به نقل از سایت جماران، یادگار ارشد حاج سید احمد خمینی در جلسه شورای هماهنگی روسای مراکز روابط عمومی و اطلاع رسانی که در آستانه روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی در جماران برگزار شد در سخنانی آموزشی! موضوع «ادب و مودب بودن» را مورد بحث قرار داده است.
به گزیده ای از فرمایشات وی توجه فرمایید :
(( در ارتباطات فرهنگی باید به این نکته بنیادین توجه کرد که ما جامعه ای هستیم؛ که از نظر تاریخی بسیار مودب بوده ایم و یکی از مهم ترین علائم در فرهنگ ایرانی ادب است))
((پیدایش فضاهایی که باعث می شود به دلیل هجوم بیگانه یا ضعف داخلی؛ ادب را فراموش کنیم به معنای آن است که یکی از مهم ترین عنصرهای فرهنگی ما مورد هجوم واقع شده است.))
((بحث هنجارمندی دینی بسیار مهم است؛ اما به تعبیر رهبرانقلاب، نمی توان با دستمالی کثیف شیشه ای کثیف را پاک کرد؛ باید بدانیم که نمی توانیم بایک رفتار غیرمودبانه و غیر اخلاقی به جنگ نابهنجاری حتی دینی برویم))
((در زندگی امام بزرگوارمان یکی از قلل رفیع زندگی ایشان ادب است؛ چنانکه ما در طول تاریخ زندگی امام خمینی نیز حتی یک واژه غیرمودبانه نه شنیده ایم و نه شنیده ایم که دیگران شنیده باشند. مثلاً می گویند آقای ریگان))
((باید انقلابی باشیم و بر مواضعمان قرار داشته باشیم و نسبت به هنجارها وارزشهایمان حساسیت داشته باشیم؛ اما این به معنای آن نیست که به این دلیل، دهنمان را بازکنیم و هر آنچه می خواهیم بگوییم و هر کاری که می خواهیم انجام دهیم .))
پیش از ورود به مطلب لازم است به آقای مصطفوی یادآور شویم که امام خامنه ای (مد ظله الشریف) قریب به 10 سال قبل ( 27/3/1383) طی دیدار با نمایندگان مجلس هفتم در موضوع لزوم مبارزه با مفاسد مالی و اقتصادی فرمودند :
((با دستمال کثیف نمی شود شیشه را تمیز کرد بنابراین باید در درجه اول مراقب باشید که به هیچ وجه به فساد آلوده نشوید.))
در حالی که آقای مصطفوی از این فرموده ی رهبری در قیاسی مع الفارق در باب «ادب» و «مودب بودن» بهره برداری کلامی نموده اند.
از آنجا شائبه تعمدی بودن استفاده ی نامناسب! از بیانات حضرت آقا به سید حسن مصطفوی نمی چسبد ناچاریم ایشان را در استفاده ی مناسب از فرموده های ولایت ،صاحب ذوق و قریحه ی لازم ندانیم.
پر واضح است که یک مجموعه ی قضایی سالم و پاکیزه میتواند برای زدودن لکه های سیاه مالی و فساد اقتصادی اقدام کند اما در حیطه ادب و مودب بودن آیا از بی ادبان نمیتوان ادب آموخت؟
اما بعد..
مبرهن است که هر معلمی خود معلم یا معلمانی داشته است.
ما مسلمانان ایرانی که چشمه نوش معارف اهل بیت علیهم السلام هستیم، هم از محاضر اساتید اخلاق و ادب خویش بهره گرفته و میگیریم و هم به قول شیخ اجل (سعدی کبیر) از بی ادبان میتوانیم آموزش ادب ببینیم.
پس اینکه آقای مصطفوی مثال دستمال کثیف را برای مباجث ادب مندی آورده اند خیلی محلی از اعراب ندارد.
شاید گفته شود : منظور ایشان این بوده که رفتار بی ادبانه را نباید با بی ادبی پاسخ داد.
اما لزوما اینچنین نیست و بسته به اینکه چه کسی خطاب به چه کسی یا چه چیزی بی ادبی کرده ممکن است لازم باشد با ادبیاتی خاص (که ظاهر خشن و غیر ادبیانه دارد) پاسخ طرف مقابل را داد.
تایید این موضوع را میتوان در خطبه ی حضرت زینب (س) در بارگاه یزید بن معاویه مشاهده کرد.
یا جمله ای که حضرت صدیقه ی کبری (س) در برابر حرکت بی ادبانه پاره کردن سند فدک به طرف مقابل فرمود : خدا شکمت را پاره کند.
نکته ی مهم دیگر اینکه، آقای مصطفوی گفته اند :
((در زندگی امام بزرگوارمان یکی از قلل رفیع زندگی ایشان ادب است؛ چنانکه ما در طول تاریخ زندگی امام خمینی نیز حتی یک واژه غیرمودبانه نه شنیده ایم و نه شنیده ایم که دیگران شنیده باشند. مثلاً می گویند آقای ریگان))
به عقیده ی این قلم، این سخن سیدحسن چیزی نیست جز اجتهاد در نص!
صرفنظر از اینکه جنابِ ایشان در عالم طلبگی خویش، شاگرد چه بزرگوارانی بوده یا هستند نمیتوان منکر شد که آقای سید حسن مصطفوی، در مباحث مربوط به ادب و آداب قاعدتاً می بایست رفتار و گفتار اساتید زیر را قبول داشته باشند :
الف ) پروردگار عالمیان
ب ) امیرالمومنین (ع)
ج) امام خمینی (ره)
د) یادگار امام (مرحوم مغفور حاج سید احمدی خمینی)
حال ببینیم که از این منابع مقدس و محترم هیچگاه واژه ی غیرمودبانه ای (آنطور که منظور سیدحسن است) صادر نشده است؟
الف ) گزیده ای از فرمایشات پروردگار عالمیان
1- قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِکَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ
سوره مائدة آیه 60
بگو آیا شما را به بدتر از صاحبان این کیفر در پیشگاه خدا خبر دهم ؟ همانان که خدا لعنتشان کرده است و از آنان بوزینگان و خوکان پدید آورده و آنان که طاغوت را پرستش کردند ..
2-خداوند در سوره مَسَد، هم ابی لهب را مورد عبارت خشنِ «بریده باید دستان ابی لهب» قرار میدهد و هم همسر آن ملعون را حماله الحطب میخواند
3-خداوند در سوره فیل راجع به کفاری که به کعبه حمله کردند می فرماید : تنشان را همچون علفی زیر دندان حیوان خرد و نابود نمودند
4- با یک جستجوی ساده مقادیر فراوانی از عبارات «لعنت کردن» در قرآن خواهید یافت.
5- یا آنجا که میفرماید : اولئک کالانعام بل هم اضل.
ب) گزیده ای فرمایشات امیر المومنین (ع)
1- دنیاى شما نزد من از اخلاط دماغ بز کمتر است!
2- تا سومى به حکومت رسید که برنامه اى جز انباشتن شکم و تخلیه آن نداشت و دودمان پدرى او (بنى امیه) به همراهى او برخاستند و چون شترى که گیاه تازه بهار را با ولع مى خورد به غارت بیت المال دست زدند، در نتیجه این اوضاع رشته اش پنبه شد، و اعمالش کار او را تمام ساخت، و شکمبارگى سرگونش نمود.
3-در نکوهش اهل جمل :
شما لشگر زن بودید، و پیرو چهارپاى زبان بسته، شتر آواز داد اجابت کردید، چون پى شد فرار نمودید.
اخلاقتان پست، پیمانتان سست، دینتان دوروئى، و آبتان شور است.
4-در نکوهش سستی یاران برای جهاد
به مردمى گرفتار شده ام که دستورم را پیروى نمى کنند، و دعوتم را پاسخ نمى گویند. اى بى ریشه ها، براى یارى حق به انتظار چه هستید؟ آیا دینى نیست که شما را متحد کند؟ غیرتى ندارید که خشم شما را به حرکت درآورد؟ فریادزنان در بین شما مى ایستم، و با صداى بلند از شما یارى مى خواهم، سخنم را گوش نمى دهید، و فرمانم را نمى برید تا وقتى که بدى عاقبت امور آشکار شود. انتقام خونى را به وسیله شما نمى توان گرفت، و به توسط شما امکان رسیدن به مقصودى نیست. شما را به یارى برادرانتان خواندم ولى همانند شتر بیمار و خسته فریاد کردید و همچون شتر لاغر زخمدیده از حرکت سنگینى نمودید،
5- در سرزنش اهل عراق
اى اهل عراق، شما همچون زن حامله اى هستید که باردار شده، و پس از دوران باردارى طفل مرده بزاید و شوهرش بمیرد، و دوره بیوه گیش طولانى شود، و دورترین اشخاص ارثش را ببرد. بدانید به خدا قسم آمدنم به سوى شما از روى اختیار نبود، اضطرار مرا به سوى شما کشید. به من خبر رسیده که شما مى گویید: على دروغ مى گوید! خدا شما را بکشد! بر چه کسى دروغ بندم؟
نه هرگز به خدا قسم، اما سخنانى است که از پیامبر گرفته ام که شما از آن غایب بودید، و لیاقت شنیدن آن را نداشتید. مادر آن که گفت «على دروغ مى گوید» به عزا بنشیند !
6-در وصف حجاج ابن یوسف
به خدا قسم پسرى از قبیله ثقیف بر شما مسلّط شود، متکّبر و رویگردان از حق، اموالتان را مى خورد، و پیه شما را از شدت ظلم آب مى کند; فشارت را بیشتر کن اى اباوَذَحه!
مى گویم: مراد از «وَذَحه» خُنْفَساء (جُعَل) است. و این گفته اشاره به حجّاج است، و او را با این حیوان کثیف داستانى است که جاى نقل آن نیست.
چه نزدیکند به بى معرفتى نسبت به حضرت حق ملّتى که رهبرشان معاویه، و آموزگارشان پسر زن زانیه (عمروعاص) است!
ج) امام خمینی (ره)
1- رئیس جمهور آمریکا منفورترین افراد است
2- لانه « فساد » را جوان های ما رفتند و گرفتند(تسخیر سفارت امریکا)
3-ملت رزمنده ایران دخالت نظامی آمریکا را شنیدید و عذرهای کارتر را نیز شنیدید . اینجانب که کرارا گفته ام کارتر برای وصول به ریاست جمهوری حاضر است به هر جنایتی دست بزند و دنیا را به آتش بکشد شواهد آن یکی پس از دیگری ظاهر شده و می شود و اشتباه کارتر در آن است که گمان می کند با دست زدن به این مانورهای احمقانه می تواند ملت ایران را که برای آزادی و استقلال خویش و برای اسلام عزیز از هیچ فداکاری رویگردان نیست از راه خودش که راه خدا و انسانیت است منصرف کند. کارتر باز احساس نکرده با چه ملتی روبه روست و با چه مکتبی بازی می کند. ملت ما ملت خون و مکتب ما جهاد است
4-این مانور احمقانه به امر خدای قادر شکست خورد(حمله امریکا به طبس)
5-کارتر باید بداند که این عمل احمقانه او در ملت آمریکا چنان اثری خواهد گذاشت که طرفداران او را مخالفان او خواهد کرد. کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه حیثیت سیاسی خود را به صفر رساند و از ریاست جمهوری باید قطع امید کند. کارتر با این عمل خود ثابت کرد که قدرت تفکر را از دست داده و از اداره یک کشور بزرگ مثل آمریکا عاجز است
6-الآن چقدر سال است که اسرائیل آمده و غصب کرده است این اراضى فلسطینىها را و این همه جمعیت عرب و ممالک عربى، اینقدر عُرضه نداشته اند که این فلسطین را رد بکنند. میگویند امریکا پشت سرش است. خیر، بى عرضه هستید! بى عرضه اند!
7-روز قدس روزى است که باید سرنوشت ملتهاى مستضعف معلوم شود، باید ملتهاى مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین. باید همانطور که ایران قیام کرد و دماغ مستکبرین را به خاک مالید و خواهد مالید، تمام ملتها قیام کنند و این جُرثومه هاى فساد را به زباله دانها بریزند. روز قدس روزى است که باید این دنباله روهاى رژیم سابق در ایران، و آن توطئه چینهاى رژیم فاسد و ابرقدرتها در سایر جاها خصوصاً در لبنان، تکلیف خودشان را بدانند. روزى است که باید همت کنید و همت کنیم که قدس را نجات بدهیم؛ و برادران لبنانى را از این فشارها نجات بدهیم. روزى است که باید تمام مستضعفین را از چنگال مستکبرین بیرون بیاوریم. روزى است که باید جامعه مسلمین همه اظهار وجود بکنند و هشدار بدهند به ابرقدرتها و به این تُفاله هایى که مانده است از آنها- چه در ایران و چه در سایر جاها...
8-اگر اسرائیل انگشتش را به بحر محیط بزند ، نجس می شود
9- و اینجا متن فرمایشات امام راحل در مورد جنایت آل سعود در حج خونین +
10- و باز هم در مورد حج خونین سال 67 :
آیا جرم این مجاهدان که به فرمان خداوند تعالی ندای برائت از مشرکین را انجام دادهاند جز برائت از خدایان آل سعود و سعودیهای عصر حاضر و شاه حسین و شاه حسن و مبارک نامبارک و صدام عفلقی است؟
11- خطاب به متتظری : از آنجا که سادهلوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
اما جناب آقای مصطفوی باید بدانند که ملت ایران این فراز مهم از نوشته های حضرت امام را هرگز فراموش نخواهند کرد :
اکنونکهمنحاضرم، بعضنسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و
ممکناست پساز مندر حجمآنافزودهشود؛ لهذا
عرضمیکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیقنیست، مگر
آنکه صدایمن یا خط و امضای من باشد، با تصدیقکارشناسان؛ یا در سیمای
جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم
د) گزیده ای از سخنان و نوستار یادگار امام (مرحوم مغفور حاج سید احمد آقا خمینی)
1- خطاب به منتظری : ((اکنون تمامی دوستان مخلص شما از جنابعالی می خواهند تا از مواضعتان که نتیجه القائات شیطانی بوده است عدول نمائید.))
اگر رنجنامه آن فقید سعید مرور کامل شود باز هم از این دست ادبیات با شیخ حسینعلی دیده می شود.
اما جناب مصطفوی، ما علاقمندیم تا در تعلیم و تعلم «ادب» ملجأتان همان مبادی چهارگانه ای باشد که در بالا ذکر شد.
ضمن اینکه بد نیست جنابعالی را در اتخاذ مواضع علمی، رسانه ای، مذهبی، سیاسی و .. به فرمایشات گهربار پدر نازنین تان ارجاع دهیم :
(( من (سید احمد خمینی) فرقم با بقیه این است که تنها! فرزند امام هستم و تنها به خاطر فرزند امام بودن است که مورد علاقه دوستان و بعضی از مردم هستم همیشه از خداوند خواسته ام تا در موضعی که باید باشم قرارم دهد و هیچ گاه ادعایی بیش از آنچه هستم نداشته باشم. از قبیل من، هزاران طلبه در حوزه ها مشغول درس و بحثند که تنها فرقشان با من در این است که فرزند امام نیستند.))
و یا :
(( ما منسوبین حضرت امام باید توجه داشته باشیم که فقط به علت نزدیکی با ایشان است که با ما مصاحبه می شود و یا به ما احترام می شود .
من چون فرزند امام هستم می آیند و با من مصاحبه می کنند چاپ می کنند و آن را تیتر می کنند و الا از قبیل من زیادند و از من بهتر بسیارند.
خودت را بکشی فرزند امامی و با این ژست که نخیر من با امام کاری ندارم و فقط حرف های خودم را می زنم، کار تمام نمی شود ))
در صدق فرمایشات حاج احمد آقا(ره) همین بس که جنابعالی علیرغم آنکه شناسنامه تان مزین به نام خانوادگی زیبای «مصطفوی» است علاقمندید تا شما را سیدحسن خمینی!! خطاب کنند.
لذا از شما انتظار میرود در نقل و انتقال فرمایشات آن یگانه ی روزگار دقت بیشتری مبذول فرمایید.
در پایان لازم میدانم نظرتان را به نکته ای ویژه جلب کنم :
اگر آنچه را که در پندار و اندیشه ی انسانها نهفته و علنی نشده است مستثنی کنیم، آنچه را که در گفتار و رفتار افراد صادر می شود میتوان ملاک مودب بودن یا نبودن آنها لحاظ کرد. حال اگر غلیظ ترین شکل بی ادبی را «دشنام» بدانیم، تصور عموم این است که دشنام آن چیزی است که در گفتار انسان هویدا میشود در حالیکه رفتار انسان نیز میتواند تبلور دشنام یا دشنامهایی باشد.
به فرموده ای از امام خامنه ای در این خصوص عنایت فرمایید :
(( آنچه که واقعاً دشنام است، عبارت از این است که استاد ما، دانشجوی ما، تشکل ما در خدمت آمریکا قرار بگیرد، در خدمت صهیونیسم قرار بگیرد؛ این ننگ است. بله، اگر چنانچه کسی متهم شد به این که در خدمت آمریکاست، در خدمت صهیونیسم است، در خدمت مخالفان استقلال کشور و سربلندی کشور است، این حقیقتاً ننگ است؛ این دشنام است. ))
حال بنظر شما برادر گرامی، کودتاچیان سال 88 که به قول حضرت آقا در زمین دشمن بازی کردند و کشور را تا لبه پرتگاه بردند چند نفرشان به کشور به ملت به انقلاب به ارزشها به دین و آیینمان دشنام دادند؟
چند نفر بی ادب را در این حیطه سراغ دارید؟
انعکاس مطلب در پایگاه خیبر آنلاین +