خرداد 92 بود که رکبِ علی اکبر ولایتی به اصوالگرایان ساده لوحِ سال 1392 خیلی ها را شگفت زده کرد و البته هاشمی هم مزد خدمتش را با حکم ریاست مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به خوبی داد.
شنود اما،
این مرد کارکشته سیاست را هشدار داد که در معرض قضاوت تاریخ قرار خواهد گرفت.
اکنون و در کمتر از چهارسال از آن روزگار، یک اصلاح طلب مشهور همچون محمدجواد حق شناس(عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی) روی آنتن زنده ی شبکه افق، ولایتی را آن گونه که شایسته شخصیت خاکستری ولایتی است به قضاوت نشست و تلویحا اقرار کرد که ولایتی یک نفوذی هاشمی و روحانی در بدنه کاندیداهای اصولگرایان 92 بوده است.
به این بخش از سخنان حق شناس توجه کنید:
کنار رفتن آقای عارف، حمایت آقای هاشمی و عدم کنارهگیری آقای ولایتی تأثیر زیادی بر پیروزی آقای روحانی داشت.
آقای ولایتی ایستاد تا یک نفر دیگر رأی نیاورد.
بهنظرم ایشان یک رفتار کاملاً متمدنانه!! در راستای منافع ملی از خودشان نشان دادند و این رفتار چیزی از رفتارهای آقای ولایتی کم نکرد.
***
اما بعد..
جمنای فعلی متاسفانه در حد یک کُر سیاسی هم نیست زیرا شاخصهایی همچون آیت الله رئیسی یا دکتر جلیلی اصولا یا قصد ورود به انتخابات ندارند و یا خود را جزو جمنا نمیدانند و از سویی وجود برخی اسامی مشکوک در لیست 14 نفره اجازه وضوی سیاسی با این لیست را نمیدهد.
نمیخواهم قیاس مع الفارق کرده باشم اما حضور برخی افراد معلوم الحال در لیست 14 نفره جمنا نیز نوید همان رفتار متمدنانه!! آقای ولایتی را نمیدهد؟
بنظرم اگر کلیت جمنا یک کلک نباشد شاید بتوان گفت : یک رکب دیگر است.
با این تفاوت که این بار یک ولایتی در لیست نیست بلکه با چند ولایتی طرفیم.
مگر آنکه حضرات جمنایی در لیست 5 نفره ای که 17 فروردین اعلام خواهند کرد یک "یطهرکم تطهیرا" ی اساسی اعمال کنند.
مهران موزون
23/12/1395
استاد حیدر رحیم پور ازغدی: کلام آخر
بسم رب الشهداء و المجاهدین و السلام علی الاولیاء و المرسلین، ثم من قام لاحیاء الدین، الامام الخمینی.
یا سیدی! هیهاتهیهات که زنده باشیم و فرمان تو را آنگاه که به لقاءالله میرفتی، ناشنیده بگیریم.
اینک که برکرسیپریدگان، چون بانوان قیصر، بر تخت لمیده و به امت سفارش میکنند که آرام باشید تا ما به خواب خوشمان ادامه دهیم، نسل خمینی(ره) پاسخ میگویند که وای بر شمایان و آنانکه به شما چنین فرصتهایی دادهاند.
جبر زمان دگربار ما را سرخ پوشاند و مجبور ساخت در هشتادوچهارسالگی به جنگ دشمنان انقلاب حضرتت دوباره بهپا خیزیم. اف بر آنان که در دهه چهارم انقلاب خمینی(ره) تا این حد گستاخ و جسور و بیپروا گشتهاند.
آیا این روا بود که فرزندان تحصیل کرده و از جنگ برگشتۀ خمینی(ره)، بیکار و گرسنه و بیجفتوخانمان در کوچهها بگردند و این لقمهحرامان به اندازه کمربندی از اسکناس که به دور کره زمین بکشند، از بیتالمال این محرومان و انقلابشان به صورتهای مختلف سرقت کنند؟
اما روزگار سوءاستفاده نوچههای صهیونیسم اینک بهسر آمده است. به همه کلاشان و کلاهبرداران و غارتگران بیتالمال و مفسدان اداری هشدار میدهیم که هنوز دیر نشده، به خدمت رهبر رسیده و انواع مسروقهها به عناوین گوناگون را به صندوق بیتالمال برگردانید.
به روح امام سوگند که کاسه صبر فرزندان خمینی(ره) لبریز شده و عصر قیام علیه مدیریت غربزده ادارات و زورمداران زرسالار فرا رسیده است و سخنمان این که باید یا به ضابطه اسلام انقلابی عمل کرد یا کلمه مقدس اسلام را از دنباله جمهوری قیچی کرد و اجازه داد تا ما که اینک به دستور غدیر، مطیع فرمان رهبریم، همچون دیگر جمهوریها، آزادانه با مخالفانمان به مقابله برخیزیم.
برای ملتی که توانست شاه 2500ساله را گریان از کشور به دور افکند، سهل است که این مشتی فرصتطلب غارتگر را نیز به خانه اربابانشان برگرداند یا چنان چه با امام انقلاب پیمان بسته است و 98درصد به اطاعت از اسلام رای داده در سایه قرآن به آرامش و عدالت اسلامی برسد.
اگر برای هر خشک و تری، حکمی از خداوند رسیده است و اگر با اجرای این احکام است که اسلام میماند، پس آنگاه که قرآن میفرماید: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا» و مهمتر از آن بهآشکار میفرماید: «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ»؛ چرا نمیفهمیم که آن دستی که باید قطع شود، همین دستها است و بقای جمهوری اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی برپایه اجرای همین احکام انقلابی شرع است.
کجاست «شیخ خلخالی» این دوران که همین فردا در پیشخوان هر دادگستری، طناب داری برپا کند و یکایک دزدان را در انظار مردم به محاکمه کشیده و تبهکاران اقتصادی را قصاص کند تا انقلاب برای مردم و مردم برای انقلاب بمانند و دشمنان، دیگر ما و اسلاممان را به سخره نگیرند و امر رهبر بر زمین نماند.
مساله، مساله این یا آن جناح نیست؛ مساله فقط فیش حقوقی 950 مدیر کشور نیست. مساله، خطر انحراف اصل نظام و تحریف ارزشهای انقلاب است، خطر رهاسازی مهار عدالت و بازی با ارزشهای خونین نهضت و حاکمیت اشرافیگری و نبود نظارت بر نظام بانکی و امور مالی و خطر تاریکخانههای دیگری است که هنوز افشا نشده است و پروندهسازیهایی که هزاران تولیدکننده را به بند کشیده و خطر دلالهای حکومتی که در نقطه مقابل اقتصاد مقاومتی عمل میکنند.
تجربه هفتاد سال سیاستورزی دینی از چهاردهسالگی تا امروز به من آموخته است که حتی یک آن تردید، ممکن است همه دستاوردها را به باد دهد. تجربههای من از دهه بیست و پیش از نهضت نفت تا دوران موتلفین اسلامی مشهد که تابلوی نفت انگلیس و تابلوی حزب توده را در مشهد همزمان پائین کشیدیم و تابلوی نفت ملی ایران را بالا بردیم تا نهضت مقاومت ملی پس از کودتای 28مرداد و از 15خرداد1342 که شرف حضور در نهضت امام(ره) عزیز را داشتیم تا خفقان دهۀ پنجاه تا پیروزی انقلاب اسلامی و تا امروز، همواره دیدهام که هر گاه وادادیم، دستاوردهای مهم را بر باد دادیم.
امروز در بستر پیری و بیماری از همه فرهیختگان حوزه و دانشگاه، همه نویسندگان و دانشجویان و عدالتخواهان و انقلابیون پیر و جوان و خانوادگان شهدا عاجزانه میخواهم که بهپا خیزند و اجازه ندهند فساد اداری و بانکی و مدیریتی در دهه چهارم جمهوری اسلامی دوباره توجیه شود. همه دست به قلم شوید و جهاد نهی از منکر را زیر پرچم انقلابیگری و در مقابل اشرافیگری از هر جناح و هر دولت و هر قوه از قوای حکومتی دامن بزنید و نگذارید توجیهات تکراری به نام قانون یا مصلحت نظام یا اعتماد به دیوانسالاری قوۀ قضائیه و قوانین مرده و بیخاصیت و عجز دولتهای پیشین و پسین، این فریضه اسلامی و مطالبه انقلابی پس از چند سخنرانی و چند پرونده کوچک یا جابهجایی چند شخص فرو خسبد و دوباره رهبری در این عرصه تنها بماند و انقلاب، بیصاحب شود.
و لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم.
حیدر رحیمپور ازغدی
27تیر1395، مشهد مقدس
کشور ما ایران به لحاظ منابع آبی یکی از کشورهای فقیر جهان محسوب میشود. آمار نشان می دهد استان خوزستان، که در علم جغرافیای ایران از آن به "استان رودخانه ها" یاد می شود، سهمی ویژه در بالا بردن همین معدل کمِ ایران در رتبه بندی جهانی دارد.
آب همیشه برای ایران از نقشی حیاتی و حتی ژئواستراتژیک برخوردار بوده و تاکیدهای مقام معظم رهبری بر مدیریت منابع آبی ارتباطی خاص با این حقیقت داشته و دارد.
آنگونه که گفته شده در قراردادهای جهانی مربوط به "حقابه"های محلی، منطقه ای و بین المللی، قانونی وجود دارد بر این مبنا که " اگر حقابهای، قدمتی بیش از 20 سال پیدا کند، کسی یا کسانی و یا دولتی، حق سلب آن را ندارد."
امری که طی 16 سالِ دولت های "سازندگی و اصلاحات" عدم رعایت آن، به کرات و بیش از هر جای دیگر، در استان مظلوم و ستمدیده و جنگزده خوزستان رخ داده است، لذا مبنای بحث حاضر را بر همین استان قرار می دهیم. چه اینکه از خاک خوزستان پنج رودخانه آب شیرین عبور کرده و تتمه آن به خلیچ همیشه پارس میریزد.
سخن دوم
از همان روز که هاشمی رفسنجانی (که خود فرزند کویر بوده و قدر نعمت آب را به خوبی می دانست)، طی سفر به خوزستان و در دیداری از رودخانه عظیم اروند و خروج آن همه آب شیرینِ ایران به "خلیج پارس" گفته بود:
"حیف است این همه آب که به خلیج ریخته و هرز رود". (نقل به مضمون)
این دغدغه برای خوزستانی ها ایجاد شد، که مبادا به رودخانه های درونِ استان، دست اندازیِ خاصی شود و اکوسیستمِ میلیونها سالهیِ سرزمینِ بهشتیِ خوزستان بر مبنای این سخن، به هم بخورد؟
اما مدیران محلی وقت در استان(که عمدتا کارگزاران هاشمی بودند)، به مردم آن دیار دلداری می دادند که نگران نباشید دولت تمام کارهایش براساس کارشناسی است و می داند که حفظ هرزآبه های اروند، لزوما به معنای بر هم زدن امنیت آبی و آسایش هزاران ساله خوزستان نباید باشید.
و این چنین بود که مردم خوزستان، به اعتماد مدیران استانشان آرامش خود را حفظ کرده و برای رصدِ نتایج این نگرش دولت وقت، صبوری به خرج دادند.
با گذشت زمان و ساخت و ساز سدهای متعدد در استان، این گمان که "دولت می داند دارد چهکار می کند" و مراقب حفظ دِبی آب در سطح خوزستان خواهد بود، افزایش یافت، ضمن اینکه مردم خونگرم و همسایه نواز خوزستان از اینکه ایجاد سدهای متعدد در استانشان، به سود استانهای همجوار نیز هست، خرسند بودند.
لیکن در سال های پایانی دهه 70، خبرهای نگران کننده و تلخ، شامهی تیز و صبورِ خوزستانی ها را نگران و آزرده خاطر کرد: "اخبارانحراف سرشاخه های کارون و دز به استانهای همجوار".
با گذشت زمان، این حقیقیت در کاهش چشمگیرِ دبی رودخانه هایی همچون دز و کارون به وضوح قابل مشاهده بوده و ناراحتی پنهان مردم این مناطق، تبدیل به گلایههای درگوشی و سینه به سینه شد که اکنون نیز یکی از مطالبات و اعتراضات روزمره مردم این خطه خونبار است.
این یک حقیقت است که انحراف بخشی از حقابههای خوزستان مظلوم به میهمانان خود خوانده ی شمالی، نقشی مستقیم در خشکاندن بخشهای وسیعی از هور العظیم در جنوب غربی استان داشته، فلذا این بزرگترین هورِ جهان، دیگر توان ایفای نقش فیلترینگ میلیونها ساله را در مقابله با وزش بادهای موسمی عربستان و گرد و خاک های ورودی از همسایه های غربی را از دست داده است. ضمن اینکه وجود این تالاب بزرگ، ارتباطی تنگاتنگ با زندگی عشایر و روستاییان کشورمان در مرزهای غربی خوزستان داشته و دارد.
سخن سوم
جناب آقای حسن روحانی
اجازه می خواهم تا برای تبیین بیشتر بحث، سرنخِ صحبت را به دشت بزرگ رودخانه دز، به مرکزیت دزفول ببریم:
دزفول، به لحاظ کشاورزی یکی از قطبهای تولیدی کشور است، شاید دزفول تنها شهری در ایران باشد که نَه 6ماه، بلکه 9 ماه سال، خروجی محصولات کشاورزی دارد.
دزفول یکی از بزرگترین مناطق تولید گُلِ خاورمیانه و ایران است.
نیک مستحضرید که سد دز در شمال شهرستان دزفول، نقشی بسیار کلیدی در تنظیم فرکانسِ 50 هرتز شبکه برق کشور داشته و دارد، که نیازی به شرح فنی آن در این مقال نیست.
اگر دزفول نقشی فوق کلیدی در دفاع مقدس ایفا کرد، وجود رودخانه باستانی دز با ماندگاری و سلحشوری مردم دزفول، ارتباط بسیار اساسی دارد، لذا دزفول بدون " دز" فقط نامی از "پایتخت مقاومت" را خواهد داشت.
رود دز با آبیاری دشت بزرگ دز، هزاران سال است که معیشت ساکنان این منطقه باستانی را رقم می زند، شما به عنوان یک رئیس جمهور باید بدانید که عناصر "زمین و آب"، اجزاء لاینفک یکدیگرند و غَصبِ آب، همانا غصب زمین محسوب می شود، امری که بی سروصدا توسط دولت هاشمی به نفع استانهای فرصت طلب اصفهان و ..پایه ریزی و در دولتهای خاتمی و احمدی نژاد لاجرم! تثبیت شد.
بد نیست دستور دهید تا به عنوان یک نمونه (از کل خوزستان) از فرمانداری و محاکم قضایی شهرستان دزفول برای حضرتعالی استعلام نمایند، تا صحت این ادعا بیشتر روشن شود که کشاورزان منطقه دزفول و حومه، تاوان کاهش دِبی رودخانه ی آبا و اجدادی شان را (که از لابیهای غارت آب در دولتهای 1372 به بعد ناشی می شود)، با درگیری های فیزیکی در راهروهای دادگاهها و از هم گسیختگی پیوندهای محلی و قومیتی پرداخت می نمایند.
بله قبول داریم که، مردم شهری همچون اصفهان، هموطنان عزیزِ مردم صبور خوزستان هستند،
اما،
اگر آب خوزستان همچون نفتش جزو منابع ملی ایران است و دیگران میتوانند بی اجازه خوزستانیها برسر سفره اش بنشینند آیا منابع گردشگری و میراث فرهنگی اصفهان جزو آثار ملی نیست؟ فلذا اصفهانی های محترم اجازه میدهند تا شهرهای خوزستان در درآمدهای(هرچند ناچیز به نسبت نفت و گاز و آب خوزستان) سالیانه بناهای تاریخی اصفهان سهیم باشند؟
همان عالی قاپو و سی و سه پلی که با پول نفت خوزستان نگهداری و سرویس دهی و مرمت میشوند را عرض میکنم.
اینها سخنان تفرقه برانگیز نیست جناب رئیس جمهور،
بلکه نیشگونی است که از کنج وجدان استانداران و وزاری اصفهانی دارای قدرت در بدنه دولت شما گرفته میشود.
روزی در نمایشگاهی(در تهران) به یکی از اساتید بنام هنر میناکاری اصفهان گفتم : چقدر هنرتان زیباست چرا به جوانان دیگر شهرهای ایران صادر نمی کنید این هنر را؟
و او جوابی داد که تمامی آبهای به یغمای برده خوزستان یکجا از نظرم گذشت.
آن استاد فرهیخته!! و هنرمند!! با لهجه شیرین اصفهانی گفت : چرا باید به دیگران یاد دهیم؟ چرا چیزی را که متعلق به خودمان است به دیگران بدهیم؟ دیگران اصولا هوش یادگیری هنرهای اصفهانی را ندارند.
و این دقیقا آن چیزی بود که یکی از اساتید محترم و درجه یک میناکاری اصفهان به بنده و در مقابل چشمان حیرت زده ی بازدید کنندگان فرمود.
الغرض..
برادر با تدبیر، جناب آقای روحانی،
آیا مردم خوزستان در هشت سال دفاع مقدس برای حفظ سرزمین پاک ایران، کاری نکردند کارستان؟
آیا خدشه وارد نمودن به انگیزه های دفاعی مردم و تضعیف حس پایداری و سلحشوری آنان، لا اقل از دیدگاه پدافند غیر عامل (در زمان صلح) و پدافند عامل (در زمان جنگ) نامعقول به نظر نمی رسد؟ شما که درس های امنیت ملی را خوب بلدید!
ما امیدواریم که دولت کلیدی شما (که مدعی است دغدغهی اصلاح اشتباهات استراتژیکی اینچنینی را دارد) ، اگر دیگران " حقابهها" را تضییع کردند، لااقل "حق آب" را نگاه دارد.
آیا تصور نمی کنید که برای خوزستانی ها و بالاخص دزفولی های مظلوم، تلخ و زجرآور است که از دریچه رسانه های مختلف شاهد درگیری رسانهایِ مردم اصفهان و یزد، بر سر آبی که اصولا متعلق به خوزستان است باشند؟
متاسفانه ملاحظه می شود که صبر و انتظار خوزستانیها برای جلوگیری از خسارت فوق ملی و خاموشی، که در جلگه خوزستان در جریان است چندان افاقه نکرده و بتازگی آهنگ ارسال آب کارون به کرمان شنیده میشود.
هرچند که این سخن به لحاظ مهندسی و علوم انتقال آب یک جوک بیش نیست اما از جهت خاراندن احساسات زیر خاکستر مردم خوزستان به هیچوجه سخن و ادعای معقولی بنظر نمیرسد.
ریاست محترم دولت یازدهم،
صمیمانه عرض می کنم: "همه ایران سرای من است"
اما،
واقعیت آن است که رودخانه نازای اصفهان، بیش از آنکه ارزش کشاورزی داشته باشد، مکمل میراث فرهنگی عهد صفویه است و مصرفی فراتر از چشم نوازی توریستهای خارجی نداشته و ندارد، نشان به این نشان که در سالهای قبل از انحراف سر شاخه های رود دز (از طریق تونل کوهرنگ) این رودِ نسبتا نازا، فقط یک رودخانه فصلی بوده و بس.
در حالی که سفرهی مردم شریف "نصف جهان" همیشهی خدا، متبرک به تولیدات کشاورزی خوزستان مظلوم بوده است.
به شهادت آمار رسمی، از پیاز گرفته تا مرکبات و صیفی جات، خوزستان نقشی اساسی در تنظیم تره بار کشور دارد؟
و این غیر از تولیدات صدها هزار تنی غلات این منطقه است.
یادمان باشد که بزرگترین جلگه حاصلخیر ایران خوزستان عزیز است، پس شایسته نیست که با دست خود این سرمایه عظیم را به نیستی سوق دهیم.
مردم شهیدپرور خوزستان اگر هنوز راست قامت ایستاده اند و دهها شهید مدافع حرم هم تقدیم اسلام عزیز کرده اند، دیارشان را چون جان شیرین دوست می دارند، جسم و جانشان با رودخانه های این استان پیوندی دیرینه و سرنوشت ساز دارد.
آیا این نکته ساده اما مهم، از قلم نیفتاده که مردم شهری چون دزفول، از دیرباز با خنکای آب همین رودخانه توانسته اند گرمای پنجاه درجه را دوام آورده و دژ تسخیر ناپذیر خوزستان را برای "مام میهن" حفظ نمایند؟
گرمایی که شهروندان محترم شهری همچون اصفهان تحمل یک دقیقه آن را نداشته و ندارند!
خواهشمند است، صحت و سقم این نکات ساده و کلیدی را از معاونت محیط زیست خود جویا شوید، هرچند که شما خود اشراف کاملی به این مسائل دارید.
جناب روحانی،
مطلع باشید که مردم خوزستان نمی توانند این تناقض بزرگ را هضم نمایند که، از یکسو بهخاطر آن رشادت ها در دفاع مقدس، لوح قهرمانی جنگ را تقدیمشان کنند و از سوی دیگر برای زیباسازی و جذب توریسم اصفهان، آبِ آباءُ و اجدادی شان را به یغما ببرند و دست آخر شاهد و شنوندهی اخبارِ آهُ و فغان اهالی "نصف جهان" باشند که چرا، آب زاینده رودِ نازا را به باغ های پستهی استان یزد می برند؟
غافل از آنکه آبی که از زاینده رود می گذرد زائیده زاینده رود نیست، بلکه فرزند خواندهایست که بی اذن والدین خوزستانی و چهارمحال و بختیاری ازدامان ایشان ستانده شده است.
چرا دستور نمیدهید تا وزارت محترم نیرو، آمار کاهش غمبار دِبی آب رودخانه های متعدد خوزستان، من جمله کارون و دز را روی میز حضرتعالی قرار دهند تا تفاوت دهشتناکِ ارقام را بین سالهای دهه 60 و امسال را ملاحظه فرمایید.
چرا دستور نمیدهید تا کمیته پدافند غیرعامل، تحقیقی محرمانه و میدانی، از خوزستان را انتشار عمومی دهند تا مردم بدانند یکی از وظایف دولت، التیام زخمهای این چنینی، در حق مردم مظلوم و صبور این منطقه است، نه خیرات کردن از کیسهی آنان به مناطقی که پای دشمن بعثی به آنان نرسید.
سخن چهارم
قبول بفرمایید که تخریب زیست محیطی جلگه خوزستان به وسیله انحراف حق میراث آبی این استان به نقاط مرکزی ایران نه تنها کاری بهشدت غیر کارشناسانه، بلکه تصمیمی خودخواهانه از سوی تمام دولتهای پس از 1372 بوده است، ضمن اینکه هنوز هم مردم صبور، خونگرم، مهمان نواز و همسایه پرور خوزستان، با هاشمی رفسنجانی موافقند که :
حیف است تا آن همه آب شیرین از طریق رودخانه اروند به "خلیج همیشه پارس" بریزد.
لذا:
پیشنهاد می شود، طرح مطالعاتی احداث "لوله ملی آب اروندرود به کویر مرکزی ایران" را در دستور کار قرار دهید، لوله هایی که خروجی پنج رودخانه آب شیرین خوزستان را، بهجای آنکه به شکل هرزآبه به آبهای شور و آزاد خلیج پارس تحویل دهد، به فلات مرکزی ایران زمین سوق داده و تحولی عظیم در تمدن جغرافیایی کشور را رقم خواهد زد.
اگر امکان انتقال صدها کیلومتری سرشاخه های کارون به کرمان وجود دارد همین زحمت را برای انتقال صددرصد آبهای خروجی اروندرود به مرکز ایران صرف کنید بی آنکه زندگی و آرامش هزاران ساله تمدن خوزستان را مختل کنید.
نگارنده، متخصص جغرافیا ویا صنعت کشیدن لوله های اینچنینی نیست، لکن با مروری جزیی می توان به این نتیجه رسید که لازم است تا بدون برهم زدن اکوسیستم و محیط زیست جلگه ارزشمند خوزستان، فکری برا ی حفظ هرزآبه های اروند رود نمود.
جل الخالق از اینهمه وقاحت و بیشرمی!
یکروز میگویند : دوران صداوسیما تمام شده و صداوسیما یک جعبه بیش نیست.
روز دیگر وقیحانه میگویند : چرا ما را در آن نشان نمیدهند؟
یکروز میگویند : ممنوع التصویری در صداوسیما خودمسخره گی است (یعنی : صداوسیما تنها رسانه جمعی موثر نیست و فلذا ممنوع التصویری در صداوسیما بی اثر و بی معناست)
روز دیگر : برای ربناخوان فتنه گرشان که برای فوت یادگار امام (ره) از تسلیت خشک و خالی دریغ کرد پروپاگاندای رسانه یی در سایتهای دیاثت پیشه برپا میکنند تا شاید دوباره صدای نحسش را سر سفره افطار مردم بگذارند.
یکروز میگویند : تنمان میلرزد وقتی صدایمان روی آنتن صداوسیما پخش میشود.
روز دیگر : با دریوزگی به مصاحبه با سایتهای دیاثت پیشه ی می پردازند و رسما به ...خوری می افتند تا شاید صدایشان بار دیگر روی آنتن برود.
انگار نه انگار که هواداران غیور ربنایش میتوانند از طریق گوشی موبایل و ...نیاز خود را برطرف کنند و نیازی به التماس به صداوسیما نیست.
همان هواداران که سال 88 میگفتند : استادنا نیاز به آنتن ندارد....خسرو خوبان موسیقی خودش یکپا رسانه است.
اما 7 سال است که خسرو خان موسیقی و هوادارانش هرماه رمضان فیلشان یاد هندوستان جام جم کرده و به انحاء مختلف گدایی آنتن میکنند.
یکروز میگویند : اینکه رسانه ملی نیست....رسانه میلی است.
امروز : بیشرمانه رسانه ملی را به میل خودشان میخواهند تا تصویر سران نانجیب فتنه را پخش کند.
یکروز میگویند : انتظار نداریم صداوسیما روابط عمومی ما شود.
روز دیگر : گفتگوی خبری شبکه 2 را به مسلخ آمار دروغ قاچاق 25 میلیارد دلاری میبرند.
یکروز میگویند : صداوسیما جناحی عمل میکند.
امروز : تلاش دارند تا بدنه مدیریتی رسانه ملی را به میل خود کنند....زهی خیال باطل!!
بازنشر در راهکارنیوز +
(( من فکر می کنم انقلابی یعنی کسی که نسبت به ارزش هایی که انقلاب ما داشته خودش را مقید می داند و حاضر است برای این ارزش ها هزینه دهد؛ ولو این هزینه شخصی باشد. در غیر این صورت فرض کنید در انقلاب ماتریالیستی بودن که ارزش ندارد. انقلاب ما ارزش هایی دارد. انقلابی یعنی نسبت به ارزش های انقلابی مقید بودن و اینکه شخص گرا نباشیم. مشکل این است که تا وقتی من سر کار هستم خوب است؛ وقتی من را کنار گذاشتند بد می شود. این گونه نباشد. ما نسبت به ارزش های انقلاب پایبند باشیم و حاضر باشیم که هزینه بدهیم می شود انقلابی بودن. ارزش های انقلاب همان سه گانه و مواردی که می توان در کنار آن به عنوان ارزش های زیر دستی مطرح کنیم است. ))
آنچه که در بالاآورده شد بخشی از سخنان سید حسن مصطفوی (یکی از یادگارانِ محترمِ یادگار امام ره) است که شب گذشته در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما ابراز شد.
اگر چه سوابق رفتاری این فرد نشان داده که عمدتا از دیالوگ یکطرفه استقبال کرده و اهل پاسخگویی به مخاطبان و مردم نیست اما به احترام زحمتی که دیشب کشید و خود را به محک چشم و گوش مخاطبان رسانه ملی قرار داد چند سوال از این آقازاده ی معزز داریم که انشالله در خلوت خود به آن بیاندیشند :
باسلام به آقای سیدحسن مصطفوی،
دیشب گفتید که انقلابی یعنی نسبت به ارزش های انقلابی مقید بودن و اینکه شخص گرا نباشیم.
سخن نسبتا معقولی است اما،
سوال اول : اگر بخواهیم جنابعالی را در سنجه ی همین سخن بسنجیم، بدئین معنی که کد "نوه امام راحل بودن" و یا کد "فرزند حاج سید احمدآقا بودن" و یا کد "متولی حرم امام راحل بودن" ویا کد "مدیر حفظ و نشر آثار امام راحل بودن" و مشخصا کد "ارتباط ژنتیکی با شخص امام راحل" را از جنابعالی جدا کنیم از شما در عرصه سیاست و رسانه چه می ماند؟
به بیان بهتر : امام راحل با هوشمندی تمام ، انقلاب را طوری فارغ از شخص گرایی خودشان تعریف و تثبیت کردند که پس از حیات شریفشان انقلاب باقی ماند، صد البته ما همه باید ضمن حفظ احترام تام و تمام به امام راحل (حتی امام حاضر)، به خود ارزشهای انقلاب پایبند باشیم و با آنها شناخته شویم.
آیا انقلابی گری شما محدود به شخص گرایی محض شما (افتخار کردن به نسبت ژنتیکی با امام راحل) تعریف نمیشود؟
جناب مصطفوی،
شما جزو انقلابیون که نبوده اید زیرا به گفته ی خودتان و حافظه تاریخی ملت، سن تان کفاف نمیکند که بوده باشید.
می ماند اینکه در حال حاضر جزو مقیدین به انقلاب باشید یا نباشید.
فرمودید : انقلابی ماندن یعنی : مقید ماندن به ارزشهای انقلاب
سوال دوم : آیا رفاقت با آخوند باغی نظام(همانکه برای ممنوع التصویری اش جگر میسوزانید) و پالوده خوردن با سران فتنه به معنای تقید به ارزشهای انقلاب است؟
سوال سوم : آیا هزینه های دهها میلیاردی برای معماری کاخ حرم امام راحل مطابق با ارزشهای انقلاب است؟
آیا این کاخ با کوخی که مورد اشاره آن بزرگوار بود نسبتی دارد؟
فراموش کرده اید که فرمود : (( من یک تار موی کوخ نشینان را با کاخ نشینان عوض نمیکنم ))
سوال چهارم : آیا حذف کد "یادگار امام" از نام شریف مرحوم حاج سید احمد خمینی ره و مصادره آن بنفع شما ،برازنده ی کسی است که میخواهد به 80 میلیون ایرانی انقلابی گری را بیاموزد؟
آیا ارزشهای انقلاب اجازه مصادره عنوان پدر را به شما داده است؟
آیا شما تنها نوه ی حضرت امام راحلید که ابوی و اخوی ها را حذف کرده و خود را به تنهایی یادگار امام راحل میدانید؟
براستی این رفتار منصفانه ی یک انقلابی است؟
سوال پنجم : اگر شما مقید به ارزشهای انقلابید چرا در برابر فتنه 88 که قرار بود بنیان این انقلاب را برچیند در حد یک "یادگار واقعی امام " ظاهر نشدید؟ چرا رفیق گرمابه و گلستان سران ضدانقلاب فتنه بودید و همچنان هستید؟
ظاهرا برای اقرار به اینکه "تعریف شما از ارزشهای انقلاب چیز دیگری است" با مردم تعارف دارید.
راستی،
شب گذشته مدل نشستن تان جلوی دوربین و تسبیح چرخاندن و قصه های شیرینی که تعریف نمودید نشان داد که انسان خوش مشربی هستید و به قصه و داستان های آموزنده علاقه خاص دارید، آیا قصه عبرت آموز آن پادشاه و لباس ویژه ای که برایش دوخته شد و برای نمایشش به میان مردم آمد را بیاد دارید؟
نگارنده معتقد است برخی مدعیان پوشیدن لباس انقلابی گری، حکم آن پادشاه را دارند که روی سکوی پخش زنده ی 80 میلیون نفری رسانه ملی، با افتخار برای مردم دست تکان میدهند، نظر جنابعالی چیست؟
انشالله باز هم روی آنتن زنده از افاضات شیرین جنابعالی بهره مند باشیم.
فاعتبرو یا اولی الابصار
بازنشر در راهکارنیوز +
ظاهرا مدیر شبکه یک سیما طی مصاحبه ای ناشیانه اشاراتی به موضوع تکراری و خارج از رده ی صدای منحوس خواننده ی حامی سران فتنه داشته که حالا به صرافت ترمیم گفته های خویش افتاده است .
آنچه که فضل الله شریعت پناهی گفته بود +
آنچه که اکنون میگوید +
اما بعد..
آقای شریعت پناهی یا هر مقام دیگری در معاونت سیمای جمهوری اسلامی مطلعند که م.ش + در مصاحبه ی زنده با VOA و بیژن فرهودی ضد انقلاب گفته بود :
(( این ها هرگز با هنر کنار نمی آید، هرگز و هرگز !!! همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدند. باز هم نخواهند آمد. موسیقی هم مانند خیلی از هنرها نمی تواند در خدمت این ها باشد اینجا ))
مسلما انقلاب خمینی کبیر 38 سال پیش اتفاق افتاده است نه 1400 سال قبل.
صغیر و کبیر عالم میدانند که 1400 سال قبل محمد ابن عبدالله(ص) بشریت را به فخر مسلمانی مزین کرد.
پس، منظور م.ش از "این ها" نه خمینی است و نه خامنه ای بلکه شخص شخیص رسول اعظم اسلام است.
نتیجه : آنان که طی 6 سال اخیر در آغاز ماه رمضان نام به قهقهرا رفته ی این شخص را لقلقه ی رسانه ها میکنند بهتر است ابتدا موضع خود را در برابر ضدیت م.ش با اسلام و اسلامیت روشن کنند.
گذشته از ضداسلامیت افکار و نهله های تربیتی م.ش باید توجه داشت که او در جملات فوق الذکر مرتکب تهت و بهتان به مبانی دین مبین در قبال هنر و هنرمند شده است.
اسلام ضد هنر است؟
آیا هنر فقط موسیقی است؟
آیا شیخ بهایی رضوان الله تعالی علیه استاد هنر معماری نبود؟
آیا سرایش شعر یکی از زیباترین هنرهای روزگار نیست؟
آیا سعدی علیه الرحمه و بسیاری از بزرگان فقه و اصول که سرآمد شعر و ادبیات هستند هنرمند نبودند؟
آیا اسلام به هنر خط و خطاطی، خاتم کاری و ... مشکل دارد؟
و البته مشکل بزرگان دین با موسیقی امری نسبی و قابل تفسیر بوده و موارد غنا و لهو مورد بحث هستند.
آیا آنچه که در زیر می آید فرموده امام خامنه ای نیست؟
(( وبِ به معنای حقیقی کلمه، یعنی لفظِ خوب، معنای خوب، آهنگ و موسیقی خوب، گزینههای واژگانی خوب و گسترش تخیل را در این شعرها - بخصوص توی شعر جوانها - آدم مشاهده میکند؛ اینها خیلی مهم است. اینها همه، چیزهائی است که نشاندهندهی رشد و بالندگی نهال شعر در کشور ماست.))
و یا (( اینجا ))
آنچه واضح است : صدای کسی که اسلام را طی 1400 سال با هنر(و مشخصا خودش) در تضاد میداند شایسته نیست که روی آنتن رسانه ملی ام القراء اسلامی شنیده شود.
این فیلم را تماشا کنید تا شجریان را بهتر بشناسید +
والسلام
بازنشر در راهکارنیوز +
سلام بر تو که 13 قرن از پس شهادتت همچنان محک تشخیص حلالزادگی و حرامزادگی هستی.
سلام بر تو و قصه چوب خیزران زدن بر لبانت که فصل خونبار همیشه ی تاریخ است.
اکنون کسانی که نقشه نزدیکی با بهاییان را می کشند تا عاشقان تو را تحریک کنند گویا آمیزش سیاسی با بهاییان برای آزردن دهها میلیون ایرانی کافی نبود که اکنون دست بکار همان رفتاری شده اند که یزید حرامزاده در برابر سر بریده تو کرد.
1. پیامبر خدا(ص) به امام على(ع) فرمود: «اى على! هر که مرا و تو را و امامان از نسل تو را دوست بدارد، باید خدا را بر حلالزادگى خود، ستایش گوید؛ زیرا ما را دوست نمیدارد، مگر حلالزاده و ما را دشمن نمیدارد، مگر حرامزاده».[1]
2. پیامبر خدا(ص) درباره امام على(ع) فرمود: «اى مردم! فرزندان خود را با [محکِ] محبّت على بیازمایید؛ زیرا على هرگز به گمراهى فرا نمیخوانَد و از راه راست، دور نمیشود. پس، هر یک از فرزندان شما على را دوست داشت، از شماست و هر کدام او را دشمن داشت، از شما نیست».[2]
3. امام على(ع) به نقل از پیامبر(ص) فرمود: «اى ابو ذر! هر که ما اهل بیت را دوست بدارد، باید خدا را بر نخستین نعمت، ستایش گوید». ابو ذر پرسید: اى پیامبر خدا! نخستین نعمت کدام است؟ فرمود: «حلالزادگى. ما را دوست نمیدارد، مگر کسى که حلالزاده باشد».[3]
4. ام سلمه گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که به على(ع) میفرمود: «تنها سه گروه تو را دشمن دارند: ولد زنا، منافق و کسى که مادرش در حال حیض به او حامله شده باشد».[4]
5. «ابوبکر گفت: رسول خدا در خیمه نشسته بود، علی و فاطمه و حسن و حسین نیز در خیمه بودند، فرمود: ای مسلمانان! هر کس با اهل خیمه دوست باشد من با او دوست هستم و هر کس با آنان دشمن باشد من با آنان دشمنم، آنان را دوست ندارد، مگر آنکه ولادتی پاک دارد و دشمن نیست با آنان مگر آنکه ولادتی ناپاک دارد».[5]
پی نوشت : شواهد بیانگر آنست که حرکت مشکوک شادی صدر و جمعی از روسیاهان فمینیست از جنس همان جفتگیری سیاسی با بهاییان است و کلیت نقشه ی در حال اجرا نشان میدهد که اسراییل و استکبار کثیف امریکا تصمیم دارند تا فاز وارد کردن جمهوری اسلامی در خیمه شب بازی حقوق بشری را بشکلی ویژه کلید بزنند.