شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۱۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

چندی است که سایت ها و روزنامه های کشور خبری را مرتباً رزنانس می کنند که به گمان این قلم گونه ی پردازش به آن قدری حساب نشده است.
قصه این است :
خانمی (استاد دانشگاه) و همسر عکاسش که عاشق کتاب و کتابخوانی اند مدتهاست پراید خود را مبدل به کتابخانه ای سیار و رایگان نموده و اوقات خویش را صرف گشت و گذار در شهر و سوار کردن مردم و دعوت آنان به کتاب خواندن می نمایند.
آنان نام این طرح خودجوش و دلنشین را «کتابرانه» گذاشته اند.
متعاقب پردازش وبسایت های خبری به این موضوع، وزیر محترم ارشاد نیز در حرکتی نمادین، حمایت خود را با حضور در این خودرو و گپ وگفت با زوج مذکور اعلام کرد.
آنچه که در این میان مغفول ماند جنبه ی جرم خیز داستان است.
صداوسیما نیز سکانس حضور علی جنتی در پراید مذکور را آگران دیسمان کرد تا این سوال در ذهن متبادر شود که آیا بستر برخی جرم های احتمالی آینده آماده شد؟




شک نیست که فاصله گرفتن ایرانیان از کتاب و کتاب خوانی یک خسارت ملی است و آسیب های آن نیز بسیار گسترده تر از آنی است که تصور شود و منظور این قلم، واکاوی این آسیب ها نیست.
اما اجرای هر طرح فرهنگی فاخری (همچون طرح پراید فوق الذکر) لوازم و مقدماتی دارد که تا پیش از رسمیت بخشیدن و بهادادن به آن باید جوانب امر بخوبی سنجش شود.
همه ی ما آگاه و شاهدیم که هرازگاهی مجرمان و جنایتکارانی (اعم از سارقین، قاتلین و ..) با شگردهای عوام فریبانه، قربانیان خود را شکار میکنند.
سارق و یا متجاوزی که در قالب مامور کنتورخوان برق، مامور سرشماری آمار و ... به خانه مردم ورود می کند.
سارقی که در قالب لباس اطمینانزای پلیس سواستفاده کرده و با جازدن هویت جعلی اقدام به سرقت اموال مردم می کند.
و ...
فراوان دیده و شنیده ایم که مردم به هویت جعلی واطمینانزای مجرمین و شیادان تکیه کرده و سپس قربانی خواسته های غیر قانونی آنان می شوند.
یکی از رایج ترین این شگردها، خودروهای شخصی مسافربرند که روزانه ستونهای سرقت و تجاوز را در روزنامه ها به خود اختصاص می دهند.
چه بسا تبهکاران باهوشی که ابتدا اقدام به رصد وضعیت رسانه ها و فعل و انفعالات سطح جامعه کرده و سپس با یافتن حفره های قانونی و نقطه ضعف های به وجود آمده دست به جنایت میزنند.
نکته ی مهم دیگر اینکه رسانه ها و در صدر آنها صداوسیما برای پیشگیری از جرم (که قوه ی قضاییه برای چنین امری یک معاونت مجزا هم دارد) فی نفسه موظفند تا مراقب تولیدات خویش باشند تا بستر افزایش جرم و جنایت نشود.
اینها صغرای مطلب بود و حال بشنوید کبرای قصه ی را که حجم کمتری دارد :
زن و شوهری نیکو سرشت و کتابدوست فداکاری کرده و پراید و وقت عزیز خویش را داوطلبانه نثار این هدف می کنند.
اما وقتی وزیر ارشاد و رسانه ملی اقدام ایشان را که هیچ چارچوب قانونی نداشته و مجوز و کنترلی بر هم آن مترتب نیست هویت بخشی کرده و رسمیت می دهند آیا به این اندیشیده اند که مردم به پرایدهای بعدی که معلوم نیست زن و شوهری نیکو سرشت باشند اطمینان کرده و سوار خودروهایی شوند که معلوم نیست به چه قصد شومی کتابرانه راه انداخته اند؟
بدون شک هستند کسانی که در تأسی به این حرکتِ فرهنگی، اوقات فراغت خود را اینچنین پرکنند و مردم را با کتاب آشتی دهند
اما بیایید کمترین جرم احتمالی ممکن را نیز برای نیمه خالی لیوانِ این قصه حدس بزنیم : توزیع و تبلیغ کتب ممنوعه، کتب وهابیت و انحرافی، کتب ...
هرچند سطح بالای خطر، همان است که ابتدئا گفته شد : این پراید می تواند بهانه ی کلید خوردن جنایاتی در سطح جامعه شود که علی جنتی، صداوسیما و سایتها و روزنامه ها انگشت حسرت به دندان بگیرند.




این تشخیص خطر بود.
اما راهکار پیشگیری از خطر :
معاونت پیشگری و کاهش جرائم قوه قضاییه ورود کرده و از وزارت ارشاد بخواهد تا همانطور که میان مسافرکش شخصی و تاکسی رسمی تفاوتی اطمینازای برای مردم وجوددارد، متقاضیان و فداکارانی که حاضرند خودرو و وقت خود را صرف طرح زیبای کتابرانه کنند مجوز بگیرند و آرم مشخصی روی خودروی خود نصب کنند و نیز موظفند باشند تا کتاب های منتشره ی قانونی کشور را ترویج و تبلیغ کنند.

والسلام
 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۰۹
مهران موزون

(شوخی با دولت یازدهم)

*

*

آن مرد آمد،

آن مرد با کلید آمد

فصل انتخابات و مناظرات تمام شد

آن مرد گفت : آنان که بی بلیط آمده اند باید بروند.

آن مرد داس ندارد،

آن مرد آمد

او خوب درو میکند،

مردانش اما بهتر درو می کنند

آن مرد راست گفت،

او داس ندارد،

او نگفت که کمباین ندارد

آن مرد آمد،

او زیر باران آمد

آن مرد اسب ندارد،

او اتوبوس دوطبقه دارد

مردان آن مرد در حال پیاده شدن اند

*

*

شش ماه بعد..

مردانِ مردانِ آن مرد در حال دروی بخشداران روستاها هستند

آن مرد داس ندارد

او کمباین دارد

*

*

*

یکسال بعد...

مردانِ مردانِ مردانِ آن مرد در حال دروی آبدارچی های ادارات هستند

آن مرد آمد

او با کلید آمد

او با کلید کمباین آمد



۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۲۶
مهران موزون
جناب ده نمکی
باسلام
مطلبی که در زیر میخوانی اگر قرار بر برداشت عامیانه باشد هیچ نیست جز یک «خودزنی».
لکن میدانی و میدانم که افتخار فرزندان ارزشی نظام به این جمله است : ما برسر حفظ ارزشها عقد اخوت با هیچکس نبسته ایم.
شاید پس از خواندن این مطلب یکی از دو فراز احتمالی زیر در ذهنت متبادر شود :
1) باز هم کسی را فرستاده اند تا مرا بزند.
2) چرا چنین حرف حسابی را خصوصی به من نگفت و اگر صدقی در کلامش هست چرا از پرده برون انداخته است این کلام را.

اما بعد..
جان برادر!
من دو دهه است که فعالیت های شما رصد کرده و دغدغه تان را دارم.
از شلمچه و دوکوهه و جبهه گرفته تا یالثارات و ... همیشه شما را فردی ارزشی، دلسوز، پای کار و کف میدان و نسبتاً باهوش اما کمی «نازیرک» دانسته ام.
دوست من،
مسعود عزیز،
از زمان اولین اکران اخراجی های 1 تا پایان اکران اخراجی های 3 چندبار تلاش کردم در فرصتی متناسب گوش مبارک را گیر بیاورم و ناظر به شناخت چندساله ام از شما و منش سیاسی تان و وضعیت ورودتان به سینمای کشور، نکته ای خاص را برایت زمزمه کنم.
سخنانی که ممکن بود مسیر کنونی شما را ارتقاء بخشد.
سخنانی که ممکن بود از «رسوایی» ده نمکی پیشگیری کند.
نشد،
که اگر میشد به نفع دنیا و آخرت تان بود.
آقامسعود،
من کسی هستم که اخراجی های یک شما را پسندیدم.
از رفتار زشت علی شاه حاتمی (باشما) به شدت ناراحت و مکدر شدم.
هرجا نشستم ازاخراجی های شما(علیرغم اینکه انتقادات خودم را داشتم) دفاع کردم و کورکورانه نبود این دفاع.
بالاخره در برهوت و بیابان ارزشی سازان سینمای ایران ، پای یکی از بچه های جبهه به منطقه ی ممنوعه ی سینما باز شده و می بایست همین نعمت را نیز دو دستی چسبید.
پس از آن کوررنگی های داوران جشنواره فجر که رنگ و رخسار اخراجی های یک را به کلی ندیدند، بنده برای مظلومیت فیلم شما ناراحت شدم، لکن مواضع ناپخته ی جنابعالی دلم را لرزاند.
طوری که پیش خود گفتم : نکند این پسر هم مسیر را اشتباه برود؟ نکند توهم «زمان آگاهی» وی را به چاه «لحظه ناشناسی» بیاندازد.
مسعود عزیز،
باور کن،
با اخراجی های 2 آهی از حسرت کشیدم که «مسعود هم به سمت سقوط رفت».
اخراجی های 3 که بیرون آمد نیز همچنین و بالاخره این شد که کار ده نمکی به رسوایی کشید.
ده نمکی جان،
آنگاه که رسوایی ات را روی پرده دیدم، در میان خنده های تماشاچیان، من میگریستم.
میگریستم برای سقوط تو عزیز دل!
حرف بسیار است برادر،
حرف بسیار است و چشم و گوش نامحرمان در فضای اینترنت آماده بکار.
همینقدر بدان برادر :
وقتی شاهد رسوایی ات بودم و میگریستم بغل دستی ام گفت : همه میخندند و تو میگریی؟
گفتم : به رسوایی و سقوط ده نمکی میگریم و اینکه نازیرکی او تمامی ندارد.
گفت : چرا باید سقوط کرده باشد؟
گفتم : مسعود دهنمکی به کم فروشی افتاد... ویل للمطففین... او در حال تاوان دادن بابت کم فروشی به خون شهداست.
اصل حرفم در سینه میماند برادر.



اما تو را به خاک شلمچه قسم، اگر میخواهی از این چاه ویل خارج شوی یکی از این دو کار را انجام بده :
یا
عطای دوربین را به لقایش ببخش.
یا
از گیشه فاصله بگیر و فیلمت را بساز...از شریفی نیا فاصله بگیر و حرفت را بزن.

یادت باشدبرادر مسعود : شاه بیت حرف من، ناگفته ماند چون فضای عَلَن، مملو نامحرم است.
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۰۲
مهران موزون

نمی دانم چرا اینروزها وقتی نام علی مطهری را می شنوم بی اختیار بیاد صادق زیبا!کلام می افتم و هرگاه که افاضات و نام زیبا!کلام بگوشم می رسد سیمای علی مطهری برایم تداعی می شود.

شاید به این دلیل است که هر دوی اینها در شطرنج آقای هاشمی یک نقش را بر عهده دارند.

در واقع حرکات این دو شباهت زیادی با فیل شطرنج دارد.

چرا که هرگاه آقای هاشمی نیاز به عادی سازی دیالوگی در سطح رسانه ها دارند یکی از این دو در حرکتی اُریب و ناگهانی خود را به وسط میدان رسانده و مقدمه اش را فراهم می کنند.

آنچه مهم است کارها به خوبی تقسیم شده و مطهری و زیباکلام در عین هوشمندی، نقش کسی را که با ضریب هوشی پایین حرفی را میزند بازی کرده و  اقدام به پرتاب کلمات ساختارشکنانه در فضای رسانه ای کشور می کنند.

به تازگی در دوسیه ی جدید دانشگاه آزاد (که خوانندگان محترم در جریان آن هستند) زیبا!کلام هم وارد میدان شده و با سخنانی کاملاً ارتجاعی خواهان بازگشت اوضاع دانشگاه آزاد به وضع قبلی شده است.

او نگفت که این وضع قبلی (به لحاظ گردش کار این مرکز حجیم دانشگاهی) چیست؟

ابتدا بخوانید افاضات نازیبای زیباکلام را :



(( دانشگاه آزاد، فارغ از عملکرد [فرهاد] دانشجو یک مشکل بزرگ دارد. آن مشکل هم این است که این مرکز آموزشی از بدو تاسیس یک واحد خصوصی بوده‌است در سال 90 توسط دولت مصادره شد. درست است که از برخی امتیازات دولتی استفاده کرده‌ است اما تمام درآمدش از طریق شهریه دانشجویان بوده‌است.
اقدام دولت دهم درباره این مرکز آموزشی کاملا غیر قانونی بود و به گونه‌ای تصاحب آن محسوب می‌شود. این دانشگاه هیات امنا دارد و آنها مسئولیت اداره آن را دارند.بر فرض که فعل خلاف قانونی در این دانشگاه انجام شده‌ است، باید مراجع ذی‌صلاح به آن رسیدگی کنند و مجرمان را محکوم کنند اما نمی‌توانند آن را تصاحب کنند.بهتر است روال دانشگاه آزاد دوباره به شرایط قبل خود بازگردد حتی اگر این با عزل فرهاد دانشجو امکان پذیر شود.
))

هرچند که این دکتر باسواد! فقط مکلف به تکلیفی است که بر دوش خود احساس می کند و موظف به پاسخگویی در خصوص عرایضش نیست لکن پرسشهایی درباره این افاضات ارتجاعی به ذهن متبادر می شود که در زیر می خوانید :

آقای دکتر،دیکته ی دو پاراگرافی شما غلط زیادی دارد : 

غلط اول : اینکه دانشگاه آزاد را خصوصی خوانده اید طبق تعاریف قانونی نهادهای خصوصی کاملا غلط است و هر چیزی که دولتی نبود لزوما خصوصی نیست. در کشور ما غیر از دانشگاه آزاد نهادهای دیگری هم هستند که دولتی نیستند اما خصوصی هم نیستند. مثال : آستان قدس رضوی دولتی است یا خصوصی ؟

غلط دوم :  دولت دهم، دانشگاه آزاد را مصادره نکرد بلکه انجماد مدیریتی آن را باز کرد تا یکی از «دانشجو»های کشور به ریاستش برگزیده شود. تهمت مصادره ی دانشگاه آزاد به دولتی که اکنون وجود ندارد و نجبیانه و سرموعد قانونی ، پاستور را تحویل داد و رفت جرمی نابخشودنی است که از درگاه خدا می خواهم مدعی العموم را برای بازخواست شما به فکر اندازد.



غلط سوم : اقدام انقلابی و خداپسندانه ی دولت دهم را غیر قانونی و تصاحب نامیده اید.

اینهم یک غلط است که از سوی شما صادر شده چرا که روال طی شده کاملا قانونی بود و حکم ریاست آقای دانشجو را شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تایید نمود.

شما طوری از شخصیت «دولت دهم» و واژه ی «تصاحب» استفاده می کنید که گویی 300 هزار میلیارد تومان ثروت دانشگاه ازاد را با خود به همراه برده اند! (البته رقم 300 هزار میلیارد تومان مربوط به سه سال قبل است و با احتساب نسبی تورم دوسال اخیر، یحتمل مجموع دارایی های این دانشگاه بالاتر از 500000000000000 تومان خواهد بود. )


غلط چهارم : اینکه گفته اید در خصوص دانشگاه آزاد مراجع ذیصلاح باید رسیدگی کنند حرف درستی است اما این غلط است که شما به عنوان استاد دانشگاه دولتی تهران که نه مراجع ذیصلاح هستید و نه عضو هئیت امنا دانشگاه آزاد، نقش مادر عروس را در این فقره اجرا کنید.

بفرمایید که طبق موازین کلامی خودتان، چکاره ی دانشگاه آزاد هستید؟

آیا تحلیل این قلم که نقش فیل شطرنج آقای هاشمی را بازی میکنید صحیح نیست؟

غلط پنجم : اگر دوسال ریاست فرهاد دانشجو بر دانشگاه آزاد تصاحب این بنگاه اقتصادی محسوب می شود چگونه 30 سال ریاست جاسبی را تصاحب ندانستید؟ نکند در زمان ریاست جاسبی هنوز به بلوغ سیاسی نرسیده بودید و قوه ی تشخیص تان اینقدر خوب کار نمی کرد؟

غلط ششم : شما که دانشگاه آزاد را خصوصی خوانده اید پاسخ دهید که پس از عمر طبیعی هیئت امناء(در 100 سال آینده) آیا چندصدهزار میلیارد تومان این دانشگاه به اولاد آنان به ارث میرسد؟

البته که خیر!

پس خصوصی نیست این کوه ساخته شده از پولهای مردم.

آیا سازوکار تعریف شده ی دانشگاه آزاد اجازه ی ورود مردم عادی جامعه را در سالهای آینده به بدنه هیئت امنای آن می دهد؟

بعید است.

پس چه؟

پاسخ دهید آقای دکتر.

غلط هفتم : چرا از هیئت امنای محترم نمی خواهید  به مردمی که به قول شما خرج این دانشگاه را می دهند توضیح دهند که چرا ریاست دوساله ی گزینه ی پس از جاسبی 30 ساله را برنمی تابند؟



حالا که دیگر سایه ی احمدی نژاد هم بر سرشان سنگینی نمی کند.

نگران چه هستند؟

آیا فرهاد دانشجو جرمی مرتکب شده؟

آیا حیف و میلی داشته؟

آیا پولهای دانشگاه را خاصه خرجی کرده؟

چرا هیئت امنای این دانشگاه در حالیکه هنوز صندلی پاستور گرمای وجود احمدی نژاد را از دست نداده در حرکتی شتابزده و بسیار آشکار می خواهند دکتر دانشجو را عزل و شخص دیگری! را بگمارند؟

جناب زیبا!کلام

چه ایرادی دارد تا زبانتان در کام و قلمتان در دست، برای حق و انسانیت بچرخد؟

واقعا چه ایرادی دارد.

راستی آقای دکتر، دیکته ی شما شد 13


در همین رابطه >> 

پاسخ فرهاد دانشجو  به نامه بازرسی ریاست جمهوری  + ( جالب است که حضرات، دولت دهم را در دانشگاه آزاد هیچکاره و غاصب می دانند اما اکنون بازرسی ریاست جمهوری دولت یازدهم حق ورود و بازخواست از رئیس دانشگاه آزاد را دارد....نمره ی زیبا!کلام شد 12)

فرهاد دانشجو : مشکلی با عزل ندارم ولی استعفا نمی دهم  +


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۱۴
مهران موزون

یکی از خوانندگان محترم شنود کامنتی ارسال نموده که حیف دیدم تا پاسخ آن در فضای فرعی کامنت ها محبوس شود.

لذا با کسب اجازه از ایشان کامنت و پاسخ آن را اینجا درج میکنم.

نکته : جنس کامنت جوری است که ترجیح دادم با لفظ عامیانه و خودمانی جواب را ارائه کنم.

لذا جنس این پُست بیشتر به گفت و شنودی دوسویه میماند.

متن کامنت این خواننده ی محترم شنود(با نام آریا) که برای پُست جنجالی «حمله ی لشکر ساپورتها به تهران» گذاشته اند چنین است :

(( دین و ایمان مردم در این سی و چند سال به شدت ضعیف شده وهر روز هم بدتر می شود . بیایید خودمان را گول نزنیم.صدور انقلاب همه اش حرف بود و الان نه تنها هیچ کشوری از انقلاب ما استفاده نکرده که خودمان هم از خیلی مواضعمان عقب نشستیم و وضعیت به این روز افتاده که می بینید..بهترین کار قبول کردن اشتباهاته این دوران است.
یا علی یاولی حزب اللهی ها هم کار رو درست نمی کنه. چون مردم از این جماعت هم دل خوشی ندارند .
))

=====

شنود : سلام آقای آریا
....
بنظرم دو حالت بیشتر نداره
الف) اینایی که گفتی رو بهش قلباً معتقدی و صادقانه داری مکنونات قلبیت رو به زبون میاری.
ب) خودت میدونی که فرمایشاتت بی اساس و اشتباهه و میخوای بین مردم دلسردی ایجاد کنی.
...
اگر گزینه ی ب درست باشه در کامنت بعدیت(اگر بذاری) معلوم میشه.
اما من به عنوان یه مسلمان ایرانی موظفم اصل رو بر برائت شما از گزینه ی ب قلمداد کنم و لذا با پیش فرض صحت گزینه ی الف به شما پاسخ میدهم :


***


فرمودید : دین و ایمان مردم در این سی و چند سال به شدت ضعیف شده وهر روز هم بدتر می شود .

پاسخ :

انقلاب که شد بنده 9 سال داشتم. و از سال 54 تا 57 یعنی از 6 تا 9 سالگی ام رو به خوبی بیاد دارم.
اولا باید دید تعریف شما از دین و ایمان چیه؟
بنده بسیاری از شاخصه های فقر و بی دینی زمان پهلوی رو که ممکنه شما هر سال 22 بهمن از تلویزیون بشنوی به چشم خودم دیدم. هرچند بنده از خانواده ی فقیری نبودم. ما از سال 54 توی خونه مون تلویزیون داشتیم و وضعمون خوب بود اما با فقرا و اغنیا محشور بودم و بسیاری از همبازی های من انسانهای مستضعفی بودند.
همسایه ای داشتیم که با 14 سر عائله یک استخوانِ قلم پای گاو میخریدن میذاشتن توی قابلمه و چنتا پیاز و کمی ادویه و بقیه اشم آب میکردن و میگذاشتن رو ی شعله.
شب مینشستن دور هم و تلیت میکردن و دسته جمعی میخوردن. انقلاب شد و اونا بدون اینکه شهید بدن یا رزمنده بفرستن جلو. فقط به عنوان مستضعف(که درست هم بود) صاحب خونه شدن. الانم همه شون زندگیای متوسط و روبراهی دارن. اینا رو گفتم که نگی حتما سهمیه شهدا و رزمندگی و .. داشتن.
مثال ها فراوونه.
پیش ازانقلاب نماز و روزه بود.
اما اینقدر مراسم مذهبی و ذکر و عبادت که الان هست نبود.
مسئله اینجاست که اونموقع بی حجابی و فساد داشت حالت هنجار به خودش میگرفت و برای همین هم به چشم شما نمیاد وقتی میشنوی. در حالیکه بدحجابی و فساد چون دراقلیته و ناهنجار هست به چشم میاد و شما به تله ی آمار میفتی و گمان میکنی همه همینجورن.
انتخابات سال 88 یک شب پشت چراغ قرمز بودم. پسرم گفت بابا چقدر طرفدارای موسوی زیادن.
گفتم : چطور؟
گفت : اوناها..ببین! (دستشو کشید سمت یه خودرویی که به آنتنش پارچه ی سبز بسته بود)
گفتم : دیگه چی؟
گفت : اوناهااا اونم یکی.
گفتم : بشمر ببین کلا چنتا هستن؟
شمرد و گفت : 5 تا.
گفتم میشه بقیه رو هم بشمری؟
حدود 90 و خورده ای چهارطرف چارراه باقی خودروها بودند.
به فرزندم گفتم : مسئله اینجاست که بین یه جمعیت وقتی یه نفر داد میزنه به چشم میاد ولی جمعیت خاموش دیده نمیشه.
(البته این فرمول گاهی برعکسه : که یک مرد جنگی به از صد هزار میشه)
به هر جهت : اگر گزینه ی الف در مورد شما صدق کنه معنیش اینه که زمان پهلوی رو درک نکردی.(سنت کفاف نمیده)
اگه بخوام مشاهدات شخصی خودم رو از اون دوران برات بگم متوجه میشی که با تمام هجمات تهاجم فرهنگی کنونی، باز هم این وضعیت شرف داره به قبل از انقلاب.
البته چشم و گوش جوانان ما در مسائل جنسی بسیار بازتر از هم سالان خود در قبل ازانقلاب است که این تقصیر جمهوری اسلامی نیست و از تبعات تأسف بار رسانه های فراوان و جور واجور کنونیه که اون موقع یا نبود و یا به این گستردگی نبود و خب طبعا پایین آمدن سن آشنایی با مسائل س ک س (در حالیکه سن ازدواج بالا رفته) یکی از آسیب های اجتماعی محسوب میشه .
قبل از انقلاب و پیش از اینکه تلویزیون بخریم ما و بسیاری از همسایه ها شبهای دوشنبه میرفتیم خونه یکی از اهالی محل که تلویزیون خریده بود و دسته جمعی سریال می دیدیم.
الان هر خونه ای به یکی دوتا تلویزیون رنگی هم اکتفا نمیکنه و همه دنبال ال سی دی چندمیلیونی هستند
قبل از انقلاب در یک خانواده، برادر لباس تنگ شده ی برادر رو می پوشید. الان چنین پیشنهادی توهین برادر به برادر تلقی میشه.

قبل از انقلاب بسیاری از مردم مسافرت های اینچنینی که الان اپیدمی شده نمی رفتند و کسی که به مشهد مشرف میشد یه محله جشن میگرفتند الان حج عمره رو خانوادگی میرن و اطفال هم انگار که رفته باشن مشهد میرن مسجد النبی و کعبه رو تجربه میکنن.

شما بگید : گرونی هست..قبول..بیکاری هست قبول....چرا نسبت به 8 سال پیش اینقدر مردم مسافرت برو شدن؟ از بی پولیه؟..چرا پیکان و 405 دیگه کف ماشین آبرومند نیستند و حداقل ماشین عُرف بین مردم یا پرشیاست یا ال 90 یا سمند؟ از بی پولیه؟ از بدبخیته؟

من قبول دارم : ناشکری در برابر وفور نعمتی که نسبت به قبل از انقلاب هست جلوه ای از ضعف ایمان محسوب میشه.
لطفا منصف باشید.

فرمودید : بیایید خودمان را گول نزنیم.صدور انقلاب همه اش حرف بود و الان نه تنها هیچ کشوری از انقلاب ما استفاده نکرده
پاسخ :

با عرض معذرت این حرف شما متعلق به کسیه که سال 57 پناهنده ی کوه و جنگل شده و از کل پیشرفت های انقلاب ایران و تاثیرات جهانیش بیخبره و حالا هم که اومده به جای مطالعه میدانی، اجازه داده دیگران کانالیزه اش کنن و اطلاعات غلط بهش بدن.
یه سوال : اگه سال 57 رفته باشی توی غار اصحاب کهف (با عرض معذرت) لااقل خبر داری که سال 32 رئیس جمهور امریکا انگار که از اون سر دنیا ریموت کنترل رو دستش گرفته باشه و داره کانال تلویزیون عوض میکنه توی ایران کودتا میکرد.
درست؟
حالا از خودت بپرس اون امریکای غول جهانی چی بسرش اومده که دو دهه اس چند ده هزار نیروی فوق مسلح رو آورده و دور تا دور ایران چنبره زده اما وجودش رو نداره پاشو توی خاک ایران بذاره؟
دقت کن تفاوت امریکای 60 سال پیش رو با حالا.
چرا عُرضه ی تعویض حکومت در ایران رو نداره؟
چرا در مورد ایران قدرت سختش جوابگو نیست و به قدرت نرم روی آورده؟
اصولا یه ابر قدرت چرا وقتی میتونه یه انقلاب بی عرضه و بی خاصیت!! مثل ایران رو که هیچ جا صادر نشده و هیچ یار و رفیقی هم نداره (به زعم شما ) باید خودش رو خفه کنه تا از طریق جنگ نرم فرهنگی و ماهواره و لُختی سازی مردمش اقدام به تضعیفش کنه؟ چرا امریکا به جای گوشمالی مستقیم ایران به «دیوث سازی» مردان ما از طریق فارسی1 و دیگر کانال های فارسی زبان امید داره؟

میدونی چرا؟

چون این مملکت 7000 ساله که روی حجاب زنان و غیرت مردانش استوار مونده.

این روزگار کجا و اون روزگاری کجا که سفیر امریکا به شاه ایران دستور میداد که فرار کن و یا برگرد و بیا بشین روی تخت.
من پیرمردی رو میشناسم که به دلیل «چخه» گفتن به سگ گروهبان امریکایی، توسط لگد همون گروهبان امریکایی یک چشمش رو سال 55 از دست داد و به دلیل قانون خفت بار کاپیتولاسیون، نتونست حقش رو بگیره. به پیرمرد کشاورز بیسواد چند سر عائله که تا تهران هم بلد نبود بره گفتن باید بری نیویورک از این گروهبانه شکایت کنی.
حالا رو مقایسه کن : یه قاسم سلیمانی بلایی سر ژنرالهای امریکایی میاره که سناتورهای امریکایی موکت ها کف سالن کنگره رو از خشم گاز میگیرن و میگن که خاورمیانه در دستان قاسم سلیمانی است.
دقت کن!
حالیشون نیست که سردار سلیمانی تنها یکی از سربازان و فدائیان حضرت سید علی است.

فرمودید : خودمان هم از خیلی مواضعمان عقب نشستیم
پاسخ :

کدام عقب نشینی؟
اینکه وضعیت نسبت به سال 32 برعکس شده و این ما هستیم که بصورت ریموت کنترل دهان امریکا رو در سوریه و امریکای لاتین و افریقا و کره شمالی آسفالت کردیم ؟
اگر هم امریکا در عراق ورود کرد، به نفعمون بود بذاریم امریکا صدام رو کله پا کنه.
به نفع خود مردم عراق هم بود.(هر چند هزینه های سنگین جانی و .. به مردم عراق تحمیل شد)
اما در حقیقت این ما بودیم که در عراق از امریکایی ها فَعلگی و بیگاری کشیدیم.
و نتیجه چی شد؟
رفقامون رو آوردیم سرکار .
در امریکای لاتین پرچم های حزب الله رو بالا بردیم.
امریکا رو طوری سرش آوردیم که «ببر کاغذی» بودنش پیش همه لو رفته...کره شمالی هم علناً تهدید به حمله اتمیش کرد جیگر نداشتن جواب و یا عکس العمل نشون بدن.
میدونی که در تاریخ ایالات متحده این اولین باره که یه دولت، علنا امریکا رو تهدید به حمله ی اتمی میکنه؟

فرمودید : و وضعیت به این روز افتاده که می بینید..

پاسخ :

کدام روز عزیزم؟
داریم 20 درصدغنی سازی می کنیم.

به فضا رفتیم.
موشک هامون تا لندن رو زیر نگین دارند.
دومین گاز جهان رو داریم.
اُپک گازی رو تشکیل دادیم.
شبکه یک و دوی تلویزیون پهلوی شده 150 شبکه ی صدا و تصویر.
دهها خبرگزاری داریم.
رئیس جنبش غیر متعهدها هستیم.
دومین منابع نفت جهان رو داریم.
اونقدر مهم هستیم که امریکا دائما داره به دنیا باج میده که با ما ارتباط نداشته باشن.
سران مرتجع عرب مثل سگ از ما میترسن.
اونقدر از پیام و حرف حساب انقلاب ما میترسن که به همراه اسرائیل و امریکا میلیارد میلیارد دلارهاشون رو صرف راه اندازی شبکه های فارسی زبان میکنن.
از ترس ما میرن توی کشورای دیگه بچه ها رو تیربارون میکنن.
اونقدر از صادر شدن انقلاب ایران و تاثیراتش وحشت دارن که به ناموس فروشی افتادن و عین ابوسفیان، هنده جگرخوارهای خودشون رو برای دوام آوردن جنگجوهای تروریستشون پاسکاری میکنن. فراموش نکن اینا همونایی هستن که در افغانستان اونقدر خودشون رو غیرتی نشون میدان که برای الاغ ها هم شورت دوختن تا عورت چهارپا رو بپوشونن. حالا خواهر و مادر خودشون رو عین نوشابه تگری در سوریه دست به دست میکنن تا شاید موفق بشن یکی از شاه راههای لوله های صدور انقلاب ایران رو قطع کنن.
جمعیتمون (که ثروت اصلیمونه) از 36 میلیون سال 57 به 80 میلیون نفر رسیده. این رقم از اون جهت مهمه که وزیر جنگ ریگان (واین برگر مادر مرده) 30 سال پیش گفت : «ریشه ی ایرانیان را باید خشکاند».

و محض اطلاعات شما در این سی سال همه غلطی کردند که جمعیت ما رو کاهش بدن.

از جنگ ایران و عراق گرفته تا راه اندازی بیوتروریسم و حتی جنگ آب و تروریسم آبی که هنوز هم ادامه داره و در نهایت ترور و بمب گذاری و کشتار خیابانی.
اما هیچ غلطی نتونستن بکنن.
امروز ما در شرایط خیبر هستیم.
نگران نباش عزیزم.
بله اگر و اگر... دوباره جنگ سختی رخ بده ما هم تلفات میدیم اما در نهایت در این شطرنج سیاست و جنگ چند دهساله، پیروز میدان ما هستیم و حتی بازی به پات(مساوی) هم نمی کشه و امریکا به چندین کشور تقسیم خواهد شد. همون بلایی که تصمیم داره سر ایران بیاره ولی کور خوانده.

فرمودید :بهترین کار قبول کردن اشتباهاته این دوران است.
پاسخ :

البته که از صدر اسلام تا کنون ما اشتباهات داشته و داریم. اما مهم اینه که در کل رو به جلو هستیم. اینو فراموش نکنید.

ضمن اینکه هر دو رهبر حکیمی که طی این 35 سال هدایت این انقلاب رو برعهده داشته اند تأکید داشته و دارند که هنوز تا پیاده سازی اسلام ناب راه در پیش داریم.

اما آقای آریا : می تونید استقلال ایران رو در این 35 منکر بشید؟ نکنه این استقلال از نظر شما ارزشی نداره؟ معاذلله اگر به عنوان یه ایرانی غیور چنین نظری داشته باشین.

ما در اصل انقلاب هیچ اشتباهی نکردیم اما هیچ دیکته ی نانوشته ای غلط ندارد و اصولا وجود قوای سه گانه و قانون اساسی برای تصحیح همین اشتباهاته.


فرمودید : یا علی یاولی حزب اللهی ها هم کار رو درست نمی کنه.
پاسخ :

اتفاقا همین یا علی و یا حسین هاست که ایران رو روی پا نگهداشته.

طی 200 سال اخیر، آخوندهای جمهوری اسلامی، اولین زمامدارانی هستند که یک وجب خاک به بیگانه  نداده اند. این یادت باشه اخوی.
اینم بدون که ارزش اقتصادی و ژئوپلتیک جزیره ی کوچک بحرین که محمدرضای خائن از دستش داد از کل 2 میلیون کیلومتر مربعی که قاجار خائن از دست دادند مهمتره. در حالیکه همین جمهوری اسلامی اگر در اون زمان مستقر بود یک متر از خاک بحرین رو ازدست نمیداد.

فرمودید : چون مردم از این جماعت هم دل خوشی ندارند .
پاسخ :

مردم از اشتباهات درون سیستمی دل خوشی ندارن و حق هم دارن.
مردم از خائنین داخلی دل خوشی ندارن که حق دارن. اما مردم میدونن که اگر همین فرزندان حزب اللهی ایران نبودند الان خیلیا باید به صدام میگفتن : آق دایی.
ضمنا : مردم همون حزب الله و حزب الله همون مردمند.
ریشه ی حزب الله هم در تمدن 7000 ساله ی این سرزمینه.
چرا که حزب الله یعنی مردمی که خدا را ملاک قرار می دهند و ایران تا بوده است خداشناس و خدامحور بوده.
هرچند روح اسلام و اهل بیت (ع) حزب اللهی های پیش از اسلامِ ایران را تعالی و ارتقاء دوچندان بخشید.


یا حق

۲۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۳۳
مهران موزون

جناب آقای شمخانی،

دبیری شورای عالی امنیت ملی را به شما تبریک گفته و از ته دل می خواهیم که در صراط مستقیم و امنیت ملی ایران اسلامی گام بردارید.

به نظر می رسد که طی چند روز گذشته، متعاقب حکم آقای رئیس جمهور، حکم حضرت امام(روحی له الفدا) برای انتصاب شما به نمایندگی رهبری در شورای عالی امنیت ملی، نیاز به تحلیل و دقت لازم از سوی اهالی قلم و خود شما جناب محترم داشته باشد.



دریابان گرامی،

تحلیلی که در زیر می خوانید خلاصه شده و چکش خورده ی تحلیلی وسیع تر است که به دلیل ضیق وقت جنابعالی (خصوصاً در این روزها) مطلب در چند «حواستان باشد» و «حواسمان هست» تقدیم حضور می گردد.

پیشاپیش پوزش این قلم را بپذیرید که بجای «مستحضر باشید» از «حواستان باشد» استفاده می کنم چرا که اینجا مکان اداری و رسمی نیست و بنده و شما به عنوان دو بسیجی قدیمی و بی تکلف به گفت و شنود می نشینیم مطمئناً مهربانی شما این اجازه را می دهد./ ممنون

جناب آدمیرال،

حواسمان هست که رئیس جمهور محترم از اختیاراتش استفاده کرده و شما!! را به این پُست نصب نموده است.

حواسمان هست که حضرت امام(مدظله) نیز علیرغم اینکه منتظر معرفی شخص ثالثی برای نمایندگی ایشان بودیم، خود شما را به عنوان نماینده خویش در شورای عالی امنیت ملی منصوب فرمودند.  

حواسمان هست که شما سابقه جنگ و جهاد دارید (خصوصا بنده که هم استانی شما هستم)

حواسمان هست که عاشق حضرت امام خمینی(ره) بوده و هستید.

حواسمان هست که ایران را به خوبی کف دست می شناسید

حواسمان هست شما رفاقت و ارادت خاص به محمدخاتمی داشته و احتمالا هنوز هم دارید.

حواسمان هست از سال 88 تاکنون، تبعیت تان از امام خامنه ای در مقابله با فتنه چه میزان! بوده است.

حواسمان هست که ممکن است کاترین اشتون در جلساتی که ممکن است با شما( یا جواد ظریف) داشته باشد در مورد میزان پوشیدگی لباسهایش، حسابی را که از جلیلی می برد از شما نبرد.(هر چند نکته ی مهمی نیست)

حواسمان هست در برنامه ی یامین پور چگونه ظاهر شدید و چه گفتید + (با تشکر از وبلاگ چریک)

حواسمان هست سردار.



و اما حضرتعالی،

حواستان باشد که ما منتظریم مواضع و پیگیری های شما را در خصوص مستنداتی که نمایندگان مجلس درباره خیانتِ زانو زدن آن معلوم الحال در برابر سرکرده ی وهابی های شیعه کش (عبدالله بن عبدالعزیز) برشمردند ببینیم.

حواستان باشد که ما منتظریم حضور شما و مشت های گره کرده تان در مراسم امسال 9 دی روی آنتن ملی ببینیم.

حواستان باشد که ما منتظریم مواضع شما در مورد سوریه، اپسیلونی با مواضع «حضرت آقا» فاصله نداشته باشد.

جناب آقای شمخانی،

مهم ترین چیزی که لازم است حواستان باشد این است که :

معنا و مفهوم انتصاب شما به عنوان «نماینده رهبری» در شورای عالی امنیت ملی این نیست که ضعف های عملکرد شما در آینده به پای ایشان نوشته شود

بلکه :

برداشتِ ظریف تر  از حرکت پدافندی امام خامنه ای در انتصاب شما به عنوان نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی این است که جنابعالی می بایست مستقیم به خود ایشان پاسخگو باشید.

لذا توپ پاسخگویی به ولایت امر، در زمین خود شماست نه شخص ثالث و  واسط.

حواستان به این نکته باشد

 که حواسمان خوب هست.


پی نوشت 1 ) وبلاگ خوب چریک مطلب قابل تأملی بارگذاری کرده است که دعوت می کنم ملاحظه فرمایید  +

لینک مطلب در پایگاه بیباک نیوز  +


لینک مطلب در پایگاه  یالثارات  +


لینک مطلب در پایگاه صبح الوند  +


۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۴۰
مهران موزون

هم اکنون آوار اصلاح طلبان بر سر خانم «راستگو» چنان سنگین و همه جانبه است که حتی بیم آن می رود عنقریب حضرات تقاضای صدور حکم حبس ابد برای این سرکار خانم را از قوه ی قضاییه داشته باشند.(به مطایبه عرض کردم)  

بخوانید تهدید فیزیکی خانم راستگو را +

به راستی گاهی آدمی مات و متحیر می ماند که استانداردهای دوگانه رفتاری اصلاح! طلبان را چگونه هضم کند؟

آیا این عین دیکتاتوری نیست که در این روزها به کریه ترین شکل ممکن خود را عیان ساخته است؟

واقعا خنده دار نیست که داعیه ی اخلاقمداری سیاسی را از کسانی بشنویم که خودشان هرگاه که تنبان سیاست به پایشان تنگ آید به شنیع ترین شگردها و بی اخلاقی گری ها دست می یازند؟

آنان ادعا می کنند «راستگو» قسم خورده که چنین و چنان رأی دهد اما خلاف عمل کرده، لذا دروغگوست ، خیانتکار است و مستوجب اشد مجازات و ..

سوال این است : شما که برای نصب محسن هاشمی بر کرسی شهرداری تهران اینگونه به بانویی می تازید که فقط با شما همراهی نکرده و بهانه حملات تان را نیز شأن و قداست «قسم» و حفظ اخلاق سیاسی می دانید، کجا بودید وقتی آن شیخ معلوم الحال در صحن علنی مجلس قسم جلاله ی شش قبضه خورد که اگر پدر همین محسن هاشمی رئیس جمهور نشود از نمایندگی استعفا خواهد داد؟

اما او نه تنها نداد بلکه آنقدر به کرسی خانه ملت دو دستی چسبید تا دور بعدی نیز در مجلس لنگر انداخت و نهایتا این مردم حوزه ی انتخابیه اش بودند که عذرش را خواستند.

لکن آن شیخ اخلاقمدار! آنقدر برای پدر محسن هاشمی عزیز بود و هست که وی را پس از اینکه مردمش دفع کردند جذب حداکثری نموده و کنار خویش نصب کرده و از مشاوره هایش بهره مند است.

شما بگویید اصلاح! طلبان شورای شهر تهران،

آیا تشخیصتان درست بوده است که خانم راستگو را به عنوان شخصی باسواد و با تخصص در لیست خود جای داده و برای ورود به شورا یاریش دهید؟

اگر آری پس یک حرکت مستقل این خانم را به عطای رفتار آن شیخ فوق الذکر ببخشید و از آیت الله هاشمی رأفت را بیاموزید که یک شخص شکننده ی قسم جلاله را که هوادار مناسبی برای شخصیت آقای هاشمی نیست از خود نمی راند.

وانگهی، اینکه کسی پشت فرمانِ انتخابات، راهنمای چپ زده و اکنون راست می پیچد امر تازه ای نیست .

علی مطهری تلخ ترین نمونه ی این قصه است.

اگر کاری که خانم راستگو کرده است حداکثر مستوجب این باشد که معلم کلاس اولش کف دست ایشان چند خط کش آرام بزند (که نیست)، استاد بزرگ اخلاق ما، شهید عزیز دکتر مرتضی مطهری(رضوان الله تعالی علیه) اگر در قیدحیات بود یحتمل پسرش را بخاطر رفتاری که از بدو ورود به انتخابات دور هشتم مجلس تاکنون با طیف اصولگرایان کرده است به عنوان یک شاگرد خطاکار در صحن علنی مجلس فلک می کرد، نمی کرد؟(اگر علی مطهری فرصت و افتخار شاگردی در مکتب پدر را داشته است)



با شناختی که ما ملت ایران از شهید مطهری(ره) داریم آیا نمی توان احتمال داد که ایشان اعلان عمومی میکرد  : ایهالناس! رفتار فرزندم علی هیچ ربطی به کتابهایی که من نوشتم ندارد. من در هیچ کجای مشی خود چنین رفتاری را که این پسر از خودبروز داده است قبول ندارم لذا هر حسابی روی او باز می کنید بابت خودش باز کنید چرا که نمره وی در مکتب من صفر است .


نکته : طی سه ماه گذشته وقتی رسانه ها و مردم را دیدم که اصولگرایان را بخاطر تحویل آرام و محترمانه قدرت (آنهم با اختلاف 250 هزار رأی) تحسین کرده و این امر را نمونه ی اخلاقمداری در قیاس با جنایات 88 دانستند، اکنون در فقره ی خانم راستگو نیز یکبار دیگر اخلاقمداری متعهدانه اصولاگرایانِ راستین رونمایی شد و حال همگان شاهدند که تحمل و هضم رفتاری که علی مطهری با آرای مردمِ معتقد به اصولگرایی کرد یعنی چه؟

باز هم گلی به جمال اصولگرایی ناب.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۵۳
مهران موزون



پی نوشت : تصویر بالایی مربوط به صحنه ی قریب به 700 پوست گرگ شکار شده است.
۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۳۵
مهران موزون

جوان آنلاین نوشت : +

جواد کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با بیان اینکه این افراد از فتنه و فتنه‌گران حمایت کردند، گفت:

من در اینجا مستند به یک سندی که ان‌شاءالله در آینده‌ای نزدیک بیشتر باز می‌شود، می‌گویم که بعضی از لایه‌های پنهان این فتنه با بعضی از سران ناتو ارتباط برقرار کرده و به توافق رسیده‌ بودند که وقتی کار ما جلو رفت و توانستیم پاستور و برخی از وزارتخانه‌ها را بگیریم، از شما استمداد می‌کنیم و شما هم حملات موشکی خود را به ایران شروع کنیدیعنی همین اتفاقی را که این روزها می‌خواهد در سوریه با حمایت تروریست‌ها رخ دهد، ‌ برای ملت ایران تدارک دیده بودند. وی افزود: سند و نوار صحبت یکی از سران فتنه موجود است که در باغ خصوصی ملک‌عبدالله به ملاقات وی می‌رود و از این فردی که امروز مورد طعن و لعنت امت اسلام است، استمداد می‌کند. عبدالله‌ به این فتنه‌گر می‌گوید که بمانید و رقابت کنید و آن فرد هم می‌گوید: «ما آمده‌ایم تا به شما عرض کنیم که اعلی‌حضرتا، آن کسی که ما از او حمایت می‌کنیم، همان کسی است که شما می‌خواهید.» 



سپس وی [عبدالله وهابی] می‌گوید: «چرا اینقدر در کشورهای عربی حضور دارید‌؟ می‌خواهید دستور دهم که ایران را روی سر شما آوار کنند؟»

که این فتنه‌گر در جواب می‌گوید «اعلی‌حضرتا، به شما قول می‌دهم که اگر آقای موسوی رأی آورد، از هر کجا که شما امر کنید، بیرون می رویم»


                                              ***

کار خدا را ببینید :

اکنون چهار سال پس از شکری که عبدالله (قاتل شیعیان) نسبت به مرزپرگهر ایران خورده است موشک های سوریه در جنگ نیابتی ایران و امریکا آماده اند تا ریاض و جده را برسر عبدالله آوار کنند.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۲ ، ۰۷:۰۶
مهران موزون

تا این لحظه که این پُست نگاشته می شود هیچ خبر موثقی در خصوص رفع فیلترینگ از سایت فیس بوک شنیده نشده.

هیچ خبر رسمی و علنی!! بر این اساس که دولتمردان و صاحب منصبان نظام جمهوری اسلامی حق استفاده ویژه از فیلترشکن را دارند اعلام نشده.

براستی آیا ورود آشکارای وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به فیس بوک از آنسوی مرزهای ایران و در سفرهای خارجی جواد ظریف صورت می گیرد؟

یا اینکه از درون کشور و به مدد فیلترشکن این فعالیت سایبری انجام می شود؟

اگر حالت دوم صحیح است، آیا این قانون شکنی توسط آقای ظریف که یک مدیرارشد نظام است و می بایست الگوی رفتاری مردم خویش باشد مصداق بارز «ترویج قانون شکنی» نیست؟ 

ای کاش آقای ظریف انتساب این اکانت را به خویش تکذیب کند.

بحث بر سر عضویت وزیر خارجه ایران در فیس بوک و داشتن اوقات فراغت! برای فیس بوک بازی نیست.

موضوع چگونگی نقض علنی!!! فیلترینگ توسط ایشان یا هر کدام از اهالی کابینه ی آقای روحانی است.

لذا خواهشمندم دوستان کامنت گذار بر محور اصلی موضوع بحث کنند.

نه عضویت ظریف در فیس بوک .



پی نوشت 1) اولین واکنش معاونت محترم حقوقی رئیس جمهور به مطلب شنود : 

        منع‌قانونی عضویت وزرا در فیس‌بوک را بررسی می‌کنیم   +


پی نوشت 2)  مطلبی در این خصوص در سایت اصلاح طلب بهارنیوز  +


پی نوشت 3) استقبال بیباک نیوز از مطلب شنود  +


پی نوشت 4) مطلبی در این خصوص در سایت 598  +


پی نوشت 5 ) استقبال رجانیوز از مطلب +

۲۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۱۴
مهران موزون