هاشمی عطش خود را برای مناظره با احمدی نژاد نشان داد!

دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۱۰ ق.ظ

به گزیده هایی از سخنان آقای هاشمی در سفر اخیرش به کرمان توجه فرمایید :

- [در دولت های احمدی نژاد] بخش خصوصی را از چاله درآوردند و به چاه انداختند.

- [در قیاس بین احمدی نژاد و حسن روحانی]دو صد گفته چون نیم کردارنیست

- همین الان دانش پژوهان و مبتکران زیادی از ایران درخارج هستند که اگرزمینه ها فراهم شود، حاضرند بیایند و نتایج پژوهشی خود را در اختیار ایران بگذارند.[یعنی در دولت احمد نژاد فضا برای چنین مبتکرانی فراهم نبوده و ابتکارات آنان در آنسوی مرزها روی دستشان مانده است، احتمالا بزودی یکی دوتا از نمونه های آماده شده روی سِن خواهند رفت]

- روستائیانی که انتظار می رفت در مقابل دریافت یارانه ها[در زمان احمدی نژاد]، رای دیگری داشته باشند، به کسی رای دادند که در دولت سابق هیچ مسئولیتی نداشت.[یعنی نفر آقای هاشمی]

- خلف وعده، ارائه آمار های غیر واقعی و افزایش بیکاری و رکود اقتصادی و بالاتر از آن رکود تورمی و افزایش هزینه معیشت مردم در جامعه[توسط احمدی نژاد] باعث رویکرد مثبت مردم به نامزد تفکر اعتدال شد . مردم با رای به آقای روحانی اعلام کردند که ما هوشیاریم

- دشمنانی که قبل از انتخابات [بخاطر ضعف مدیریت دیپلماسی احمدی نژاد]صحبت از جنگ می کردند ؛ اکنون دم از مذاکره می زنند.

- متاسفانه بعضی از بزرگان روحانیت [احتمالا آقای مصباح] در حمایت از یک جریان ناشناخته[احمدی نژاد]؛طریق تقدیس پیمودند و بالطبع تمام عملکرد منفی آن جریان به حساب روحانیت و حوزه علمیه نوشته شد

- اگرچه درچند سال اخیر[عصر احمدی نژاد] با حرف های نسنجیده و رفتارهای شعاری[همان شعارهایی که مورد حمایت و تایید رهبری معظم بود] ؛ دیگران را علیه خویش تحریک کردیم ؛ ولی با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید؛ شرایط تغییر کرد و دنیا خواهان تجدید روابط با ایران است.

- اگر ظرفیت های بالقوه کشور را [که به زعم آقای هاشمی در زمان احمدی نژاد تلف کردیم] به فعلیت می رساندیم؛ دنیا خود را مسئول حفط امنیت ایران می دانست.[منظور از دنیا احتمالا همان کدخداست]

- غارت بیت المال؛[منظور، توسط مرتضوی که منصوب احمدی نژاد بود] مخصوصاً قشر زحمت کش کارگر در سازمان تامین اجتماعی را کاری بسیار زشت و به دور از فرهنگ مدیریتی است و هیچ توجیهی پذیرفته نیست که از حقوق بازنشستگان مظلوم ؛ به دلایل مختلف حاتم بخشی کنند.[همان هدایا نقدی که باهنر تایید کرد که از سال هزاروسیصد و بووووق تا حالا بوده است و نمایندگان خرچ تکایا!! کرده اند]

- رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ انتشار تدریجی بعضی از اسناد مربوط به فساد اداری در دولت گذشته و اعتراف یکی از مسئولین[همان مرتضوی که در فتنه 88 عصای دست قوه قضاییه برای دستگیری کودتاچیان بود را می گوید] برای پرداخت کارت هدیه به مسولین قوای مختلف را تاسف بار و به دور از شان نظام اسلامی دانست و گفت:خدا را شکر که مردم هوشیار ایران اشتباهات و گناهان افراد مدعی را به حساب دین و مذهب و نظام نمی گذارند.

منبع : هاشمی رفسنجانی . دات. آی. آر

***

پیام دریافتیِ شنود، از حجم گسترده ی حملاتِ عریانِ آقای هاشمی به احمدی نژاد این است که :

اگر روحانی توانایی روبرو شدن با تو را در مناظره ندارد من هستم.

نکته : کسانی که قرار است برای رئیس تشخبص مصلحت، مصلحت تشخیص دهند که احمدی نژاد در حد مناظره با هاشمی نیست خود را زحمت ندهند چون آقای هاشمی با اصرار در وارد کردن حجم اتهاماتی که هنوز در دادگاه ثابت نشده(همان ایرادی که 8 سال به احمدی نژاد وارد میکردند) رسماً اعلام کرده است که نه تنها احمدی نژاد را برای مناظره با خویش مناسب میداند بلکه کوچه به کوچه ، کوی به کوی دنبال مناظره با وی میگردد.

بنابراین اگر پدر مهدی هاشمی وارد میدان مناظره با احمدی نژاد نگردد نقیض رفتار هجومی خویش را مرتکب شده است.

براستی چگونه است که کسی را در حد مناظره و بحث باخود ندانید ولی 8 سال تمام انرژی خود را برای کوبیدن پنهان و آشکار وی خرج کنید؟

این قلم هرچند با فراخواندن روحانی از سوی احمدی نژاد موافق نبود (زیرا نتیجه اش درهم شکستن روحانی بود و بس. و برای حیثیت کسوت ریاست جمهوری ایران خوب نیست که 44 ماه تمام یک رئیس جمهور شکسته را بر مسند ببیند) لکن برای ختم سندرومِ احمدی نژاد و پایان یافتن این قصه هیچ اشکالی ندارد تا دکتر احمدی نژاد دعوت غیر مستقیم آقای هاشمی را برای مناظره بپذیرد.

امید که چنین شود.

۱

۰ ۹۲/۱۰/۰۲

مهران موزون

نظرات (۱۴)

پاسخ:
سلام
تاحدی باهاتون موافقم

پاسخ:
من «بابا»ی شما نیستم. اشتباه گرفتی.

پاسخ:
جالبه.
در کارتون رنگو یه راز مخوف در مورد ایران نهفته اس که مدتهاست میخوام راجعش بنویسم ولی نمیدونم به صلاحه یا نه!

پاسخ:
سلام
عرضم اینه که در کارتون رنگو یه نقد ژئوپلتیک وجود داره که خیلی مخوفه و مدتهاست نمیدونم بگم؟ نگم؟

پاسخ:
سلام
بنده از کامنت شما استفاده کردم.
آنچه که بنده از انیمشین رنگو مستفاد کردم اولا در یک «پاسخ کامنت» نمیگنجد و پُستی پر و پیمان میخواهد.
دوماً : باید به این نتیجه برسم که نوشتن آن به مصلحت ملی است یا خیر!
یادمان باشد پوریاجان، ماهمه در برابر آنچه که میدانیم مسئولیم فلذا : هرسخن جایی و هرنکته مکانی دارد.
انشالله بتوانم روزی در شنود بنگارمش.

پاسخ:
سلام
اتفاقا بنده به عینه می بینم که آقای هاشمی بعد از نتایج 92 پرگازتر از همیشه در حال شکستن خطوط قرمز است.
بنظر من هاشمی طی 8 سال گذشته در شطرنج «اختلاف نظرش» با حضرت آقا کلی مهره از دست داد و حالا حتی امید به «پات» هم نداره و لذا از فرصت پیش اومده میخواد برای «زدن زیر میز بازی» استفاده کنه.
یه مقدار کدهای رفتاری ویژه ی هاشمی در 6 ماه اخیر رو مرور کنی می بینی که او بیش از آنکه به دنبال پس گرفتن سنگرهای از دست رفته اش تحت لوای روحانی باشد، در پی عوض کردن قواعد بازی با ولی فقیه است.
برداشت من این است که هاشمی در محدوده ی سال 94 (کمی عقب جلوتر) دنبال اعلام مرجعیت خویش است (البته معلوم نیست رساله هم بدهد یا خیر) او برای محکم تر زدن زیر میز بازی نیاز به یک عظمایی دارد. باشید اخوی تا ببینید که اعوان و انصار ایشان طی یکی دوسال اینده(حداکثر) از او در رسانه های کاغذی و غیر کاغذی با عنوان «آیت الله العظمی» یاد خواهند کرد.
من اما،
اَبَرشطرنج باز دنیای مدیریت قرن بیست ویکم را سیدعلی خامنه ای(روحی فداه) میدانم و بس.
هاشمی در نهایت در کنج زمین «مات» خواهد شد.
هم مات، هم متحیر.
مدتهای مدید است که بازی های سیمولتانه ی حضرت آقا را در عرصه مدیریت کلان و خُرد ایران و جهان میخواهم به نقد بنشینم.
باز هم همچون قصه ی تحلیلی که بر کارتون رَنگو دارم نمیدانم به صلاح است یا خیر!

پاسخ:
سلام، ممنون از شما
====
حافظ میگوید :
تاچه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه ی شطرنج رندان را مجال شاه نیست
===
آیا حافظ شطرنج باز بوده است؟ البته خیر.
و یا آنجا که سخن از می و میخانه میگوید امام راحل.
آیا ایشان نعوذبالله شراب می نوشیدند؟ البته خیر.
و یا یکی از علما در وصف جمال حضرت حجت(عج) می سراید :
تکخال لب تو دلِ دَه لوی مرا برد.
آیا ایشان ورق باز بوده است؟
==
دوست گرامی،
بنده از جنبه استعاری بازی فکری و مبارزاتی شطرنج استفاده کردم تا منظورم را برسانم.
نشنیده ای که میگویند فلان مدیر خوب بلد است نیروهایش را اَرَنج کند؟
آیا آن مدیر حتما مربی فوتبال هم باید باشد؟
وانگهی،
در پایانِ آن پاسخِ بنده به کامنت آن دوست (یکبار دیگر مطابعه کن) گفتم نمیدانم به صلاح است که تحلیلم را در خصوص سیمولتانه ی حضرت آقا بنویسم یا خیر!
دقیقا نگرانی ام برای صلاح بودن یا نبودن همین است که برخی مخاطبان محترم بابت کاربرد اصطلاحات شطرنج(جهت نقد و تبیین مدیریت آقا) دلخور شوند و برداشت اشتباه نمایند.
در پایان باید عرض کنم :
فرمایش شما در خصوص ریشه های مدیریت قوی حضرت آقا صحیح بود اما من به دلایل و علل مدیریت قوی ایشان اشاره نداشتم بلکه خروحی مدیریت معظم له مد نظر بحثم بود.
البته شما در شمارش دلایل موفقیت مدیریت ایشان نقش یک نکته کلیدی را فراموش کردید :
دست مستقیم یا غیر مستقیم فرزند فاطمه(عج) که همیشه پشت و پناه ایشان است.
پیروز باشید.

پاسخ:
سلام
داستان جالبی بود و کلی خندیدم. ممنونم از شما.
اما بعد..
1) اصولا وبلاگداری خودش یه جور خرسواری محسوب میشه و عین اون قصه ی قدیمیه که میگه طرف مونده بود چه جوری با خره تاکنه.
سوارش میشد یه جور مردم توکارش نظر میدادن. نمی شد یه جور.
خلاصه من اینطوری نیستم که مثل او بابا وردارم خره رو روی کولم بذارم.
جان من!
عزیز من!
شما که خواهان تحقیق بیشتری،
یه خورده بیشتر و دقیقتر کامنتا رو بخون تا ببینی دوستان دیگری هستند که دائما از بنده میخوان نظراتم رو در موارد خاص بگم.
اینا که از من میشنوی هنوز نصفشم نیست.
بالاخره تکلیف چیه؟
نظراتم رو بگم؟ نگم؟
ولی فکر میکنم باید اجازه داد هر کسی در وبلاگ شخصیش مشق نوشتن کنه و نظراتش رو بگه.
2) من هیچوقت احمدی نژاد رو خوب مطلق ندونسته و نمیدونم. اما به عنوان شاگرد اول کرسی ریاست جمهوری 24 سال اخیر قبولش دارم و یادت باشه که شاگرد اول لزوما 20 نیست. احمدی نژاد در برخی جاها فقط «کم میاوُرد». کم آوردن از اون منظر که دیگه از توانش خارج بود. یه چیزی شبیه همین فراخوانی روحانی به مناظره. البته من و شما اگر توی این 8 سال به جای احمدی نژاد بودیم خیلی خیلی بیشتر «کم» می آوردیم.
همین دیروز مصاحبه افاضات حسام الدین آشنا رو میخوندم کم مونده بود از خشم سکته کنم که شاید بزودی از دریچه ی همین وبلاگ به این انسان خودشیفته درسی بدم که تا مدتها فراموش نکنه.
راجع به آبروی بری احمدی نژاد باید عرض کنم که اصلا و ابدا باهاتون موافق نیستم.
میدونی دوست من؟
فرق بزرگی که بین منو شما هست اینه که شما مصرف کننده ی خبر هستید(حتی اگر سردبیر روزنامه ایکس و ایگرگ باشید) ولی بنده جزو مولدین خبرم.
بنابراین اگر خودستایی نباشه میخوام بگم شما منفعل فضای خبری هستید و من اکتیو و گاها جریان ساز آن.(شرحش بماند).اخبار یورونیوز رو شما ببینید که مصرف کننده هستید گرامی.
بنده از همین وبلاگ گاهی برای بسیاری از خبرگزاری ها منشاء خبر بوده و هستم.
پس لطفا به مقوله هایی ورود نکنید که نخ کش کردنش قصه رو میبره ته خونه ی کلثوم ننه.
3) من هیچگاه هاشمی رو بد یا خوب ندونستم. بلکه فهمی رو که از ایشون دارم خیلی خیلی خیلی مختصر ارائه دادم.
4) من انسان حق طلبی هستم. به دادگاه کشاندن افراد هم کار من نیست بلکه این قوه قضاییه است که باید دغدغه عملکرد خودش رو در این رابطه ها داشته باشه.
کار امثال بنده تعامل قلمی با مردمه ، همین.
بذارید مردم بنویسن و از نظرات هم آگاه بشن.
متهم کردن افراد با داستانهای که ماهیت قیاسی شون از بیخ مع الفارقه درست نیست.
موفق باشید.

پاسخ:
و باز هم سلام
========
پاسخ مبسوط :
*******
قصدم مجادله و خدای ناکرده توهین نیست
بنده هم برداشت مجادله از طرف شما رو نداشتم و اتفاقا خیلی راحت در خدمتتون هستم

ولی من خبر سازی شما رو قبول ندارم
خبرسازی، سطح پایینِ کار بنده اس. بنده به کرات «جریان سازی خبری» هم کرده و میکنم. البته متعهدانه و از روی خلوص نیت(که البته هیچ دیکته ی نانوشته ای هم غلط نخواهد داشت)

لینک مطالبتون رو تو رجا و .... می بینم.
مطالب من فقط در رجا نیست. خیلی جاهای دیگه هم هست که لزوماً با این اسمی که می بینید نیست.

شما بر اساس اخبار بیرونی صرفا تحلیل می کنید و نه خبر سازی.
تحلیل میکنم و مگر کار بدیه؟ همه ی کسانی که احساس دغدغه و مسئولیت برای وطنشون میکنن باید اهل تحلیل باشن(به قول حضرت آقا : ولو ضعیف تحلیل کنید ولی همیشه در حال تحلیل باشید) ضمنا شما انتظار دارید بر اساس اوهام درونی خودم تحلیل کنم؟ طبیعیه که اتفاقات بیرونی رو باید رصد کرد و تلاش نمود تا تحلیل درستی از اوضاع داشته باشیم. لذا کسی نباید و نمیتونه به دیگران بگه : «تحلیل نکن». بلکه حداکثر میتونه بگه : «با تحلیلت موافق نیستم» موافقید؟ ضمناً اینایی که در مورد هاشمی و احمدی نژاد گفتم ، کی و کجاش ادعا کردم که از جنس خبرسازیه؟
خبرسازی در جایگاه خودش شکل و وضعیت خودش رو داره.
همین دو هفته پیش خبر اینکه ظریف در دانشگاه چه گافی داده بود رو خوندی و شنیدی؟
این کار بنده بود که فقط «برجسته سازی خبر کردم» و دیدی که نُطُق جواد ظریف رو حتی خود روحانی هم کشید.
دوست گرامی، لطفا خَلط نکن مباحث رو.
تحلیل یه معنی میده.
خبر یه معنی میده.
نرم خبر یه معنی میده.
جریان سازی یه چیزه.
خبرسازی و خبرپردازی و ...

کم آوردن احمدی نژاد رو هم قبول ندارم.
میتونی قبول نداشته باشی اخوی ولی احمدی نژاد(که جانم به فدایش باد) یه جاهایی طاقتش طاق میشد و کم می آورد در این 8 سال. که البته من و هفت جدم اگر جای ایشون بودیم خیلی بیشتر از اینا کم می آوردیم. ولی چه کنیم؟ ما بچه ولایتی ها آرمانگراییم و انتظار داریم در محضر ولایت، دوستان ظرفیت خودشون رو مثل حضرت اقا وسیع کنن.(ای جانم به قربان سید علی باد)

ضمنا خوبی و بدی رو نسبی کردن خیلی خطرناکه؛
جمله تون با منظورتون یکی نیست.
«خوبی» و «بدی» صفت هستند.
مطلق یا نسبی بودن صفات در قاموس افراد تبلور پیدا میکنه.
اصولا نمیشه گفت : خوبی نسبیه.یا بدی نسبیه.
اما میشه گفت : فلانی انسان نسبتا خوب یا بدیه.
این یعنی اینکه خوبی فلانی به بدیهاش میچربه و یا برعکس.
غیر از اینه؟
شما غیر از «معصوم» مثال بزنید که کدام انسان مطلقا بد یا مطلقا خوبه؟
ضمن اینکه در خصوص انسانهایی که نسبت خوبیشون به بدیشون خیلی خیلی میچربه(اولیا خدا رو میگم) نمیتونید بگید «بدی» دارن بلکه میشه گفت نقاط ضعف یا اشتباه یا غفلت دارن.
من هم در مورد هاشمی و احمدی نژاد اصلا واژه ی «بد» و «خوب» را بکار نبردم که بخوام نسبتش رو معلوم کنم. ولی شک نکنید که انسانهای غیر معصوم میزان خوبیها و بدیهاشون اصلا و ابدا مطلق نیست.این چیزیه که مثل روز روشنه و مو لای درزش نمیره داداش.

ما در دینمون تعاریف قطعی داریم و نباید برای توجیه اشتباه کسی رو به نسبیت اخلاق بیاریم.
البته که بسیاری از تعاریف در دین مبین اسلام قطعی هستن. اما صرفا تعاریف قطعی هستن ولی افراد غیر معصوم توانایی احراز قطعی اون صفات رو ندارن و بطور نسبی واجد اون صفات خوب یا بد میشن.
یادت باشه که اگر انسانها مطلقا خوب یا مطلقا بد باشن دیگه محاکمه روز جزا بی معنی میشه و افراد یه سره میرن بهشت یا جهنم.
نخوندی قرآن رو که میگه : و من مثقال ذره شرا یره و الخ؟؟

عرض می کنم شما یکبار احمدی نژاد رو می گذارید نفر دوم کشور که میتونه هر تصمیمی بگیره حتی خونه نشینی

و یکبار می گید دستشون بسته بوده و متاثر از توطئه ها و ....

تکلیفتون با اختیارات ایشون مشخص نیست
نشد که بشه آقا داوود...نشد که بشه.
می بینی آفات «قطعی نگری» رو؟
منظورم راجع به اختلاف نظر با شما برسر نسبی بودن افراد هستش.
اینایی که اینجا داری میگی،
حرفای منه؟
از من شنیدی؟
توی سراسر این ولاگ میبینی؟
البته که نه!
پس چرا برای پیشبرد کلامت ازشون استفاده میکنی؟
چون تمام کسانی رو که از احمدی نژاد دفاع میکن «مطلقا» کنار هم میذاری.
شما در مورد قصه خونه نشینی 11 روزه از بنده چیزی شنیدید؟
اگر اینطوریه که فلانی طرفدار احمدی نژاده و خونه نشینی 11 روزه رو (اگر قائل به حادث شدنش باشیم) قبول داره پس من هم چون در وبلاگم از کلیت کارنامه احمدی نژاد دفاع میکنم قاعدتا باید گوینده ی اینایی باشم که در خطوط بالا نسبت دادید؟
با این حساب منم میتونم بگم : چون در سال 89 شیمون پرز اعلام کرد که : ((باید کاری کنیم که در ایران کسی روش نشه کنار احمدی نژاد قرار بگیره)) لذا حالا هرکسی موافق فاصله گرفتن و برائت از احمدی نژاده پس دستش با اسراییل توی یه کاسه اس؟
نه داوودجان.نه!
مطلق نگریه که خیلی خطرناکه نه نسبی نگری.
البته در «حفظ اصول» معلومه که باید مطلق نگر بود.
روزی به سهیل محمودی میگفتم چرا اینهمه روی آنتن از بایزید تعریف میکنی مگه نمیدونی چه اراجیفی و کفریاتی گفته و نوشته.
گفت : بی خیال! بالاخره آدم بزرگی بوده.
گفتم : بی خیال؟
کسی که میگه روز جزا قدرت شفاعت من از پیامبر اسلام بیشتره باید بهش احترام گذاشت و بزرگش کرد؟
یا مولوی که لعنت بر یزید رو حرام میدونه باید اعزازش کرد؟
داوودجان،
ما بر سر اصول با کسی تعارف نداریم.
اما در فروعِ سیاست و مسائل مملکت داری در خیلی جاها قائل به های لایت افراد هستیم.
اگر بخواییم افراد رو توی نظام، مطلق نگرانه سوا جدا کنیم میدونی چه اتفاقی میفته؟
سنگ روی سنگ بنده نمیشه.
همین حضرت اقا اگر میخواست در سال 88 همه رو وادار به گرفتن موضع مطلق کنه که معلوم نبود سر وحدت ملی چی میومد؟.

چون احتمالا صرفا کار خبری می کنید و از عرصه کارهای اجرایی مهندسی دور هستین. واسه اینه متوجه نیستید ضربه به شرکت سایپا (بیت المال) با انتصاب یک جوان 27 ساله به ریاست اون از بسته بودن دست نیست بلکه از نوع خاص نگاه مهندسی و مدیریتی است.
کار خبری رو با یه دست انجام میدم آقا داوود.
بنده هم خبرنگارم، هم روزنامه نگار، هم فیلمساز، هم پژوهشگر و هم نویسنده.
اما محض اطلاع شریفت بنده 20 سال سابقه کار مهندسی دارم و پیش از اونکه خبرنگار و روزنامه نگار و فیلمساز باشم یه مهندس حقیر این مملکتم عزیزم.
رزومه ی ناقابلی هم در کارهای اجرایی و مهندسی دارم. لطقا قضاوت «مطلق نگرانه» نکنید داداش.
در ضمن همون تاریخی که بنده رو به خوندنش توصیه میکنید مملو از سِپارش مسئولیت های بزرگ به افراد بیست و چندساله اس.
از تاریخ صدراسلام گرفته تا تاریخ انقلاب و جنگ خودمون.
شاپور ساسانی 18 ساله بود که اوبامای زمان خودش رو (والریانوس امپراطور روم) رو با 70000 نفر اسیر کرد و 15 سال در اسارت نگهش داشت و به عنوان چارپایه سوار شدن بر اسبش استفاده میکرد تا والریانوس پیرشد و زیر پای شاپور مرد.
راستی! همین حالا دولت پیرمردها رو داری می بینی برادر. چه جوره؟ خوبه؟

بشما توصیه میکنم انتقادات امام علی ع از انتصابات عثمان خلیفه سوم رو حتما بخونید در نهج البلاغه هست.
چشم، میخونم. ممنون هستم از توصیه معنوی شما.

و اما سخنان آقای آشنا ؛ مبتنی بر دیدگاه جامعه شناختی (بدور از توهین) درسته؛ چطور تا دیروز رای احمدی نژاد از مناطق محروم افتخار بود الان بد شده ؟؟
من هنوز فایل صحبتای آشنا رو باز نکردم شما چطور نتیجه گرفتی که من با رای مناطق محروم مشکل دارم؟ کمی زود قضاوت کردی. من «مطلق» حرفای آشنا رو رد نکردم.
دیدی باز مطلق انگاری شما موجب قضاوت نامناسبتون شد؟

یادتون باشه ایشون قبلا تو سیستم امنیتی کشور مدیر کل بوده و شناخت ریشه های اجتماعی وقایعش از شما قویتره ؛ دکترای ارتباطاتش بماند.
ما مدیرکل زیاد داریم که بنده حاضر نیستم مدیریت ماست بندی سرکوچه مون رو بهشون بسپرم(با احترام به صنف ماست بندان) قصدم توهین به آقای آشنا نبود اما ادبیات تبخترآمیز آشنا و اتفاقا نگاه امنیتی ایشون در صحبتهاش(که متاسفانه مخالفین رو تهدید هم کرده در مصاحبه اش) و بسیاری حرفهای نامناسب و بعضا دروغ ایشون نشون میده که مدرکش چگالی خوبی از دانش نداره.
سال 88 به موسوی نوشتم :
مهندس!
تو که مهندسی خوانده ای و همه ی ما مهندسان(هر رشته ای که باشیم) دو واحد آمار و احتمالات پاس کرده ایم.
اگر شما مدعی تقلب 11 میلیونی هستی و شورای نگهبان هم صدبار فریاد زده است که ((بیا طبق قانون بصورت رندوم 10 درصد صندوقها را باز کرده و بازشماری کنیم)) آیا همان درس آمار و احتمالاتت نمیگوید که 10 درصد صنادیق را که باز کنیم باید به یکدهم تقلب ها دست یابیم؟ یعنی یک میلیون و صدهزار تقلب.
لذا اقای موسوی یا درس ات رو خوب نخوانده ای و دانشجوی ضعیفی بوده ای و مدرکت به درد لای جرز میخورد یا خودت خوب میدانی که یاوه می بافی.
داوودجان، یادت باشه در این مملکت مدارک بسیاری وجود داره که اسفاری بیش نیستند.
بزودی پاسخی در خور مطالب آشنا خواهم نوشت .

پاسخ:
سلام بر شما.
فرمایش امیرالمومنین رو بیادم آوردید که در مورد اتحاد شامیان به کوفیان می فرمود : آنان بر باطل خویش متحدترند تا شما بر حق تان.

پاسخ:
سلام
اولا اون اشتباهات رو در کمال آرامش مرتکب نمیشن بلکه یا در کمال بی اطلاعی رخ میده این اشتباهات یا در کمال بی انصافی و یا در کمال پررویی. که اصولا گزینه ی سومی محتمل تره.
چون خیلی خیلی خیلی آدم باید پررو باشه که با وجود تاییدات مقام معظم رهبری از کارنامه دولت های نهم و دهم ، اینجوری به حملاتش ادامه بده.
دوما اینا شبهه هم نیستن. چه برسه به ابر شبهه.
سوما اینها از خداشونه که اینجوری مردم رو مشغول یه قُل، دو قُل کنن تا در جای دیگه با ارامش بتونن یه کارایی!! بکنن.
چهارما با خط آخرتون موافقم.

پاسخ:
سلام بر شما همسنگر گرامی.
انجام شد.
موید باشید

پاسخ:
دوخط مطلب نوشتی 5 تا توهین از دهانه ی دهانت نثار این محیط پاکیزه کردی؟؟
واقعا در چه محیط سالمی رشد کرده ای!
لااقل دلایل توهین هایت را می نوشتی.

شنود

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

هاشمی عطش خود را برای مناظره با احمدی نژاد نشان داد!

نظرات (۱۴)

ارسال نظر