یک پرسش : اگر شهید مطهری(ره) زنده بود فرزندش را فَلَک نمی کرد؟
هم اکنون آوار اصلاح طلبان بر سر خانم «راستگو» چنان سنگین و همه جانبه است که حتی بیم آن می رود عنقریب حضرات تقاضای صدور حکم حبس ابد برای این سرکار خانم را از قوه ی قضاییه داشته باشند.(به مطایبه عرض کردم)
بخوانید تهدید فیزیکی خانم راستگو را +
به راستی گاهی آدمی مات و متحیر می ماند که استانداردهای دوگانه رفتاری اصلاح! طلبان را چگونه هضم کند؟
آیا این عین دیکتاتوری نیست که در این روزها به کریه ترین شکل ممکن خود را عیان ساخته است؟
واقعا خنده دار نیست که داعیه ی اخلاقمداری سیاسی را از کسانی بشنویم که خودشان هرگاه که تنبان سیاست به پایشان تنگ آید به شنیع ترین شگردها و بی اخلاقی گری ها دست می یازند؟
آنان ادعا می کنند «راستگو» قسم خورده که چنین و چنان رأی دهد اما خلاف عمل کرده، لذا دروغگوست ، خیانتکار است و مستوجب اشد مجازات و ..
سوال این است : شما که برای نصب محسن هاشمی بر کرسی شهرداری تهران اینگونه به بانویی می تازید که فقط با شما همراهی نکرده و بهانه حملات تان را نیز شأن و قداست «قسم» و حفظ اخلاق سیاسی می دانید، کجا بودید وقتی آن شیخ معلوم الحال در صحن علنی مجلس قسم جلاله ی شش قبضه خورد که اگر پدر همین محسن هاشمی رئیس جمهور نشود از نمایندگی استعفا خواهد داد؟
اما او نه تنها نداد بلکه آنقدر به کرسی خانه ملت دو دستی چسبید تا دور بعدی نیز در مجلس لنگر انداخت و نهایتا این مردم حوزه ی انتخابیه اش بودند که عذرش را خواستند.
لکن آن شیخ اخلاقمدار! آنقدر برای پدر محسن هاشمی عزیز بود و هست که وی را پس از اینکه مردمش دفع کردند جذب حداکثری نموده و کنار خویش نصب کرده و از مشاوره هایش بهره مند است.
شما بگویید اصلاح! طلبان شورای شهر تهران،
آیا تشخیصتان درست بوده است که خانم راستگو را به عنوان شخصی باسواد و با تخصص در لیست خود جای داده و برای ورود به شورا یاریش دهید؟
اگر آری پس یک حرکت مستقل این خانم را به عطای رفتار آن شیخ فوق الذکر ببخشید و از آیت الله هاشمی رأفت را بیاموزید که یک شخص شکننده ی قسم جلاله را که هوادار مناسبی برای شخصیت آقای هاشمی نیست از خود نمی راند.
وانگهی، اینکه کسی پشت فرمانِ انتخابات، راهنمای چپ زده و اکنون راست می پیچد امر تازه ای نیست .
علی مطهری تلخ ترین نمونه ی این قصه است.
اگر کاری که خانم راستگو کرده است حداکثر مستوجب این باشد که معلم کلاس اولش کف دست ایشان چند خط کش آرام بزند (که نیست)، استاد بزرگ اخلاق ما، شهید عزیز دکتر مرتضی مطهری(رضوان الله تعالی علیه) اگر در قیدحیات بود یحتمل پسرش را بخاطر رفتاری که از بدو ورود به انتخابات دور هشتم مجلس تاکنون با طیف اصولگرایان کرده است به عنوان یک شاگرد خطاکار در صحن علنی مجلس فلک می کرد، نمی کرد؟(اگر علی مطهری فرصت و افتخار شاگردی در مکتب پدر را داشته است)

با شناختی که ما ملت ایران از شهید مطهری(ره) داریم آیا نمی توان احتمال داد که ایشان اعلان عمومی میکرد : ایهالناس! رفتار فرزندم علی هیچ ربطی به کتابهایی که من نوشتم ندارد. من در هیچ کجای مشی خود چنین رفتاری را که این پسر از خودبروز داده است قبول ندارم لذا هر حسابی روی او باز می کنید بابت خودش باز کنید چرا که نمره وی در مکتب من صفر است .
نکته : طی سه ماه گذشته وقتی رسانه ها و مردم را دیدم که اصولگرایان را بخاطر تحویل آرام و محترمانه قدرت (آنهم با اختلاف 250 هزار رأی) تحسین کرده و این امر را نمونه ی اخلاقمداری در قیاس با جنایات 88 دانستند، اکنون در فقره ی خانم راستگو نیز یکبار دیگر اخلاقمداری متعهدانه اصولاگرایانِ راستین رونمایی شد و حال همگان شاهدند که تحمل و هضم رفتاری که علی مطهری با آرای مردمِ معتقد به اصولگرایی کرد یعنی چه؟
باز هم گلی به جمال اصولگرایی ناب.