سلام بر تو که 13 قرن از پس شهادتت همچنان محک تشخیص حلالزادگی و حرامزادگی هستی.
سلام بر تو و قصه چوب خیزران زدن بر لبانت که فصل خونبار همیشه ی تاریخ است.
اکنون کسانی که نقشه نزدیکی با بهاییان را می کشند تا عاشقان تو را تحریک کنند گویا آمیزش سیاسی با بهاییان برای آزردن دهها میلیون ایرانی کافی نبود که اکنون دست بکار همان رفتاری شده اند که یزید حرامزاده در برابر سر بریده تو کرد.
1. پیامبر خدا(ص) به امام على(ع) فرمود: «اى على! هر که مرا و تو را و امامان از نسل تو را دوست بدارد، باید خدا را بر حلالزادگى خود، ستایش گوید؛ زیرا ما را دوست نمیدارد، مگر حلالزاده و ما را دشمن نمیدارد، مگر حرامزاده».[1]
2. پیامبر خدا(ص) درباره امام على(ع) فرمود: «اى مردم! فرزندان خود را با [محکِ] محبّت على بیازمایید؛ زیرا على هرگز به گمراهى فرا نمیخوانَد و از راه راست، دور نمیشود. پس، هر یک از فرزندان شما على را دوست داشت، از شماست و هر کدام او را دشمن داشت، از شما نیست».[2]
3. امام على(ع) به نقل از پیامبر(ص) فرمود: «اى ابو ذر! هر که ما اهل بیت را دوست بدارد، باید خدا را بر نخستین نعمت، ستایش گوید». ابو ذر پرسید: اى پیامبر خدا! نخستین نعمت کدام است؟ فرمود: «حلالزادگى. ما را دوست نمیدارد، مگر کسى که حلالزاده باشد».[3]
4. ام سلمه گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که به على(ع) میفرمود: «تنها سه گروه تو را دشمن دارند: ولد زنا، منافق و کسى که مادرش در حال حیض به او حامله شده باشد».[4]
5. «ابوبکر گفت: رسول خدا در خیمه نشسته بود، علی و فاطمه و حسن و حسین نیز در خیمه بودند، فرمود: ای مسلمانان! هر کس با اهل خیمه دوست باشد من با او دوست هستم و هر کس با آنان دشمن باشد من با آنان دشمنم، آنان را دوست ندارد، مگر آنکه ولادتی پاک دارد و دشمن نیست با آنان مگر آنکه ولادتی ناپاک دارد».[5]
پی نوشت : شواهد بیانگر آنست که حرکت مشکوک شادی صدر و جمعی از روسیاهان فمینیست از جنس همان جفتگیری سیاسی با بهاییان است و کلیت نقشه ی در حال اجرا نشان میدهد که اسراییل و استکبار کثیف امریکا تصمیم دارند تا فاز وارد کردن جمهوری اسلامی در خیمه شب بازی حقوق بشری را بشکلی ویژه کلید بزنند.
[2]. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 288، دار الفکر، بیروت، 1415ق؛
[3]. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 401 – 402، نشر بنی هاشمی، تبریز، چاپ اول، 1381ق.
[4]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 142، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش.
[5]. طبری، أحمد بن عبد الله، الریاض النضرة فی مناقب العشرة، ج 3، ص 154، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ دوم، بیتا.
بازنشر مطلب در راهکارنیوز +