شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صداوسیما» ثبت شده است

جل الخالق از اینهمه وقاحت و بیشرمی!

یکروز میگویند : دوران صداوسیما تمام شده و صداوسیما یک جعبه بیش نیست.

روز دیگر وقیحانه میگویند : چرا ما را در آن نشان نمیدهند؟


یکروز میگویند : ممنوع التصویری در صداوسیما خودمسخره گی است (یعنی : صداوسیما تنها رسانه جمعی موثر نیست و فلذا ممنوع التصویری در صداوسیما بی اثر و بی معناست)

روز دیگر : برای ربناخوان فتنه گرشان که برای فوت یادگار امام (ره) از تسلیت خشک و خالی دریغ کرد پروپاگاندای رسانه یی در سایتهای دیاثت پیشه برپا میکنند تا شاید دوباره صدای نحسش را سر سفره افطار مردم بگذارند.


یکروز میگویند : تنمان میلرزد وقتی صدایمان روی آنتن صداوسیما پخش میشود.

روز دیگر : با دریوزگی به مصاحبه با سایتهای دیاثت پیشه ی می پردازند و رسما به ...خوری می افتند تا شاید صدایشان بار دیگر روی آنتن برود.

انگار نه انگار که هواداران غیور ربنایش میتوانند از طریق گوشی موبایل و ...نیاز خود را برطرف کنند و نیازی به التماس به صداوسیما نیست.

همان هواداران که سال 88 میگفتند : استادنا نیاز به آنتن ندارد....خسرو خوبان موسیقی خودش یکپا رسانه است.

اما 7 سال است که خسرو خان موسیقی و هوادارانش هرماه رمضان فیلشان یاد هندوستان جام جم کرده و به انحاء مختلف گدایی آنتن میکنند.

یکروز میگویند : اینکه رسانه ملی نیست....رسانه میلی است.

امروز : بیشرمانه رسانه ملی را به میل خودشان میخواهند تا تصویر سران نانجیب فتنه را پخش کند.


یکروز میگویند : انتظار نداریم صداوسیما روابط عمومی ما شود.

روز دیگر : گفتگوی خبری شبکه 2 را به مسلخ آمار دروغ قاچاق 25 میلیارد دلاری میبرند.


یکروز میگویند : صداوسیما جناحی عمل میکند.

امروز : تلاش دارند تا بدنه مدیریتی رسانه ملی را به میل خود کنند....زهی خیال باطل!!

بازنشر در راهکارنیوز +

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۳۹
مهران موزون

(( من فکر می کنم انقلابی یعنی کسی که نسبت به ارزش هایی که انقلاب ما داشته خودش را مقید می داند و حاضر است برای این ارزش ها هزینه دهد؛ ولو این هزینه شخصی باشد. در غیر این صورت فرض کنید در انقلاب ماتریالیستی بودن که ارزش ندارد. انقلاب ما ارزش هایی دارد. انقلابی یعنی نسبت به ارزش های انقلابی مقید بودن و اینکه شخص گرا نباشیم. مشکل این است که تا وقتی من سر کار هستم خوب است؛ وقتی من را کنار گذاشتند بد می شود. این گونه نباشد. ما نسبت به ارزش های انقلاب پایبند باشیم و حاضر باشیم که هزینه بدهیم می شود انقلابی بودن. ارزش های انقلاب همان سه گانه و مواردی که می توان در کنار آن به عنوان ارزش های زیر دستی مطرح کنیم است. ))

آنچه که در بالاآورده شد بخشی از سخنان سید حسن مصطفوی (یکی از یادگارانِ محترمِ یادگار امام ره) است که شب گذشته در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما ابراز شد.

اگر چه سوابق رفتاری این فرد نشان داده که عمدتا از دیالوگ یکطرفه استقبال کرده و اهل پاسخگویی به مخاطبان و مردم نیست اما به احترام زحمتی که دیشب کشید و خود را به محک چشم و گوش مخاطبان رسانه ملی قرار داد چند سوال از این آقازاده ی معزز داریم که انشالله در خلوت خود به آن بیاندیشند :

باسلام به آقای سیدحسن مصطفوی،

دیشب گفتید که انقلابی یعنی نسبت به ارزش های انقلابی مقید بودن و اینکه شخص گرا نباشیم.

سخن نسبتا معقولی است اما،

سوال اول : اگر بخواهیم جنابعالی را در سنجه ی همین سخن بسنجیم، بدئین معنی که کد "نوه امام راحل بودن" و یا کد "فرزند حاج سید احمدآقا بودن" و یا کد "متولی حرم امام راحل بودن" ویا کد "مدیر حفظ و نشر آثار امام راحل بودن" و مشخصا کد "ارتباط ژنتیکی با شخص امام راحل" را از جنابعالی جدا کنیم از شما در عرصه سیاست و رسانه چه می ماند؟

به بیان بهتر : امام راحل با هوشمندی تمام ، انقلاب را طوری فارغ از شخص گرایی خودشان تعریف و تثبیت کردند که پس از حیات شریفشان انقلاب باقی ماند، صد البته ما همه باید ضمن حفظ احترام تام و تمام به امام راحل (حتی امام حاضر)، به خود ارزشهای انقلاب پایبند باشیم و با آنها شناخته شویم.

آیا انقلابی گری شما محدود به شخص گرایی محض شما (افتخار کردن به نسبت ژنتیکی با امام راحل) تعریف نمیشود؟

جناب مصطفوی،

شما جزو انقلابیون که نبوده اید زیرا به گفته  ی خودتان و حافظه تاریخی ملت، سن تان کفاف نمیکند که بوده باشید.

می ماند اینکه در حال حاضر جزو مقیدین به انقلاب باشید یا نباشید.

فرمودید : انقلابی ماندن یعنی : مقید ماندن به ارزشهای انقلاب

سوال دوم : آیا رفاقت با آخوند باغی نظام(همانکه برای ممنوع التصویری اش جگر میسوزانید) و پالوده خوردن با سران فتنه به معنای تقید به ارزشهای انقلاب است؟


سوال سوم : آیا هزینه های دهها میلیاردی برای معماری کاخ حرم امام راحل مطابق با ارزشهای انقلاب است؟

آیا این کاخ با کوخی که مورد اشاره آن بزرگوار بود نسبتی دارد؟

فراموش کرده اید که فرمود : (( من یک تار موی کوخ نشینان را با کاخ نشینان عوض نمیکنم ))

سوال چهارم : آیا حذف کد "یادگار امام" از نام شریف مرحوم حاج سید احمد خمینی ره و مصادره آن بنفع شما ،برازنده ی کسی است که میخواهد به 80 میلیون ایرانی انقلابی گری را بیاموزد؟

آیا ارزشهای انقلاب اجازه مصادره عنوان پدر را به شما داده است؟

آیا شما تنها نوه ی حضرت امام راحلید که ابوی و اخوی ها را حذف کرده و خود را به تنهایی یادگار امام راحل میدانید؟

براستی این رفتار منصفانه ی یک انقلابی است؟

سوال پنجم : اگر شما مقید به ارزشهای انقلابید چرا در برابر فتنه 88 که قرار بود بنیان این انقلاب را برچیند در حد یک "یادگار واقعی امام " ظاهر نشدید؟ چرا رفیق گرمابه و گلستان سران ضدانقلاب فتنه بودید و همچنان هستید؟

ظاهرا برای اقرار به اینکه "تعریف شما از ارزشهای انقلاب چیز دیگری است" با مردم تعارف دارید.

راستی،

شب گذشته مدل نشستن تان جلوی دوربین و تسبیح چرخاندن و قصه های شیرینی که تعریف نمودید نشان داد که انسان خوش مشربی هستید و به قصه و داستان های آموزنده علاقه خاص دارید، آیا قصه عبرت آموز آن پادشاه و لباس ویژه ای که برایش دوخته شد و برای نمایشش به میان مردم آمد را بیاد دارید؟

نگارنده معتقد است برخی مدعیان پوشیدن لباس انقلابی گری، حکم آن پادشاه را دارند که روی سکوی پخش زنده ی 80 میلیون نفری رسانه ملی، با افتخار برای مردم دست تکان میدهند، نظر جنابعالی چیست؟

انشالله باز هم روی آنتن زنده از افاضات شیرین جنابعالی بهره مند باشیم.

فاعتبرو یا اولی الابصار


بازنشر در راهکارنیوز +

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۳۵
مهران موزون

ظاهرا مدیر شبکه یک سیما طی مصاحبه ای ناشیانه اشاراتی به موضوع تکراری و خارج از رده ی صدای منحوس خواننده ی حامی سران فتنه داشته که حالا به صرافت ترمیم گفته های خویش افتاده است .

آنچه که فضل الله شریعت پناهی گفته بود +

آنچه که اکنون میگوید +

اما بعد..

آقای شریعت پناهی یا هر مقام دیگری در معاونت سیمای جمهوری اسلامی مطلعند که م.ش  + در مصاحبه ی زنده با VOA و بیژن فرهودی ضد انقلاب گفته بود :

(( این ها هرگز با هنر کنار نمی آید، هرگز و هرگز !!! همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدند. باز هم نخواهند آمد. موسیقی هم مانند خیلی از هنرها نمی تواند در خدمت این ها باشد  اینجا ))

مسلما انقلاب خمینی کبیر 38 سال پیش اتفاق افتاده است نه 1400 سال قبل.

صغیر و کبیر عالم میدانند که 1400 سال قبل محمد ابن عبدالله(ص) بشریت را به فخر مسلمانی مزین کرد.

پس، منظور م.ش از "این ها" نه خمینی است و نه خامنه ای بلکه شخص شخیص رسول اعظم اسلام است.

نتیجه : آنان که طی 6 سال اخیر در آغاز ماه رمضان نام به قهقهرا رفته ی این شخص را لقلقه ی رسانه ها میکنند بهتر است ابتدا موضع خود را در برابر ضدیت م.ش با اسلام و اسلامیت روشن کنند.

گذشته از ضداسلامیت افکار و نهله های تربیتی م.ش باید توجه داشت که او در جملات فوق الذکر مرتکب تهت و بهتان به مبانی دین مبین در قبال هنر و هنرمند شده است.

اسلام ضد هنر است؟

آیا هنر فقط موسیقی است؟

آیا شیخ بهایی رضوان الله تعالی علیه استاد هنر معماری نبود؟

آیا سرایش شعر یکی از زیباترین هنرهای روزگار نیست؟

آیا سعدی علیه الرحمه و بسیاری از بزرگان فقه و اصول که سرآمد شعر و ادبیات هستند هنرمند نبودند؟

آیا اسلام به هنر خط و خطاطی، خاتم کاری و ... مشکل دارد؟

و البته مشکل بزرگان دین با موسیقی امری نسبی و قابل تفسیر بوده و موارد غنا و لهو مورد بحث هستند.

آیا آنچه که در زیر می آید فرموده امام خامنه ای نیست؟

(( وبِ به معنای حقیقی کلمه، یعنی لفظِ خوب، معنای خوب، آهنگ و موسیقی خوب، گزینه‌‌‌‌‌‌‌های واژگانی خوب و گسترش تخیل را در این شعرها - بخصوص توی شعر جوانها - آدم مشاهده میکند؛ اینها خیلی مهم است. اینها همه، چیزهائی است که نشان‌‌‌‌‌‌‌دهنده‌‌‌‌‌‌‌ی رشد و بالندگی نهال شعر در کشور ماست.))

و یا (( اینجا ))

آنچه واضح است : صدای کسی که اسلام را طی 1400 سال با هنر(و مشخصا خودش) در تضاد میداند شایسته نیست که روی آنتن رسانه ملی ام القراء اسلامی شنیده شود. 

این فیلم را تماشا کنید تا شجریان را بهتر بشناسید +

والسلام


بازنشر در راهکارنیوز +

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۸
مهران موزون

جریان تخریبی علیه صداوسیما از زمان انتصاب محمد سرافراز رئیس جدید سازمان وارد دور جدیدی شده است. به‌رغم اعتماد رهبری نسبت به سرافراز و تأیید عملکرد وی توسط رهبر انقلاب، چند طیف مشخص به طور همزمان شروع به تخریب رسانه ملی و از هر بهانه‌ای برای ضربه زدن به صداوسیما استفاده کردند.
 
سرافراز و شایعه‌های هر روزه
تقریباً هفته‌ای نیست که شایعه‌ای علیه صداو سیما در فضاهای رسمی و غیررسمی رسانه‌ای منتشر نشود، برای نمونه در حالی که سرافراز در مراسم HD شدن شبکه مستند حضور داشت، با فاصله چند روز شایعه حضور نداشتن 10 روزه سرافراز و استعفای وی منتشر شد؛ شایعه‌ای که حتی سازندگان آن زحمت دنبال کردن اخبار را به خود نداده بودند تا تصویر رئیس سازمان را در رونمایی از تصویر HD شبکه مستند مشاهده کنند. این شایعه تکذیب شد، مانند شایعه‌هایی چون برکناری سرافراز و انتخاب حدادعادل به عنوان رئیس صداوسیما، اختلاف میان معاون سیما و رئیس سازمان، ادغام شبکه نسیم در شبکه مستند، خبر تغییر برخی مدیران شبکه و انواع دروغ‌های دیگر. با این حال مشخص نیست کدام یک از این شایعه‌ها روزی به حقیقت بپیوندد.
 
دشمنان داخلی و خارجی صداوسیما
همه شبکه‌های ماهواره را می‌توان دشمنان بالفعل صداوسیما دانست. دولت‌های عربی نیز بدشان نمی‌آید سنگ جلوی پای صداوسیما و شبکه‌های برون‌مرزی‌اش بیندازند؛ از طرف دیگر سایت‌های خبری ضد انقلاب نیز دروغ‌های زیادی درباره صداوسیما منتشر می‌کنند، اما در کنار اینها دشمنان داخلی نیز در کمین سازمان هستند. این دشمنان در چند دسته مشخص طبقه‌بندی می‌شوند، ابتدا اخراجی‌ها و نیروهای تعدیل شده سازمان که بعد از جریان چابک‌سازی و بالابردن بهره‌وری سازمانی، از صداوسیما خارج شده و با اطلاعاتی که از درون سازمان دارند جریانی را علیه صداوسیما راه انداخته‌اند. این نوع فعالیت‌ها اکثراً در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شوند. راه‌اندازی کانال «شبکه صفر» در تلگرام نمونه‌ای از فعالیت‌های این طیف بود. طیف دوم جریان منتسب به حامیان دولت یازدهم است. رسانه‌های وابسته به این طیف جریان تخریب صداوسیما را هدایت و دنبال می‌کنند.
 
بودجه، مزایده و شکست
داستان بلند بودجه سال 95 صداوسیما و به شکست کشاندن مزایده آگهی‌های رادیو و تلویزیونی تنها بخشی از جریان تخریب است. برای بینندگان تلویزیون سرنوشت مزایده‌ آگهی‌های رادیو و تلویزیونی مهم بود، آنها به عنوان مخاطبان این رسانه حق داشتند از محتوایی که صداوسیما در اختیار آنها قرار می‌دهد، مطلع باشند. چند هفته بعد از شکست مزایده، یک پایگاه خبری در مطلبی با عنوان«گاف 1600 میلیاردی در صداوسیما»، ادعاهایی را علیه روند برگزاری این مزایده مطرح و تلاش کرده تا آن را از اساس بی ارزش و فاقد وجاهت قانونی عنوان کند. «جوان» در پیگیری موضوع برگزاری مزایده صداوسیما که در نوع خود بزرگ‌ترین مزایده آگهی‌های رسانه‌ای در منطقه به شمار می‌رود و حتی در جهان نیز نمونه کم‌نظیری محسوب می‌شود، سراغ منبعی آگاه رفته که به طور کامل در جریان برگزاری این مزایده بوده است. نام این منبع آگاه در نزد «جوان» محفوظ است.
 
آنچه درباره مزایده صداوسیما نمی‌دانید
برگزاری و شکست مزایده صداوسیما ابهاماتی را به وجود آورد؛ ابهاماتی که در مطلب «گاف 1600 میلیاردی در صداوسیما» نیز به آن اشاره شده، در این زمینه منبع مطلع در ارتباط با «جوان» می‌گوید: سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بر مبنای محاسبات کارشناسانه، حدود 3‌هزار  میلیارد تومان بودجه نیاز دارد تا فعالیت‌های خود را بر اساس مأموریت‌‌های پیش‌بینی شده در ابعاد داخلی و بین‌المللی به انجام رساند. این سازمان در سال 94 با مشکلات مالی زیادی مواجه شده بود و با توجه به اینکه کمک دولت به این سازمان هزار میلیارد تومان بوده است، رسانه ملی باید مابقی نیاز خود را از طریق آگهی‌های بازرگانی برطرف کند. بنا به گفته سرافراز، کمک دولت حتی کفاف حقوق کارکنان آن را نمی‌دهد، چه رسد به اینکه مأموریت‌هایش را به انجام رساند. در واقع دولت رسانه را مکلف کرده است از طریق آگهی‌ها بیش از نیمی از نیاز مالی‌اش را تأمین کند. وی با اشاره به برگزاری مزایده آگهی‌ها در اواخر سال گذشته می‌گوید: در واقع تمامی امور کارشناسی بسته مزایده زیر نظر شورای اقتصاد سازمان صدا و سیما و براساس همفکری با تمامی مدیران ذی‌ربط موضوع پیام‌های بازرگانی توسط بدنه کارشناسی رسانه ملی تدوین و نهایتاً توسط اداره کل کالای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران عرضه شد. این فرد مطلع درباره ادعای مخالفت نهاد‌های نظارتی با برگزاری مزایده صداوسیما تصریح می‌کند: «کدام نهاد نظارتی با این موضوع مخالفت کرده که به‌رغم این مخالفت، باز هم این مزایده برگزار شده است و اصلاً دلیل این مخالفت چه بوده است؟ ضمن آنکه هیچ نهاد نظارتی نمی‌تواند با اقدام قانونی برگزاری مزایده مخالفت کند. مشخص است که وقتی ادعایی فاقد پایه و اساس باشد، مدّعیان آن نیز پاسخی برای این سؤالات نخواهند داشت.» 
 
ضمانتنامه بی‌اعتبار
یکی از مواردی که در به شکست انجامیدن مزایده روی آن تأکید شده، بحث بی‌اعتبار بودن ضمانتنامه 100 میلیارد تومانی است. منبع مطلع به «جوان» می‌گوید: صدور هر ضمانتنامه بانکی مراحل پیچیده‌ای دارد و پس از صدور در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، ثبت شده و در غیر این صورت هیچ ضمانتنامه‌ای قابلیت صدور را نخواهد داشت. وی با اشاره به ادعای پایگاه خبری درباره بی‌اعتبار بودن این ضمانتنامه تأکید می‌کند: معلوم نیست این پایگاه خبری بر چه اساسی آن را مطرح می‌کند؟ زیرا برای قبول صحّت آن باید بپذیریم که بانک‌های کشور می‌توانند ضمانتنامه‌هایی بی‌ارزش و بدون قابلیت اجرایی صادر و ارائه کنند!
 در این صورت باید از آن پایگاه خبری خواست تا با اثبات این موضوع، سازمان‌ها و مردم را از بی‌اعتباری این گونه بانک‌ها و ضمانتنامه‌ها مطّلع و آگاه کند، وی همچنین ارتباط میان برکناری مدیر مسئول سروش و مزایده را رد می‌کند و توضیح می‌دهد که نماینده صداوسیما در مزایده مدیر عامل شرکت صوتی و تصویری سروش بوده، نه مدیر مؤسسه انتشاراتی سروش که این هم گاف کسانی است که بدون اطلاع قصد تخریب مزایده را داشته‌اند.
 
تخریب‌چی‌ها چه می‌خواهند؟!
ایجاد شایعه‌های مختلف برای صداوسیما چه سودی دارد؟ آیا این شایعه‌ها باعث خواهد شد تا اخراجی‌های سازمان دوباره مشغول به کار شوند یا اینکه صداوسیما فضای تبلیغاتی بیشتری را برای دولت و حامیانش در نظر بگیرد؟ صداوسیما کشتی رسانه‌ای است که همه اجزای نظام به نحوی بر آن سوار هستند و سوراخ کردن این کشتی منجر به ضرر کلیت نظام خواهد شد. هرچه صداوسیما ضعیف‌تر باشد به معنای آن خواهد بود که میدان عمل شبکه‌های ماهواره‌ای بازتر و تأثیرگذاری‌شان بیشتر می‌شود، اما صداوسیما در قبال این رفتار‌ها چه می‌کند؟ کانال‌های تلگرامی که هر روز اخبار دروغینی علیه رسانه ملی منتشر می‌کنند بعد از رو شدن دروغ‌هایشان بی‌اعتبار می‌شوند، اما باز هم کانال‌ساز‌ها خسته نمی‌شوند و دروغ‌هایشان را در کانال‌های جدید منتشر می‌کنند. به جرئت می‌توان گفت روابط‌عمومی صدا و سیما در یک سال گذشته یکی از پرکارترین روابط‌عمومی‌های کشور بوده که حضور فعالی در عرصه رسانه‌های نوین داشته و توانسته   بسیاری از حاشیه‌ها و تخریب‌ها علیه صدا و سیما را پاسخ بدهد. با این وجود به نظر می‌رسد صداوسیما باید فعالیتش را در شبکه‌های مجازی تقویت کند، فعالیتی که در آن با ارتباط فعال و نه منفعل جلوی شایعه‌سازی گرفته شود. در بعد برنامه‌سازی هم نوروز امسال نشان داد که می‌توان راه‌های جدیدی برای جذب مخاطب پیدا کرد. صداوسیمایی که مخاطبان خود را حفظ کند، آنقدر قوی خواهد بود که شایعه‌ها خللی در انجام وظایف آن ایجاد نکند.
منبع : روزنامه جوان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۲۰
مهران موزون

جناب آقای نوبخت!

احتراماً به عنوان یک ایرانی که نه تنها به دولت تان رأی نداده بلکه با توجه به عملکرد دوسال اخیر، حاضر نیست «دزد هم دست شما بدهد که به کلانتری محل تحویل دهید» میگویم تا بشنوید .

افاضات شما در شورای اداری سمنان را خواندم +

لازم میدانم چند نکته را به شما و رفقایتان گوشزد کنم :

1- گفته اید :

 در حاشیه یک مراسم در شهر ری یک زن شهر ری اصرار داشت که با من صحبت کند.
این زن در پایان برنامه نزد من آمد و گفت"سلام ما را به دکتر ظریف برسانید و به او بگویید که اگر چه رسانه به اصطلاح ملی اجازه نداد که مصاحبه شما پخش شود اما دل‌های همه ما، رسانه شما است"

فرض کنیم چنین زنی وجود دارد و جزو تیم هماهنگ شده ی شما و حسام الدین آشنا هم نیست.

سوال این است :

آن زن کذایی نگفت که دلش رساننده ی کدام حرف آقای ظریف است؟

این حرف خفت بار که "امریکا با یک بمب میتواند سیستم دفاعی ما را نابود کند

یا توجیه گری های وزارت خارجه ی ظریف در برابر عهدشکنی های امریکا در موضوع برجام؟

یا حرفهای خلاف واقع دولت شما در اعلام نرخ تورم؟

یا حرف خلاف واقع «خزانه خالی»؟

همان خزانه ای که طی دوسال اخیر جایگزین و محل ارتزاق و پیشخور کردنهای دولت شما در پولهای بلوکه شده ی نفت بوده است؟

2- گفته اید :

متاسفانه برخی‌ها جایگاه این رسانه را از جایگاه رفیع یک رسانه ملی به یک رسانه جناحی تقلیل می‌دهند.

آقای نوبخت،

واقعا متوجه نیستید که در این کلام شما خودزنی وجود دارد؟

اگر در رسانه ملی مدیرانی با نگاه جناحی باشند آیا این ادعای شما اقرار به «جناحی بودن مشی و شخصیت آقای ظریف» نیست؟

شما غیرمستقیم اقرار کرده اید که جواد ظریف در حالی سکان وزارت خارجه ملت ایران را در دست دارد که پیگیر منویات یک جناح خاص است.

بنابراین قبل از آنکه ادعای تنزل رسانه ملی به رسانه ی جناحی(توسط عده ای فرضی که نامشان را نبرده اید) کرده باشید معترفید که جواد ظریف وزارت خارجه ملی را در حد یک وزارت جناحی تنزل داده است.

بخواهید یا نخواهید فحوای کلام شما همین معنی را میدهد.

جناب نوبخت،

بنده معتقدم اصولا شما و دولت متبوعتان بسیار بیش از آنکه اهل عمل باشید اهل لفاظی هستید و معصوم صلوات الله علیه می فرماید : آنکس که زیاد حرف میزند خطا و اشتباهش نیز لاجرم زیاد خواهد بود.

باور کنید جناب نوبخت،

به عنوان یک ایرانی،

نظرم این است که حتی در جایگاه یک سخنگوی دولت،

زیاد از حد حرف میزنید برادر!

صراحت کلام بنده را ببخشید.

3- مدعی شده اید که صداوسیما از جواد ظریف دعوت کرده بود.

شما و دولت تان که ابایی از افشاگری و برچسب زنی به نهادها و افراد یدطولایی دارید.

چرا در آستانه انتخابات اسفند و نیاز به اعتماد عمومی به رسانه ملی، به جای اینهمه لفاظی و حمله به رسانه ملی، تصویر مکتوب دعوت رسمی مدیران مربوطه رسانه ملی از آقای ظریف را علنی نمی کنید؟

حتی بخشدار بشاگرد هم میداند دعوت یک مجری تلویزیون (حتی به عنوان تهیه کننده ی متعامل این شبکه) مبنای دعوت رسمی رسانه ملی از وزیرخارجه نیست.

واقعاً اگر اینقدر روی شأن وزیر خارجه حساسید اثبات کنید که در نقطه صفر این دعوت، مطالبه ی  «دعوتنامه کتبی و رسمی» کرده اید.

باز هم گلی به جمال رسانه ملی که اگر چنین گافی در حوزه اش رخ دهد در حد تهیه کننده و مجری است (که نیروهای رسمی این سازمان نیستند) و چه بسا پیش هم می آید که تهیه کننده ای هرچند باتجربه، مرتکب گاف حرفه ای میشود و این به معنای مسئولیت رسمی رسانه ملی نیست.

شما را چه کنیم که سر کابینه تان با ته آن الاکلنگ کلامی دارند.

از یکسو شما به عنوان سخنگوی دولت یک حرف میزنید، اکبر ترکان خلاف آن حرف را ادعا میکند و شما تکذیبش می کنید.

عضو حاضر در کابینه (اکبر ترکان) در توهینی واضح تمام پیشرفتهای علمی و افتخار آمیز دانشمندان ایران را با آبگوشت بزباش مقایسه می کند و آب از آب تکان نمیخورد.

آیا این گافها با هماهنگی و مسئولیت شیخ کابینه ی کلید صورت میگیرد؟

مشاور رسانه ای دولت روحانی (حسام آشنا) رسما اقرار میکند که «قدرت تحلیل دستشویی رفتن روحانی محل شان را نداشته» و موجب انهدام آبرو و زندگی آن روحانی بینوا شده است.

آری جناب دکتر،

دولت شما در حیطه رسانه مجهز به وجود چنین شازده هایی است و حالا شما برای رسانه ملی نسخه می پیچید و درس اخلاق میدهید؟

همان وزیر خارجه شما آنقدر درک رسانه ای ندارد که آبروی دفاعی جمهوری اسلامی را با یک جمله ناشیانه زیر سوال میبرد تا جاییکه برای ایشان یک «تور نظامی ویژه» میگذارند تا قدری ترسش از کدخدا بریزد و دل قوی دارد.

آیا انصافست که دل مردم بستر و رساننده ی حرف چنین شخصیتی باشد؟

یا آن وزیر عهد قجری تان که در موضعی مشمئزکننده مدعی نیاز کشور به واردات مدیر میشود.

کمی دقیقتر بو بکشید جناب نوبخت!

بوی تقی زاده ها و میرزاملکم ها  را از درون کابینه مطبوعتان حس نمی کنید؟

4- گفته اید :

گاهی در رسانه به اصطلاح ملی، حرف‌هایی زده می‌شود که نه حرف یک رسانه ملی که حرف یک جناح سیاسی خاص است در صورتی که صداوسیما از بیت المال ارتزاق می‌کند و باید رسانه‌ای برای همه ملت باشد.

ارتزاق؟

واقعا متوجه بار مفهومی واژه ای که بکار بردید نیستید یا تعمداً و از رو طعنه چنین کلمه ای را در دهانتان استخدام میکنید؟

آن بودجه ای که شما طی دوسال اخیر نهایت فشار را روی آن اعمال می کنید تا به خواسته های جناحی تان برسید محل ارتزاق رسانه ملی نیست و این نه فقط یک اتهام بلکه توهینی مستقیم به 50 هزار کارمند شریفی است که نجیبانه و با حداقل حقوق در حال گرداندن «حساسترین و پیچیده ترین و تخصصی ترین دستگاه کشور» اند و با هزاران رسانه ی کدخدا شاخ به شاخ اند.

جناب آقای نوبخت:

بین مدیران رسانه ملی حتی یکنفر نیست که هزارمیلیارد تومان ثروتش باشد.

یکنفر نیست که دستش در کاسه فاجعه کرسنت باشد.

یکنفر نیست که سابقه حمایت از کودتاچیان 88 داشته باشد.

یکنفر نیست که مردم ایران را «به جهنم» ارجاع دهد.

رسانه ملی هیچگان منتقدان و مخالفان خود را کلاغ بیسواد و یا «هار» نخوانده است.

رسانه ملی حتی یک لیبرال بی آبرو در دستگاه خود ندارد که دائما در اجلاس صهیونیستی داووس شرکت کند.

سخن پایانی

جناب نوبخت!

شک نکنید که قطار رسانه ملی باز هم در ایستگاه انتخاباتی دیگر تمام و کمال از خجالت مصلحت اندیشان ضدولایت در خواهد آمد و علیرغم تمام فشارهای ناجوانمردانه ای که بر دوش خود احساس میکند بر صلاح مُلک و ملت انجام وظیفه خواهد کرد و ماموریت خود را که به فرموده ی حضرت آقا «حضور در خط مقدم جنگ نرم» است به نحو احسن انجام خواهد داد.

لطف فرموده و به سخن آن خانم اهل شهر ری (اگر وجود خارجی دارد و نیروی هماهنگ شده ی شما و رفقایتان نیست) اکتفا نکنید و به کف خیابانها بیایید و از مردم ایران درباره ی میزان اعتمادی که به شما و اقوال تان، به شما و ادعاهایتان، به شما و تواناییان دارند گوش بدهید.

در ضمن،

ارادات جناب روحانی و کابینه اش به آقای هاشمی بارها تاکید شده و به آن معترفید.

چرا به تشخیص مرادتان احترام نمیگذارید؟

آقای هاشمی بارها با توهین به رسانه ملی آن را در حد یک «جعبه» خطاب کرده است.

اگر ادعای آقای هاشمی محلی از اعراب دارد و قابل اعتناست ، انصاف درین است که شما و جواد ظریف اینهمه برای دیده شدن و شنیده شدن از این جعبه ی ناقابل زمین و آسمان را به هم ندوزید؟




۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۰
مهران موزون

همگان بیاد دارند که ربناخوانِ بی بی سی نشین، در بحبوحه کودتای خیابانی 88 چگونه به رئیس رسانه ملی نامه نوشت و از عدم رضایت در پخش صدایش از آنتن ملی جیغ بنفش کشید.

اینکه شجریان در مورد مالکیت اثری وامصیبتا سر داد که اصولا به وی تعلق نداشت و کپی رایت آن اثر به استادمحمدرضا لطفی تعلق داشت، دوسال پس از آن آشوبهای فتنه گرانه ، از سوی مرحوم لطفی رمزگشایی شد :

مرحوم لطفی : «دو سال پیش آقای شجریان به آقای ضرغامی نوشتند که این اثر ایشان دیگر از تلویزیون پخش نشود. متاسفانه هرگز اعلام نکردند که این اثر متعلق به این‌جانب است. ضمن آنکه این اثر اصلاً متعلق به ایشان نیست و حقوق کل «چاووش ۶» را به موسسه شیدا فروخته‌اند.»

بدیهی است وقتی کسی چون محمدرضا شجریان با علم و اطلاع از حقیقت ماجرا ، دست به آن عوام فریبی رسانه ای زده و افکار عمومی خلق را به سمت مالکیت صدایش (صدایی که قبلا آن را فروخته و هیچ حق قانونی نسبت به آن ندارد) منحرف کرد، به گاه لو رفتن ماجرا نیز هرگز خود را در محضر ملت شرمسار ندانست و حتی حاضر به عذرخواهی رسمی از استاد لطفی نشد.

آری،

این ادب و وقار کسی است که مرتباً به دنبال اشعار مزین به ادب و وقارِ حافظ و سعدی و مولوی است.

او به راستی نمونه بارز گندم نمای جو فروش در عرصه هنر ایران است.

شجریان با وقاحت تمام حتی از جنازه مرحوم لطفی هم نگذشت و پس از مرگ او از فرصتهای مناسب برای ایستادن در کنار نام وی بهره لازم را گرفت.

راجع به مرده خواری کسانی همچون محمدرضا شجریان بیشتر بخوانید :  +

مرحوم استاد محمدرضا لطفی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۵۷
مهران موزون

سایت رصد مطلبی در خصوص عملکرد ضرغامی نگاشته است که از تیتر تا ذیل مطلب حاوی اهانت و عقده گشایی نسبت به ریاست قبلی سازمان صداوسیماست.

در اینکه هر مدیری نقاط ضعفی دارد شکی نیست اما نجابت و صداقت در قلم، الفبای مطلب نویسی خبری و رسانه ای است.

ابتدا مطلب را بخوانید +

شنود برای چنین نوشتاری آنقدر ارزش قائل نیست که خط به خط آن را پاسخ بدهد اما :

1) مسلماً توهینی که در ایهام تیتر نهفته است گناه اُخروی برای نویسنده و سایت رصد در بردارد(اگر گیر قانونی نداشته باشد) چه اینکه حیا و عفت قلم یکی از شاخصه های نجیبانه نویسی است، خصوصا اگر واژه ای بدمعنا به کسی یا چیزی نسبت داده شود که واجد آن نباشد، وگرنه عمه ی سادات در مجلس یزید، کلماتی نثار آن ملعون کرد که در قالب سخنوری عادی جامعه ممکن است خارج از ادب تلقی گردد لکن سبّ کسی چون یزید نه تنها بی ادبی نیست بلکه عین صواب هم هست.
2) نویسنده در نقد( بخوانید کوبیدن) ضرغامی آنچنان یکسویه به محکمه قضاوت رفته که مشخص است اصلاً کلاهی برسر ندارد که بخواهد آن را قاضی کند. حال چه کسی کلاه ایشان را برای نوشتن این مطلب عالمانه!!  از پیش برداشته،خدا میداند.
آنچه مسلم است هیچ گودی بیش از گود صداوسیما، فریاد لنگش کن!..لنگش کن! را در اطراف خویش ندارد.

به عنوان مثال، یک سایت خبری که برای تأیید چند کامنت ساده، ابتدا به اقتضائات جناحی و سلیقه ای سردبیرش توجه دارد قلم دست گرفته و رسانه ملی را که باید مراقب روحیات، اخلاقیات و سنن و اداب 80 میلیون آدم باشد زیر سوال برده و «میلی» نام می نهد.

ضرغامی علیرغم تمام هجمه های ناجوانمردانه و کارشکنی های بودجه ای که در حقش میشد تا توانست به معنای واقعی مدیریت مهندسانه کرد و توسعه داد و الحق که جامعه مهندسان کشور این ادعا را درک میکنند که فقط یک نگاه مهندسانه میتواند موجب توسعه زیرساخت کشور شود همانگونه که گپ و گفتگوی تمدنهای خاتمی به اندازه ی یکصدم دکترای مهندسانه ی احمدی نژاد موجب توسعه زیرساختهای کشور نشد.
کاهش قریب به 10 درصدی بیینندگان ماهواره (پس از راه اندازی شبکه دیجیتال) تنها یکی از آثار توسعه مهندسی محور ضرغامی است.
واضح است که محمدسرافراز باید میراث توسعه داده شده ضرغامی را انتظام، قوام و دوام بخشد.
اما در رد ادعای بیننده نداشتن صداوسیما از سوی نویسنده ی این مقاله، باید گفت : همین بس، که هنوز هم کوچکترین فریم و سکانس این سازمان موجب حساسیت ملی، قومی و  جهانی است.

هنوز هم سیل توهینهایی که تیم فتنه و ارباب خارج از قفسشان پس از 5 سال نثار ضرغامی میکنند(بابت ندادن آنتن برای جبران دو سوال ناقابل احمدی نژاد در مناظره با موسوی) تمامی ندارد و اینهمه رسانه ی مجازی و غیر مجازی داخلی و خارجی نتوانسته آتش دلشان را فروبنشاند و همچنان دنبال گرفتن آنتن همین سازمانِ به زعم شما «بی عزت» هستند.

اگر نبود همین presstv هیچوقت فساد و جنجال جنبش وال استریت نیویورک به عنوان یکی از پاشنه های آشیل اقتصاد امریکا جهانی نمیشد.
کاش کمی سواد رسانه ای به هنگام نوشتن در خصوص کارنامه تنها رسانه ی مظلوم و ملی ایرانیان چاشنی شود تا بهتر بتوان به قضاوت نشست.
جوانگرایی مدیریت در سازمان صداوسیما اکنون برای ضرغامی یک نقصان محسوب میشود؟
تابه حال که مرحوم کردان مدیری مسئله دار،بیسواد و نقطه ضعف برای احمدی نژاد بود اما اکنون به عنوان یک امتیاز لاریجانی محسوب میشود؟
یاللعجب!!

نگارنده شک ندارد که نویسنده ی باسوات!! سایت رصد، کمترین اطلاعی از کیفیت مدیریت مرحوم کردان در سازمان صداوسیما ندارد.

اما بعد..

آنجا که مینویسد :

((پیچیدگی و حساسیت ریاست بر صداوسیما از آنروست که این نهاد در خط مقدم مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان نظام اسلامی قرار دارد و در مقابله با این هجمه وسیع  باید اقتضائات شرعی، اخلاقی و سیاسی و فرهنگی را هم رعایت کنند. برنامه های سیما باید جذاب باشد ولی به درستی اجازه ندارد از جذابیت های مرسوم رسانه های غربی استفاده کند.))

در پاراگراف بعدی بلافاصله دچار پارادوکس کلام شده و مینویسد :

((بخش بزرگی از مردم ایران شعارهای این رسانه فراگیر را مبنی بر ملی بودن و فرا جناحی عمل کردن نپذیرفته اند و از همین رو تصمیم گرفتند که آنتن گیرنده های خود را به سمت فرستنده هایی بچرخانند که نه دغدغه مردم ایران را دارند ونه منافع ملی ما برایشان اهمیتی داشته است.))

براستی، صداوسیمای پاراگراف دوم چگونه میتواند پرچمدار و پیش قراول خط مقدم مقابله با تهاجم فرهنگی باشد؟

بالاخره صداوسیما در خط مقدم مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن قرار دارد یا ته صف جذابیت بصری مردم ایران ایستاده و آنتنی به سمتش نمیچرخد؟

اصولا زنده بودن و اظهار وجود یک رسانه دیداری و شنیداری (خصوصا اگر در صف اول مقابله به لشکر تهاجمی دشمن تلقی گردد) به داشتن بیننده و مخاطب بالاست.

تأیید این ادعا آنجاست که نظام سلطه دائما به دنبال قطع کانالهای ماهواره ای صداوسیمای ایران است. همان صداوسیمای بی عزت و بی اثری که مخاطب ندارد!!!

وانگهی ، قلمی که خود اذعان دارد که دست صداوسیما برای حفظ اقتضائات شرعی، اخلاقی و سیاسی و فرهنگی این مردم به اندازه کافی باز نیست چگونه در جمله ی بعدی خویش از عدم استفاده جذابیت های بصری رسانه های غربی شاکیست؟

سوال : اگر از جذابیت های رسانه های غربی مانند سکس، اباحه گری و لیبرالیسم فرهنگی، ولنگاری اخلاقی و در یک کلام آنچه را که دین این مردم تأیید نمیکند حذف کنیم خداوکیلی چقدر فاصله میان کورس رسانه ای ریاست صداوسیما و ریاست رسانه های غربی باقی می ماند؟

بله، این یک حقیقت است که برخی جذابیت های بصری تکنولوژیکی در مقایسه با شبکه های غربی در صداوسیما نیست اما آیا توجه دارید که رسانه های غربی درآمدهای نجومی خویش را از پایین تنه ی مردم کشورشان( البته با تحمیق آنان) در آورده و خرج تکنیک بالای برنامه سازی میکنند؟

کجای این موضوع قابل قیاس و همخوانی بافرهنگ نجیبانه ی رسانه ملی ایرانیان است؟

با بودجه ای که سالیانه در مجلس تصویب میشود و دولتهایی که با کوچکترین سکانس چالشی تلویزیون، چکهای پرداختی صداوسیما را عقب و جلو میکنند چگونه میتوان کام مردم را با تکنولوژی های بالای برنامه سازی شیرین کرد؟

سازمان صداوسیما سالیانه بابت کمبود زمین و عرصه ی مناسب (برای ایجاد استودیوی های بزرگ تلویزیونی در محوطه جام جم) ناچار به هزینه های اضافی است تا دکورهای خود را در بیابانها و زمینهای استیجاری برپا کرده و پس از کلی هزینه از آنها چشم پوشی کند.ایضاً هزینه های لشگر کشی عوامل برنامه ساز به مناطق دوردست.

آیا قلمهایی که این نهاد را به کمکاری و اتلاف بودجه متهم میکنند زبان در کام نداشتند تا به دولت احمدی نژاد ایراد بگیرند که چرا زمین نمایشگاه تهران را سالها قبل به ضرغامی تحویل ندادید؟ نوش دارو پس از مرگ دولت دهم؟

آیا کسی به تُرکانِ دولت یازدهم + گفت که چرا پیش از روی کار آمدن دولت راستگویشان، برای لغو مصوه دیرهنگام احمدی نژاد شمشر را از رو بست؟

همین ترکانی که امروز به بهانه تحقیر صنعت خودروی کشور، با توهین به دانشمندان هسته ایران ، توهین به دانشمندان نانوتکنولوژی ایران، توهین به دانشمندان علم ژنتیک ایران، توهین به دانشمندان علم پرتاب ماهواره ایران، تمام اینهارا نادیده گرفته و پیشرفتهای علمی ایران را وقیحانه ، کمتر از آبگوشت بزباش میخواند. +

وقتی مشاور این آقایان، لبوفرشان مملکت را از اظهارنظر در خصوص حق مسلم هسته ای برحذر داشت، یک قلم نجیب پیدا نشد که به کشمش فروشی همچون اسداله عسگراولادی بگوید : تو را چکار به اظهارنظر در خصوص نیاز یا عدم نیاز تخصصی صداوسیما به زمین نمایشگاه؟ تو را همان بس که میگویی : من مجتهد کشمش و پسته ام +

دوستان قلم بدست و رصدگر، لطف کرده و برای کمک به کاهش اتلاف بودجه های صداوسیما ابتدا خوب رصد کنید تا کور ننگارید.

3) آنچه مسلم است در پُست قبلی نیز گفته شد که هنوز حکم رئیس جدید رسانه ملی خشک نشده توپخانه انکرالاصوات آنان که رسانه ملی را اجیرشده میخواهند در حال خشاب گذاری است.

اما زهی خیال باطل!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۷:۳۱
مهران موزون