شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

مهران موزون - اینروزها رفتار، گفتار و کارنامه خالی دولت یازدهم از یکسو و جنب وجوش طیف ها و جبهه های مختلف سیاسی از سوی دیگر یک لابیرنت یا هزار توی سیاسی را برای بهار و تابستان 96 متصور ساخته است که سرانجام های مختلفی را  برای دولت ضعیف و شکست خورده یازدهم محتمل میسازد.

خصوصا آنکه مشی الهی در 19 دی ماه 1395 تکیه گاه حسن روحانی را برای محاسبه اخروی احضار فرمود و اینک حسن آقا مانده است و کلاف سردرگمی که تشخیص راه پس و پیش را برای فرزند سرخه مشکل ساخته است.

اما از قدیم گفته اند : تنها مرگ است که علاج ندارد.

لذا برای آنکه آقای روحانی و موافقانش مَفَری برای نجات بیابند و منتقدینش نیز بهترین علاج برای رسیدن به اهداف خود را تمهید کنند تمام حالات ممکن و پیش روی رییس دولت بنفش را روی کاغذ می آوریم شاید که افاقه کند :

حالت اول : حسن روحانی پیش از انتخابات 96 استعفا دهد و با یک عذرخواهی بزرگ برای همیشه صحنه سیاست را ترک کند و آماده محاسبات قضایی و الهی باشد.

حالت دوم : حسن روحانی برای انتخابات ثبت نام کند و رد صلاحیت شود.

حالت سوم : حسن روحانی برای انتخابات ثبت نام کند و تایید صلاحیت شود.

حالت چهارم : حسن روحانی تاییدصلاحیت شود اما پیش از آغاز انتخابات از ادامه راه انصراف دهد.

حالت پنجم : حسن روحانی پس از تایید در گردونه رقابتها بماند و شکست بخورد.

حالت ششم : حسن روحانی برای بار دوم پیروز شود اما در نیمه سال 96 استعفا دهد.

حالت هفتم : حسن روحانی برای بار دوم پیروزشود اما درسال 96 آش بی کفایتی دولتش آنقدر شور شود که با رای عدم کفایت مجلسی که امیدی به آن نمیرود عزل گردد.

حالت هشتم : حسن روحانی درسال 96 برای بار دوم پیروز شود و چهار سال دیگر در پاستور بماند.


نکته اول : شنود تقریبا تمام حالات ممکن را برشمرد اگر درمورد آقای روحانی حالت نهمی هست مخاطبان محترم بفرمایند.

نکته دوم : اگر چه دلایل و شواهد بسیار و آشکار برای اتفاق افتادن حالت دوم وجود دارد اما امیدواریم که شیربیشه ولایت برای پس گرفتن خرمشهرهایی که حضرت آقا هشدار دادند وارد گود انتخابات شده و کار آقای روحانی را پای صندوقها یکسره کند.(حالت پنجم).

نکته سوم : اگر دکتر احمدی نژاد وارد عرصه شود و شورای نگهبان برابر مُرّ قانون و اسناد و شواهد متقن حالت دوم را برای آقای روحانی پیاده کند متاسفانه رسانه های معاند داخل و خارجی فریاد سر خواهند داد که احمدی نژاد در غیاب روحانی پیروز شد پس باید دعا کنیم که هم احمدی نژاد بیاید و هم روحانی تایید صلاحیت شود و در گردونه رقابت ها بماند.

نکته چهارم : اگر حسن روحانی طبق حالت دوم ردصلاحیت شود(که امیدواریم اینچنین نشود و ایشان در  رینگ مبارزه با مالک اشترعلی بماند) بدیهی است که همان روز از مقام خود اسقاط شده و احتمالا جهانگیری تا مردادماه کفیل ریاست جمهوری خواهد بود.

نکته پنجم :  اگر یکی از حالات چهارم و پنجم محقق شود با توجه به میزان ظرفیت روحی حسن روحانی و سابقه چهارساله اش در شکل مواجهه با منتقدین و مخالفان و ایضا کارنامه بسیار ضعیفش در گردش امور قوه مجریه، تمام کشور باید تا روز تنفیذ رییس جمهور جدید در حالت آماده باش کامل باشند.(بنظرم کشور باید سه ماه تمام یک روحانی شدیدا عصبانی را تحمل کند)

نکته ششم : اگر یکی از حالات اول، دوم ، چهارم، پنجم، ششم و هفتم رخ دهد(و رییس جمهور بعدی از رفقای روحانی نباشد) با توجه به اینکه از 1392 تا حالا طی دولت یازدهم ،اتفاقات سوال برانگیز بسیاری در زمینه های اقتصادی ، امنیتی ، اجتماعی، فرهنگی، دیپلماتیک و...افتاده است که هیچکس حق ندارد بسادگی از کنار آنها بگذرد، لازم و حتی واجب می نماید تا دکتر حسن روحانی و تمام کابینه اش حداقل برای یکسال تمام بکلی ممنوع الخروج از کشور شوند تا برای روشن شدن موضوعات عدیده ملی در دسترس قوه قضاییه و نهادهای امنیتی باشند.


فاعتبرو یا اولی الابصار

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۰۲
مهران موزون

تهدیدات ترامپ راجع به خسارت محض برجام  اکنون دیگر اشمئزاز آور است.

کیست که نداند درین توافق نامه ننگین چه مولفه قدرت فزایی را به ثمن بخس از ایران گرفتند.

همان مولفه ی قدرتی که "لاریجانیِ بیست دقیقه ای"  دُّرِ غلتانش میخواند.

ترامپ همان برجامی را زیان آور برای آمریکا میخواند که مدتهاست توسط اوباما نقض شده و نعشش بر روی دست حسن روحانی و حسین فریدون مانده است.

براستی ترامپ کدام توافق نامه را لایق پاره شدن میداند؟

توافق نامه ای که عملا به اهرم فشار علیه ایران مبدل شده است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۲۷
مهران موزون

مهران موزون - آقای جواد! سلام،

ای وزیر محترم تدبیر و عُمید!!

ای پامادور!

ای حلوا مسقتی!

ای باقلوا!!

از همین سرجام که نشستم بابت سرانجام برجام تشکر میکنم.

از اینکه این همه به فکر تجار ایرونی و شیریکای بین المللیشونی!

از اینکه حاضری خودت رو هزینه کنی تا از وزارت خزونه داری کدخدا واسشون نامه آرامش بخش مسئلت کنی.

بابت فاتی (FATF) هم ممنون که کلی آرامش بهمون دادی .

خدا خیرت بده جوادجان!

اینقده فاز دیپلماسی داشتی و ما خبر نداشتیم؟

واقعا ظرفیتش رو نداریم ظریف عزیز.

یادمون باشه اون دو میلیادر هاپولی شده رو هم که از کدخدا پس گرفتی یه سور انتخابات 96  هم واست بگیریم.

اما بعد داداشم!

مستحضری که پنتاگون چند روزیه که آرامشش رو تو خلیج فارس از دست داده و هی دمب دقیقه به ننش توش واشینگتن گزارش میده که چی؟

هِلو..هِلو...من از پرژن گلف گزارش میدم....آقا این بچه تُخسای سپاه دارن میان سمتمون!...الان 213 متر فاصله دارن...شدن 205 متر...198 متر..چیکار کنیم؟

آقا ظریف!

خواستم بگم میری واسه باقی بحثای مربوط به فاتی(FATF) به اونام قول نامه آرامش بخش بده یهو نگن ایرونیا بی معرفتن.

بگو : خلیج فارس واسماس...ولی اگه میخواین از حاج قاسم براتون نامه آرامش بخش بگیرم!!

زیاده ارزی!! نیست.

زت زیات!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۲۳
مهران موزون
دیاثت هنری و فرهنگی هم یک جور از دیاثت است.
بازیگر فاسد الاخلاق هالیوود که پستی و بلندی های بدنش بر پرده های سینمای جهان و قرنیه چشم صاحبان ماهواره در ایران نا آشنا نیست اکنون به صرف اینکه تصویری از دریاچه ارومیه را بر پروفایل مجازی اش کاشته و چند کلامی در دلسوزی این دریاچه بر قلم رانده با آغوش باز فلان هنرپیشه ی احمق و بهمان مدیر کودن قرار گرفته و چه بسا که دی کاپریوی فاسد الاخلاق را همین روزها به خاک پاک ایران دعوت کنند.
پروژه زدایش حیا و غیرت ایرانی در جنگ نرم دشمن علیه ما تمامی ندارد.
فخر کاینات فرمود : ده طائفه از امت من وارد بهشت نشوند ، جز اینکه توبه کنند ، که یکی از این گروه دیوث است
خدا اموات علامه جوادی آملی را که مفهوم دقیق دیاثت را در روزهای اخیر به معنای عام و فراگیرش روی زبانها انداختندبیامرزد که در کنار دیاثت در سیاست به دیوث های هنری و فرهنگی هم توجه کنیم.

به همین سادگی که میخوانید :
به مرد بیگانه ای که پیش چشم میلیونها نفر و روی پرده های عریض سینمای جهان بارها عریان شده و حتی دخترکان آوانگارد ایرانی را نیز جلوی دوربین به بازی گرفته است خوش آمد بگویید و برایش فرش قرمز پهن کنید؟ چرا؟
چون از دریاچه ارومیه تعریف کرده است؟
چون او دی کاپریوست؟
چون او هنرپیشه هالیوود است؟
چون او طرفدار زیاد دارد؟
چون او بازیگر ماهر و قهاری است به همان مهارت سامری در ساختن گوساله؟
و مهم نیست که او فاحشگی تصویری اش را یک جهان دیده و می بینند؟

و مهم نیست آن لکاته ی شیفته هالیوود را به بازی گرفته و به سبیل کلفت پدرش و ریش باقی ایرانیان خندیده است؟
مهم نیست ...
آری او باید دعوت شود تا نه فقط روی پیکر دختر ایرانی بلکه روی پیکر وطن ایرانی پانهد.
و این میشود ترویج دیاثت فرهنگی. 
این میشود دیاثت نرم که از دل جنگ نرم دشمن علیه ما استخراج میشود.
بیشتر بخوانید +
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۸
مهران موزون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۰۴
مهران موزون

وحید یامین پور نوشت :

اصولگرایان در تهران شکست خوردند؛ به طور مطلق.

ولی این شکست بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی و تمدنی است.

تهران شهری است با انبوهی از جمعیت متعلق به طبقه متوسط جدید شهری، پیچیده در سبک زندگی شبه مدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه.

چه بر مبنای مفهوم «طبقه و قشر» تحلیل کنیم و چه مبتنی بر مفهوم «سبک زندگی»، آنچه روشن است اینکه رای بخشی از مردم تهران عموماً قداست زدایی شده و عرفی و حامل ارزش های غربگرایانه است.

به خصوص جوانان رای اولی و زنان به عنوان پیش قراولان تحول در ادراک هویتی و فرهنگی، ترجیح می دهند همواره اصلاح طلب باشند تا اصولگرا.

اصلاح طلبی برای آنها نه یک گرایش سیاسی، که مجموعه ای از نشانه ها و معانی فرهنگ نوگرایانه و مدرن است.

شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم نه یک کنش سیاسی که یک «فضا-رسانه» است؛ یک حرکت نمادین برای ادای پاره ای از دلبستگی ها و علاقه مندی هایشان، وگرنه عموم کسانی که به لیست مشهور به امید رای داده اند نه منتخبان خود را می شناسند و نه حتی تفاوت آنها را با رقبا می توانند بیان کنند  ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه ها و خواست ها و نوعی تشفی خاطر به حساب می آید.
برخی ممکن است برای این رخداد زمینه و اسناد امنیتی پیدا کنند.

مثلا به نقش شبکه های اجتماعی، تلگرام یا ماهواره ها بپردازند.

ولی این مساله اصل ماجرا را تغییر نمی دهد.

بر فرض اینکه پیام های ساخته و پرداخته شده ای از خارج از کشور به داخل ارسال شده باشد، چرا گوش این جماعت شنوای این حرف هست ولی شنوای انبوهی از پیامهای رسمی درون نظام که از رسانه ها منتشر می شود، نیست؟!

من نتایج انتخابات در تهران را از جنس واکنش جوانان به فوت مرحوم پاشایی درک می کنم.

آنها نیاز داشته اند بواسطه ی یک رای متفاوت، تفاوت های خود را ابراز کنند و از اینکه «دیگری» منسجم به حساب می آیند، لذت ببرند.

در عصری که هویت ها زایل می شود، این پشت گرمی ناشی از با هم بودن و در عین حال متفاوت بودن، ایجاد هویت می کند. هرچند که این هویت هیجانی، زودگذر و قابل جهت دهی است.
بنابراین هشدار اصلی این است که اصولگرایان از یک رقیب سیاسی شکست نخورده اند بلکه این کنش سیاسی تجلی یک سبک زندگی است.

تفاوت معنادار رفتار سیاسی مردم قم با مردم تهران در این انتخابات به فهم این اتفاق کمک می کند.

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۵۳
مهران موزون

سکانس یک : بازیگر بزرگ فتنه 88 که قرار است بازیگر بزرگ فتنه اکبر نیز باشد به دلیل آنکه ایادی میدانی اش در زندان به سر برده و برای ایجاد دود و آتش خیابانی قدرت عملیاتی سال 88 را ندارند اکنون نظام را بابت ردصلاحیت های احتمالی و حتی نتایج انتخابات اسفندماه 94 به حملات داعش و تهدیدات امنیتی از سوی تکفیری ها هشدار میدهد.

سکانس دوم : دولت خونخوار عربستان در اقدامی ناگهانی روحانی شهیر شیعیان عربستان را به وضعی فجیع به شهادت میرساند

سکانس سوم : هنوز ملت ایران و جهان اسلام از شوک این جنایت خارج نشده است که سفارت عربستان در تهران و کنسولگری عربستان در مشهد که مورد اعتراض حضوری جمعی از مردم داغدیده ایران قرار گرفته است در اقدامی مشکوک آتش میگیرد که هنوز ابعاد این آتش سوزی برای نیروهای امنیتی و مسئول کاملا روشن نشده است.

سکانس چهارم : علیرغم اعلام موضع سریع رییس جمهور ایران در خصوص محکومیت تعرض به سفارت عربستان در حالیکه هنوز مبادی دیپلماتیک ایران تعامل و توضیحی برای آل سعود ترتیب نداده اند که دولت عربستان در اقدامی بسیار تصنعی و نمایشی اقدام به قطع روابط دیپلماتیک با ایران میکند.

سکانس پنجم : سریالی از کشورهای زیر پونز همچون جیبوتی، بحرین، امارات و ...نیز اقدام به تقلید دیپلماتیک از عربستان کرده و در حرکتی بسیار زننده اقدام به قطع یا کاهش روابط دیپلماتیک با ایران میکنند.

سکانس ششم : رسانه های غربی گویی که درباره جنایت سعودیها در به شهادت رساندن شیخ نمر دچار کوررنگی شده باشند در اقدامی همسو با سناریوی احتمالی این متن، اقدام به پوشش گسترده آتس سوزی سفارت عربستان در تهران میکنند.

سکانس هفتم : هواپیماهای عربستان به سفارت ایران در صنعای یمن حمله موشکی میکنند.

سکانس هشتم : دراین مدت مقامات عربستانی در مواضع خود کلیدواژه هایی را درباره ایران  استخدام میکنند که بوی ایجاد ناامنی در ایران را میدهد.

کلیدواژه های مشترکی که طی یکماه اخیر از لسان بازیگر بزرگ فتنه 88 درباره احتمال «واردات ناامنی به کشور در صورت رقم خوردن نتایج انتخاباتی خلاف تشخیص او» صادر شده است.


نتیجه : مقامات امنیتی کشور پیدا کنند پرتقال فروش و هماهنگی او با سرویسهای بیگانه را.


انتشار مطلب در راهکارنیوز +

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۲۰:۰۵
مهران موزون

اینروزها ادبیات نرم و انتزاعی ریویزیونیست های نفوذ کرده در دولت بنفش (درباره کوچک کردن شأن و شوکت جمهوری اسلامی در حد دولت آل سقوط عربستان) سند خیانت دیگری است که از سوی مرتدین به انقلاب اسلامی در حال رقم خوردن است. +
روز گذشته نیز گوشه ای از نوک کوه یخ این تجدیدنظرطلبی در ادبیات منفعلانه جوادظریف خود را نشان داد.


ظریف : ((ما به دنبال حذف عربستان از منطقه نیستیم ، عربستان نیز دنبال حذف ایران نباشد))


این همان خواسته ی کدخداست که هیمنه استکباری ستیزی ایران در افکار عمومی منطقه و جهان در حد «عربستان ستیزی» تقلیل داده شود.
در همین راستا برخی سهل اندیشان بیخیال  +  تنها دلواپس دلارهای عربستانند و بس!
سرانه دلارهایی که از فروش نفت خام و بی زبان کشور پیامبر ص بدست می آید را مقایسه با سرانه دلاری ایران میکنند و آینده عربستان را (تنها به همین دلیل) برتر از ایران جلوه میدهند اما نمیگویند که سرانه دلار عربستان چرا نه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران جواب داد و نه در برابر چندصدهزار نفر شیعه غیرنظامی و بی سلاح و دفاع بحرینی؟
عربستان فراتر ازدلارهای کدخدا، خود کدخدا را پشت سر دارد، اما چگونه است که از یمنی های پاپتی هم خورده است؟
ریویزیونیست های لیبرال مسلک داخلی، دم از «نیاز به رشد اقتصادی ایران» میزنند و طوری قلم چرخانده و لفاظی میکنند گویی جمهوری اسلامی است که در منطقه دنبال جنگ است.
این در خالیست که نظام اسلامی بارها اعلام کرده و نشان هم داده است که دنبال هیچ جنگی نیست اما از هیچ تجاوزی هم استقبال نمیکند،
چه خوب است مرتدین به آرمانهای انقلاب ، رک و راست به مردم بگویند که :

آیا نسبت به آرمان «صدور انقلاب خمینی کبیر» همچنان مومنند یا به ارتداد کامل رسیده اند و حد یقف شان صرفاً یک جمهوری اسلامی جعلی است ، آنهم به قول حضرت آقا(روحی له الفدا) با یک «معمم باری به هرجهت» برسرکار؟
حقیقت این است که ایران در کنار رشد اقتصادی به «تعالی معنوی مبتنی بر اسلام» هم نیاز دارد و اسلام ناب محمدی همان چیزی است که «سرانه عزت ملی و جهانی ایرانیان» را طی چهار دهه اخیر رقم زده است.
آقایان لیبرال و تجدیدنظرطلب،
لطفا ایران را (به سفارش کدخدا) در حد دولت آل سقوط کوچک نکنید.
این خیانت به ناموس ملی است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۴ ، ۰۸:۵۶
مهران موزون