شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتخابات» ثبت شده است

محمد حسین حیدری نوشت :

ورود من و هم نسلی هایم به دنیای سیاست با وقوع یک حادثه شگرف قرین بود؛ حادثه ای که به یکباره از محیط دبیرستان و فضای دوره نوجوانی به ساحت سیاست مان پرتاب کرد.

شاید درستش همین باشد که بگویم ما وارد سیاست نشدیم، سیاست وارد ما شد و به همین دلیل در جهان خودش احتمالا تا آخر عمر میخ کوبمان کرد.
عظمت و سهمگینی نبرد محمود احمدی نژاد با اکبر هاشمی رفسنجانی در خرداد و تیر 1384 مجال بی تفاوتی را به کمتر کسی می داد. نوجوان هایی بودیم 16 ساله که به تازگی از حق رای برخوردار شده بودیم، بعضا فقط چند ماه یا چند هفته. در آستانه انتخابات مهمترین مساله مان برخورداری از حق پوشیدن تی شرت در مدرسه، القای قانون ظالمانه تراشیدن اجباری موی سر، به رسمیت شناخته شدن حق مترقیِ استفاده از ژل برای مو و مهمتر از همه لغو زنگ اجباری نماز ظهر و عصر بود.

بچه های دبیرستان شهید رجایی اکثرا اهل نماز و خدا و پیغمبر (ص) بودند اما از اینکه یک ساعت پس از تعطیلی مدرسه باید بالاجبار در مدرسه باقی می ماندند، عذاب می کشیدند، به نشانه اعتراض اکثرا نماز را در مدرسه نمی خواندیم، در حیاط یک ساعت علاف می چرخیدیم تا «زنگ نماز» تمام شود.

نبرد محمود احمدی نژاد با اکبر هاشمی رفسنجانی حتی جانورهایی در سطح ما را هم بی تفاوت نمی گذاشت. وقتی محمود احمدی نژاد سوم تیرماه پشت اکبر هاشمی رفسنجانی را به خاک مالید، نفهمیدیم چه کسی را زمین زده. 4 سال بعد سواد سیاسی مان اوضاع بهتری داشت، کمی تاریخ انقلاب خوانده بودیم، احمدی نژاد این بار محکم تر و به جای پشت، با صورت به زمینش زد، اما باز هم نفهمیدیم چانه چه کسی خاکی شده. درستش این است بگویم که امروز بعد از مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی فهمیده ایم که آن روز اصلا نفهمیده بودیم! تقدیر اینگونه رقم خورده بود که فقط با مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی و مشاهده رفتار دشمنان صوری اش بتوانیم برآورد نسبتا صحیحی از ابعاد او و گستره شبکه اش داشته باشیم، هرچند که تردید دارم همین امروز هم همه ابعاد او را شناخته باشیم.


درک شکوه پهلوان چیره(احمدی نژاد) جز با شناخت عظمت حریف مغلوب(هاشمی) ممکن نمی شود.

مرحبا آقای دکتر احمدی نژاد.

بعد از درگذشت هاشمی رفسنجانی، احساس می کنم طوری شما را دوست دارم که همه عواطف قبلی ام پیش آن هیچ است.

ورود به منطقه ممنوعه امروز برایم معنا شده.

چه کار کردی شما؟!

ماشاءالله آقای دکتر.

برگردم به دبیرستان. آن روز جمع بندی بچه های کلاس سه دو ریاضی، این بود که مصطفی معین کاندیدای اصلح است و اگر بیاید دیگر مجبور نیستیم کچل کنیم، می توانیم پیراهن مارک دار بپوشیم و زنگ نماز هم لغو می شود. معین دانش آموزان مدارس و رای اولی ها را خوب هدف گرفته بود. حرف های مادرم درباره خدمات احمدی نژاد در شهرداری برایم هیچ جذابیتی نداشت. 27 خرداد به همراه بچه ها دست جمعی به مصطفی معین رای دادیم و به زودی از نتایج دور اول بهت زده شدیم. فکر می کردیم یک سال دیگر هم پیش دانشگاهی را باید تحت سلطه همین استبداد مسخره بگذرانیم تا اینکه معین از هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. رفسنجانی را نمی شناختیم، نسبت به آنچه مردم درباره او می گفتند، کر و کور بودیم. همین را می فهمیدیم که اگر او رئیس جمهور شود وعده های معین را هم اجرا می کند.
تا شب سوم تیر اوضاع به همین منوال بود. خواب بودم که نیمه شب مادرم بیدارم کرد.

پرسید فردا به چه کسی رای می دهی؟

گفتم فقط برای همین بیدارم کردی؟!

سوالش را تکرار کرد.

گفتم هاشمی رفسنجانی.

گفت شیرم را حلالت نمی کنم اگر به احمدی نژاد رای ندهی!

و رفت.

خواب دیده بود اما نمی گفت چه دیده.

فردا صبح برگه رای را گرفتم جلوی صورتم. تصمیم گرفتم با شیر مادرم درنیفتم.

نوشتم محمود احمدی نژاد.

بعدها فهمیدم همه بچه های سه دو ریاضی آن روز نوشته بودند: محمود احمدی نژاد.

بعدها فهمیدیم اقامه نماز بهانه بود، یک ساعت بعد از اتمام کلاس ها در مدرسه زندانی مان می کردند تا همزمان با دبیرستان دخترانه رو به رو تعطیل نشویم و احیانا کسی دختر بازی و بالعکس نکند.

بعدها دیدیم که دبیرستان شهید رجایی با قدمت 70 ساله تخریب و به پارکینگ مجلس شورای اسلامی تبدیل شد.


منبع : دولت بهار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۱۰:۱۱
مهران موزون

به گزارش آخرین نیوز، درباره برنامه احمدی‌نژاد برای آینده، انتخابات ۹۶ و وضعیت جریانات سیاسی در کشور، عبدالرضاداوری با «آرمان امروز» به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

 آرمان امروز : از جمله مخالفان دولت فعلی هستید که به نقد عملکرد پاستورنشینان می‌پردازید. اخیرا آمریکا تصمیم به تمدید داماتو گرفته است که واکنش‌هایی را درداخل کشور به دنبال داشته است. این واکنش‌ها چه تاثیری بر انتخابات ریاست‌جمهوری دارد؟
داوری : «برجام» شکافی جدی را در سپهر سیاسی کشور به وجود آورده است. به وجود آمدن این شکاف به علت دو رویکردی است که درباره برجام وجود دارد. رویکرد اول رویکرد پروژه‌ای است و بخش اصلی حاکمیت این نگاه را به برجام دارد. برجام برای این گروه، مانند پروژه‌ای بود که نقاط ابتدایی و انتهایی دارد و نقطه ابتدایی آن مذاکره و نقطه انتهایی آن لغو تحریم‌ها بود. رویکرد دوم که پیرامون برجام به وجود آمد با محوریت دولت فعلی و چهره‌هایی مانند آقای روحانی و آقای‌هاشمی و در مرحله بعدی جریان اصلاح‌طلبان با محوریت رئیس دولت اصلاحات بود که این طیف برجام را یک پروژه نمی‌داند بلکه معتقد است برجام یک فرایند است. این گروه معتقد است برجام فرایندی فراتر از لغو تحریم‌هاست و در فرایند برجام، نسبت ایران با نظام جهانی تغییر می‌کند و به یک سازگاری می‌رسد. به اعتقاد من در دو سال اخیر، دو رویکرد مورد اشاره در سطح پنهان با یکدیگر به رقابت می‌پرداختند‌ و با نزدیک شدن به انتخابات ۹۶، ر قابت خود را در این موضوع آشکار خواهند کرد. اصولگرایانی مانند آقایان حسین صفار هرندی و مهدی محمدی که سال گذشته و در آستانه انتخابات مجلس دهم تلاش داشتند به نوعی برجام را مصادره به مطلوب کرده و آن را دستاورد طیف خود بنامند، در حال حاضر جهت فرمان را تغییر داده‌اند. این دسته از افراد سخن از خیانت و بی‌توجهی به اصول در تنظیم برجام می‌زنند در حالی که در تابستان ۹۴، برجام را یک توافق متوازن می‌خواندند که بزرگان کشور در تنظیم جزئیات آن مداخله داشتند. آقای مهدی محمدی در یادداشت
۲۴ تیر ۹۴ برجام را نسبت به توافق لوزان و ژنو توافقی متوازن ‌دانسته است چون با استراتژی ورود مقامات عالی در جزئیات با آن برخورد شده است. این دسته از اصولگریان در سال ۹۴ برجام را دستاورد خود می‌دانستند در حالی که در فضای انتخاباتی ۹۵ نظر خود را تغییر دادند و با تبدیل برجام به یک سند آلوده، قصد داشتند آقای روحانی را در افکار عمومی به یک زمین متزلزل سوق دهند. پر واضح است که استراتژی این دسته از اصولگرایان اشتباه است زیرا زمین سیاست خارجی همان زمینی است که بازی در آن جزو مهارت‌های آقای روحانی است. آقای روحانی مطلقا داری کاراکتر جامعه گرا نیست بلکه ایشان صرفا مهارت بالایی در حوزه امنیت دارد. به همین دلیل معتقدم برخلاف تصور غالب، روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا در نهایت به نفع آقای روحانی است در حالی که اصولگرایان تصور می‌کردند که می‌توانند آقای روحانی را پس از پیروزی ترامپ در حوزه سیاست خارجی به چالش بکشند، اما اتفاقا مهارت آقای روحانی در بهره‌برداری از همین تنش‌های موجود در سیاست خارجی است و چون قاطبه مردم هم از تند شدن فضا در حوزه سیاست خارجی و انقباض در حوزه اقتصاد استقبال نمی‌کنند در نتیجه، فشار اصولگرایان برای تند کردن فضا علیه برجام نه تنها به ضرر آقای روحانی نیست بلکه سبد رای ایشان را سنگین‌تر خواهد کرد و برخلاف اینکه اصولگرایان فکر می‌کنند حمله به برجام پاشنه آشیل روحانی خواهد شد، اتفاقا این حملات به نقطه قوت دولت یازدهم تبدیل می‌شود.

آرمان امروز :  اخیرا آقای قالیباف در جمع دانشجویان اعلام کردند با برجام نه چرخ هسته‌ای چرخیده است نه چرخ معیشت مردم. چه میزان با این دیدگاه موافق هستید؟
داوری : درنظر سنجی‌هایی که درحال حاضر موجود است نرخ رشد آرای آقای سعید جلیلی در بدنه متدین و حزب‌اللهی جامعه بیش از نرخ رشد آرای آقای قالیباف است، هرچند در حال حاضر آقای قالیباف رای‌آور‌ترین گزینه اصولگریان برای ریاست‌جمهوری است و حدود ۱۸ تا ۲۰ درصد آرا را می‌تواند در مواجهه با آقای روحانی از آن خود کند. البته اینکه چنین توازن آرایی در ماه‌های آینده چگونه تغییر کند، هنوز مشخص نیست و ممکن است آقای جلیلی در ماه‌های آینده از آقای قالیباف پیشی بگیرد، کما اینکه موضع آقای جلیلی و سکوت ایشان درباره برجام هوشمندانه‌تر از رفتار آقای قالیباف است. آقای قالیباف درباره برجام عجله کرد و اطلاعیه‌ای بعد از مصوبه سنا در روزنامه همشهری منتشر کرد که اقدامی کاملا عجولانه بود و مشخص نیست تیم مشاوران ایشان چرا به این جمعبندی رسیدند که شهردار تهران را وارد عرصه تقابل با برجام نمایند. واقعیت این است که رقابت با آقای روحانی در زمین برجام قطعا دستاوردی در صحنه افکار عمومی نخواهد داشت.

آرمان امروز :  جلیلی بر پرونده هسته‌ای تسلط دارد، پس چرا در رقابت با آقای روحانی، از اهرم فشار برجام استفاده نمی‌کند؟
داوری : به نظرم تجربه انتخابات ۹۲ این جمعبندی را برای آقای جلیلی ایجاد کرده که دامنه حملاتشان را در حوزه برجام محدود کرده‌اند. در عین حال نوع سوابق امنیتی آقای روحانی این ظرفیت را برای دولت او ایجاد کرده است که در مواجهات دیپلماتیک دست بالاتری را در قیاس با سایر حوزه‌ها داشته باشد. در حال حاضر مجموعه نیروهایی که در شورای عالی امنیت ملی حضور دارند، همگی در زمان جنگ نیروهای رده پایین‌تر از آقای‌روحانی بودند و بنابراین آقای روحانی همین امروز در شورای عالی امنیت ملی نوعی تسلط و تفوق روحی و روانی بر سایر اعضا دارد. برخی از نظامیان فعلی در زمانی که آقای روحانی ریاست کمیسیون امنیت ملی مجلس و فرمانده پدافند کل کشور را بر عهده داشت حداکثر از فرماندهان یک قرار گاه بودند، بر این اساس باید گفت زمین امنیت ملی، دیپلماسی و سیاست خارجی زمینی نیست که بتوان در آن با آقای روحانی به آسانی مصاف کرد.

آرمان امروز : ضعف آقای روحانی کجاست و در بازی سیاسی، جناح‌های رقیب آقای روحانی باید درکدام زمین با روحانی رقابت کنند؟
داوری : رقابت با رئیس‌جمهور مستقر با رقابت بین چند کاندیدای عادی ریاست‌جمهوری دو چهارچوب و صحنه مجزا از هم هستند، در سال ۹۲ آقای روحانی یک کاندیدای عادی و رئیس یک مرکز پژوهشی بودند اما امروز آقای روحانی کل شبکه دولت در ایران را در اختیار دارد. امروز دولت تا عمق بخشداری‌ها و دهیاری‌ها تا سازمان‌های ریز و درشت در حال تلاش و مقاومت برای بازتولید خود است تا در دوره بعد هم حضور داشته باشد. البته مقصود این نیست که این شبکه قصد تقلب دارد بلکه منظور این است که این شبکه با ابزارهای خود به گسترش پایگاه اجتماعی دولت و نتیجتا تولید رای مشغول است. امروز آقای روحانی به لحاظ ساختار سیاسی در موقعیت بهتری نسبت به سال ۹۲ قرار دارد و امروز کل شبکه دولت را در اختیار دارد و از طریق شبکه دولت ظرفیت خوبی برای خود ایجاد کرده است و به سبب رئیس‌جمهور بودن کل شبکه امنیتی و دیپلماتیک را نیز در اختیار دارد، در حالی که رقبای ایشان چنین ظرفیت‌هایی را در اختیار ندارند. البته این مساله امری طبیعی است و این اختیار را مردم به رئیس‌جمهور می‌دهند و این اختیارات و مزایا فقط مختص به دوره آقای روحانی نیست. با این‌همه باید گفت برخلاف بهره‌مندی رئیس‌جمهور از چنین امکانات و ظرفیت‌هایی، ایشان در حوزه اجتماعی از ظرفیت توده‌های مردم به خوبی نتوانسته است استفاده کند و آن دیالوگی که باید با توده‌های مردم برقرار می‌کرد را نتوانسته است محقق کند. آقای روحانی از ظرفیت‌های خود در حوزه دیپلماسی استفاده کرده و مخالفان خود را به مخالفت با برجام و عدم تمایل به برقراری با جهان و تنش آفرینی و تحریم‌سازی متهم می‌کند اما در بعد داخلی و ارتباط‌گیری با توده‌ها چندان شانسی ندارد.

آرمان امروز :  اگرقالیباف ظرفیت رقابت با روحانی را ندارد چرا از وی به عنوان کاندیدای اصولگرایان برای رقابت با روحانی یاد می‌شود و حتی خود او نیز تمایل زیادی به رقابت با روحانی دارد؟
داوری : شناخت اصولگرایان از تحولات جامعه شناخت غلطی است. آقای قالیباف یک مدیر اجرایی است در حالی که صحنه انتخابات ریاست‌جمهوری یک صحنه سیاسی است و آقای قالیباف مطلقا یک نیروی کارآمد سیاسی نیست. نیروی سیاسی یعنی کسی که سیاست تولید می‌کند. آقای روحانی سیاست تولید می‌کند. آقای روحانی امروز برای کشور یک ریل‌گذاری جدید سیاسی به نام برجام ایجاد کرده است. رئیس دولت اصلاحات و سازندگی و آقای احمدی‌نژاد توان تولید سیاست را داشتند اما آقای قالیباف از این ظرفیت برخوردار نیست. من اگر اعتقاد دارم آقای احمدی‌نژاد می‌تواند با آقای روحانی رقابت کند به خاطر این است که وی توان تولید سیاست را دارد، اما آقای قالیباف نه. ایشان اگر رئیس‌جمهور شود یک مدیر اجرایی و تدارکاتچی خوب است اما عدم توان تولید سیاست اصلی‌ترین نقطه ضعف آقای قالیباف است. این در حالی است که حتی آقای جلیلی به‌طور نسبی توان تولید سیاست را دارد.

آرمان امروز : چه دلیلی دارید که قالیباف سیاست تولید نمی‌کند اما جلیلی توان تولید سیاست را دارد؟
داوری : آقای جلیلی در حوزه دیپلماسی دارای سبک و روش است و ممکن است شما این سبک و روش را ناکار آمد بدانید یا ممکن است شما با نوع تولید سیاست آقای جلیلی مخالف باشید اما آقای جلیلی سبک و روش خاص خود را در این حوزه دارد. تولید سیاست با لابی‌گری سیاسی و زد و بند سیاسی متفاوت است. آقای قالیباف در مقاطع مختلف بر اساس یک چهارچوب مشخص سیاست ورزی حرف نمی‌زند، در مقطعی برجام را به عنوان یک توافق خوب مطرح می‌کند اما به محض اینکه فضا متحول می‌شود ادبیات وی نیز تغییر می‌کند. اگر آقای قالیباف توان تولید سیاست را داشت این مقدار تغییر موضع نمی‌داد. قالیباف در سیاست ورزی نمره خوبی نمی‌گیرد اما آقای جلیلی چهارچوب مشخصی دارد.

آرمان امروز : امروز اگر مردم بخواهند به یک نگرش سیاسی خاص رای دهند به چه نگرشی رای خواهند داد؟
داوری : بستگی به صحنه انتخابات دارد. اگر بررسی کنیم، از سال ۶۸ به بعد مردم همواره به دنبال تغییر بوده‌اند، در مقاطعی به این تغییر پاسخ مثبت دادند و در مقاطعی به این خواست توجهی نشده است. رای به آقای روحانی در سال ۹۲ رای به تغییر در حوزه دیپلماسی بود و رای به آقای احمدی‌نژاد در سال ۸۴ و ۸۸ رای به تغییر در حوزه عدالت اجتماعی و نحوه توزیع منابع بود. رای به رئیس دولت اصلاحات در سال ۷۶ رای به تغییر در حوره سیاست‌های داخلی و حوزه فرهنگی بود، رای به آقای‌هاشمی‌رفسنجانی در سال ۶۸ تغییر در حوزه سیاست‌های کلان نظام بود برای اینکه نظام از فضای جنگ وارد دوران باز‌سازی شود. مردم ایران در تمام این سه دهه اخیر شکلی از تغییر را فریاد زده‌اند، مهم این است در آن فضا چه جریانی به آن فضای تغییر خواهی نزدیک‌تر بوده‌اند، اگر در سال۹۶ همچنان تغییر خواهی مردم را در حوزه دیپلماسی نگه داریم حتما گزینه مردم اقای روحانی خواهد بود و به نظر می‌رسد چون آقای احمدی‌نژاد امکان حضور در صحنه انتخابات را ندارد همین اتفاق خواهد افتاد، چون تنها فردی که می‌توانست آقای روحانی را از زمین تغییرخواهی در سیاست خارجی به تغییرخواهی در سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی وارد کند آقای احمدی‌نژاد بود. این ظرفیت را هیچ شخص دیگری ندارد چون تنها نوع گفتمان مطرح شده مهم نیست بلکه آن پیامی که مردم از کاندیدا دریافت می‌کنند و اعتمادی که به صاحب آن پیام دارند دارای اهمیت است، این طور نیست که آقای قالیباف امروز مسائل اجتماعی را مطرح کند و مردم از او استقبال کنند، زیرا این ارتباط در طول زمان شکل می‌گیرد، این طور نیست که شخصی یک شبه در سطح ملی بتواند مردم را با خود همسو کند. آقای احمدی‌نژاد هشت سال با توده‌های مردم و بدنه اجتماعی ارتباط گرفتند و هنوز هم در اتباط هستند، در نتیجه می‌توانست زمین این بازی را تغییر دهد.

آرمان امروز : نهی محمود احمدی‌نژاد از حضور در انتخابات، آیا به قدرتمندتر شدن اصلاح‌طلبان و اعتدالیون در لایه‌های مختلف قدرت کمک شده است؟
داوری : اگر بخواهیم واقع بینانه به مساله نگاه کنیم پس از ۹دی ۸۸ که جریان اصلاح‌طلب و جریان نزدیک به آقای‌هاشمی به حاشیه رانده شد، یک حلقه در دل جریان اصولگرا تنها معضلشان آقای احمدی‌نژاد بود و تلاش کردند که وی در قدرت حضور نداشته باشد. آنها با کنار گذاشتن دکتر احمدی‌نژاد قصد داشتند افرادی در راس قدرت قرار گیرند که دردسرآفرین نباشند و بتوان آنها را مدیریت کرد. جریان آقای صادق خرازی یک جریان قابل مدیریت در دل اصلاحات است. آقای عارف هم از نگاه این حلقه امنیتی اصولگرایان قابل مدیریت است. اما رئیس دولت اصلاحات قابل مدیریت نیست. اگر وی قابل مدیریت بود ممنوع التصویر نمی‌شد. آقای روحانی و آقای‌هاشمی هم قابل مدیریت نیستند. آقای احمدی‌نژاد هم توسط این حلقه امنیتی قابل مدیریت نیست.

 آرمان امروز : چرا آقای عارف را قابل مدیریت می‌دانید در حالی که وی اخیرا حتی از دولت مستقر که همسو با اوست انتقاد می‌کند؟
داوری : آقای عارف توان تولید سیاست ندارد، ایشان حداکثر یک چهره آکادمیک است که در حد ریاست دانشگاه می‌تواند موفق باشد. بنده در دانشگاه تهران نحوه مدیریت به‌شدت محافظه‌کارانه ایشان را از نزدیک تجربه کرده‌ام. آقای عارف در دولت اصلاحات نه به دلیل توانمندی‌های ذاتی بلکه صرفا به دلیل هم بستگی‌های منطقه‌ای با رئیس دولت، در منطقه اردکان و یزد توانست به سطح وزارت و معاون اولی رئیس‌جمهور برسد. مجموعه آقای عارف توان تولید سیاست را ندارند، حتی اگر اعضای حزب مشارکت هم دوروبر ایشان باشند باز هم آقای عارف نمی‌تواند به تولید سیاست بپردازد.

 آرمان امروز : در جریان اصولگرا فردی وجود دارد که بتواند تولید سیاست کند؟
داوری : در جریان اصولگرا تولید سیاست از اساس منتفی است. در جریان اصولگرا کسی با تولید سیاست بالا نمی‌آید، بلکه در این جریان غالبا افرادی با توسل به رانت‌های گوناگون امنیتی و نظارتی در عرصه قدرت با آسانسور بالا می‌آیند. برخلاف اصولگرایان، اصلاح‌طلبان توانسته‌اند در لایه‌های مختلف گفتمانی، تولید سیاست کنند. از گفتمان مشروطه خواهی تا گفتمان جمهوریخواهی که با فراز و فرود‌هایی مطرح بوده‌اند. در حال حاضر نقطه ایده آل برای اصلاح‌طلبان آقای روحانی است، به این علت که هم می‌توانند با لایه‌های مختلف قدرت همراه باشند و هم اینکه وی به راهبرد‌های اصلاح‌طلبی به روایت رئیس دولت اصلاحات پایند بوده است. ممکن است اصلاح‌طلبی روایت دیگری هم داشته باشد، اما آنچه رئیس دولت اصلاحات و رئیس دولت سازندگی این روزها به عنوان یک روح در دو بدن مطرح می‌کنند که نوعی مشروطه خواهی از اصلاح‌طلبی استخراج می‌شود، به نظر می‌رسد با این گفتمان مشروطه خواهی بهترین گزینه برای آنان آقای روحانی باشد.

 آرمان امروز : تا چه اندازه احتمال رد صلاحیت رئیس‌جمهور مستقر وجود دارد؟
داوری : آقای روحانی تا زمانی که رئیس‌جمهور مستقر است رد صلاحیت نمی‌شود. رد صلاحیت رئیس‌جمهور مستقر هر کسی که می‌خواهد باشد، امکان پذیر نیست، زیرا ریاست‌جمهوری پستی است که تنفیذ مقام معظم رهبری را با خود به همراه دارد. انتخاب مردم با تنفیذ مقام معظم رهبری جاری می‌شود. رد صلاحیت رئیس‌جمهور در شرایطی ممکن است که تنفیذ رهبری برداشته شود. بنابراین حذف آقای روحانی در چهارچوب نهاد‌های نظارتی امکان ندارد، اگر قرار باشد آقای روحانی رد صلاحیت شود ایشان باید پیش از پایان دوره خود، به‌طور کامل از مسند ریاست‌جمهوری کنار گذاشته شود و شخصی دیگر مانند آقای جهانگیری کفیل ریاست‌جمهوری شود. دولت می‌خواهد انتخابات برگزار کند و سوال این است که مگر دولتی می‌تواند انتخابات برگزار کند که رئیس آن دولت صلاحیت نداشته باشد؟! بر این اساس باید گفت احتمال رد صلاحیت روحانی وجود ندارد مگر با شروطی که گفته شد.
محمود احمدی‌نژاد از ورود به انتخابات نهی شد، اگر قرار بود حسن روحانی رد صلاحیت شود، به نظر می‌رسد که نهی وی بهتر از رد صلاحیت بود.
در حال حاضر اگر قرار باشد آقای روحانی کاندیدا نشود، باید با اراده خود این موضوع را اعلام کند و باید به وی توصیه شود که ورود پیدا نکند و ایشان هم در انتخابات ثبت نام نکند. اگر آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کند قابل رد صلاحیت نیست، مگر اینکه قبل از ثبت نام اعلام کند که نمی‌آید اما کاری که اصولگرایان با او در حوزه برجام کردند وی را مجبور به حضور در انتخابات ۹۶ کرده است.

آرمان امروز :  دلایلتان درباره اجبار حسن روحانی برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ چیست؟
داوری : تنها دستاورد آقای روحانی برجام است و تنها بهانه‌ای که می‌توانست با توسل به آن اعلام کند نخواهد آمد این بود که پشت تلویزیون حاضر شود و اعلام کند مردم شریف ایران! من یک ماموریت از سوی شما داشتم و آن این بود که مساله تحریم‌ها را حل کنم و دیگر به دنبال قدرت نیستم و دولت را به نسل جوان‌تر تحویل می‌دهم. آقای روحانی غیر از این مورد بهانه دیگری برای عدم ثبت نام در انتخابات نداشت، تنها بهانه‌ای که آقای روحانی می‌توانست به عنوان گفتمان انصراف مطرح کند تکیه بر پیروزی برجام بود که امروز اصولگرایان این بهانه را از او گرفته‌اند و آن‌قدر علیه برجام موضع گرفته‌اند که برجام تبدیل به یک دستمال کثیف شد، در نتیجه آقای روحانی برای دفاع از برجام حتما کاندیدا می‌شود. آقای روحانی از ظرفیت تریبون انتخابات ریاست‌جمهوری استفاده خواهد کرد که از برجام دفاع کند. در واقع باید گفت اصولگرایان در مقابله با دولت روحانی اشتباه کردند و اگر قرار بود آقای روحانی را وادار به کناره‌گیری کنند نباید برجام را بی‌حیثیت می‌کردند، اما برخوردی که اصولگرایان بخصوص در یک ماه اخیر با برجام کردند، موجب شد تا مساله برجام را برای آقای روحانی به مساله‌ای حیثیتی تبدیل کنند تا آقای روحانی برای دفاع از برجام به عنوان تنها دستاورد دولت خود هم که شده در انتخابات شرکت نماید.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۰:۰۷
مهران موزون

وحید یامین پور نوشت :

اصولگرایان در تهران شکست خوردند؛ به طور مطلق.

ولی این شکست بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی و تمدنی است.

تهران شهری است با انبوهی از جمعیت متعلق به طبقه متوسط جدید شهری، پیچیده در سبک زندگی شبه مدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه.

چه بر مبنای مفهوم «طبقه و قشر» تحلیل کنیم و چه مبتنی بر مفهوم «سبک زندگی»، آنچه روشن است اینکه رای بخشی از مردم تهران عموماً قداست زدایی شده و عرفی و حامل ارزش های غربگرایانه است.

به خصوص جوانان رای اولی و زنان به عنوان پیش قراولان تحول در ادراک هویتی و فرهنگی، ترجیح می دهند همواره اصلاح طلب باشند تا اصولگرا.

اصلاح طلبی برای آنها نه یک گرایش سیاسی، که مجموعه ای از نشانه ها و معانی فرهنگ نوگرایانه و مدرن است.

شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم نه یک کنش سیاسی که یک «فضا-رسانه» است؛ یک حرکت نمادین برای ادای پاره ای از دلبستگی ها و علاقه مندی هایشان، وگرنه عموم کسانی که به لیست مشهور به امید رای داده اند نه منتخبان خود را می شناسند و نه حتی تفاوت آنها را با رقبا می توانند بیان کنند  ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه ها و خواست ها و نوعی تشفی خاطر به حساب می آید.
برخی ممکن است برای این رخداد زمینه و اسناد امنیتی پیدا کنند.

مثلا به نقش شبکه های اجتماعی، تلگرام یا ماهواره ها بپردازند.

ولی این مساله اصل ماجرا را تغییر نمی دهد.

بر فرض اینکه پیام های ساخته و پرداخته شده ای از خارج از کشور به داخل ارسال شده باشد، چرا گوش این جماعت شنوای این حرف هست ولی شنوای انبوهی از پیامهای رسمی درون نظام که از رسانه ها منتشر می شود، نیست؟!

من نتایج انتخابات در تهران را از جنس واکنش جوانان به فوت مرحوم پاشایی درک می کنم.

آنها نیاز داشته اند بواسطه ی یک رای متفاوت، تفاوت های خود را ابراز کنند و از اینکه «دیگری» منسجم به حساب می آیند، لذت ببرند.

در عصری که هویت ها زایل می شود، این پشت گرمی ناشی از با هم بودن و در عین حال متفاوت بودن، ایجاد هویت می کند. هرچند که این هویت هیجانی، زودگذر و قابل جهت دهی است.
بنابراین هشدار اصلی این است که اصولگرایان از یک رقیب سیاسی شکست نخورده اند بلکه این کنش سیاسی تجلی یک سبک زندگی است.

تفاوت معنادار رفتار سیاسی مردم قم با مردم تهران در این انتخابات به فهم این اتفاق کمک می کند.

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۵۳
مهران موزون

تصویر فیلم انتخابات هاشمی در صداوسیما(بهمن 94)


هاشمی در مهرماه 92 :

مردم دیگر تحت تاثیر صدا و سیما و جعبه‌ای که مطالب را با سانسور به مردم تحویل می‌دهد نیستند؛ مردم ایران امروز آگاه شده اند و عقل خود را دست جعبه ای که سانسور می‌کند نمی‌دهند.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۴۹
مهران موزون

سیدحسن مصطفوی پس از عدم تاییدش از سوی شورای نگهبان مردم را به سخن گفتن وعده داد.

ظاهراً او منتظر امروز و فرداست تا ببیند شورای نگهبان نتایج نهایی را چگونه اعلام میکند.

حداقل درج این عکس معنادار یادگار حاج سید احمد خمینی رضوان الله تعالی علیه در سایت جماران نشان میدهد که وی برای امروز و فردا در موضع رصد و انتظار است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۴۱
مهران موزون

روی اول سکه :

قانون محدودیت زمانی کپی رایت آثار نویسندگان و مولفان مصوب سال 1348 تصریح میدارد که :

پس از مرگ نویسنده و صاحب اثر، ورثه اش انحصار چاپ و نشر آثار او را برای حداکثر  30 سال در اختیار دارند.
در تیرماه سال 1389 که قریب به سی سال از شهادت استاد مرتضی مطهری میگذشت، علی مطهری که مدیریت بر انتشارات صدرا و کپی رایت استاد مطهری را برعهده دارد برای آنکه آثار شهید مطهری از انحصار ایشان و خانواده خارج نشود به مدد رانت نمایندگی خویش، طرحی را در مجلس ارائه ، پیگیری و تصویب نمود تا بر اساس آن محدویت زمانی 30 سال برداشته شود و انحصار چاپ و نشر آثار شهید مطهری برای همیشه در ید با کفایت!! خودش و خانواده اش باقی بماند که این طرح با پیگیری های مصرانه وی به تصویب رسید.
بهانه او نیز خطر تحریف آثار شهید مطهری بود.

به بیان دیگر : تمام ناشرین فعلی و سالها و دهه های آینده ی این مملکت به صورت پیش فرض متهم اند که صلاحیت ورود به چاپ و نشر کتابهای شهید مطهری را ندارند ولو سابقه و صبغه طولانی در چاپ و نشر تخصصی و متعهدانه داشته باشند.

آری،

علی مطهری برای کار ساده ی چاپ و نشر آثاری که نسخ اصلی شان در جای جای این مملکت (از کتابخانه ملی تا آرشیوهایی همچون مرکز اسناد انقلاب اسلامی ) ثبت و ضبط و محفوظ است ، ملت ایران را برای همیشه "رد صلاحیت" کرده و لایق و واجد اینکار ندانسته است.

روی دوم سکه :

علی مطهری در واکنش به عدم تایید صلاحیتش برای انتخابات اسفند 94  گفته است :

در مورد اعتقاد به اسلام، عرض می‌کنم خود اسلام و مسلمانی هر شخص به گفتن شهادتین است که همه ما گفته‌ایم. اما اعتقاد و ایمان یک شخص به اسلام یک امر قلبی است که بر هیچ فرد دیگری از جمله هیات مرکزی نظارت روشن نیست. بنابراین ادعای آن هیات باطل است.

نتیجه :

کسی که برای کار ساده انتشار کتب پدرش (که ظاهرا از چاپ شاهنامه و بوستان و گلستان سعدی حساس ترند)  برای تمام ملت حاضر و آینده ی ایران اصل را بر "بی صلاحیتی" میدانند و حتی تبصره ای هم برای اثبات صلاحیت ناشرین مملکت لحاظ نکرده است اکنون برای تکیه زدن بر کرسی مجلسی که دوبار با روش های معلوم الحال روی آن نشسته است  جاری ساختن شهادتین را کافی میداند.

یکبار دیگر فرمایش رسول خدا را مرور کنیم :

هرگاه شرم و حیا نداشتی، هر چه خواستی، بکن.


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۱۱
مهران موزون

پایگاه 598 نوشت : بازی رسانه‌ای جریان معارض انقلاب اسلامی که با روی کار آمدن دولت یازدهم خود را قدرتمندتر از همیشه احساس می‌کند، بر اساس حق‌الناس بودن انتخابات و رأی مردم و حضور همه سلایق در انتخابات است. این جریان چون می‌داند در بین مردم جایگاه و رأی ندارد، سعی داشت با ورود اتوبوسی عناصر خود در مرحله‌ی ثبت‌نام، بعد از رد صلاحیت آنها توسط شورای نگهبان، روی موج خبری «رد صلاحیت‌های گسترده» مانور دهد. تئوریسین‌های جریان فتنه به طور مداوم این ایده را مطرح می‌کنند که اصلاح‌طلبان وظیفه خود را در قبال دولت انجام داده‌اند (از دولت سهم خواهی نکردند و در انتخابات سال 92 به نفع روحانی کنار کشیدند) و این امروز دولت است که باید وظیفه خود را در قبال آن‌ها انجام دهد. در همین راستا، هیئت‌های اجرایی که به نوعی فیلتر دولتی احراز صلاحیت هستند، تحت فشار عناصر پشت پرده اصلاح‌طلبان تندرو و حامیان فتنه، دست به نوعی قصور و سهل اندیشی زده‌اند. در انتخابات مجلس که نقش این هیئت‌ها حائز اهمیت است، افرادی تائید صلاحیت شدند که سابقه انواع مفاسد را در کارنامه خود دارند؛ از عوامل کرسنت گرفته تا کسانی با این مشخصات: تابعیت اسرائیلی همسر، تابعیت چندگانه، سقط جنین غیرقانونی، رشوه‌گیری، سابقه عضویت در برخی گروهک‌های ضدانقلاب، مشارکت در قتل، اقدام علیه امنیت ملی، زنای محصنه، زنا با بستگان و محارم، نزاع خیابانی و اخلال در نظم عمومی!! راستی محشر است؛ چه کرده اند این هیآت دولتی اجرایی! در مقابل، نمایندگان منتقد دولت و جناح مقابل که حتی مراجع چهارگانه نیز صلاحیت آن‌ها را احراز کرده‌اند، توسط هیئت‌های اجرایی رد صلاحیت شده‌اند! هیئت‌های اجرایی حتی نمایندگان فعلی مجلس را نیز احراز صلاحیت نکرده‌اند تا معلوم شود فیلتر دولتی ها تا چه اندازه کاری بوده است!

بیشتر بخوانید +

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۱۰:۳۲
مهران موزون

به گزارش خبرنگار سیاسی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مهدی محمدی کارشناس مسائل سیاسی در صفحه شخصی خود در فیسبوک درباره صحبت های احتمال در خصوص کاندیداتوری سید حسن مصطفوی نوشت:

نکته ای درباره کاندیداتوری آقای سید حسن خمینی(بخوانید مصطفوی) به نظرم می رسد. گمانم این است که این موضوع آنقدرها که درباره آن سرو صدا شده مهم نیست. مهم پروژه ای است که این کاندیداتوری در چارچوب آن، و به عنوان بخشی از آن رخ داده است.

 سید حسن خمینی(بخوانید مصطفوی) در اینجا یک متغیر تابع است نه متغیر مستقل. او بر اساس تعریف نقش در یک بازی بزرگ تر کاندیدا شده که خودش کارگردان این بازی نیست و حتی بعید میدانم در طراحی آن هم شریک بوده باشد.

این بازی هاشمی رفسنجانی است. 


 اینکه سید حسن خمینی(بخوانید مصطفوی) پذیرفته بخشی از این بازی باشد مسئله ای است که باید در آن تامل کرد نه صرف بازیگری او در صحنه ای به نام انتخابات خبرگان. مگر اینکه آقای خمینی(بخوانید مصطفوی) خود برای ما بگوید که چنین نیست و او خود برای خویش تصمیم گرفته است.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۴ ، ۰۸:۲۰
مهران موزون

همچنان صبر کنید!!

ملت میدانند که بسیاری از شما، اینروزها در حوض «بهت و حیرت» غوطه ورید اما توصیه میشود که هنوز هم صبر کنید، زیرا تا انتهای سکانسهای شگفت انگیز این دولت و «یاللعجب» های شما عزیزانی که بیغرضانه انتخابش کردید خیلی مانده .

چه میشود کرد؟

رأییست که داده اید!

اما بعد..

اینکه بازیگران سیه رویِ حزب مشارکت، تنها با تغییر اکسسوار صحنه و نام حزب «مشارکت» مجوز رسمی بازگشت به صحنه نقش آفرینی های انزجار آور سیاسی عقیدتی خود را بگیرند تنها یک سکانس از سناریوی مشمئزکننده ای است که از این به بعد خواهید دید.

حزب منحله و منفوری که در سالهای گذشته، بیشترین توان خود را در تفرقه ی دینی و اجتماعی کشور هزینه کرد اکنون با واژه ی وجیه «اتحاد» به میدان آمده است.

حزب «اتحاد ملت ایران» نام جدید مشارکتی های مطرود است که وجاهت قانونی تأسیس شان با «اما» و اگرهای فراوان روبروست.  (جدول سوابق این افراد را ببینید + )

دولت بنفش روحانی اما،

ظاهراً عروس هزارداماد عرصه سیاسی است.

هزار دامادی که وجه مشترک آنها و دیاپازون تنظیم تمامشان، یک سمفونی خاص! است.

سمفونی ویژه ای که برخی نُتهایش را اینروزها در کنایه ها و تعریض های رییس دولت یازدهم به برخی از نهادهای قانونی نظام ، میتوان حس کرد.


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۰
مهران موزون