جناب آقای نوبخت!
احتراماً به عنوان یک ایرانی که نه تنها به دولت تان رأی نداده بلکه با توجه به عملکرد دوسال اخیر، حاضر نیست «دزد هم دست شما بدهد که به کلانتری محل تحویل دهید» میگویم تا بشنوید .
افاضات شما در شورای اداری سمنان را خواندم +
لازم میدانم چند نکته را به شما و رفقایتان گوشزد کنم :
1- گفته اید :
در حاشیه یک مراسم در شهر ری یک زن شهر ری اصرار داشت که با من صحبت کند.
این زن در پایان برنامه نزد من آمد و گفت"سلام ما را به دکتر ظریف برسانید و به او بگویید که اگر چه رسانه به اصطلاح ملی اجازه نداد که مصاحبه شما پخش شود اما دلهای همه ما، رسانه شما است"
فرض کنیم چنین زنی وجود دارد و جزو تیم هماهنگ شده ی شما و حسام الدین آشنا هم نیست.
سوال این است :
آن زن کذایی نگفت که دلش رساننده ی کدام حرف آقای ظریف است؟
این حرف خفت بار که "امریکا با یک بمب میتواند سیستم دفاعی ما را نابود کند"؟
یا توجیه گری های وزارت خارجه ی ظریف در برابر عهدشکنی های امریکا در موضوع برجام؟
یا حرفهای خلاف واقع دولت شما در اعلام نرخ تورم؟
یا حرف خلاف واقع «خزانه خالی»؟
همان خزانه ای که طی دوسال اخیر جایگزین و محل ارتزاق و پیشخور کردنهای دولت شما در پولهای بلوکه شده ی نفت بوده است؟
2- گفته اید :
متاسفانه برخیها جایگاه این رسانه را از جایگاه رفیع یک رسانه ملی به یک رسانه جناحی تقلیل میدهند.
آقای نوبخت،
واقعا متوجه نیستید که در این کلام شما خودزنی وجود دارد؟
اگر در رسانه ملی مدیرانی با نگاه جناحی باشند آیا این ادعای شما اقرار به «جناحی بودن مشی و شخصیت آقای ظریف» نیست؟
شما غیرمستقیم اقرار کرده اید که جواد ظریف در حالی سکان وزارت خارجه ملت ایران را در دست دارد که پیگیر منویات یک جناح خاص است.
بنابراین قبل از آنکه ادعای تنزل رسانه ملی به رسانه ی جناحی(توسط عده ای فرضی که نامشان را نبرده اید) کرده باشید معترفید که جواد ظریف وزارت خارجه ملی را در حد یک وزارت جناحی تنزل داده است.
بخواهید یا نخواهید فحوای کلام شما همین معنی را میدهد.
جناب نوبخت،
بنده معتقدم اصولا شما و دولت متبوعتان بسیار بیش از آنکه اهل عمل باشید اهل لفاظی هستید و معصوم صلوات الله علیه می فرماید : آنکس که زیاد حرف میزند خطا و اشتباهش نیز لاجرم زیاد خواهد بود.
باور کنید جناب نوبخت،
به عنوان یک ایرانی،
نظرم این است که حتی در جایگاه یک سخنگوی دولت،
زیاد از حد حرف میزنید برادر!
صراحت کلام بنده را ببخشید.
3- مدعی شده اید که صداوسیما از جواد ظریف دعوت کرده بود.
شما و دولت تان که ابایی از افشاگری و برچسب زنی به نهادها و افراد یدطولایی دارید.
چرا در آستانه انتخابات اسفند و نیاز به اعتماد عمومی به رسانه ملی، به جای اینهمه لفاظی و حمله به رسانه ملی، تصویر مکتوب دعوت رسمی مدیران مربوطه رسانه ملی از آقای ظریف را علنی نمی کنید؟
حتی بخشدار بشاگرد هم میداند دعوت یک مجری تلویزیون (حتی به عنوان تهیه کننده ی متعامل این شبکه) مبنای دعوت رسمی رسانه ملی از وزیرخارجه نیست.
واقعاً اگر اینقدر روی شأن وزیر خارجه حساسید اثبات کنید که در نقطه صفر این دعوت، مطالبه ی «دعوتنامه کتبی و رسمی» کرده اید.
باز هم گلی به جمال رسانه ملی که اگر چنین گافی در حوزه اش رخ دهد در حد تهیه کننده و مجری است (که نیروهای رسمی این سازمان نیستند) و چه بسا پیش هم می آید که تهیه کننده ای هرچند باتجربه، مرتکب گاف حرفه ای میشود و این به معنای مسئولیت رسمی رسانه ملی نیست.
شما را چه کنیم که سر کابینه تان با ته آن الاکلنگ کلامی دارند.
از یکسو شما به عنوان سخنگوی دولت یک حرف میزنید، اکبر ترکان خلاف آن حرف را ادعا میکند و شما تکذیبش می کنید.
عضو حاضر در کابینه (اکبر ترکان) در توهینی واضح تمام پیشرفتهای علمی و افتخار آمیز دانشمندان ایران را با آبگوشت بزباش مقایسه می کند و آب از آب تکان نمیخورد.
آیا این گافها با هماهنگی و مسئولیت شیخ کابینه ی کلید صورت میگیرد؟
مشاور رسانه ای دولت روحانی (حسام آشنا) رسما اقرار میکند که «قدرت تحلیل دستشویی رفتن روحانی محل شان را نداشته» و موجب انهدام آبرو و زندگی آن روحانی بینوا شده است.
آری جناب دکتر،
دولت شما در حیطه رسانه مجهز به وجود چنین شازده هایی است و حالا شما برای رسانه ملی نسخه می پیچید و درس اخلاق میدهید؟
همان وزیر خارجه شما آنقدر درک رسانه ای ندارد که آبروی دفاعی جمهوری اسلامی را با یک جمله ناشیانه زیر سوال میبرد تا جاییکه برای ایشان یک «تور نظامی ویژه» میگذارند تا قدری ترسش از کدخدا بریزد و دل قوی دارد.
آیا انصافست که دل مردم بستر و رساننده ی حرف چنین شخصیتی باشد؟
یا آن وزیر عهد قجری تان که در موضعی مشمئزکننده مدعی نیاز کشور به واردات مدیر میشود.
کمی دقیقتر بو بکشید جناب نوبخت!
بوی تقی زاده ها و میرزاملکم ها را از درون کابینه مطبوعتان حس نمی کنید؟
4- گفته اید :
گاهی در رسانه به اصطلاح ملی، حرفهایی زده میشود که نه حرف یک رسانه ملی که حرف یک جناح سیاسی خاص است در صورتی که صداوسیما از بیت المال ارتزاق میکند و باید رسانهای برای همه ملت باشد.
ارتزاق؟
واقعا متوجه بار مفهومی واژه ای که بکار بردید نیستید یا تعمداً و از رو طعنه چنین کلمه ای را در دهانتان استخدام میکنید؟
آن بودجه ای که شما طی دوسال اخیر نهایت فشار را روی آن اعمال می کنید تا به خواسته های جناحی تان برسید محل ارتزاق رسانه ملی نیست و این نه فقط یک اتهام بلکه توهینی مستقیم به 50 هزار کارمند شریفی است که نجیبانه و با حداقل حقوق در حال گرداندن «حساسترین و پیچیده ترین و تخصصی ترین دستگاه کشور» اند و با هزاران رسانه ی کدخدا شاخ به شاخ اند.
جناب آقای نوبخت:
بین مدیران رسانه ملی حتی یکنفر نیست که هزارمیلیارد تومان ثروتش باشد.
یکنفر نیست که دستش در کاسه فاجعه کرسنت باشد.
یکنفر نیست که سابقه حمایت از کودتاچیان 88 داشته باشد.
یکنفر نیست که مردم ایران را «به جهنم» ارجاع دهد.
رسانه ملی هیچگان منتقدان و مخالفان خود را کلاغ بیسواد و یا «هار» نخوانده است.
رسانه ملی حتی یک لیبرال بی آبرو در دستگاه خود ندارد که دائما در اجلاس صهیونیستی داووس شرکت کند.
سخن پایانی
جناب نوبخت!
شک نکنید که قطار رسانه ملی باز هم در ایستگاه انتخاباتی دیگر تمام و کمال از خجالت مصلحت اندیشان ضدولایت در خواهد آمد و علیرغم تمام فشارهای ناجوانمردانه ای که بر دوش خود احساس میکند بر صلاح مُلک و ملت انجام وظیفه خواهد کرد و ماموریت خود را که به فرموده ی حضرت آقا «حضور در خط مقدم جنگ نرم» است به نحو احسن انجام خواهد داد.
لطف فرموده و به سخن آن خانم اهل شهر ری (اگر وجود خارجی دارد و نیروی هماهنگ شده ی شما و رفقایتان نیست) اکتفا نکنید و به کف خیابانها بیایید و از مردم ایران درباره ی میزان اعتمادی که به شما و اقوال تان، به شما و ادعاهایتان، به شما و تواناییان دارند گوش بدهید.
در ضمن،
ارادات جناب روحانی و کابینه اش به آقای هاشمی بارها تاکید شده و به آن معترفید.
چرا به تشخیص مرادتان احترام نمیگذارید؟
آقای هاشمی بارها با توهین به رسانه ملی آن را در حد یک «جعبه» خطاب کرده است.
اگر ادعای آقای هاشمی محلی از اعراب دارد و قابل اعتناست ، انصاف درین است که شما و جواد ظریف اینهمه برای دیده شدن و شنیده شدن از این جعبه ی ناقابل زمین و آسمان را به هم ندوزید؟
اینروزها ادبیات نرم و انتزاعی ریویزیونیست های نفوذ کرده در دولت بنفش (درباره کوچک کردن شأن و شوکت جمهوری اسلامی در حد دولت آل سقوط عربستان) سند خیانت دیگری است که از سوی مرتدین به انقلاب اسلامی در حال رقم خوردن است. +
روز گذشته نیز گوشه ای از نوک کوه یخ این تجدیدنظرطلبی در ادبیات منفعلانه جوادظریف خود را نشان داد.
ظریف : ((ما به دنبال حذف عربستان از منطقه نیستیم ، عربستان نیز دنبال حذف ایران نباشد))
این همان خواسته ی کدخداست که هیمنه استکباری ستیزی ایران در افکار عمومی منطقه و جهان در حد «عربستان ستیزی» تقلیل داده شود.
در همین راستا برخی سهل اندیشان بیخیال + تنها دلواپس دلارهای عربستانند و بس!
سرانه دلارهایی که از فروش نفت خام و بی زبان کشور پیامبر ص بدست می آید را مقایسه با سرانه دلاری ایران میکنند و آینده عربستان را (تنها به همین دلیل) برتر از ایران جلوه میدهند اما نمیگویند که سرانه دلار عربستان چرا نه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران جواب داد و نه در برابر چندصدهزار نفر شیعه غیرنظامی و بی سلاح و دفاع بحرینی؟
عربستان فراتر ازدلارهای کدخدا، خود کدخدا را پشت سر دارد، اما چگونه است که از یمنی های پاپتی هم خورده است؟
ریویزیونیست های لیبرال مسلک داخلی، دم از «نیاز به رشد اقتصادی ایران» میزنند و طوری قلم چرخانده و لفاظی میکنند گویی جمهوری اسلامی است که در منطقه دنبال جنگ است.
این در خالیست که نظام اسلامی بارها اعلام کرده و نشان هم داده است که دنبال هیچ جنگی نیست اما از هیچ تجاوزی هم استقبال نمیکند،
چه خوب است مرتدین به آرمانهای انقلاب ، رک و راست به مردم بگویند که :
آیا نسبت به آرمان «صدور انقلاب خمینی کبیر» همچنان مومنند یا به ارتداد کامل رسیده اند و حد یقف شان صرفاً یک جمهوری اسلامی جعلی است ، آنهم به قول حضرت آقا(روحی له الفدا) با یک «معمم باری به هرجهت» برسرکار؟
حقیقت این است که ایران در کنار رشد اقتصادی به «تعالی معنوی مبتنی بر اسلام» هم نیاز دارد و اسلام ناب محمدی همان چیزی است که «سرانه عزت ملی و جهانی ایرانیان» را طی چهار دهه اخیر رقم زده است.
آقایان لیبرال و تجدیدنظرطلب،
لطفا ایران را (به سفارش کدخدا) در حد دولت آل سقوط کوچک نکنید.
این خیانت به ناموس ملی است.
چهره ی احتمالی ظریف، پس از لوله کردن تیم آرژانتین توسط تیم ملی ایران!