شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۸۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شنود» ثبت شده است

شادی نماند و شور نماند و هوس نماند
سهل است این سخن، که مجال نفس نماند
فریاد از آن کنند که فریادرس رسد
فریاد را چه سود، چو فریادرس نماند؟
کوکو، کجاست؟ قمری مست سرود خوان؟
جز مشتی استخوان و پر اندر قفس نماند


امید در به در شد و از کاروان شوق
جز ناله ای ضعیف ز مسکین جرس نماند
توفانی از غبار بماند و سوار رفت
بس برگ و بار بیهده ماند و فرس نماند
سودند سر به خاک مذّلت کسان چو باد
در برجهای قلعه ی تدبیر کس نماند
کارون و زنده رود پر از خون دل شدند
اترک شکست عهد و وفای ارس نماند!
تنها نه «خصم» رهزن ما شد، که «دوست» هم
چندان که پیش رفتش از او باز پس نماند
رفتند و رفت هر چه فریب و دروغ بود
تا مرگ- این حقیقت بی رحم- بس نماند
تابنده باد مشعل می کاندرین ظلام
موسی بشد؛ به وادی ایمن قبس نماند


برخیز امید و چاره ی غمها ز باده خواه
ور نیست، پس چه چاره کنی؟ چاره پس نماند!

 شاعر : مرحوم مهدی اخوان ثالث

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۰
مهران موزون

اکنون توپِ «هست و نیستِ» انقلاب اسلامی در زمین شماست.

آگاه باشید که تنها چند روز فرصت دارید تا بین «شرف و عزت» و «خفت و مذلتِ»ابدی، یکی را انتخاب کنید.

تنها چند روز فرصت دارید که نزد روح بلند شهدای اسلام ، انقلاب ، امام راحل و از همه بالاتر در محضر بقیت الله الاعظم (ارواحتا فدا) خود را «سربلند» و یا خدای ناکرده «سرافکنده» نشان دهید.

آنچه که گذشتگان، آیندگان و زندگان حاضر درین مملکت از شما انتظار دارند هیچ نیست جز بررسی دقیق و بی تعارف «جمع بندی مذاکرات هسته ای» و اعلام شجاعانه نتیجه بررسی ها و دادن رأی خداپسندانه ی مثبت یا منفی در قبال آن.

نمایندگام محترم مجلس نهم،

بخواهید یا نخواهید چشمان تیزبین ملت، یکایک شما را زیر ذره بین بصیرت خویش خواهد داشت.

شک نکنید که دهان هیچکس بوی شیر نمیدهد، لذا از شما عزیزان انتظارست، اول خداوند و سپس چشمان ملت ایران (ایضاً امت اسلامی) را ناظر بر کارنامه چند روز آتی خود بدانید.

شاید در میان شما معدودی وکیل الدوله هم باشند،

ما اما،

از شما انتظار داریم تا همین تعداد معدود را نیز متوجه سازید که اکتون در پیشگاه تاریح ایستاده اند و هیچکس در شب اول قبر، جز اعمال و کارنامه شان به دادشان نخواهد رسید.

از شما خواهش داریم کاری نکنید که نه تنها انتخابات امسال (که خیلی باخت کوچکی خواهد بود) بلکه آخرت خود را ببازید و توصیه میکنیم : مراقب ضربان قلب مقدس امام زمان عج باشید.

از شما استدعا داریم مانند مولایمان سیدعلی(روحی له الفدا) با مردم روراست باشید و مرتباً و بی تعارف و شفاف با ملت در ارتباط باشید و نگذارید خطوط سیاسی خاص!!! در خانه ملت، شما را در بررسی دقیق و موشکافانه حقوق این سرزمین، دچار اعوجاح کند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۴
مهران موزون

گفتی که اگه رئیس جمهور بشی به ایران حمله میکنی!

اگر قدرت بیل زدن داشتی، بیلِ خودت با مونیکا، جفتک چارکش نمی انداخت.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۲
مهران موزون

احسان شریف احمدیان در اخرین یادداشت خود برای نکات پرس نوشت:

به یاد آورید آخرین ماهها و روزهای دولت دهم را که دولت تحت شدیدترین و ناجوانمردانه ترین حملات و توطئه ها داخلی و خارجی قرار داشت و هر یک از ما چریک وار اسلحه قلم و کیبورد و بیان را به کار گرفته بودیم و از حریم گفتمان انقلاب اسلامی جانانه دفاع می کردیم. در بحبوحه آن روزها بود که آرزو می کردیم ای کاش هر چه زودتر این جنگ فرسایشی تمام گردد تا به دور از حواشی و درگیریهای روزمره و اغلب بی ثمر، گوشه ای برگزینیم، تجربه ۸ ساله را ورق بزنیم و بدون فضای تقدس یا تعصب دستاوردها و کاستی های گذشته را بیرون بکشیم، نقد کنیم و راه آینده آن گفتمان بی بدیلمان را ترسیم نمائیم.

امروز ۲۳ ماه از آخرین روزهای آن دوران گذشته است.تهمت ها و تکفیرها همچنان پابرجاست، بی کم و کاست. چیز عجیبی نیست، انتظاری جز این نبود. مگر زخم خوردگان درد و چرک زخم کهنه شان التیام بخشیده است که بخواهند سکوت پیشه کنند و فریاد نزنند؟

این طرف چه خبر است؟
چریک ها همچنان خود را وسط میدان مبارزه می پندارند. منتظرند دشمن تکی بزند و بلافاصله شروع کنند به پاتک! چریک ها نقشه ی واضحی در دست ندارند. معصومانه و مظلومانه از حق شان، آبرویشان و دستاوردهایی که سالها برای آن خون دل خورده بودند دفاع می کنند. حق دارند، اما آیا تا به حال اندیشیده اند و آیا کسی به آنان گفته است که ۲۳ ماه پیش جنگ در خط مقدم جبهه ها به پایان رسیده است؟ آیا نمی بینند علمدار به خیمه ها برگشته و مدتی است شمشیر را غلاف کرده است؟! آیا با خود نمی اندیشند که هر جنگی نه یک استراتژی که دهها استراتژی دارد و در هر زمانی لازم است تغییر تاکتیک داد و تاکتیک جدیدی برگزید؟ آیا با خود نمی اندیشند که گاهی برای پیروزی و حمله نهایی، عقب نشینی، استراحت، بازنگری در اهداف، بازنگری در تاکتیک ها، تجدید قوا، تغییر سربازان و حتی در صورت صلاحدید و دستور “فرمانده” تعویض “علمدار” لازم است؟!

واقعیت آنست که شواهد و قرائن نشان می دهد که جریان معاند و معارض گفتمان اصیل انقلاب اسلامی بر اساس یک طراحی دقیق و ناجوانمردانه طوری برنامه ریزی کرده است که هر روزه با پمپاژ اخبار دروغین، مسموم و بی اساس در مورد دولت های نهم و دهم علاوه بر آنکه امید مردم علاقه مند به آن دولت ها و شخص محمود احمدی نژاد را ناامید کند، دوستداران و حامیان فعال و در خط مقدم آن را نیز دچار روزمرگی، سطحی نگری و تقدس گرایی کاذب نماید و آنان را از تجدید قوای درونی، نقدها و انتقادات درون گفتمانی، برنامه ریزی های بلند مدت، فعالیت های جریان ساز و عمیق غافل نماید! و شوربختانه آنکه تجربه دوسال اخیر پس از پایان دولت دهم نشان می دهد نقشه این جریان ناجوانمرد تا حدود زیادی به بار نشسته است…
بر اساس پایشی که یکی از دانشجویان متعهد انجام داده است نشان می دهد تقریبا هر ده روز یک بار سخنرانی و سخنی توهین آمیز از سوی شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی و از طریق سایت رسمی او منتشر می شود، به فاصله چند ساعت بعد وزیر و یا مسئول بلند پایه ای در دولت یازدهم شبهه،مساله و یا خبری عجیب منتشر می کند و پس از یک یا چند روز روزنامه ها،سایت ها و شبکه های اجتماعی با هجمه ای بی نظیر و باد کردن در آن موضوع شبهات بی پایه و اساس خود را به جامعه پمپاژ می کنند.
به عنوان مثال به فواصل زمانی انتشار خبر سخنرانی آیت الله هاشمی و اتهام او با عنوان بیماری هاری، موضع گیری زنگنه در مورد دکل نفتی و اخبار و ویژه نامه های روزنامه های زنجیره ای در مورد این خبر توجه نمائید، به نتایج جالبی خواهید رسید!

از این سو نیز با مشاهده ی این اخبار و آگاهی از کذب بودن اکثریت آنها، بار دیگر احساس “مظلومیت وافر” دولت های نهم و دهم و شخص رییس جمهور سابق برای علاقه مندان آن به وجود می آید و تمام هم و غم و انرژی آنان صرف دفاع در برابر تهمت ها و پاسخ به شبهه پراکنان می شود. و این دور باطل هر روز ادامه پیدا می کند. همچنان که دو سال است ادامه پیدا کرده است. غافل از آنکه قرار گرفتن در موقعیت “مظلومیت وافر” و ادامه هر روزه این موقعیت علاوه بر آنکه دستاورد جدیدی برای این گفتمان ندارد از سوی دیگر “جریان سوم تیر” را از درون خسته، فرسوده و پوک می کند.
توضیح آن که در ۲ سال گذشته همواره در موقعیت “مظلومیت وافر” قرار داشته ایم و هر موقع فرد یا گروهی از درون دایره دلبستگان گفتمان اصیل سوم تیر و علاقه مندان دکتر احمدی نژاد خواسته است به منظور بازبینی عملکرد و رشد گفتمان و اصلاح مشکلات گذشته انتقاد یا نقد دلسوزانه و منصفانه ای مطرح کند از سوی خودمان سرکوب شده است و مجالی برای او فراهم نشده است. به یاد بیاورید که چند ماه از دولت دهم گذشته بود که یکی از افراد خوشنام و مورد اعتمادمان انتقاداتی درون گفتمانی وارد نمود و پس از آن بود که به شدت مورد فشار واقع گرفت.
یا آنکه چند ماه پیش در بحبوحه قضایای حکم محمد رضا رحیمی و نامه ساده اندیشانه ی او به دکتر احمدی نژاد، نگارنده مقاله ای نوشت و ضمن آنکه به تشریح دادگاه رحیمی و به نوعی سیاسی و تا حدودی فرمایشی بودن آن پرداخت، انتقاداتی را نیز پیرامون به کار گیری فردی خارج از گفتمان اصیل سوم تیر به عنوان معاون اول رییس جمهور بیان نمود و در آن مقاله ضمن استدلال های گوناگون پیرامون به کار گیری فردی که در مقاطع گوناگون همیار جریان هاشمی بوده است و در انتخابات سال ۸۴ نیز سینه چاک رای آوردن هاشمی بوده است را نادرست شمرد. اما هیچ یک از سایت های مطرح و فعال حامی دکتر احمدی نژاد حاضر به انتشار آن مقاله نبودند!

گذشته ها گذشته است و ارزش یادآوری ندارد، اما سوال اصلی آنجاست که اگر قرار باشد در آینده نیز هر ده روز یک بار هاشمی رفسنجانی اتهامی وارد کند و لشکر پشت سر او توپخانه را روشن نمایند و ما را در موقعیت “مظلومیت وافر” قرار دهند و ما نیز در زمین از پیش تعریف شده آنان بازی کنیم، پس کی وقت می شود به اصلاح و بهبود و برنامه ریزی و خودمان برسیم؟ افرادی که به نقش اول هاشمی رفسنجانی در جریان “انحراف پنداری” دولت دهم و به دام افتادنِ بسیاری از اصولگرایان بی بصیرت در زمین بازی آن روزهای هاشمی باور دارند، آیا برای آنان غیرقابل باور است که زمین بازی این روزهای اصولگرایان و حتی علاقه مندان دکتر احمدی نژاد را هم هاشمی رفسنجانی تعریف کرده باشد؟!!!

این که دو سال می گذرد و هیچ یک از رسانه های ما حاضر نیست مطلب انتقادی منصفانه و قابل اتکایی پیرامون مشکلاتی که حداقل همه ما متفق القول قبول داریم و آرزوی اصلاح آن را داریم منتشر کند نمی تواند نشانه خطرناکی از بازی خوردن در زمین بازی دشمن باشد؟
این که دو سال می گذرد و در جلسات خصوصی با دکتر احمدی نژاد فقط به اظهار علاقه به ایشان می پردازیم و جرات نمی کنیم به صورت جدی سوالات، شبهات و ابهامات ذهنمان را شجاعانه و احمدی نژاد وار از او بپرسیم، نشانه ای از یک هشدار خطرناک نیست؟ جالب آنکه نقل است پس از شهادت آیت ا… بهشتی در جلسه ای که دکتر [احمدی نژاد] و دوستانشان در محضر امام خمینی بوده اند ایشان و دوستانشان از همکاری و پیروی از فرد دیگری پس از شهید بهشتی مطالبه می کنند که حضرت امام نیز در پاسخ به این سوال استراتژیک و راهبردی آیت ا… خامنه ای را توصیه می نمایند. احتمالا اگر هر یک از ما در آن جلسه حضور داشتیم غیر از نگاه به صورت حضرت امام(ره) و اشک شوق کاری از دستمان بر نمی آمد! منش ما کجا و منش شخص محمود احمدی نژاد کجا؟

این که دو سال می گذرد و رسانه های ما به جای انتشار مقالات، مصاحبه ها و انتقادات درون گفتمانی پیرامون جریان، تفکر و اندیشه انقلاب اسلامی و سوم تیر در شخصیت یک فرد متوقف شده اند و منتظرند او سفری کند تا عکس های او را منتشر کنند یا آنکه فرد یا افرادی دیگر(که چه بسا ارزش توجه نیز نداشته باشد) له یا علیه ایشان حرفی بزنند و آن رسانه ها بازنشر نمایند، اگر آسیب روزمرگی و متوقف شدن را به دنبال نداشته باشد، هیچ دستاورد جدیدی برای ما نخواهد داشت. زنده نگه داشتن جریان سوم تیر و شخص رییس جمهور سابق به انتشار، گسترش، رشد و ارتقای تفکرات و اهداف اوست نه عکس ها و پوسترهای او.

حقیقتا بر همه ما لازم است به دور از پروپاگاندای رسانه ای این روزها و گرفتار نشدن در تله های دشمن و گریز از قرار گرفتن در موقعیت “مظلومیت وافر” نگاهی به گذشته داشته باشیم، نقاط قوت، ضعف ، فرصت ها و تهدیدات فعلی را شناسایی کنیم و با استفاده از آنها مسیر پیش روی خود را شفاف و بدون تعارفات سیاسی ترسیم نمائیم. در این راه مدل فکری و عملی رهبری بزرگوار انقلاب اسلامی می تواند الگوی مناسبی برای تمامی ما باشد. رهبری بزرگوار انقلاب در عین حال که در آن ۸ سال دولت های نهم و دهم بزرگترین و رساترین مدافع، حامی و علاقه مند به اندیشه ها و عملکردهای دولت منبعث از گفتمان سوم تیر بودند و آن تعابیر بی نظیر همچون احیاگر انقلاب اسلامی، زنده کننده ارزشهای امام، پر تلاش و جهادگر، محبوب ترین دولت پس از مشروطه و دهها تعبیر بی نظیر دیگر را داشتند، در عین حال ظریفت ترین و راهبردی تربن انتقادات را هم بیان می نمودند. باید ظرفیت مطرح نمودن، پذیرفتن و دیالوگ کردن پیرامون انتقادات وارده بر خودمان را به دست آوریم. باید کاری کنیم که مخاطب بیرونی به این ادراک برسد که حامی فعال گفتمان سوم تیر تنها یک مدافع چشم و گوش بسته نیست، بلکه مدافعی است که در عین پافشاری بر اصول و دستاوردهای خدشه ناپذیر این گفتمان، انتقادات وارده را نه تنها می پذیرد که برای اصلاح آن راهکار ارائه می دهد.
پیشنهاد می شود دیدارها و ملاقات های تکه ای و مقطعی با چهره ها و مسئولین کشور به خصوص دکتر احمدی نژاد به دیدارهایی مداوم، منظم، هدفدار و موضوعی و حتی المقدور با مخاطب برگزیده شده تبدیل گردد. به یاد بیاوریم که فارغ شدن ایشان و بسیاری از بزرگان از مناصب روزمره اجرائی و وقت گذاری بیشتر آنان بزرگترین فرصت برای ماست که غنی ترین و راهبردی ترین نتایج و مسائل را از دل جلسات با آنان بیرون بکشیم.
بار دیگر یادآوری می شود ظرفیت انتقادپذیری را در هم تقویت کنیم، با شجاعت و متانت انتقادات خود را مطرح نماییم، به هیچ وجه همدیگر را تکفیر نکنیم و به گفتمانی که امروز در آن سلایق گوناگون جای گرفته اند احترام بگذاریم و افتخار کنیم.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۲:۰۲
مهران موزون

بنویسید : (( حکم آقای هاشمی یعنی تقلب، تقلب، پدرسوخته‌بازی ))

بنویسید که خانم هاشمی گفت که :

(( پدرسوخته‌بازی بوده، حکمش(حکم مهدی هاشمی) پدرسوخته‌بازی بود و حکم نیست))

منبع : تسنیم نیوز + 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۷
مهران موزون

یک سوال : آیا محتوای خاطرات به فروش گذاشته شده، کاملا شخصی است یا مطالب ملی و حقوقی(که مربوط به سمتهای حقوقی حاج آقاست) نیز در این خاطرات وجود دارد؟

کلیک کنید +

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۷
مهران موزون

روایت آزاده 13 ساله، مهدی طحانیان در برخورد با خبرنگار بی حجاب


آن خانم روبه‌روی من نشست و سؤال کرد. من جواب او را ندادم.

گفتم تا حجابت را رعایت نکنی جواب سؤالت را نمی‌دهم.

آن لحظه پیش خودم گفتم ما می‌گوییم رزمنده اسلام هستیم. او باید به عقیده ما احترام بگذارد.

او گفت حجابم را رعایت کنم با من صحبت می‌کنی، من مثل خواهرت هستم.

گفتم تو اگر خواهر هستی پس چرا حجابت را رعایت نکردی؟

او گفت: یعنی حجاب رعایت کنم، صحبت می‌کنی؟ 


همین موضوع آنقدر سرگرد را برانگیخت که گویی مثل یک بشکه بنزین منفجر شد، گفت: بچه این فضولی‌ها به تو چه مربوط است؟ این همه آدم اینجا نشستند کسی اینجا چنین چیزی نگفت.

آن خانم به زور محمودی را آرام کرد و چند سؤال از قبیل اسم و فامیل پرسید. بعد گفت: آقای صدام حسین آدم بسیار بشر دوستی است خیلی دلش برای شما بچه‌های کوچک می‌سوزد. او بارها خواسته شما را آزاد کند اما رهبر شما آقای خمینی گفته این بچه‌ها مال ما نیستند، آیا این درست است؟ شما الان اینجا در این شرایط به سر می‌برید و آنگاه رهبر شما می‌گوید اینها رزمنده‌های ما نیستند؟

این واقعاً سؤال کوبنده‌ای بود.

من هم اصلا به عالمی رفتم که همه چیز برایم محو شد و فراموش کردم کجا هستم و چه کسی روبه‌روی من قرار دارد و هرچه گفتم لطف خدا بود.

گفتم اولا این سؤال شما سیاسی است اما ایشان رهبر من است اگر بگوید بروید ما می‌رویم و اگر بگوید بایستید ما می‌ایستیم. هرچه رهبرمان بگوید همان است.

تا این را گفتم سرهنگ محمودی یقه فرمانده اردوگاه را گرفت و گفت: دیدی گفتم این پدرسوخته کار را خراب می‌کند?

محمودی می‌خواست مرا نابود کند.

آن زن با دستش مانعی درست کرد و از محمودی خواهش کرد یک سؤال دیگر بپرسد.

دوباره همه ساکت شدند. او پرسید انگیزه شما چه بود که به میدان جنگ آمدید؟

گفتم هدف ما حفظ اسلام است. برای اینکه اسلام در خطر بود ما وظیفه داشتیم از اسلام دفاع کنیم.

دوباره پرسید شما آتش‌بس می‌خواهید؟

گفتم: نه، ما آتش‌بس نمی‌خواهیم ما فقط پیروزی حق علیه باطل می‌خواهیم.

محمودی عصبانی بود و از آنجا بیرون رفت.

آن خبرنگار گفت: مهدی من این را می‌برم به آقای خمینی نشان می‌دهم.

من هم می‌خندیدم و می‌گفتم اصلا نمی‌گذارند تو به ایران بروی.

گفت: بعد از این می‌خواهم پیش آقای خمینی بروم. من حجاب آورده بودم که پیش آقای خمینی رعایت کنم. گفتم بعید می‌دانم تو را راه دهند.

او گفت شما پیغامی ‌ندارید.

من هم بی‌خیال همه چیز شده بودم و هر چه می‌خواستم گفتم.

این عکس تزیینی است و ربطی به مطلب ندارد


فیلم رفتار بسیجی 13 ساله با خبرنگار بی حجاب (درخاک دشمن) را اینجا ببینید +

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۹
مهران موزون


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۷
مهران موزون

خوانندگان محترم، پیش از ورود به مطلب اینجا کلیک بفرمایید لطفا + 


قریب به یکسال و نیم از سخنان شاذِ محمود سریع القلم(مشاور حسن روحانی) میگذرد و اکنون سخن شیخ حسن را در جمع فرمانداران کشور بخوانید :

(( در این ایام به لطف خدا همه متخصص حقوق و امنیت ملی و سخنور شدند و همه مسائل ملی را مطرح می کنند..))

این اتوکشیده ی همان سخنان مشاورِ شیخ حقوقدان نیست؟

حال سخن دیگر حسن روحانی را مرور کنید :

«خیلی مهم است رأی مردم. قبل از اینکه غرب بگوید رای و صندوق رای، قرآن به ما امر به شورا کرده است. مبنای ما نظر مردم است. بنابراین کاری کنیم که در این انتخابات عدالت اجرا شود، هیچ جا هم سوءظن بوجود نیاید. صندوق اگر می‌گذارید یک صندوق پلاستیکی شفاف باشدکه همه رأی را ببینند. معنا ندارد مقوا و چسب دور آن بزنیم. یک صندوقی باشد که همه ببینند. من رای خود را ببینم که داخل صندوق می‌افتد.»

جناب شیخ،

اولا :

سالهای سال است که صنادیق رأی، هم پلاستیکی هستند و هم شفاف!

آن صنادیق مقوایی و کذا..که فرمودید مربوط به دهه شصت است.

خوب نگاه کنید جناب سیاست!! مدار!!

ثانیاً :

خود شما در سال 92 از درون همین صندوقها درآمدید!

آنهم بدون دوربین ناظر بر شمارش رأی!

لطفاً برای شورای نگهبان به طور غیر مستقیم تعیین تکلیف نکنید و مردم را دچار دو دستگی ننمایید.

اگر لایحه ای برای اصلاح قانون انتخابات دارید راه مجلس باز است و جاده ی ارایه لایحه به مجلس دراز.

آستین بالا بزنید و بدون لفاظی! لایحه افزودن دوربین نظارتی در مسیرهای نظارتی شورای نگهبان را درخواست کنید،

اما این را هم به عنوان یک حقوقدان!!!! به مردم بگویید که به دلیل پیشرفت تکنولوژیکیِ ضبط تصاویر و قابلیت مجعول ساختن تصاویر ویدئویی، حتی در قوه قضایه نیز، فیلم را صرفا یک اِماره تلقی میکنند نه سند متقن!

جناب شیخ!

قریب به یک میلیون نفر از لبوفروشان و تاکسیرانان و دیگر صنوف مردمی، پای کار شمارش آراء هستند و مراقبند تا امثال جنابعالی رییس جمهور شوید و محمود سریع القلم را (با آن افکار سریع الهدمش) به سِمَت مشاورت شما مفتخر گردد.

پس لطفا پیش از ارایه کلام، قدری بیشتر تأمل کنید تا لفاظی هایتان موجب توهین به یک میلیون ایرانی ناظر و مجری پاکدست بر انتخابات نشود.

ثالثاً :

اگر رأی تان را در موقع انداختن در صندوق نمی بینید مشکل از جنس صندوق نیست بلکه خود شما هستید که از صندوق رویگردانید.(اینهم سندش!)




۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۸
مهران موزون