه را که در پندار و اندیشه ی انسانها نهفته و علنی نشده است مستثنی کنیم، آنچه را که در گفتار و رفتار افراد صادر می شود میتوان ملاک مودب بودن یا نبودن آنها لحاظ کرد. حال اگر غلیظ ترین شکل بی ادبی را «دشنام» بدانیم، تصور عموم این است که دشنام آن چیزی است که در گفتار انسان هویدا میشود در حالیکه رفتار انسان نیز میتواند تبلور دشنام یا دشنامهایی باشد.

به فرموده ای از امام خامنه ای در این خصوص عنایت فرمایید :

(( آنچه که واقعاً دشنام است، عبارت از این است که استاد ما، دانشجوی ما، تشکل ما در خدمت آمریکا قرار بگیرد، در خدمت صهیونیسم قرار بگیرد؛ این ننگ است. بله، اگر چنانچه کسی متهم شد به این که در خدمت آمریکاست، در خدمت صهیونیسم است، در خدمت مخالفان استقلال کشور و سربلندی کشور است، این حقیقتاً ننگ است؛ این دشنام است. ))

حال بنظر شما برادر گرامی، کودتاچیان سال 88 که به قول حضرت آقا در زمین دشمن بازی کردند و کشور را تا لبه پرتگاه بردند چند نفرشان به کشور به ملت به انقلاب به ارزشها به دین و آیینمان دشنام دادند؟

چند نفر بی ادب را در این حیطه سراغ دارید؟


انعکاس مطلب در پایگاه خیبر آنلاین  +

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۴۲
مهران موزون

این پل را یادتان هست؟

خوب نگاه کنید آقای ترکان!

یادتان نیامد؟

زیاد به مغزتان فشار نیاورید حاج آقا!

من کمکتان میکنم : دزفول!...دولت دوم هاشمی!...شما وزیر راه بودید!....بخاطر آوردید؟

نه؟؟

کلنگزنی پل چهارم دزفول!...

شک ندارم که یادتان آمد.

آری جنابِ معاون وزیر نفتِ دولت نهم! درست فهمیدید.

این فقط یکی از پروژه های دولت اربابت آقای هاشمی بود.

کلنگش را زدی و رفتی و مردم دزفول را با کوله باری از گلایه و ناراحتی از این پروژه ی عقیم! تنها گذاشتی.

سالها گذشت تا سلسله ی دولت از هاشمیان به خاتمیان رسید و آنهم گذشت و گذشت تا آهنگرزاده ای به میدان آمد (درست چهار دولت بعد) و به سالی نکشیده تمامش کرد و افتتاحش نمود.

همان آهنگرزاده ای که تو را معاون وزیر نفت دولت نُهُمَش کردند و تو چهارسال در دولتی معاون وزیر نفت بودی که اکنون دائما به تخریب و تاراجش متهم میکنی.

نه جناب ترکان!

این ما نیستیم که کمبود فسفر مغز داشته باشیم.

یلکه این شمایید که اینروزها تبدیل به ضبط صوتی شده اید که طی 8 ماه اخیر چشم های شهلایتان را بسته و  واژگان دهان مبارکتان را نثار کارنامه درخشان دولتی میکنید که حضرت آقا(روحی له الفدا) فعالترین و پرکارترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی اش خوانده.


۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۲۵
مهران موزون

به گزارش میدان ۷۲ +گروهی از وهابیون افراطی خطاب مسئولان کشورشان اعلام کردند: نباید گلاب ایرانی وارد کعبه شود و نباید با گلاب ایرانی کعبه را شستشو داد.
این وهابیون افراطی در ادامه گفتند: هر آنچه از دست “رافضی”ها ساخته شود، “نجس” است و اگر قرار است کعبه با گلاب ایرانی شستشو شود به نوعی کعبه را نجس کرده ایم!
این مفتی های وهابی در پایان افزودند: ما از مسئولان درخواست می کنیم که اگر نیاز است، گلاب از کشورهای غربی وارد کنند اما گلاب از ایران وارد عربستان نشود زیرا گلاب ایرانی نجس است!
گفتنی است از سال ها پیش، به رسم همیشگی خانه خدا (کعبه) با گلابی که از ایران به عربستان فرستاده می شود، شستشو و معطر می شود.


(تناول سوسمار)

عکس تزئینی است و ربطی به مطلب ندارد

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۵۷
مهران موزون

این سرانجام کسی است که چهاربار نخست وزیر ایتالیا بوده است.(برلوسکونی)

جاروکشی خیابانها و خانه سالمندان، به اضافه ی دهسال محرومیت از کلیه مشاغل و سِمَت های دولتی.

(فقط به جرم تخلف مالیاتی)

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۱۸
مهران موزون
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۳۲
مهران موزون

پیش نوشت : به خوانندگان محترم شنود توصیه می شود این پُست را به آرامی و با دقت مرور فرمایند.


جوآنا فرانسیس از بنیانگذاران Feminenza میباشد. وی متولد کاناداست، دوران جوانی خود را در لهستان سپری کرد، پس از فارغ التحصیلی در دانشگاه ورشو به مدت ۸ سال در حرفه روزنامه نگاری تآتر و رادیو فعالیت کرد در سال ۱۹۷۴ برای آزادی زنان به انگلستان سفر کرد در سال ۱۹۸۳ با ماریا نوبلبا (از مؤسسین Feminenza) آشنا شد  در سال ۲۰۰۰ به کانادا سفر کرد و با فعالیت ۱۵ ساله خود توانست بنیاد Feminenza  را تاسیس کند وی هم اکنون در آمریکا با همسرش دیوید زندگی میکند.

متن نامه +  «جوانا فرانسیس» نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی به زنان مسلمان لبنان:


در میان تهاجمات اسرائیل در لبنان و جنگ ترور صهیونیست‌ها، اکنون مسائل جهانی به موضوع اصلی خانواده‌های آمریکایی بدل شده است. من کشتار، مرگ و نابودی را که در لبنان اتفاق افتاده می بینم ،اما من چیز دیگری را هم می بینم.
من تو را می بینم…
من نمی توانم کمکی بکنم اما می ببینم که تقریبا هر زنی، بچه ای بغل کرده یا اطراف او بچه هایی هستند. 

می بینم هرچند آنها پوششی محجوبانه دارند لیکن هنوز زیباییشان می درخشد . اما این فقط زیبایی بیرونی نیست، که متوجه آن می شوم، من چیزی عجیب در درون خود احساس می کنم، غبطه می خورم…
اما نمی توانم چیزی بگویم ؛ فقط قدرت، زیبایی، عفت و بیش از همه رضایت و شادی تو را تحسین می کنم.

آری، عجیب است اما به ذهن من خطور می کند که تو هر چند تحت بمباران اما از ما(زنان غرب)، خوشحال تری.
چرا که تو هنوز زندگی طبیعی یک زن را داری . شیوه ای که زنان از ابتدا همواره چنین زندگی میکردند . در غرب هم تا دهه ۱۹۶۰ اینچنین معمول بود، تا اینکه به وسیله دشمنی مشترک بمباران شدیم.
اما ما با مهمات واقعی بمباران نشدیم، بلکه با فساد اخلاقی و نیرنگ آلود و زیرکانه از طریق وسوسه بمباران شدیم.
آنها به جای استفاده از بمب افکن ها و جنگنده های آمریکایی، ما را از هالیوود بمباران کردند. آنها می خواهند بعد از آنکه از بمباران زیرساخت های کشورهای شما فارغ شدند، شما را نیز اینگونه بمباران کنند . نمی خواهم این برای تو هم اتفاق بیفتد. تو هم احساس خفّت خواهی کرد همانطور که ما می کنیم. تو می توانی از این بمباران ها دوری کنی، اگر لطف کنی و به ما که از نفوذ شیطانی آنها تلفات جدی داده ایم، گوش کنی.
برای اینکه هر چیزی که از هالیوود می بینی، مشتی دروغ است، تحریف است، نیرنگی ماهرانه است


آنها روابط نامشروع را تحت عنوان سرگرمیِ بی ضرر جلوه می دهند، برای اینکه هدف آنها انهدام اساس اخلاق جوامعی است که تشعشعات و امواج برنامه های سمّی شان را به آنان مخابره می کنند .
ملتمسانه از تو می خواهم سم آنها را نخوری . وقتی که از آن خوردی، هیچ پاد زهری برای آن نیست !! ممکن است نسبتاً بهبود بیابی، اما هرگز همچون قبل، نخواهی شد. بهتر است کاملاً از این سم دوری کنی، تا اینکه به دنبال شفا از آسیب هایی که بوجود می آورد باشی.
آنها سعی دارند، با فیلم ها و نماهنگهای شهوت انگیز، به دروغ ما زنان آمریکایی را شاد و راضی نشان دهند، مفتخر به لباس پوشیدن چون هرزه ها و قانع بودن به نداشتن خانواده ؛ و تو را اینچنین وسوسه می کنند .
اکثر ما شاد نیستیم،

به من اعتماد کن !

میلیون ها نفر از ما داروهای ضد افسردگی مصرف می کنیم، از شغل هایمان متنفریم و شب ها به خاطر مردانی که می گفتند دوستمان دارند، ولی حریصانه از ما سوءاستفاده می کنند و می روند، گریه می کنیم.
آنها می خواهند خانواده های شما را از بین ببرند و شما را متقاعد کنند که فرزندان کمتری داشته باشید . آنها با جلوه دادن ازدواج به عنوان شکلی از بردگی، مادری به عنوان نفرین و با جلوه دادن باحیا بودن و پاک ماندن به عنوان عقب افتادگی و اُمُلی چنین می کنند . 

آنها می خواهند خودت، ارزش خودت را پایین آوری و ایمان و اعتقاداتت را از دست بدهی . آنها مانند شیطانی هستند که آدم و حوا را فریب دادند، تو فریب نخور!

برای خودت ارزش قائل باش : من تو را به عنوان گوهر گران قیمت، طلای ناب، یا مروارید گرانبها می بینم، (برگرفته از انجیل متی ۱۳ :۴۵).
همه ی زنان مرواریدهای گرانبهایی هستند، اما برخی از ما در مورد ارزش پاکدامنی مان فریب خوردیم. عیسی گفت : «آنچه مقدس است ، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوک وحشی نیندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگشته، شما را بدرند.» (متی فصل ۷ عبارت ۶ )

مرواریدهای وجودیمان بسیار گرانبها هستند، اما آنها می خواهند به ما بقبولانند که بی ارزشند. ولی باورم کن! هیچ جایگزینی برای این نیست که بتوان در آیینه نگاه کرد و بازتاب پاکدامنی، نجابت و عزت نفس خود را در آن دید .
مُدهایی که از زیر دست خیاطان غربی بیرون می آیند برای این طراحی می شوند که به تو بقبولاند که ارزشمندترین سرمایه تو، جذابیت جسمی توست. اما لباسهای عفیف تو و حجاب تو در واقع پرجاذبه تر از هر مُد غربی است، زیرا تو را به صورت اسرارآمیزی پوشانده اند و عزت نفس و اعتماد به نفس تو را جلوه می دهند .
جاذبه های جسمانی زن باید از چشمان بی لیاقت پوشانده شود، البته این باید هدیه ای باشد از طرف تو برای مردی که تو را آنقدر دوست دارد و برایت احترام قائل است که با تو ازدواج می کند و از آنجا که مردان شما مرد اند و با غیرت و دلاور، حق آنان نیز چیزی کمتر از بهترینی که تو عرضه کنی نیست . مردان ما دیگر حتی پاکدامنی نمی خواهند، آنها دُرّ گرانبها را درک نمی کنند ؛ آنها سنگ مصنوعی پر زرق و برق را انتخاب می کنند تا آن را نیز (پس از سوءاستفاده) رها کنند!
گوهربارترین سرمایه های تو زیبایی درونی ات، نجابتت و آن چیزیست که تو را «تو» کرده است. اما متوجه شدم برخی زنان مسلمان از حدود تجاوز می کنند و حتی در حین حجابشان سعی دارند تا جایی که ممکن است مانند غربی ها شوند (قسمتی از موهایشان نشان داده می شود، آرایش داشته باشند و …).
چرا تقلید کنید از زنانی که به خاطر عفت و پاکدامنی ازدست رفته شان پشیمانند یا به زودی پشیمان خواهند شد؟
هیچ جبرانی برای آن از دست رفته نیست. شما الماس های بی عیب هستید. نگذارید آنها شما را بفریبند و تبدیل به سنگ بدلی شوید . زیرا که هر آنچه شما در مجلات مد و تلویزیون های غرب می بینید، دروغ است . این دام شیطان است . طلا نمای ابلهان است.
می خواهم تو را به اعماق قلبم راه دهم و سرّی را با تو در میان گذارم ؛ احیاناً اگر کنجکاوی : ارتباط نامشروع قبل از ازدواج چندان هم جالب نیست. ما جسم مان را به مردانی دادیم که عاشقشان بودیم ، فکر می کردیم این راهی است تا آنها نیز عاشقمان شوند و با ما ازدواج کنند، همانطوری که همیشه در تلویزیون دیده بودیم . اما بدون امنیت ازدواج و علم قطعی به اینکه او همیشه با ما خواهد بود ، حتی لذت بخش هم نیست !! چنین است مسخرگی و وارونگی آن، فقط یک هدر رفتن است .

تو می مانی و اشکهایت!
به عنوان یک زن که با زن دیگر صحبت می کند، باور دارم که تو این را فهمیدی برای اینکه فقط یک زن می تواند حقیقتا بفهمد در قلب زن دیگر چیست. حقیقتاً ما همه شبیه یکدیگریم علیرغم نژاد، دین و ملیتمان ، قلب یک زن همه جا یک شکل است . ما عشق می ورزیم ، این کاری است که به بهترین وجه انجام می دهیم . ما خانواده هایمان را پرورش می دهیم و به مردی که دوستش داریم، آرامش و قدرت می دهیم. اما ما زنان آمریکایی فریب خورده ایم در این باور که ما سعادتمند ترین هستیم چون شغل داریم، خانه هایی شخصی داریم که می توانیم در آن تنها زندگی کنیم و آزادی، که عشق خود را نثار هر کس که می خواهیم کنیم . این آزادی نیست و آن عشق نیست.
فقط در پناهگاه امن ازدواج است که جسم و قلب یک زن می تواند، برای عشق ورزیدن احساس امنیت کند . به چیزی کمتر از این، تن نده ، ارزش ندارد. تو حتی آن را دوست نخواهی داشت و پس از آن، حتی خودت را هم کمتر دوست خواهی داشت، سپس او نیز تو را ترک خواهد کرد.
گناه هرگز فایده ای ندارد ، همیشه تو را فریب می دهد . هرچند شرافت و کرامتم را باز پس گرفته ام ، اما هنوز هیچ چیزی جای اینکه شرافتم را از اول نمی دادم ، نمی گیرد.
ما زنان غربی شستشوی مغزی داده شده ایم که باور کنیم شما زنان مسلمان، مورد ظلم واقع شدید. اما در حقیقت این ماییم که مورد ظلم واقع شده ایم، برده ی مدهایی هستیم که پستمان می کند، نسبت به وزن و انداممان عُقده ای شده ایم، و گدای محبت مردانی هستیم که نمی خواهند رشد فکری یابند (مسئولیت پذیر باشند)… در اعماق وجودمان می دانیم که سرمان کلاه رفته است.
ما مخفیانه تو (زن مسلمان) را تحسین می کنیم و به تو رشک می ورزیم، با وجود اینکه برخی از ما آن را اقرار نمی کنیم.
خواهش می کنم به دیده تحقیر به ما نگاه نکنید یا فکر نکنید ما این چیزها را اینگونه که هست، دوست داریم .این تقصیر ما نیست.


اکثر ما پدرانی نداشتیم تا وقتی نوجوان بودیم، از ما حمایت کنند چون خانواده های ما(غربی ها) متلاشی شده اند. تو می دانی چه کسی پشت این نقشه است.
خواهران من، گول نخورید. نگذارید شما را هم بگیرند. پاک و با نجابت بمانید. ما زنان مسیحی، حقیقتاً نیاز داریم ببینیم زندگی زنان چگونه باید باشد. به تو نیاز داریم تا برای ما الگویی باشی، برای اینکه ما گمشده ایم. پاکی ات را نگه دار. به خاطر داشته باش، آب ریخته شده را نمی توان جمع کرد. پس با دقت محافظت کن!
امیدوارم این نصیحت را با همان روحیه ای که نیت شده بود دریافت کنی : روحیه دوستی، احترام و تحسین.
با محبت از طرف خواهر مسیحیت: جواَنا فرانسیس
نویسنده و روزنامه نگار – ایالات متحده آمریکا

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۰۵
مهران موزون

شنود تصمیم دارد تا به سیاق یکی از کارهای جالب پایگاه خبری 598 که تحت عنوان هاشمی بدون شرح + صورت میگرفت سریال روحانی بدون شرح را در دستور کار خود قرار دهد.

و اما چیست این سریال!

همه ی ما گاهی در اثر تحلیل های اشتباه و یا ضعف در مواضع و یا هر دلیل دیگری ممکن است با منویات و مواضع ولی فقیه زاویه پیدا کنیم که شاید بتوان گفت بزرگترین آفت یک شخص مدعی ولایت فقیه همین زاویه پیداکردن با خط رهبری نظام است.

این زاویه میتواند در گفتار باشد میتواند در کردار و میتواند در هردو.

هرچند که زاویه در گفتار و کردار اگر سهوی نباشد حتما از پنداری کژ نشأت میگیرد.

بدیهی است که زاویه گرفتن مسئولین نظام با خط ولایت، بسیار خسارت بارتر از زاویه گرفتنِ مردم عادی است.

گفته می شود رئیس جمهور دومین شخصیت عالی کشور است بنابراین زاویه گرفتن با رهبری برای ریاست جمهوری تلخ تر از زاویه گیری ریاست مجمع تشخیص مصلحت! است.

حال تصور کنید زاویه ی اختلاف نظر رئیس جمهور در موردی به  180 درجه با رهبری برسد  و رئیس جمهور در رفتار یا کردار خود( آنهم در محضر عموم) کاملا خطی مخالف با رهبری را از خود نشان دهد.

اینجاست که هیچ تحلیلی از سوی اهالی قلم، موضوعیت و محلی از اعراب ندارد و کافیست تا وضوح این تقابل با رهبری را همچون پازل کنار هم بچینیم.

نکته : بروز رفتار یا گفتار تقابلی رئیس جمهور ناشی از یکی از سه حالت زیر می تواند باشد :

الف) ممکن است رهبری و ریاست جمهوری در هماهنگی خاصی برای فریب دشمن(نه مردم) دست طراحی کیاستی خاص! زده باشند که در قالب سیاست های اعمالی( و نه اعلامی) بگنجد.

ب) ممکن است رئیس جمهور سهواً چنین سخن و یا رفتاری را نشان داده باشد.

ج) ممکن است رئیس جمهور ماهیت اصلی خویش را (که همانا تقابل با منویات ولایت است) از خود بُروز داده باشد.

حال اگر ما اهالی و دغدغه مندان عرصه قلم بیاییم و این زوایای 180 درجه ی رفتار و گفتار رئیس جمهور را بی هیچ توضیح و تحلیلی کنار هم بگذاریم :

در حالت الف : ناخواسته به کیاست احتمالی بین رهبری و ریاست جمهوری کمک کرده ایم زیرا ذهن دشمن را کاملا متوجه این به ظاهر تقابل کرده ایم(البته شنود قائل به آنست که احتمال وقوع حالت الف بسیار بسیار کم است)

در حالت ب : رئیس جمهور را کمک کرده ایم تا بیشتر مراقب اشتباهات سهوی خود باشد که فی نفسه کمکی نیکو به ایشان است.

در حالت ج : به مردم کمک کرده ایم تا در صورت صحت حالت ج تکلیف خود را با رئیس جمهور بهتر و روشن تر بدانند.(البته این بدترین احتمالی است که میتوان متصور بود و خدا نکند که رئیس جمهوری باشد که با رهبری زاویه 180 دجه ای داشته باشد و بخواهد آن را علنی هم بکند)

نکته مهم : سریال روحانی بدون شرح! صرفا به اختلافات آشکار 180 درجه ای رفتار و گفتار ایشان با رهبری که وضوح کامل داشته و جایی برای تکذیب ندارد و مستند و علنی هم هست میپردازد و لاغیر!

 لذا اولین قسمت این سریال برای تبیین بهتر موضوع! ذیلا رونمایی می شود :


روحانی بدون شرح 1

حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(مدظله) در دیدار با جمعی از بانوان برگزیده کشور(30/1/93)

(( اگر می‌خواهیم نگاه ما به مسئله زن، «سالم، منطقی، دقیق و راهگشا» باشد باید از افکار غربی در مسائلی نظیر اشتغال و برابری جنسی کاملاً فاصله بگیریم.
ایشان «برابری جنسی زن و مرد» را از جمله حرفهای کاملاً غلط غرب خواندند و افزودند: برابری همیشه به معنای عدالت نیست، عدالت همیشه حق است، اما برابری گاه «حق» است و گاه «باطل».
با کدام منطق باید زنان، که خداوند آنان را از لحاظ جسمی و عاطفی برای منطقه ویژه‌ای از زندگی آفریده است در عرصه هایی وارد کنیم که آنها را دچار رنج و سختی می کند
؟ ))


 12 روز بعد ..


دکتر حسن روحانی در جشنواره ملی امتنان از کارگران (93/2/11)

ما در دنیای کار، تلاش و تولید، تبعیض جنسیتی را نمی‌پذیریم



پی نوشت : دوستان رصدگر شنود میتوانند به قسمت های بعدی این سریال کمک کنند.

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۱۶
مهران موزون

مجموعه ی تصاویر صفحه اول 90 شماره روزنامه آرمان

 برای دیدن سایز بزرگ روی عکس زیر کلیک کنید


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۳
مهران موزون


احمد پورنجاتی (یکی از مدعیان اصلاح طلبی) در فیس بوکش نوشت :

« چه خوب می‌شد اگر مقاماتی که برای رسیدن به منصب و قدرت، نیازمند رای مستقیم شهروندان هستند، بویژه رئیس‌جمهوری که می‌بایست خود را در گستره ملی در معرض انتخاب مردم قرار دهد، آرشیو محرمانه‌ای را از تصاویر جلسه‌ها و دیدارهایی که در دوره «رایزنی و جلب‌نظر و مددجویی و مشورت‌خواهی و… التماس دعا» با چهره‌ای گشاده و منت‌پذیر و سپاسگزار، با صغیر و کبیر برگزار کرده، در کنج خانه‌اش‌ نگهداری می‌کردند. برای چه؟! برای اینکه پس از استقرار بر عرش کبریایی مسؤلیت، هر از گاهی، دور از چشم «اهل‌بیت و دیوانخانه ی پر از مشاور و دستیاران ویژه و غیر‌ ویژه»که همه هنرشان «به‌به، قربان عالی بود. خسته نباشید!» گفتن است، به تماشای آن صحنه‌های سراسر «استمداد و نمایش وسعت‌نظر و احساس و ابراز نیاز به مشورت دیگران و قربان صدقه رفتن برای حتی کوچک‌ترین پیشنهاد یک شهروند معمولی» بنشینند تا به خاطر آورند اگر برای جلب افکار عمومی و رای گرفتن از مردم، نیاز به فهم و درک واقعیت‌های زندگی و مطالبات آنان و مشورت و نظرخواهی و ارتباط مستقیم با مردم و بویژه صاحبان ایده و اندیشه و تجربه است، در برهه برنامه‌ریزی و اقدام عملی، بسی لازم‌تر و مؤثر‌تر است »



؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۹
مهران موزون