مرده شورها مردمانی پرطاقت و محترم هستند که جسد بندگان خدا را غسل داده و برای سرازیر شدن در گور آماده می سازند.
آنان کار ندارند که این مرده ی کیست؟
کار ندارند که جایگاه این مرده در عالم برزخ چیست؟
کار ندارند که اعمال گذشته ی صاحب جسد چه بوده است؟
متوفی را لخت کرده و شسته ، شکلات پیچ کرده و برای نکیر و منکر آماده اش میکنند.
برای مرده شورهای محترم، شکل شستن انسانهای «بد» با شستن انسانهای خوب یکسان است و خوب و بدِ شخصیت های افقی شده هیچ تأثیری در عاقبت مرده ها و بازماندگان و زندگانشان ندارد.
اما بعد..
سالیانی است که ساخت فیلمهای انتخاباتی(خصوصا در انتخابات ریاست جمهوری) تبدیل به یک عرف شده و کاندیداها به فراخور اهداف شان و به قدر تمّکن مالی خویش اقدام به استخدام یک کارگردان کرده و فیلمی را روانه سفره چشمان مردم میکنند.
برخی از این کارگردانان، آنقدر نامی هستند که پول نام و شهرت خود را از کاندیداها گرفته و فیلمی تحویل میدهند.
برخی دیگر کارگردانان گمنامی هستند که تمام زور هنری خود را صرف کیفیت فیلم کاندیدای طرف حساب خود میکنند تا بلکه آرای قابل توجهی با فیلمشان به سمت او سرازیر کنند و بابت این «گندم نمایی» از کاندیدای طرف قرارداد خود، سَری میان سَرهای هنری درآورده و مشق شهرت کنند.
هر دو دسته ی کارگردانان موصوف، در یک چیز مشترکند :
آنان خود را به مثابه ی مرده شوری تصور میکنند که باید از یک جنازه ی سیاسی، قهرمانی بسازند که قرار است برای مردمش زمین را به آسمان بچسباند.
صرفنظر از اینکه فیلمسازان انتخاباتی در ساخت فیلمشان و خلق یک پروپاگاندای سیاسی (حول محور یک شخص) موفق شوند یا نشوند،
نگارنده به عنوان یک فیلمساز،
وظیفه خود میدانم از کسانی که به خوب و بد شخصیت و ماهیت اصلی یک کاندیدا، توجه و اعتقاد نداشته و صرفا از موضع یک غسّال به طرف قرارداد خود برخورد کرده و سعی در شستشوی شخصیت سیاسی وی نزد مردم دارند اظهار برائت و اشمئزاز کنم.
ذکر این نکته نیز لازم است که معدود کارگردانانی که با اعتقاد قلبی برای کاندیدای خود (با هر نگرش سیاسی) فیلم انتخاباتی میسازند مخاطب این نوشته و این اظهار برائت نیستند.
لذا،
غلام همت آنم که از روی اعتقاد قلبی به مشی سیاسی و فکری یک کاندیدا ، اقدام به بستن قرارداد ساخت فیلم انتخاباتی برای وی بکند.
والسلام