شادی نماند و شور نماند و هوس نماند
سهل است این سخن، که مجال نفس نماند
فریاد از آن کنند که فریادرس رسد
فریاد را چه سود، چو فریادرس نماند؟
کوکو، کجاست؟ قمری مست سرود خوان؟
جز مشتی استخوان و پر اندر قفس نماند
امید در به در شد و از کاروان شوق
جز ناله ای ضعیف ز مسکین جرس نماند
توفانی از غبار بماند و سوار رفت
بس برگ و بار بیهده ماند و فرس نماند
سودند سر به خاک مذّلت کسان چو باد
در برجهای قلعه ی تدبیر کس نماند
کارون و زنده رود پر از خون دل شدند
اترک شکست عهد و وفای ارس نماند!
تنها نه «خصم» رهزن ما شد، که «دوست» هم
چندان که پیش رفتش از او باز پس نماند
رفتند و رفت هر چه فریب و دروغ بود
تا مرگ- این حقیقت بی رحم- بس نماند
تابنده باد مشعل می کاندرین ظلام
موسی بشد؛ به وادی ایمن قبس نماند
برخیز امید و چاره ی غمها ز باده خواه
ور نیست، پس چه چاره کنی؟ چاره پس نماند!
شاعر : مرحوم مهدی اخوان ثالث
اکنون توپِ «هست و نیستِ» انقلاب اسلامی در زمین شماست.
آگاه باشید که تنها چند روز فرصت دارید تا بین «شرف و عزت» و «خفت و مذلتِ»ابدی، یکی را انتخاب کنید.
تنها چند روز فرصت دارید که نزد روح بلند شهدای اسلام ، انقلاب ، امام راحل و از همه بالاتر در محضر بقیت الله الاعظم (ارواحتا فدا) خود را «سربلند» و یا خدای ناکرده «سرافکنده» نشان دهید.
آنچه که گذشتگان، آیندگان و زندگان حاضر درین مملکت از شما انتظار دارند هیچ نیست جز بررسی دقیق و بی تعارف «جمع بندی مذاکرات هسته ای» و اعلام شجاعانه نتیجه بررسی ها و دادن رأی خداپسندانه ی مثبت یا منفی در قبال آن.
نمایندگام محترم مجلس نهم،
بخواهید یا نخواهید چشمان تیزبین ملت، یکایک شما را زیر ذره بین بصیرت خویش خواهد داشت.
شک نکنید که دهان هیچکس بوی شیر نمیدهد، لذا از شما عزیزان انتظارست، اول خداوند و سپس چشمان ملت ایران (ایضاً امت اسلامی) را ناظر بر کارنامه چند روز آتی خود بدانید.
شاید در میان شما معدودی وکیل الدوله هم باشند،
ما اما،
از شما انتظار داریم تا همین تعداد معدود را نیز متوجه سازید که اکتون در پیشگاه تاریح ایستاده اند و هیچکس در شب اول قبر، جز اعمال و کارنامه شان به دادشان نخواهد رسید.
از شما خواهش داریم کاری نکنید که نه تنها انتخابات امسال (که خیلی باخت کوچکی خواهد بود) بلکه آخرت خود را ببازید و توصیه میکنیم : مراقب ضربان قلب مقدس امام زمان عج باشید.
از شما استدعا داریم مانند مولایمان سیدعلی(روحی له الفدا) با مردم روراست باشید و مرتباً و بی تعارف و شفاف با ملت در ارتباط باشید و نگذارید خطوط سیاسی خاص!!! در خانه ملت، شما را در بررسی دقیق و موشکافانه حقوق این سرزمین، دچار اعوجاح کند.
خوانندگان محترم، پیش از ورود به مطلب اینجا کلیک بفرمایید لطفا +
قریب به یکسال و نیم از سخنان شاذِ محمود سریع القلم(مشاور حسن روحانی) میگذرد و اکنون سخن شیخ حسن را در جمع فرمانداران کشور بخوانید :
(( در این ایام به لطف خدا همه متخصص حقوق و امنیت ملی و سخنور شدند و همه مسائل ملی را مطرح می کنند..))
این اتوکشیده ی همان سخنان مشاورِ شیخ حقوقدان نیست؟
حال سخن دیگر حسن روحانی را مرور کنید :
«خیلی مهم است رأی مردم. قبل از اینکه غرب بگوید رای و صندوق رای، قرآن به ما امر به شورا کرده است. مبنای ما نظر مردم است. بنابراین کاری کنیم که در این انتخابات عدالت اجرا شود، هیچ جا هم سوءظن بوجود نیاید. صندوق اگر میگذارید یک صندوق پلاستیکی شفاف باشدکه همه رأی را ببینند. معنا ندارد مقوا و چسب دور آن بزنیم. یک صندوقی باشد که همه ببینند. من رای خود را ببینم که داخل صندوق میافتد.»
جناب شیخ،
اولا :
سالهای سال است که صنادیق رأی، هم پلاستیکی هستند و هم شفاف!
آن صنادیق مقوایی و کذا..که فرمودید مربوط به دهه شصت است.
خوب نگاه کنید جناب سیاست!! مدار!!
ثانیاً :
خود شما در سال 92 از درون همین صندوقها درآمدید!
آنهم بدون دوربین ناظر بر شمارش رأی!
لطفاً برای شورای نگهبان به طور غیر مستقیم تعیین تکلیف نکنید و مردم را دچار دو دستگی ننمایید.
اگر لایحه ای برای اصلاح قانون انتخابات دارید راه مجلس باز است و جاده ی ارایه لایحه به مجلس دراز.
آستین بالا بزنید و بدون لفاظی! لایحه افزودن دوربین نظارتی در مسیرهای نظارتی شورای نگهبان را درخواست کنید،
اما این را هم به عنوان یک حقوقدان!!!! به مردم بگویید که به دلیل پیشرفت تکنولوژیکیِ ضبط تصاویر و قابلیت مجعول ساختن تصاویر ویدئویی، حتی در قوه قضایه نیز، فیلم را صرفا یک اِماره تلقی میکنند نه سند متقن!
جناب شیخ!
قریب به یک میلیون نفر از لبوفروشان و تاکسیرانان و دیگر صنوف مردمی، پای کار شمارش آراء هستند و مراقبند تا امثال جنابعالی رییس جمهور شوید و محمود سریع القلم را (با آن افکار سریع الهدمش) به سِمَت مشاورت شما مفتخر گردد.
پس لطفا پیش از ارایه کلام، قدری بیشتر تأمل کنید تا لفاظی هایتان موجب توهین به یک میلیون ایرانی ناظر و مجری پاکدست بر انتخابات نشود.
ثالثاً :
اگر رأی تان را در موقع انداختن در صندوق نمی بینید مشکل از جنس صندوق نیست بلکه خود شما هستید که از صندوق رویگردانید.(اینهم سندش!)
همیشه گفته ام : سینمای استراتژیک هالیوود یکی از ستونهای اصلی ساختار سیاسی امریکاست.
فیلم دار و دسته نیویورکی ها یکی از مظاهر توحش امریکای نیمه اول قرن نوزده را به تصویر می کشد اما به همین بهانه برخی نگرشهای حقیقی و پنهان استکباری امریکایی را که همین حالا در وجود دولتمردان و سیاستگزاران این کشور، جاری و ساریست به رخ میکشد :
شخصیت " قصاب" که خونریزترین شخصیت امریکایی و نژادپرست در فیلم است در دقیقه 66 فیلم در حالی که خود را در پرچم امریکا پیچیده است ، دیالوگی ارائه میدهد که بلاشک بخشی از استراتژی استکباری و نژادپرستانه همیشه ی شیطان بزرگ بوده، است و خواهد بود.
به این بخش از گفته های شخصی منفی اول فیلم توجه کنید :
(( باید با یه چشم بخوابم چون فقط یه چشم دارم (اشاره به سیطره صهیونیسم در ساختار قدرت امریکا) ... میدونی چطور تا حالا زنده موندم؟ اینهمه سال؟ ایجاد ترس!! حاکم کردن رعب و وحشت! اگه کسی چیزی ازم بدزده دستشو میبُرم! منو برنجونه زبونشو قطع میکنم! علیه ام اقدام کنه سرشو میبُرم به نیزه میزنم، اونو میبرم بالا تا همه آدما ببینن! با این حربه میتونم به اوضاع مسلط بشم! ترس!!! ))
همگان بیاد دارند که ربناخوانِ بی بی سی نشین، در بحبوحه کودتای خیابانی 88 چگونه به رئیس رسانه ملی نامه نوشت و از عدم رضایت در پخش صدایش از آنتن ملی جیغ بنفش کشید.
اینکه شجریان در مورد مالکیت اثری وامصیبتا سر داد که اصولا به وی تعلق نداشت و کپی رایت آن اثر به استادمحمدرضا لطفی تعلق داشت، دوسال پس از آن آشوبهای فتنه گرانه ، از سوی مرحوم لطفی رمزگشایی شد :
مرحوم لطفی : «دو سال پیش آقای شجریان به آقای ضرغامی نوشتند که این اثر ایشان دیگر از تلویزیون پخش نشود. متاسفانه هرگز اعلام نکردند که این اثر متعلق به اینجانب است. ضمن آنکه این اثر اصلاً متعلق به ایشان نیست و حقوق کل «چاووش ۶» را به موسسه شیدا فروختهاند.»
بدیهی است وقتی کسی چون محمدرضا شجریان با علم و اطلاع از حقیقت ماجرا ، دست به آن عوام فریبی رسانه ای زده و افکار عمومی خلق را به سمت مالکیت صدایش (صدایی که قبلا آن را فروخته و هیچ حق قانونی نسبت به آن ندارد) منحرف کرد، به گاه لو رفتن ماجرا نیز هرگز خود را در محضر ملت شرمسار ندانست و حتی حاضر به عذرخواهی رسمی از استاد لطفی نشد.
آری،
این ادب و وقار کسی است که مرتباً به دنبال اشعار مزین به ادب و وقارِ حافظ و سعدی و مولوی است.
او به راستی نمونه بارز گندم نمای جو فروش در عرصه هنر ایران است.
شجریان با وقاحت تمام حتی از جنازه مرحوم لطفی هم نگذشت و پس از مرگ او از فرصتهای مناسب برای ایستادن در کنار نام وی بهره لازم را گرفت.
راجع به مرده خواری کسانی همچون محمدرضا شجریان بیشتر بخوانید : +