شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

چندی پیش حسن روحانی در ادامه اظهارنظرهای ناخوشایندش! سخنی گفت که قلب علاقمندان به صحابه ی عالیقدر پیامبر اکرم (ص) را میلرزاند.

وی در «همایش ملی ارتقای سلامت اداری» گفت :

((اگر سرمایه، سایت، روزنامه، خبرگزاری، توپ و امکانات نظامی و دیگر مظاهر قدرت در یک نهاد جمع شود، ابوذر و سلمان هم که باشد، فاسد می شود.))

اکنون دوسوال از جناب رئیس جمهور داریم،

سوال اول : آیا سلامت ایمانِ رئیس جمهور اسلامی ایران (فارغ از اینکه حسن روحانی باشد یا محمود احمدی نژاد) تضمین شده تر از صحابی عالیقدر حضرت رسول (ص) است؟

سوال دوم : آیا برای تطبیق معیارهای فسادزای مورد اشاره، نهادی بهتر از نهاد ریاست جمهوری وجود دارد؟

تطبیق میدهیم تا بدانیم «یک رئیس جمهور» چقدر در خطر فاسد شدن است :

سرمایه : نهاد ریاست جمهوری، اختیار مدیریت هزینه ی تمام بودجه کشور را دارد.

روزنامه : نهاد ریاست جمهوری، روزنامه دولتی ایران را در اختیار دارد.

خبرگزاری : نهاد ریاست جمهوری، خبرگزاری ایرنا را در اختیار دارد.

توپ و امکانات نظامی : نهاد ریاست جمهوری، نیروی عظیم ناجا را (با تمام تسلیحات نظامی و انتظامی اش) به واسطه وزارت کشور در اختیار دارد.

دیگر مظاهر قدرت : بانک مرکزی، وزارت نفت، وزارت خارجه، وزارت دفاع، وزارت اطلاعات، وزارت اقتصاد، بیمه مرکزی، خزانه داری کل، وزارت مخابرات ،وزارت نیرو، شورای عالی امنیت ملی و .. در اختیار نهاد ریاست جمهوری است.

بنابراین ....



باز نشر مطلب در رهیاب نیوز +
باز نشر مطلب در راهکارنیوز  +
باز نشر مطلب در اهواز نوین  +
باز نشر مطلب در عصر آبادان +
باز نشر مطلب در عصر اهواز  +
باز نشر مطلب در شوشتر روز +
باز نشر مطلب در بانو پرس    +
باز نشر مطلب در گتوندنیوز   +
باز نشر مطلب در باغملک نیوز +
باز نشر مطلب در امیدیه نیوز   +

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۲:۵۷
مهران موزون

بسیار پیش می آید که «فضای منفیِ غالب» اجازه پرداختن به برخی حقایق را نمی دهد.

پس از سال 88 تاکنون بارها خواسته ام عبدالحسین روح الامینی را در محضر مردم خطاب قرار دهم اما هربار احساس کردم حرف حقی که میخواهم به این فرد بزنم در میان جوّ مسموم رسانه ای مربوط به قضایای کهریزک گم میشود.

به دلایل متعدد، من به صدق نیت آقای روح الامینی درخصوص پیگیری صادقانه و دلسوزانه خونِ فرزندش اعتقاد ندارم.

او در تمام این مدت نقش پدری را ایفا کرده که به موازات پیگیری خون فرزندش، در دایره ی نظام و انقلابی گری هم باقی مانده و جزو هواداران فتنه محسوب نیست.

غافل از اینکه او دچار یک پارادوکس نیمه آشکار است.

رفتار و گفتار روح الامینی در سالهای پس از 88 ، همواره نمایانگر آن بوده که وی صرفاً به دنبال اجرای عدالت است و درین پشتکار ستودنی اش از هیچ کس! هم خط و سفارش نمیگیرد!

اما آیا عبدالحسین روح الامینی تمام جوانب عدالت را در رفتار و «دادگاه گردی هایش» رعایت میکند؟

بیایید کمی دقیق تر شویم.

جوانی در بحبوحه اغتشاشات 88 دستگیر میشود و در اثر حوادثی مشکوک که احتیاطاً «سهل انگاری مسئولین امر» مینامیم اش به همراه چندتن دیگر جان خود را از دست میدهد.

پدرش اما، با کمی تأخیر وارد میدان شده و خونخواه نازنین پسر خویش میگردد.

همان پسری که روح الامینی نتوانست رعایت قانون و نظم عمومی را در مطالبات سیاسی به او آموزش دهد.

این پدر کذایی، مرتبا اعلام میکند : من هیچ نمیخواهم جز اجرای عدالت و محاکمه مقصرین.

آری، این امری بدیهی و حق هر پدر دلسوخته ای است.

بالاخره هر کس یا کسانی سهمی در این اتفاق (یا جنایت) داشته باشند می بایست به دست عدالت سپرده شوند و خدا آنروز را نیاورد  که شمشیر برّان قوه قضاییه در فرود آمدن بر فرق مجرمین و یا مقصرین حقیقی! این پرونده کُند و یا کج فرود آید.

انشالله هر کسی (تأکید می شود :هرکسی یا کسانی) که مقصرین مرگ متهمین زندان کهریزک بوده و هستند مجازات شوند.

اما آیا تمام ماجرا  همین است؟

البته که خیر!!

طی چندسال اخیر، در آشفته بازار دادگاههای کهریزک، یک متهم خاص از دید همه پنهان مانده است.

متهمی بنام عبدالحسین روح الامینی.

متهمی که نه در دادگاههای قوه قضاییه جمهوری اسلامی، بلکه در دادگاه وجدان عمومی ملت ایران و بالاتر از آن : در دادگاه عدل الهی حُکماً مورد سوال قرار خواهد گرفت.

جناب آقای روح الامینی،

برای ثبت در تاریخ میگوییم تا گفته باشیم :

آماده باشید تا روزی که یوم تبلی السرائرش میخوانند(اگر به آنروز اعتقاد دارید) مقصرین مرگ فرزند شما، هر کس که باشند چه بسا زودتر از شما به حسابشان رسیدگی شود،

اما شما...

آیا جرمتان برای سستی در تربیت اجتماعی فرزندتان،

جرمتان در عدم مراقبت و عدم آموزش تقوی سیاسی به جگر گوشه تان،

جرمتان در عذرخواهی نکردن از خانواده شهدای فتنه 88 که در آشوبهای جاهلانه امثال پسر شما به شهادت رسیدند،

جرمتان در عدم عذرخواهی از 40 میلیون نفری که آبروی رأیشان را کسانی چون فرزند فریب خورده ی شما بردند فراموش شدنی و قابل بخشش است؟

مگر شما ولی دم آن مرحوم نیستید؟ پس بپذیرید که مسئول تربیت و رفتار اجتماعی ایشان هم بودید!

بلاشک سوادتان اجازه فهم «حق الناس» 40 میلیونی را به شما میدهد.

قاتل یا قاتلان فرزند شما تنها به شما پاسخگو هستند اما شما چه جناب روح الامینی؟

طی چهار سال گذشته هرچه انتظار کشیدیم دریغ از یک عذرخواهی تان از ملت ایران (بابت عدم انجام وظایف پدری در زمان حیات آن مرحوم).

فرزندی که در جرم بزرگ (خدشه به رأی چهل میلیونی مردم در انظار بین المللی) به سهم خودش شریک شد (و البته از روی جهالت و تربیت ناقص سیاسی اش) به سادگی از حساب و کتاب عدل الهی رها خواهد شد؟

حاشا و کلا.

امیدواریم که هر چه سریعتر اهمالکاران و یا قاتلان واقعه کهریزک به دست عدالت سپرده شوند و شما نیز صداقت پیشه سازید و به فکر حلالیت از ملت ایران باشید.

باور کنید کار سختی نیست ، دقت کنید به همین سادگی که در زیر می آید :

متن فرضی عذرخواهی عبدالحسین روح الامینی از خدا و ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت شریف ایران

من عبدالحسین روح الامینی، پدر مرحوم محسن روح الامینی،

ضمن پیگیری مجدانه حقوق قانونی و شرعی مربوط به خون و جان فرزندم، از مواضع سیاسی و خطاهای آن مرحوم برائت جسته و اعلام میکنم که اینجانب علیرغم آنکه خود را یکی از نخبگان سیاسی کشور تصور میکنم، نتوانستم محسن پسرم را به خوبی تربیت سیاسی کنم و اقرار و اذعان دارم که پسرم اشتباهی محرز در گرفتن مواضع سیاسی اش در سال 88 داشت و فریب سران فتنه و تکیه گاه آنان را خورده و علیرغم آنکه آرزوی حقیقت جویی و عدالت خواهی داشت با شکستن قانون به راهی رفت که موجب تضییع آبروی آرای 40 میلیونی مردم کشورش شد. اینجانب از صمیم قلب از شما ملت ایران و تمامی کسانی که بخاطر آشوبهای 88 فرزند یا عزیزی را از دست دادند حلالیت میطلبم و از کسانی که فتنه و جرم بزرگ را طراحی کرده و هنوز هم دنبال منافع نامشروع خود هستند ابراز نفرت می کنم و بزودی بابت فریب سیاسی پسرم از هرچهار نفر آنان شکایت خواهم کرد.

ملت بزرگ ایران،

مرا ببخشید که نتوانستم فرزندم را طوری بار بیاورم که بازیچه دست دشمنان «کشور، نظام و ولایت فقیه» نشود.

عبد ناتوان خدای متعال : عبدالحسین روح الامینی   


بازنشر مطلب در راهکارنیوز +

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۳
مهران موزون

جناب حجت الاسلام شهاب مرادی سلام،
این نوشته چیزی نیست جز یک گلایه دوستانه،

آنشب که در خندوانه گفتید و رفتید،(اینجا) من ابتدا دلخور شدم که چرا و به چه علت، شخصیتی فرزانه چون حجت الاسلام شهاب مرادی (که ضروریات رسانه را خوب می شناسد) با آبروی چندصدهزارنفر از شهروندان یک شهر اینچنین بازی کرده و آنان را به قساوت و بیرحمی مبتنی بر بی عقلی!! متهم نمود؟
هرچه بود، آن شب کظم غیظ کردم، درحالیکه توان و امکانش را داشتم که فردای همانروز با مراجعه به دفتر مدیر محترم شبکه نسیم، هم شما و هم رامبد جوان را بنشانم و رودررو بگویم که چه اشتباهی کردید لکن عدالت را در آن دیدم که به جبران اشتباهی که شما در ملأعام مرتکب شدید بنده نیز در فضای علن و نزد افکار عمومی اشتباه شما را تصحیح کنم. بگذریم که تعداد مخاطبان این وبلاگ محقر با مخاطبان آنشبِ خندوانه قابل قیاس نیست.

برادر گرامی،
اشتباه شما نه تنها ناشی از نقصان دانش شما در موضوع مورد اشاره تان بود بلکه شرمنده ام که بگویم : آن شب در قضاوت شما نسبت به فرهنگ خوراکی های سنتی یکی از شهرهای ایران، رگه هایی از کم بصیرتی وجود داشت.
به هرجهت امروز که قریب به دوماه از آنشب میگذرد و آبها از آسیاب افتاده، بنده در کمال آرامش اقدام به تصحیح اشتباه جنابعالی میکنم چه اینکه دیگر خندوانه ای روی آنتن نیست و برچسب عناد با برنامه ی خوب خندوانه به این قلم نمی چسبد.
در آن برنامه ی کذایی از حلال خوری بدون دلیل عقلی در برخی نقاط کشور گفتید.
منجمله گنجشک خوری و بی آنکه اشاره به نام آن شهر کنید، اینترنت را ماخذ این خبر اعلام نمودید و این یعنی اینکه پس از اتمام برنامه ی خنداونه، مخاطبان میتوانند با یک جستجوی ساده به تصاویر گنجشگهای کباب شده ی به دست اهالی سنگدل!! و بی منطق!!  آن شهر! دست یابند و ایضاً نام و نشان آن شهر!
می دانید آنشب چه کردید؟ (یکبار دیگر از دقیقه سوم فیلم را مرور کنید + )
دل بینندگان آن شهر را شکستید برادر.
می دانید چرا؟
می گویم :
در ایران، بعضی خوراکها، منحصر به یک شهر هستند و لاغیر!
در کل ایران زمین! تنها و تنها اهالی یک شهرند که قرن هاست در فرهنگ خوراکی های محلی خویش عادت به خوردن پرندگان حلال گوشتی از قبیل کبوتر، گنجشگ، سار و ... دارند و به همین دلیل خاندان هایی در این شهر هستند که نسل درنسل، شغلشان شکار دسته جمعی این پرندگان از بیابان ها و مزارع اطراف شهرشان است.
و بد نیست بدانید که نسل پرنده یی همچون گنجشک در این شهر، نه تنها از بین نرفته بلکه بیشتر هم شده است ضمن اینکه مردمان فعلی این شهر، به اندازه ی پدران خویش عادت به خوردن گوشت گنجشک ندارند بنابراین نسل های گذشته ی شهر موصوف؛ علیرغم آنکه خیلی بیشتر از نسل کنونی گنجشک مصرف میکردند اما گنجشکهای فراوانی برای فرزندان خود به ارث گذاشتند.
اما بعد..
چه شد که شخصیت محترمی چون شما در برنامه خندوانه، از روی قلّت دانش و بصیرت کم به این موضوع، به اهالی این شهر در فقره ی گنجشک بتازید و بر سکوی نصیحت و هشدار بنشینید! دلیلش تحرکات نابخردانه برخی رسانه های مجازی کشور در دوسه سال اخیر است.
جناب مرادی!
گنجشک را شاید بتوان «کوچکترین» پرنده حلال گوشتی دانست که قابل شکار و خوردن است و انسانهای غرق شده در مدرنیته ی امروزی (که متاسفانه اکثراً تعینی هستند)  که با رفتاری تناقض آمیز در حالیکه از دیدن کشتار کودکان غزه آنچنان به هم نمی ریزند با دیدن عکس ده عدد گنجشک به سیخ کشیده از حال میروند.
چیزی شبیه مردمان اروپا و امریکا که از دیدن صحنه های گیر کردن یک سگ در یک سوارخ فاضلاب، چنان آشفته میشوند که دوربین های زنده تلویزیونی را برای صحنه آزادسازی سگ بینوا بسیج میکنند اما همان مردم در حالیکه مکدونالد میخورند تصاویر کشتار شیعیان را به دست تروریستها شاهدند و لبخند میزنند.
آری جناب مرادی،
کسانی که معلوم نیست با خواندن اخبار گرازخواری پایتخت نشنیان + و یا سرو مشروب از کانال «من وتو» ککشان نمی گزد مدتی است که در فیسبوک و دیگر شبکه های اجتماعی، گنجشک خوری شهر مورد اشاره شما را یک هولوکاست قلمداد میکنند.
اما شما چرا حضرت حجت الاسلام؟؟؟
شما چرا به بهانه ی حمایت از حیوانات بر سکوی هشدار و اطلاعرسانی!!! نشستید و با آبروی اهالی شهر مذکور بازی کردید؟
البته که ساکنان شهر مورد اشاره ابایی از خوردن گنجشک ندارند اما شیوه پرداختن شما و اتهام نداشتن مبنای عقلایی در این موضوع موجب تضییع آبروی صدها هزار خواهران و برادران دینی شما شد.
یکبار دیگر فیلم سخنان خود را بررسی کنید اخوی!
از نبودن دلایل عقلی برای خوردن گنجشک سخن گفتید.
چرا؟ چون جثه اش کوچک است؟ چون نسلش منقرض میشود؟
واقعا حدیث پیامبر را در منقبت از خواصی که در سر گنجشک وجود دارد چیزی نشنیده اید؟
از خواص طبی گوشت گنجشک بی خبرید؟ کمی بیشتر منابع را بکاوید.
از سوی دیگر بد نیست بدانید که گنجشک یکی از بزرگترین آفتهای کشاورزی در جهان است .
کسی چه میداند! شاید شهر مورد اشاره شما به دلیل آنکه یکی از بزرگترین قطبهای کشاورزی این مرز و بوم است برای کاهش خسارات کشاورزی است که فرهنگ گنجشک خوری در آن رواج یافته و البته این غیر از منافع طبی متعدد خوردن گنجشک است.
بگذارید حجت را بر شما و سوالی که در خصوص «به چه دلیل میتوان گنجشک خورد» روشن کنم.
این دلیل که درادامه خواهد آمد برای هر کسی دلیل نباشد برای شما که ملبس به لباس بافضیلت روحانیت هستید دلیل خوبیست.
در سالهای آخر عمر حضرت امام (ره)، یکی از پزشکان ( به گمانم پزشکی فرانسوی بوده)، برای بهبود قلب ایشان سوپ گنجشک تجویز می کنند و اینگونه میشود که یکی از اهالی شهر مورد اتهام شما!! که از ارادتمندان و یاران جوان آن حضرت می باشند فی الفور با  شهر پدری تماس گرفته و سفارش تهیه مقداری گنجشک از بازار آن شهر را داده و اتفاقاً یک روحانی از جماران به آن شهر اعزام میشود تا ناظر بر ذبح شرعی گنجشکها(به دلیل رعایت احتیاط لازم) باشد .
الحمدلله هم سفارش دهنده گنجشکها زنده است و هم منتقل کننده آنها به تهران و جماران.
جناب مرادی عزیز،
آگاه باشید که نه نتها افراد سالم نیاز به خوردن گوشت مفید گنجشک دارند هم بیمارانی که دچار ضایعه ی نخاعی اند . هم کودکانی که مشکل بازکردن زبان دارند.
اما یک سوال،
اگر کوچکی جثه ی گنجشک دلیل بر نخوردن آن است پاسخ دهید که شما خوردن ماهی کیلکای شمال را نیز غیر عقلانی میدانید؟
همان ماهی را میگویم که به اندازه ی یک انگشت شماست نه بیشتر!
آیا خوردن میگوی بینوا را نیز که کمتراز گوشت یک گنجشک است بر خلاف عقل و منطق و انسانیت میدانید؟
مگر میگو موجود زنده نیست؟
فراموش نکنید که به همان اندازه که میگو و کیلکا فراوان است گنجشک نیز فراوان است و شهری که آبرویش را در برنامه خنداونه خدشه دار کردید به اندازه ی شهر پدری شما گنجشک دارد و نسل خوشمزه اش هنوز به لطف الهی پابرجاست.
واقعا از شما به عنوان یک روحانی اهل رسانه انتظار بیش از این است.
انتظار بود که در مورد عادت برخی شهرهای کشورمان در خوردن حیوانات نجسی همچون گزار و خوک حرف بزنید.
درمورد خوردن گوشت مار حرف بزنید که برخی هموطنانمان در کمال راحتی و زنده و خام خام اقدام به خوردن مار میکنند بی واهمه ی آنکه کسی مواخذه شان کند.
کاش..
این نیز بگذرد برادر.
یاحق
 
بازنشر مطلب در پایگاه راهکارنیوز  +

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۳ ، ۲۰:۳۲
مهران موزون

بیشتر بخوانید +

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۳ ، ۱۸:۱۶
مهران موزون

ظاهراً اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام ، هرکدام صندلی مشخص و معینی برای جلوس در این مجمع دارند.

طوری که علاقمندان دکتر احمدی نژاد وقتی اخبار مجمع تشخیص مصلحت را میشنود منتظرند تا او را در مجاورت محسن رضایی ببینند.

و از آنجایی که محل مذکور، ویژه تر از نقاط دیگر مجمع مینماید(غیر از صندلی های رئیس مجمع و دو طرفش!) ممکن است برای برخی بینندگان این سوال پیش آید که علیرغم عدم تمایل و علاقه ی محسن رضایی به رئیس دولتهای نهم و دهم، چرا آنها را کنار هم نشانده اند؟

شنود برخی احتمالات را ذیلاً برشمرده است که خوانندگان محترم میتوانند گزینه ی محتمل خود را انتخاب کرده و یا گزینه ای دیگر به گزینه های احتمالی زیر اضافه نماید.

(ممکن است برخی گزینه ها بوی طنز هم بدهد اما بالاخره هر طنزی رگه هایی از «جدی» هم میتواند داشته باشد)

ابتدا تصاویر را ببینید :



احتمال 1 ) این انتخاب کار محسن رضایی بوده و خواسته به احمدی نژاد بگوید که : اینجا من دبیرم.

در حقیقت محسن رضایی خواسته است تلافی 8 سال شکست از احمدی نژاد در انتخابات را دربیاورد. خصوصاً که محسن رضایی از دکتر احمدی نژاد تنومندتر است و در قاب تصویر، نوعی برتری را اعمال کند.

احتمال 2) این انتخاب کار هاشمی بوده برای آنکه چهره ی دکتر احمدی نژاد مایه ی ناراحتی اش نباشد.

احتمال 3 ) این انتخاب کار خود احمدی نژاد بوده و خواسته بگوید : نمیتونید منو از دید مردم حذف کنید.

احتمال 4) هیچکدام


بازنشر مطلب در راهکارنیوز +

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۵:۴۶
مهران موزون

ولی امر مسلمین جهان : کسانی که بصیرت ندارند، همانند بیچارگانی که در فتنه ۸۸ گرفتار شدند، در فضایی غبارآلود حرکت و عمل می کنند و به همین علت چه بسا به دشمن کمک کنند و دوست را هدف حمله قرار دهند.


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۵:۵۸
مهران موزون