شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

کارمندم.
حقوقی که می گیرم بابت کمی مهندسی و کارشناسی و تجارب رسانه ای است.
متولد 1348 هستم.
راه و روشم مشخص است.
قریب به 12 سال است که در فضای مجازی به کار و فعالیت مشغولم.
فرزند خاک گرم خوزستانم.
جایی از خوزستان که دزفول می نامندش و بهشتی بینظیر است.
دزفول عشق من است.
این عشق در عشقی برتر به نام ایران معنا دارد.
و ایران نیز،
عشقی است که برای اسلام می خواهمش.
شش سالی است که فیلمسازی هم می کنم.
آثاری ناقابل از بنده در سه جشنواره بین المللی راه یافته اند. یکی از آن سه جشنواره حقیقت است.
کارمندی و تعهد سازمانی دست و پای فیلمسازی ام را کُند کرده است.
قریب به 5 سال است که در رسانه ها قلم میزنم.
مشاور محتوای سایبری و ایجاد پایگاههای سازمانی و شخصی هستم.
خبرنگاری و سردبیری از دیگر اندوخته های حقیر است.
پژوهش اجتماعی را بسیار دوست دارم.
عاشق کار فرهنگی هستم.
قله ی این عشق : فرهنگ فولکلوریک ایرانی است.
عکاسی از دیگر علایق من است.
شاید فراتر از 15 هزار عکس دیجیتال در آرشیو شخصی دارم که در زمینه های محیط زیست، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... گرفته ام.
در پایان : همه ی ایران سرای من است.