به گزارش آخرین نیوز، درباره برنامه احمدینژاد برای آینده، انتخابات ۹۶ و وضعیت جریانات سیاسی در کشور، عبدالرضاداوری با «آرمان امروز» به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
آرمان امروز : از جمله مخالفان دولت فعلی هستید که به نقد عملکرد پاستورنشینان میپردازید. اخیرا آمریکا تصمیم به تمدید داماتو گرفته است که واکنشهایی را درداخل کشور به دنبال داشته است. این واکنشها چه تاثیری بر انتخابات ریاستجمهوری دارد؟
داوری : «برجام» شکافی جدی را در سپهر سیاسی کشور به وجود آورده است. به وجود آمدن این شکاف به علت دو رویکردی است که درباره برجام وجود دارد. رویکرد اول رویکرد پروژهای است و بخش اصلی حاکمیت این نگاه را به برجام دارد. برجام برای این گروه، مانند پروژهای بود که نقاط ابتدایی و انتهایی دارد و نقطه ابتدایی آن مذاکره و نقطه انتهایی آن لغو تحریمها بود. رویکرد دوم که پیرامون برجام به وجود آمد با محوریت دولت فعلی و چهرههایی مانند آقای روحانی و آقایهاشمی و در مرحله بعدی جریان اصلاحطلبان با محوریت رئیس دولت اصلاحات بود که این طیف برجام را یک پروژه نمیداند بلکه معتقد است برجام یک فرایند است. این گروه معتقد است برجام فرایندی فراتر از لغو تحریمهاست و در فرایند برجام، نسبت ایران با نظام جهانی تغییر میکند و به یک سازگاری میرسد. به اعتقاد من در دو سال اخیر، دو رویکرد مورد اشاره در سطح پنهان با یکدیگر به رقابت میپرداختند و با نزدیک شدن به انتخابات ۹۶، ر قابت خود را در این موضوع آشکار خواهند کرد. اصولگرایانی مانند آقایان حسین صفار هرندی و مهدی محمدی که سال گذشته و در آستانه انتخابات مجلس دهم تلاش داشتند به نوعی برجام را مصادره به مطلوب کرده و آن را دستاورد طیف خود بنامند، در حال حاضر جهت فرمان را تغییر دادهاند. این دسته از افراد سخن از خیانت و بیتوجهی به اصول در تنظیم برجام میزنند در حالی که در تابستان ۹۴، برجام را یک توافق متوازن میخواندند که بزرگان کشور در تنظیم جزئیات آن مداخله داشتند. آقای مهدی محمدی در یادداشت
۲۴ تیر ۹۴ برجام را نسبت به توافق لوزان و ژنو توافقی متوازن دانسته است چون با استراتژی ورود مقامات عالی در جزئیات با آن برخورد شده است. این دسته از اصولگریان در سال ۹۴ برجام را دستاورد خود میدانستند در حالی که در فضای انتخاباتی ۹۵ نظر خود را تغییر دادند و با تبدیل برجام به یک سند آلوده، قصد داشتند آقای روحانی را در افکار عمومی به یک زمین متزلزل سوق دهند. پر واضح است که استراتژی این دسته از اصولگرایان اشتباه است زیرا زمین سیاست خارجی همان زمینی است که بازی در آن جزو مهارتهای آقای روحانی است. آقای روحانی مطلقا داری کاراکتر جامعه گرا نیست بلکه ایشان صرفا مهارت بالایی در حوزه امنیت دارد. به همین دلیل معتقدم برخلاف تصور غالب، روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا در نهایت به نفع آقای روحانی است در حالی که اصولگرایان تصور میکردند که میتوانند آقای روحانی را پس از پیروزی ترامپ در حوزه سیاست خارجی به چالش بکشند، اما اتفاقا مهارت آقای روحانی در بهرهبرداری از همین تنشهای موجود در سیاست خارجی است و چون قاطبه مردم هم از تند شدن فضا در حوزه سیاست خارجی و انقباض در حوزه اقتصاد استقبال نمیکنند در نتیجه، فشار اصولگرایان برای تند کردن فضا علیه برجام نه تنها به ضرر آقای روحانی نیست بلکه سبد رای ایشان را سنگینتر خواهد کرد و برخلاف اینکه اصولگرایان فکر میکنند حمله به برجام پاشنه آشیل روحانی خواهد شد، اتفاقا این حملات به نقطه قوت دولت یازدهم تبدیل میشود.
آرمان امروز : اخیرا آقای قالیباف در جمع دانشجویان اعلام کردند با برجام نه چرخ هستهای چرخیده است نه چرخ معیشت مردم. چه میزان با این دیدگاه موافق هستید؟
داوری : درنظر سنجیهایی که درحال حاضر موجود است نرخ رشد آرای آقای سعید جلیلی در بدنه متدین و حزباللهی جامعه بیش از نرخ رشد آرای آقای قالیباف است، هرچند در حال حاضر آقای قالیباف رایآورترین گزینه اصولگریان برای ریاستجمهوری است و حدود ۱۸ تا ۲۰ درصد آرا را میتواند در مواجهه با آقای روحانی از آن خود کند. البته اینکه چنین توازن آرایی در ماههای آینده چگونه تغییر کند، هنوز مشخص نیست و ممکن است آقای جلیلی در ماههای آینده از آقای قالیباف پیشی بگیرد، کما اینکه موضع آقای جلیلی و سکوت ایشان درباره برجام هوشمندانهتر از رفتار آقای قالیباف است. آقای قالیباف درباره برجام عجله کرد و اطلاعیهای بعد از مصوبه سنا در روزنامه همشهری منتشر کرد که اقدامی کاملا عجولانه بود و مشخص نیست تیم مشاوران ایشان چرا به این جمعبندی رسیدند که شهردار تهران را وارد عرصه تقابل با برجام نمایند. واقعیت این است که رقابت با آقای روحانی در زمین برجام قطعا دستاوردی در صحنه افکار عمومی نخواهد داشت.
آرمان امروز : جلیلی بر پرونده هستهای تسلط دارد، پس چرا در رقابت با آقای روحانی، از اهرم فشار برجام استفاده نمیکند؟
داوری : به نظرم تجربه انتخابات ۹۲ این جمعبندی را برای آقای جلیلی ایجاد کرده که دامنه حملاتشان را در حوزه برجام محدود کردهاند. در عین حال نوع سوابق امنیتی آقای روحانی این ظرفیت را برای دولت او ایجاد کرده است که در مواجهات دیپلماتیک دست بالاتری را در قیاس با سایر حوزهها داشته باشد. در حال حاضر مجموعه نیروهایی که در شورای عالی امنیت ملی حضور دارند، همگی در زمان جنگ نیروهای رده پایینتر از آقایروحانی بودند و بنابراین آقای روحانی همین امروز در شورای عالی امنیت ملی نوعی تسلط و تفوق روحی و روانی بر سایر اعضا دارد. برخی از نظامیان فعلی در زمانی که آقای روحانی ریاست کمیسیون امنیت ملی مجلس و فرمانده پدافند کل کشور را بر عهده داشت حداکثر از فرماندهان یک قرار گاه بودند، بر این اساس باید گفت زمین امنیت ملی، دیپلماسی و سیاست خارجی زمینی نیست که بتوان در آن با آقای روحانی به آسانی مصاف کرد.
آرمان امروز : ضعف آقای روحانی کجاست و در بازی سیاسی، جناحهای رقیب آقای روحانی باید درکدام زمین با روحانی رقابت کنند؟
داوری : رقابت با رئیسجمهور مستقر با رقابت بین چند کاندیدای عادی ریاستجمهوری دو چهارچوب و صحنه مجزا از هم هستند، در سال ۹۲ آقای روحانی یک کاندیدای عادی و رئیس یک مرکز پژوهشی بودند اما امروز آقای روحانی کل شبکه دولت در ایران را در اختیار دارد. امروز دولت تا عمق بخشداریها و دهیاریها تا سازمانهای ریز و درشت در حال تلاش و مقاومت برای بازتولید خود است تا در دوره بعد هم حضور داشته باشد. البته مقصود این نیست که این شبکه قصد تقلب دارد بلکه منظور این است که این شبکه با ابزارهای خود به گسترش پایگاه اجتماعی دولت و نتیجتا تولید رای مشغول است. امروز آقای روحانی به لحاظ ساختار سیاسی در موقعیت بهتری نسبت به سال ۹۲ قرار دارد و امروز کل شبکه دولت را در اختیار دارد و از طریق شبکه دولت ظرفیت خوبی برای خود ایجاد کرده است و به سبب رئیسجمهور بودن کل شبکه امنیتی و دیپلماتیک را نیز در اختیار دارد، در حالی که رقبای ایشان چنین ظرفیتهایی را در اختیار ندارند. البته این مساله امری طبیعی است و این اختیار را مردم به رئیسجمهور میدهند و این اختیارات و مزایا فقط مختص به دوره آقای روحانی نیست. با اینهمه باید گفت برخلاف بهرهمندی رئیسجمهور از چنین امکانات و ظرفیتهایی، ایشان در حوزه اجتماعی از ظرفیت تودههای مردم به خوبی نتوانسته است استفاده کند و آن دیالوگی که باید با تودههای مردم برقرار میکرد را نتوانسته است محقق کند. آقای روحانی از ظرفیتهای خود در حوزه دیپلماسی استفاده کرده و مخالفان خود را به مخالفت با برجام و عدم تمایل به برقراری با جهان و تنش آفرینی و تحریمسازی متهم میکند اما در بعد داخلی و ارتباطگیری با تودهها چندان شانسی ندارد.
آرمان امروز : اگرقالیباف ظرفیت رقابت با روحانی را ندارد چرا از وی به عنوان کاندیدای اصولگرایان برای رقابت با روحانی یاد میشود و حتی خود او نیز تمایل زیادی به رقابت با روحانی دارد؟
داوری : شناخت اصولگرایان از تحولات جامعه شناخت غلطی است. آقای قالیباف یک مدیر اجرایی است در حالی که صحنه انتخابات ریاستجمهوری یک صحنه سیاسی است و آقای قالیباف مطلقا یک نیروی کارآمد سیاسی نیست. نیروی سیاسی یعنی کسی که سیاست تولید میکند. آقای روحانی سیاست تولید میکند. آقای روحانی امروز برای کشور یک ریلگذاری جدید سیاسی به نام برجام ایجاد کرده است. رئیس دولت اصلاحات و سازندگی و آقای احمدینژاد توان تولید سیاست را داشتند اما آقای قالیباف از این ظرفیت برخوردار نیست. من اگر اعتقاد دارم آقای احمدینژاد میتواند با آقای روحانی رقابت کند به خاطر این است که وی توان تولید سیاست را دارد، اما آقای قالیباف نه. ایشان اگر رئیسجمهور شود یک مدیر اجرایی و تدارکاتچی خوب است اما عدم توان تولید سیاست اصلیترین نقطه ضعف آقای قالیباف است. این در حالی است که حتی آقای جلیلی بهطور نسبی توان تولید سیاست را دارد.
آرمان امروز : چه دلیلی دارید که قالیباف سیاست تولید نمیکند اما جلیلی توان تولید سیاست را دارد؟
داوری : آقای جلیلی در حوزه دیپلماسی دارای سبک و روش است و ممکن است شما این سبک و روش را ناکار آمد بدانید یا ممکن است شما با نوع تولید سیاست آقای جلیلی مخالف باشید اما آقای جلیلی سبک و روش خاص خود را در این حوزه دارد. تولید سیاست با لابیگری سیاسی و زد و بند سیاسی متفاوت است. آقای قالیباف در مقاطع مختلف بر اساس یک چهارچوب مشخص سیاست ورزی حرف نمیزند، در مقطعی برجام را به عنوان یک توافق خوب مطرح میکند اما به محض اینکه فضا متحول میشود ادبیات وی نیز تغییر میکند. اگر آقای قالیباف توان تولید سیاست را داشت این مقدار تغییر موضع نمیداد. قالیباف در سیاست ورزی نمره خوبی نمیگیرد اما آقای جلیلی چهارچوب مشخصی دارد.
آرمان امروز : امروز اگر مردم بخواهند به یک نگرش سیاسی خاص رای دهند به چه نگرشی رای خواهند داد؟
داوری : بستگی به صحنه انتخابات دارد. اگر بررسی کنیم، از سال ۶۸ به بعد مردم همواره به دنبال تغییر بودهاند، در مقاطعی به این تغییر پاسخ مثبت دادند و در مقاطعی به این خواست توجهی نشده است. رای به آقای روحانی در سال ۹۲ رای به تغییر در حوزه دیپلماسی بود و رای به آقای احمدینژاد در سال ۸۴ و ۸۸ رای به تغییر در حوزه عدالت اجتماعی و نحوه توزیع منابع بود. رای به رئیس دولت اصلاحات در سال ۷۶ رای به تغییر در حوره سیاستهای داخلی و حوزه فرهنگی بود، رای به آقایهاشمیرفسنجانی در سال ۶۸ تغییر در حوزه سیاستهای کلان نظام بود برای اینکه نظام از فضای جنگ وارد دوران بازسازی شود. مردم ایران در تمام این سه دهه اخیر شکلی از تغییر را فریاد زدهاند، مهم این است در آن فضا چه جریانی به آن فضای تغییر خواهی نزدیکتر بودهاند، اگر در سال۹۶ همچنان تغییر خواهی مردم را در حوزه دیپلماسی نگه داریم حتما گزینه مردم اقای روحانی خواهد بود و به نظر میرسد چون آقای احمدینژاد امکان حضور در صحنه انتخابات را ندارد همین اتفاق خواهد افتاد، چون تنها فردی که میتوانست آقای روحانی را از زمین تغییرخواهی در سیاست خارجی به تغییرخواهی در سیاستهای اجتماعی و اقتصادی وارد کند آقای احمدینژاد بود. این ظرفیت را هیچ شخص دیگری ندارد چون تنها نوع گفتمان مطرح شده مهم نیست بلکه آن پیامی که مردم از کاندیدا دریافت میکنند و اعتمادی که به صاحب آن پیام دارند دارای اهمیت است، این طور نیست که آقای قالیباف امروز مسائل اجتماعی را مطرح کند و مردم از او استقبال کنند، زیرا این ارتباط در طول زمان شکل میگیرد، این طور نیست که شخصی یک شبه در سطح ملی بتواند مردم را با خود همسو کند. آقای احمدینژاد هشت سال با تودههای مردم و بدنه اجتماعی ارتباط گرفتند و هنوز هم در اتباط هستند، در نتیجه میتوانست زمین این بازی را تغییر دهد.
آرمان امروز : نهی محمود احمدینژاد از حضور در انتخابات، آیا به قدرتمندتر شدن اصلاحطلبان و اعتدالیون در لایههای مختلف قدرت کمک شده است؟
داوری : اگر بخواهیم واقع بینانه به مساله نگاه کنیم پس از ۹دی ۸۸ که جریان اصلاحطلب و جریان نزدیک به آقایهاشمی به حاشیه رانده شد، یک حلقه در دل جریان اصولگرا تنها معضلشان آقای احمدینژاد بود و تلاش کردند که وی در قدرت حضور نداشته باشد. آنها با کنار گذاشتن دکتر احمدینژاد قصد داشتند افرادی در راس قدرت قرار گیرند که دردسرآفرین نباشند و بتوان آنها را مدیریت کرد. جریان آقای صادق خرازی یک جریان قابل مدیریت در دل اصلاحات است. آقای عارف هم از نگاه این حلقه امنیتی اصولگرایان قابل مدیریت است. اما رئیس دولت اصلاحات قابل مدیریت نیست. اگر وی قابل مدیریت بود ممنوع التصویر نمیشد. آقای روحانی و آقایهاشمی هم قابل مدیریت نیستند. آقای احمدینژاد هم توسط این حلقه امنیتی قابل مدیریت نیست.
آرمان امروز : چرا آقای عارف را قابل مدیریت میدانید در حالی که وی اخیرا حتی از دولت مستقر که همسو با اوست انتقاد میکند؟
داوری : آقای عارف توان تولید سیاست ندارد، ایشان حداکثر یک چهره آکادمیک است که در حد ریاست دانشگاه میتواند موفق باشد. بنده در دانشگاه تهران نحوه مدیریت بهشدت محافظهکارانه ایشان را از نزدیک تجربه کردهام. آقای عارف در دولت اصلاحات نه به دلیل توانمندیهای ذاتی بلکه صرفا به دلیل هم بستگیهای منطقهای با رئیس دولت، در منطقه اردکان و یزد توانست به سطح وزارت و معاون اولی رئیسجمهور برسد. مجموعه آقای عارف توان تولید سیاست را ندارند، حتی اگر اعضای حزب مشارکت هم دوروبر ایشان باشند باز هم آقای عارف نمیتواند به تولید سیاست بپردازد.
آرمان امروز : در جریان اصولگرا فردی وجود دارد که بتواند تولید سیاست کند؟
داوری : در جریان اصولگرا تولید سیاست از اساس منتفی است. در جریان اصولگرا کسی با تولید سیاست بالا نمیآید، بلکه در این جریان غالبا افرادی با توسل به رانتهای گوناگون امنیتی و نظارتی در عرصه قدرت با آسانسور بالا میآیند. برخلاف اصولگرایان، اصلاحطلبان توانستهاند در لایههای مختلف گفتمانی، تولید سیاست کنند. از گفتمان مشروطه خواهی تا گفتمان جمهوریخواهی که با فراز و فرودهایی مطرح بودهاند. در حال حاضر نقطه ایده آل برای اصلاحطلبان آقای روحانی است، به این علت که هم میتوانند با لایههای مختلف قدرت همراه باشند و هم اینکه وی به راهبردهای اصلاحطلبی به روایت رئیس دولت اصلاحات پایند بوده است. ممکن است اصلاحطلبی روایت دیگری هم داشته باشد، اما آنچه رئیس دولت اصلاحات و رئیس دولت سازندگی این روزها به عنوان یک روح در دو بدن مطرح میکنند که نوعی مشروطه خواهی از اصلاحطلبی استخراج میشود، به نظر میرسد با این گفتمان مشروطه خواهی بهترین گزینه برای آنان آقای روحانی باشد.
آرمان امروز : تا چه اندازه احتمال رد صلاحیت رئیسجمهور مستقر وجود دارد؟
داوری : آقای روحانی تا زمانی که رئیسجمهور مستقر است رد صلاحیت نمیشود. رد صلاحیت رئیسجمهور مستقر هر کسی که میخواهد باشد، امکان پذیر نیست، زیرا ریاستجمهوری پستی است که تنفیذ مقام معظم رهبری را با خود به همراه دارد. انتخاب مردم با تنفیذ مقام معظم رهبری جاری میشود. رد صلاحیت رئیسجمهور در شرایطی ممکن است که تنفیذ رهبری برداشته شود. بنابراین حذف آقای روحانی در چهارچوب نهادهای نظارتی امکان ندارد، اگر قرار باشد آقای روحانی رد صلاحیت شود ایشان باید پیش از پایان دوره خود، بهطور کامل از مسند ریاستجمهوری کنار گذاشته شود و شخصی دیگر مانند آقای جهانگیری کفیل ریاستجمهوری شود. دولت میخواهد انتخابات برگزار کند و سوال این است که مگر دولتی میتواند انتخابات برگزار کند که رئیس آن دولت صلاحیت نداشته باشد؟! بر این اساس باید گفت احتمال رد صلاحیت روحانی وجود ندارد مگر با شروطی که گفته شد.
محمود احمدینژاد از ورود به انتخابات نهی شد، اگر قرار بود حسن روحانی رد صلاحیت شود، به نظر میرسد که نهی وی بهتر از رد صلاحیت بود.
در حال حاضر اگر قرار باشد آقای روحانی کاندیدا نشود، باید با اراده خود این موضوع را اعلام کند و باید به وی توصیه شود که ورود پیدا نکند و ایشان هم در انتخابات ثبت نام نکند. اگر آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کند قابل رد صلاحیت نیست، مگر اینکه قبل از ثبت نام اعلام کند که نمیآید اما کاری که اصولگرایان با او در حوزه برجام کردند وی را مجبور به حضور در انتخابات ۹۶ کرده است.
آرمان امروز : دلایلتان درباره اجبار حسن روحانی برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ چیست؟
داوری : تنها دستاورد آقای روحانی برجام است و تنها بهانهای که میتوانست با توسل به آن اعلام کند نخواهد آمد این بود که پشت تلویزیون حاضر شود و اعلام کند مردم شریف ایران! من یک ماموریت از سوی شما داشتم و آن این بود که مساله تحریمها را حل کنم و دیگر به دنبال قدرت نیستم و دولت را به نسل جوانتر تحویل میدهم. آقای روحانی غیر از این مورد بهانه دیگری برای عدم ثبت نام در انتخابات نداشت، تنها بهانهای که آقای روحانی میتوانست به عنوان گفتمان انصراف مطرح کند تکیه بر پیروزی برجام بود که امروز اصولگرایان این بهانه را از او گرفتهاند و آنقدر علیه برجام موضع گرفتهاند که برجام تبدیل به یک دستمال کثیف شد، در نتیجه آقای روحانی برای دفاع از برجام حتما کاندیدا میشود. آقای روحانی از ظرفیت تریبون انتخابات ریاستجمهوری استفاده خواهد کرد که از برجام دفاع کند. در واقع باید گفت اصولگرایان در مقابله با دولت روحانی اشتباه کردند و اگر قرار بود آقای روحانی را وادار به کنارهگیری کنند نباید برجام را بیحیثیت میکردند، اما برخوردی که اصولگرایان بخصوص در یک ماه اخیر با برجام کردند، موجب شد تا مساله برجام را برای آقای روحانی به مسالهای حیثیتی تبدیل کنند تا آقای روحانی برای دفاع از برجام به عنوان تنها دستاورد دولت خود هم که شده در انتخابات شرکت نماید.