شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

 

میلاد شاه خراسان را با صدای استاد دولتمند تجربه کنید

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۴۷
مهران موزون


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۳
مهران موزون

رادیویی که اُلفت شیار 143 بر کمر می بست و به مزرعه می برد افسانه نبود داستان راستان بود.

آنگاه که بر پرده سینما شاهد کنار گذاشتن رادیو توسط الفت بودم از خود می پرسیدم آیا هنوز هم از نسل این الفتهای رادیو بدست داریم؟ 

ظاهرا پاسخ مثبت است :

مادر شهید قنبر اسدپور پس از شنیدن خبر شناسایی هویت فرزندش، پس از 32 سال انتظار رادیو را کنار گذاشت.
به گزارش پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی تفحص شهدا، پیکر مطهر شهید قنبر اسدپور پس از ۳۲ سال شناسایی شد.


شهید قنبر اسدپور فرمانده گردان در عملیات خیبر و بدر بود. این فرمانده در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهر این شهید در جبهه بر جای می‌ماند. پدر بزرگوار شهید در زمان حیات، رادیویی در اختیار داشت و از طریق این رادیو پیگیر خبری از فرزند شهیدش می‌شد.
پس از فوت پدر بزرگوار شهید، مادر شهید این رسالت را بر دوش گرفته و رادیو را همیشه در کنار خود قرار می‌داد تا شاید خبری  از فرزند شهیدش از طریق رادیوهای عراق و یا ایران از رادیو بشنود. حال که خبر شناسایی فرزند شهیدش را شنید ، رادیو را کنار گذاشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۳
مهران موزون

استاد حیدر رحیم پور ازغدی: کلام آخر
 
بسم رب الشهداء و المجاهدین و السلام علی الاولیاء و المرسلین، ثم من قام لاحیاء الدین، الامام الخمینی.
 
یا سیدی! هیهات‌هیهات که زنده باشیم و فرمان تو را آن‌گاه که به لقاء‌الله می‌رفتی، ناشنیده بگیریم.
 
اینک که برکرسی‌پریدگان، چون بانوان قیصر، بر تخت لمیده و به امت سفارش می‌کنند که آرام باشید تا ما به خواب خوشمان ادامه دهیم، نسل خمینی(ره) پاسخ می‌گویند که وای بر شمایان و آنان‌که به شما چنین فرصت‌هایی داده‌اند.
 
جبر زمان دگربار ما را سرخ پوشاند و مجبور ساخت در هشتادوچهارسالگی به جنگ دشمنان انقلاب حضرتت دوباره به‌پا خیزیم. اف بر آنان که در دهه چهارم انقلاب خمینی(ره) تا این حد گستاخ و جسور و بی‌پروا گشته‌اند.
 
آیا این روا بود که فرزندان تحصیل کرده و از جنگ برگشتۀ خمینی(ره)، بی‌کار و گرسنه و بی‌جفت‌وخانمان در کوچه‌ها بگردند و این لقمه‌حرامان به اندازه کمربندی از اسکناس که به دور کره زمین بکشند، از بیت‌المال این محرومان و انقلاب‌شان به صورت‌های مختلف سرقت کنند؟
 
اما روزگار سوءاستفاده نوچه‌های صهیونیسم اینک به‌سر آمده است. به همه کلاشان و کلاهبرداران و غارتگران بیت‌المال و مفسدان اداری هشدار می‌دهیم که هنوز دیر نشده، به خدمت رهبر رسیده و انواع مسروقه‌ها به عناوین گوناگون را به صندوق بیت‌المال برگردانید.
 
به روح امام سوگند که کاسه صبر فرزندان خمینی(ره) لبریز شده و عصر قیام علیه مدیریت غرب‌زده ادارات و زورمداران زرسالار فرا‌ رسیده است و سخنمان این که باید یا به ضابطه اسلام انقلابی عمل کرد یا کلمه مقدس اسلام را از دنباله جمهوری قیچی کرد و اجازه داد تا ما که اینک به دستور غدیر، مطیع فرمان رهبریم، همچون دیگر جمهوری‌ها، آزادانه با مخالفان‌مان به مقابله برخیزیم.
 
برای ملتی که توانست شاه 2500ساله را گریان از کشور به دور افکند، سهل است که این مشتی فرصت‌طلب غارتگر را نیز به خانه اربابانشان برگرداند یا چنان چه با امام انقلاب پیمان بسته است و 98درصد به اطاعت از اسلام رای داده در سایه قرآن به آرامش و عدالت اسلامی برسد.
 
اگر برای هر خشک و تری، حکمی از خداوند رسیده است و اگر با اجرای این احکام است که اسلام می‌ماند، پس آن‌گاه که قرآن می‌فرماید: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا» و مهم‌تر از آن به‌آشکار می‌فرماید: «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ»؛ چرا نمی‌فهمیم که آن دستی که باید قطع شود، همین دست‌ها است و بقای جمهوری اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی برپایه اجرای همین احکام انقلابی شرع است.
 
کجاست «شیخ خلخالی» این دوران که همین فردا در پیشخوان هر دادگستری، طناب داری برپا کند و یکایک دزدان را در انظار مردم به محاکمه کشیده و تبهکاران اقتصادی را قصاص کند تا انقلاب برای مردم و مردم برای انقلاب بمانند و دشمنان، دیگر ما و اسلام‌مان را به سخره نگیرند و امر رهبر بر زمین نماند.
 
مساله، مساله این یا آن جناح نیست؛ مساله فقط فیش حقوقی 950 مدیر کشور نیست. مساله، خطر انحراف اصل نظام و تحریف ارزش‌های انقلاب است، خطر رهاسازی مهار عدالت و بازی با ارزش‌های خونین نهضت و حاکمیت اشرافی‌گری و نبود نظارت بر نظام بانکی و امور مالی و خطر تاریک‌خانه‌های دیگری است که هنوز افشا نشده است و پرونده‌سازی‌هایی که هزاران تولیدکننده را به بند کشیده و خطر دلال‌های حکومتی که در نقطه مقابل اقتصاد مقاومتی عمل می‌کنند.
 
تجربه هفتاد سال سیاست‌ورزی دینی از چهارده‌سالگی تا امروز به من آموخته است که حتی یک آن تردید، ممکن است همه دستاوردها را به باد دهد. تجربه‌های من از دهه بیست و پیش از نهضت نفت تا دوران موتلفین اسلامی مشهد که تابلوی نفت انگلیس و تابلوی حزب توده را در مشهد همزمان پائین کشیدیم و تابلوی نفت ملی ایران را بالا بردیم تا نهضت مقاومت ملی پس از کودتای 28مرداد و از 15خرداد1342 که شرف حضور در نهضت امام(ره) عزیز را داشتیم تا خفقان دهۀ پنجاه تا پیروزی انقلاب اسلامی و تا امروز، همواره دیده‌ام که هر گاه وادادیم، دستاوردهای مهم را بر باد دادیم.


 
امروز در بستر پیری و بیماری از همه فرهیختگان حوزه و دانشگاه، همه نویسندگان و دانشجویان و عدالت‌خواهان و انقلابیون پیر و جوان و خانوادگان شهدا عاجزانه می‌خواهم که به‌پا خیزند و اجازه ندهند فساد اداری و بانکی و مدیریتی در دهه چهارم جمهوری اسلامی دوباره توجیه شود. همه دست به قلم شوید و جهاد نهی از منکر را زیر پرچم انقلابی‌گری و در مقابل اشرافی‌گری از هر جناح و هر دولت و هر قوه از قوای حکومتی دامن بزنید و نگذارید توجیهات تکراری به نام قانون یا مصلحت نظام یا اعتماد به دیوان‌سالاری قوۀ قضائیه و قوانین مرده و بی‌خاصیت و عجز دولت‌های پیشین و پسین، این فریضه اسلامی و مطالبه انقلابی پس از چند سخنرانی و چند پرونده کوچک یا جابه‌جایی چند شخص فرو خسبد و دوباره رهبری در این عرصه تنها بماند و انقلاب، بی‌صاحب شود.
 
و لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم.
 
حیدر رحیم‌پور ازغدی
27تیر1395، مشهد مقدس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۱
مهران موزون
مهران موزون : اصلی ترین دلیل حادثه سقوط اتوبوس سربازان را کهولت سن راننده اتوبوس اعلام کردند اما آیا کهولت فقط در رانندگی مشکل سازست؟
با کدامیک از گزینه های زیر موافقید؟

1- دلیل حادثه سقوط اتوبوس سربازان :                                    کهولت سن راننده اتوبوس

2- دلیل انفجار و آتش سوزی پتروشیمی ماهشهر :                     کهولت سن وزیر نفت دولت یازدهم

3- دلیل سوختن برج سلمان مشهد :                                      کهولت سن ساکنین این برج

4- دلیل لو رفتن فیش های نجومی :                                 عدم کهولت سن رئیس دیوان محاسبات کشور

5- دلیل پیری عباس کیارستمی :                                            کهولت سن این کارگردان

6- دلیل لو رفتن خبر مرگ مسعود رجوی :                                  کهولت سن ترکی فیصل

7- دلیل هم نشینی فائزه هاشمی با بهاییان :                           کهولت سن مادرش

8- دلیل تکیه زدن علی مطهری بر کرسی نایب رئیسی مجلس       کهولت سن محمدرضا باهنر

9- دلیل تعطیلی کارخانه ارج                                                  کهولت سن نعمت زاده(وزیر صنایع)

10- دلیل میدان داری حسام آشنا در دولت یازدهم                      کهولت سن پدر زن ایشان(آقای دری نجف آبادی)

11- دلیل پیروز شدن دختر صفدر حسینی در انتخابات                   کهولت سن صفدر حسینی

12- دلیل پرداخت فیش های نجومی در دولت یازدهم :                  کهولت سن اکثر وزرای حسن روحانی.

13- دلیل اصلی خسارت محض بودن برجام                                کهولت سن هاشمی رفسنجانی


بازنشر در راهکارنیوز +

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۰:۲۶
مهران موزون

بنا داشتم آنچه را که اکنون می نویسم قبل از ایام و لیالی قدر تقدیم خوانندگان گرامی شود امّا عقلِ معنوی می گفت، شب های قدرِ تهران را که محلّ اجلال ملائکه الله است نزد مردمان سلحشور تهران  با تشویش و اضطراب گره نزنیم که گفته اند و درست گفته اند که احساس امنیت چه بسا از خود امنیت گرانبهاتر است! اگر چه تهران و تهرانیان بخصوص در چهل سال اخیر، خود موجب آبرو و ابهت اسلام اند، در اینجا نیز ترسی به دل راه ندادند و از شمال شهر تا جنوب و از شرق تا غرب و مرکز این شهر با جزمی شهادت طلبانه و عزمی راسخ تر و بی اعتنا به تهدیدات داعشِ برآمده از آمریکا و اروپا به خیابان ها ریختند و جملگی بک یا الله گفتند و ...
امّا اکنون که از ازدحام و حماسه های شب های قدر تهران گذشتیم چرا دربارۀ ویدئوهای منتشره و بایکوت شدۀ وزارت اطلاعات نگوییم و ننویسیم؟! دربارۀ ابعاد جامعه شناختی آن و افشای استعداد و طراحی های دشمن در هجوم به تهران ! در وهلۀ نخست امّا باید به حجت الاسلام علوی و سربازان و افسران وزارت اطلاعات آفرین گفت که وقتی، بالای سرچته های داعش در خانه های تیمی تهران حضور پیدا کردند که آنها در خواب بودند وزارت اطلاعات نشان داد که دروغ توسعه گرایان را باور ندارد که راحت بخوابید چون دنیا در صلح و سازش و گفت و گو است! بگذار! قبیلۀ توسعه گرایان در واکنش به شادمانی وزارت  اطلاعات از افشای فیش های نابودگر، مجاهدت سربازان امام زمان (عج) را بایکوت کنند امّا ما به اینان حبّذا می گوییم! کما اینکه به آقایان مصلحی، جلیلی و برادران ارتشی که با اقتدار هواپیمای حامل عبدالمالک ریگی را بر زمین نشاندند آفرین گفتیم، امّا در این مجال کوتاه بر آن نیستیم که درباره تشویق ها و تقدیرها سخن بگوییم که سربازان امام زمان (عج) در دستگاهها و سازمان های اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران بدان نیازی ندارند! بلکه سوالی بنیادین در مدیریت اقدام ضد امنیتی داعش در تهران وجود دارد و آن اینکه چرا ویدئوی اخیر وزارت اطلاعات بایکوت شد و بقول اهالی رسانه دیده نشد؟! در حالی که عملیات شان از حیث محتوا نه تنها از ربایش قهرمانانه و انقلابی آن دشمن مُلک و ملّت ودوستدار فتنۀ سبز در آسمان چیزی کم نداشت بلکه چه بسا مهم تر از آن بود! در نگاهی کلّی به نظر نگارنده بزرگترین سانسورچی اقدام تاریخی وزارت اطلاعات در کشف عملیات بزرگِ ضد مردمی در تهران و دیده نشدن آن، خودِ دولت و طرفداران رسانه ای توسعه گرایان و اصلاح طلبان بودند که موجب شدند مجاهدت بزرگ نیروهای امنیتی ایران کم سو و کم فروغ گردد و اگر نه این فتح الفتوح باید از ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی و امنیتی مورد واکاوی قرار می گرفت و این نسبتی با تولید تشویش ندارد؛ چه، اگر در این باره می گفتند و می نوشتند احتمالا با سوال های بزرگ ملّی مواجه می شدند و می شوند! گو اینکه اکنون آنها نمی توانند انتشار ویدئو های ضد آسایش و ضد امنیت مردمان تهران را متوهمانه به تولیدات تصنعی گروههای خود سر و یا استودیوهای خود خواندۀ گروههای فشار! منتسب کنند! همچنین نمی توانند آن را جزوی از پازل های پیچیدۀ! سازمان های موازی اطلاعاتی در کشور بدانند! و حتماً و اصلاً نیز نمی توانند آن را به انگیزه تحریک مردم برای تصاحب کرسی های انتخاباتی ربط دهند! خلاصه اینکه انسان وقتی دو رویی و نفاق توسعه گرایان و اصلاح طلبان را بخصوص با مردم پایتخت می بیند احساس می کند این جریان، حقا، از حیثت فکری مستضعف است! راستی! مگر شما نمی گفتید دشمن دست از دشمنی برداشته و دیگر مرگ بر دشمن نگویید پس چرا دشمن در تهران دنبال انفجار، ترور و مرگ اهالی پایتخت است؟  از سویی دیگر، امّا باز هم مردم تهران به حقیقتِ واقع گرایانۀ تحلیل ها، اخبار و هشدارهای جریان اصیل، دیندار و آزادیخواهِ امامت - امّت این شهر واقف شدند و این اینکه اگر "شهدای مدافع حرم نبودند و اگر آنها مبارزه نمی کردند و اگر جلویشان گرفته نمی شد باید در "کرمانشاه" و "همدان" و "بقیۀ استان ها" با اینها (داعش) می جنگیدیم"؟! آری! طولی نکشید و دشمن به تهران رسید! در همین تهرانی که وقتی توسعه گرایان و اصلاح طلبان با تشبث به صنعت دیو سازی و دلبر نمایی تلاش کرده و می کنند که جوانان با صفا و مدافع تهران را جنگ طلب و افراطی معرفی کنند اینک امّا اهالی تهران به رأی العین دیدند که انذارهای جریان امامت – امت تعبیر شد شد و دشمن در خانه های تیمی این شهر در حال سازماندهی کشتاری بزرگ بود! ای کاش فیش های حقوقی نابودگر دولت رو نمی شد و اذهان و افکار می توانستند تفاوت جریانات غربگرا و وطن خواهان دین مدار را نه فقط در تکاثر و اشرافیت که در بخش امنیتِ شهروندی هم دریابند! جریانی که نه در حلّ بحران های اقتصادی و اجتماعی و خروج از رکود و رونق تولید توانمند است و نه کارآمد در تأمین امنیت! راستی ! پس، این جریان چه خاصیتی دارد؟! به راستی چرا دشمن تا تهران آمده است؟! آیا کسی خیال می کند کشف عملیات بزرگ سربازان فرقه ای پنتاگون و CIA  در تهران با مدل های امنیتی تفکر حاکم بر دولت و سیاست خارجی ممکن شده است؟! چرا داعش نتوانست تهران را به بروکسل و پاریس تبدیل کند ؟ مگر نه این است که تفکر حاکم و نظریه پردازان دانشگاهی اش بارها و بارها از توهم توطئه در نیروهای انقلاب خبر داده و می دهند؟!  پس اگر چنین است این همه بمب های آماده انفجار در تهران از کجا آمده است؟ نمی دانیم پاسخ آقایان گرامی ظریف، سریع القلم و زیبا کلام و ... به طرح توطئه بزرگ کشتار در تهران چیست؟! آیا باز هم می گویید وجود دشمن توهّم و ایفای استقلال ملّی، مضحک است؟! به راستی برخی نظریه پردازان رمانیتک در چه صورتی و با چه قیمتی از خواب بیدار خواهند شد؟!

وزیر اطلاعات می گوید: "در همسایگی ما بوی باروت می آید و صدای بمب شنیده می شود و خیابان هایشان رنگ خون گرفته لذا سرویس های امنیتی منطقه ای یا غربی بر آنند تا این وضعیت در تهران و شهرهای ایران محقق شود"
اکنون از توسعه گرایان و اصلاح طلبان می پرسیم آیا طرح مسمومیت غذای یک هیئت بزرگ در تهران توهم و توطئه است؟! آیا طرح بمب گذاری حرم حضرت معصومه توهم است؟! آیا ویدئوی منتشرۀ داعش؛ این ولیده و بزرگ شده کاخ سفید که می گوید به ایران حمله می کنیم و مشهد را با خاک یکسان می کنیم توهم است؟! پاسخ مضحک جریان توسعه گرا این خواهد بود که اینها مدعیات جنگ های فرقه ای شیعه و سنی است؟! امّا مردم تهران  را با این تحلیل های رمانتیک و دور مانده از واقعیت کسب و کار و امنیت شان کاری نیست! چرا که مردم تهران به چشم خویش دیدند که بنا بود در تهران حمام خون راه بیافتد و او که نگران جان های عزیزشان بوده و هست همانا نیروهای انقلابی اند!
به راستی اگر آنها بدون دست و پا زدن ها در فلوجه و حلب بر خانقین مسلط می شدند چه؟! اگر آنها به زاغه ها و انبارهای مهمات از پیش تدارک شده ی اعلامی برای انهدام و کشتار در کرمانشاه و ایلام و همدان دست می یافتند چه؟! اگر ارتش انقلابی وارد عمل نمی شد و ذیل تفکر امامت – امت خط قرمزی به طول 40 کیلومتر در مناطق غربی کشور اعلام نمی کرد چه؟! به نظر، ملّت می گوید آفرین بر ارتش قهرمان که بی اعتنا به حرف های رمانتیک نظریه پردازان دولت توسعه گرا با توپخانۀ خود به ثبت آزمایشی تیر و شلیک های تمرینی تا شعاع 40 کیلومتریِ ماورای مرز اقدام کردند و منتظر نماندند تا ملّی گراها ی دروغ گو و ناسیولیست رمانتیک و لیبرال ها آنچه که بر سر ملّت در فاصله های سال های 59 تا 60 آوردند در اینجا هم تکرار کنند! هم او که می گفت بگذارید دشمن بیاید! چون به شیوۀ اشکانیان زمین می دهم امّا زمان را از او می گیرم! ولی هم زمین داد و هم زمان! اینجا  امّا اُمرایی انقلابی و هم جبهه با آن "صیاد دلها"، مثل پوردستان منتظر نمی مانند تا در خاک خود با دشمن بجنگند! سپاه و ارتش اگر با خلع ید فرماندهی کل قوا از رئیس جمهور لیبرالِ وقت از سوی امام خمینی ره، مدیریت دفاع از میهن را بر عهده نمی گرفتند، نقشه های چاپ شدۀ صدام که خوزستان را عربستان و اهواز را الاحواز و خرمشهر را محمّره و آبادان را عبادان می نامید اینک بر در و دیوار و ساختمان های جنوب آویخته بود کما اینکه گفته می شود داعش این ولیدۀ کاخ سفید بر مبنای سیرۀ سلف خود؛ صدام، نقشه چاپ کرد و اراضی مملکت خود را در فاصله ای از سواحل مدیترانه تا خراسان اعلام نمود!  نقشه هایی که هم اکنون در فضای مجازی قابل رویت است! کما اینکه تصرّف نفت شهر، سومار و قصر شیرین کمترین کاری بود که در تخیل و توهم داشتند! اهالی تهران در روزهای اخیر امّا دریافتند که چرا فرزندان شان در فلوجه و حلب می جنگند! تیم رسانه ای دولت و نظریه پردازان دولتِ توسعه گرا و ناراحت از وزیر شادمان از افشای فیش های حقوقی، بخواهند یا نخواهند انتشار ویدئوهای وزارت اطلاعات، نشان داد که امنیتِ مردم پایتخت با قوام و پایداری مقاومت اسلامی در لبنان، فلسطین، بحرین و یمن و نیجریه گره خورده است، آری! اگر مرد و زن، پیر و جوان، مسلمان و غیر مسلمان در تهران و اقصی نقاط کشور این همه به سربازان و فرماندهان وطن و نماد آنها یعنی حاج قاسم سلیمانی ادای احترام و اظهار محبت می کنند  از آن روی است که اینان پاسدار امنیت و حیات ملّی، ایشان اند و کیست که نداند امنیت شرط اول توسعه است! "امنیت مثل هوا لازم است" متاعی که ناسیونالیست های سکولار – لیبرال ها در تاریخ دویست سالۀ ایران قادر به ارزانی اش به ایرانیان نشدند! به راستی ! کدامین ملّت بدون توجه به این پیش نیاز در توسعه، به رشد و بالندگی رسیده است؟! با این تجربۀ اخیر و بزرگ در تهران! خوب است جریان مدعی توسعه گرایی به خیل ملّت بپیوندد و در اعزاز . تدارک لجستیک سربازان ملّی و فراملّی وطن و مقاومت اسلامی منطقه بکوشد و اگر در گذشته دچار خطاهای محاسباتی در تخمین و برآورد قدرت دشمن علیه ایرانیان بود به تصحیح پیش فرض های رمانتیک خود مبادرت کرده و دست از بزک کردن چهره جنایت پیشگان تاریخ بردارد که واقعیت غیر از پندار و توهم است، لازم نیست تجربه ی زیسته ها را دوباره تجربه کنید! کافی است که دست از رقابت با نظام امامت – امت بردارید و به صداقت دستگاه معرفتی ولایت فقیه یقین کنید! اگر این متدولوژی می گوید بر دشمن اعتماد نتوان کرد و یا به او خوش بین نباید بود از سر فقاهت حکیمانه است نه از روی روش لجوجانه! اگر آمریکا را کدخدای جهان دانستید باید بپذیرید که در مقام رعیت هستید! اگر دست از خام فروشی نفت برندارید باید به ذلت دست فروشی آن روی آورید! اگر بنا به خواست کدخدا، دستان مقاومت در لبنان و یمن و فلسطین را نفشارید باید پاهای سیاستمدارانِ جنایتکار آمریکا و اروپا را ببوسید! اگر با دشمن در فلوجه و رقّه نجنگید او به خانقین می آید! اگر با او در افغانستان رویارو نشوید او به زاهدان می رسد، و اگر او را در آسمان نربایید او در زمین راهزنی نموده و قتل عام خواهد کرد! راستش را بخواهید در تمام دنیا راست گوتر از جریان فقاهت و امامت نمی شناسیم! آنجا که حرف های پارتیزانی حزب روحانیونِ چپ را باور نکرد که صدام همان خالد بن ولید است و باید در رکاب او علیه آمریکا شمشیر زد و مُلک و ملّتی را از ویرانی و هدرِ خون نجات داد و اینجا که دروغ آن سیاستمدارِ عافیت جوی محافظه کار و مؤتلف با جریان شبه روشنفکر داخلی را نپذیرفت که حکومت بشار اسد علیه هموطنان خویش به سلاح کشتار جمعی متوسل شد و نیز در دفاع از جان و مال مردم منتظر توهم سیاستِ سازش توسعه گرایان در سیاست خارجی و منطقه ای نماند تا با دشمن در تهران، کرمانشاه و ایلام و همدان بجنگد.
دست آخر اینکه در غیاب دولت و خاموشی نظریه پردازان دولتِ توسعه گرا و اصلاح طلبان تهرانی برای تحلیل و تجلیل از سربازان امام زمان (عج) در کشف توطئه کشتار بزرگ در تهران، پیشنهاد می کنم هیآت مدهبی و دینی و جوانان انقلابی تهران در مراسمی خودجوش از مجموعۀ متخصصین وزارت اطلاعات، سپاه قدس و ارتش انقلابی به نحو شایسته ای تجلیل نمایند تا این اقدام ره آموز برخورد صادقانه با اهالی تهران شود، چه اینکه مردم تهران، جزوی از سرمایه های اجتماعی بزرگِ ایران به شمار می آیند؛ چه جریانی صادق تر از جریانِ اصیل و دین مدار شهر که نشان داد؛ آنگاه که محیط زیست شهر به خطر افتد نگران می شود، آنگاه که تنفس مردمان شهر با بی تدبیری توسعه گرایان در تدوین معماری و اسلوب شهر به شماره افتد اراضی متعارف نظامیان را به ملت ارزانی داشته و به بوستان مبدل می کند، آنگاه که ارتفاعات شهر از سوی کوه خواران تهدید شود نگران افق و زیبایی های بصری شهروندان می شود، آنگاه که هویت فرهنگی شهر آماج حملۀ بی.بی.سی  قرار گیرد دغدغه مند می گردد و اکنون نیز که جان و مال مردم هدف توطئه بزرگ و کشتار جمعی دست پروردگانِ کاخ سفید و اروپای جنایت پیشه باشد نگران است! سرمایۀ انسانی ای که در این توطئۀ بزرگ افشا شده، ندیدیم حتّی احدی از مدعیان اصلاح طلبی و روشنفکری از انتشار آن متحیر، متأسف و یا نگران شده باشند و صد البته این دوستی و محبت دو سویه است زیرا جوانان تهران می دانند برای اینکه تهران به شهرهای جنگ زده ای همانند بروکسل و پاریس تبدیل نشود و ... برادرانشان نه به شیوۀ لیبرال ها که به شیوۀ انقلابیون از وطن دفاع می کنند، که شمه ای از  آن در حکم اخیر امام خامنه ای برای رئیس ستاد کل نیروهای مسلّح؛ بقیه السلف شهید حسن باقری آمده است که: "با تمسک و امید به عنایات الهی، ارتقای توانمندی ها و آمادگی های دفاعی – امنیتی نیروهای مسلح و بسیج مردمی و امکان پاسخ گویی به موقع و مؤثر به هر سطح و نوع از تهدیداتِ متوجه به نظام جمهوری اسلامی ایران با عمل انقلابی مورد انتظار است."

مجتبی زارعی عضو هیئت علمی اندیشه سیاسی اسلام دانشگاه تربیت مدرس
منبع: فارس

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۳:۳۵
مهران موزون

این احتمال وجود دارد که ماجرای ناگهانی و غیرطبیعی "فیش گیت" مدیران دولت روحانی نوک کوه یخی باشد که الباقی آن تا قبل از انتخابات 96 هویدا شود.

غیرطبیعی نه از آن منظر که مخالفان و منتقدان این دولت دست به این افشاگری زده باشند نه!

بلکه ممکن است که کسی یا کسانی از درون بدنه دولت یازدهم به این خودزنی ملی دست زده باشند.

اگر این گمانه زنی به قرین صحت باشد انگیزه ی این خودزنی چیست؟

آیا کسی یا کسانی خواهان مشغول کردن بیش از حد مردم و رسانه ها برای غفلت پسابرجامی است؟

مروری بر سخنان اخیر سهیل کریمی گمانه فوق را محتمل تر می سازد +

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۱:۴۸
مهران موزون

سایت بیشرم تابناک در بازنشر گزارشی از ابتکار، طرحهای هدفمندی یارانه ها و مسکن مهر را "شوم" خواند.  +

به بیانات ولی امر مسلمین در نوروز سال 1391 (در باره هدفمندی یارانه ها) توجه فرمایید :

 (( این کار، کار بزرگی است؛ کار مهمی است. یکی از هدفهای این قانون عبارت است از توزیع عادلانه‌ی یارانه‌هائی که نظام و دولت به مردم میدهد. من قبلاً در یک صحبتی شرح دادم که یارانه‌ها همیشه به صورت نامتعادل و غیر عادلانه در بین قشرهای مختلف مردم تقسیم میشده است؛ طبیعت کار یارانه‌ی عمومی همین است. با هدفمندی یارانه‌ها، در واقع یک تعادلی، یک اجرای عدالتی در تقسیم و توزیع یارانه‌ها وجود پیدا کرده است. و من خبرهای موثقی از سراسر کشور دارم که حاکی از آن است که این کار در بهبود زندگی طبقات ضعیف نقش مؤثر داشته است. این یکی از هدفهاست، که مهمترین هدف و مقصد از این قانون هم همین است.

 یک هدف دیگر، اصلاح ساختار تولید و اصلاح ساختار اقتصاد کشور است. چرخه‌ی تولید در کشور، چرخه‌ی معیوبی بوده است. آنچه را که ما در مجموعه‌ی تولیدی کشور به دست می‌آوردیم، با مصرف بیشتر، هزینه‌ی بیشتر و دستاورد و بازدهِ کمتر بوده است. طبق تشخیص کارشناسان اقتصادی - که همه بر آن اتفاق نظر دارند - هدفمندی یارانه‌ها میتواند این را اصلاح کند؛ حالت پرمصرف و کم‌بازده را از تولید کشور بستاند و مصرف و بازده را در تولید متعادل کند.
))


و ایضا درباره مخالفت دولت یازدهم با مسکن مهر در شهریور 1393 :

(( اگر احتمالاً با اصل طرح مسکن مهر و یا نحوه‌ی تزریق اعتبارهای بانکی به آن مخالفتی وجود دارد، اما این را هم بدانیم که اکنون چند میلیون نفر چشم‌انتظار تکمیل مسکن مهر هستند و باید این کار به‌ طور جدی پیگیری شود و به اتمام برسد.))


بازنشر مطلب در راهکارنیوز +

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۱
مهران موزون
سخن اول

کشور ما ایران به لحاظ منابع آبی یکی از کشورهای فقیر جهان محسوب میشود. آمار نشان می دهد استان خوزستان، که در علم جغرافیای ایران از آن به "استان رودخانه ها" یاد می شود، سهمی ویژه در بالا بردن همین معدل کمِ ایران در رتبه بندی جهانی دارد.
آب همیشه برای ایران از نقشی حیاتی و حتی ژئواستراتژیک برخوردار بوده و تاکیدهای مقام معظم رهبری بر مدیریت منابع آبی ارتباطی خاص با این حقیقت داشته و دارد.
آنگونه که گفته شده در قراردادهای جهانی مربوط به "حقابه"های محلی، منطقه ای و بین المللی، قانونی وجود دارد بر این مبنا که " اگر حقابه‌ای، قدمتی بیش از 20 سال پیدا کند، کسی یا کسانی و یا دولتی، حق سلب آن را ندارد."
امری که طی 16 سالِ دولت های "سازندگی و اصلاحات" عدم رعایت آن، به کرات و بیش از هر جای دیگر، در استان مظلوم و ستمدیده و جنگ‌زده خوزستان رخ داده است، لذا مبنای بحث حاضر را بر همین استان قرار می دهیم. چه اینکه از خاک خوزستان پنج رودخانه آب شیرین عبور کرده و تتمه آن به خلیچ همیشه پارس میریزد.

سخن دوم
از همان روز که هاشمی رفسنجانی (که خود فرزند کویر بوده و قدر نعمت آب را به خوبی می دانست)، طی سفر به خوزستان و در دیداری از رودخانه عظیم اروند و خروج آن همه آب شیرینِ ایران به "خلیج پارس" گفته بود: 

"حیف است این همه آب که به خلیج ریخته و هرز رود". (نقل به مضمون)

این دغدغه برای خوزستانی ها ایجاد شد، که مبادا به رودخانه های درونِ استان، دست اندازیِ خاصی شود و اکوسیستمِ میلیون‌ها ساله‌یِ سرزمینِ بهشتیِ خوزستان بر مبنای این سخن، به هم بخورد؟
اما مدیران محلی وقت در استان(که عمدتا کارگزاران هاشمی بودند)، به مردم آن دیار دلداری می دادند که نگران نباشید دولت تمام کارهایش براساس کارشناسی است و می داند که حفظ هرزآبه های اروند، لزوما به معنای بر هم زدن امنیت آبی و آسایش هزاران ساله خوزستان نباید باشید.
و این چنین بود که مردم خوزستان، به اعتماد مدیران استانشان آرامش خود را حفظ کرده و برای رصدِ نتایج این نگرش دولت وقت، صبوری به خرج دادند.

با گذشت زمان و ساخت و ساز سدهای متعدد در استان، این گمان که "دولت می داند دارد چه‌کار می کند" و مراقب حفظ دِبی آب در سطح خوزستان خواهد بود، افزایش یافت، ضمن اینکه مردم خونگرم و همسایه نواز خوزستان از اینکه ایجاد سدهای متعدد در استانشان، به سود استان‌های همجوار نیز هست، خرسند بودند.
لیکن در سال های پایانی دهه 70، خبرهای نگران کننده و تلخ، شامه‌ی تیز و صبورِ خوزستانی ها را نگران و آزرده خاطر کرد: "اخبارانحراف سرشاخه های کارون و دز به استانهای همجوار".
با گذشت زمان، این حقیقیت در کاهش چشمگیرِ دبی رودخانه هایی همچون دز و کارون به وضوح قابل مشاهده بوده و ناراحتی پنهان مردم این مناطق، تبدیل به گلایه‌های درگوشی و سینه به سینه شد که اکنون نیز یکی از مطالبات و اعتراضات روزمره مردم این خطه خونبار است.
این یک حقیقت است که انحراف بخشی از حقابه‌های خوزستان مظلوم به میهمانان خود خوانده ی شمالی، نقشی مستقیم در خشکاندن بخش‌های وسیعی از هور العظیم در جنوب غربی استان داشته، فلذا این بزرگ‌ترین هورِ جهان، دیگر توان ایفای نقش فیلترینگ میلیون‌ها ساله را در مقابله با وزش بادهای موسمی عربستان و گرد و خاک های ورودی از همسایه های غربی را از دست داده است. ضمن اینکه وجود این تالاب بزرگ، ارتباطی تنگاتنگ با زندگی عشایر و روستاییان کشورمان در مرزهای غربی خوزستان داشته و دارد.

سخن سوم
جناب آقای حسن روحانی
اجازه می خواهم تا برای تبیین بیشتر بحث، سرنخِ صحبت را به دشت بزرگ رودخانه دز، به مرکزیت دزفول ببریم:
دزفول، به لحاظ کشاورزی یکی از قطب‌های تولیدی کشور است، شاید دزفول تنها شهری در ایران باشد که نَه 6ماه، بلکه 9 ماه سال، خروجی محصولات کشاورزی دارد.
دزفول یکی از بزرگ‌ترین مناطق تولید گُلِ خاورمیانه و ایران است.
نیک مستحضرید که سد دز در شمال شهرستان دزفول، نقشی بسیار کلیدی در تنظیم فرکانسِ 50 هرتز شبکه برق کشور داشته و دارد، که نیازی به شرح فنی آن در این مقال نیست.
اگر دزفول نقشی فوق کلیدی در دفاع مقدس ایفا کرد، وجود رودخانه باستانی دز با ماندگاری و سلحشوری مردم دزفول، ارتباط بسیار اساسی دارد، لذا دزفول بدون " دز" فقط نامی از "پایتخت مقاومت" را خواهد داشت.
رود دز با آبیاری دشت بزرگ دز، هزاران سال است که معیشت ساکنان این منطقه باستانی را رقم می زند، شما به عنوان یک رئیس جمهور باید بدانید که عناصر "زمین و آب"، اجزاء لاینفک یکدیگرند و غَصبِ آب، همانا غصب زمین محسوب می شود، امری که بی سروصدا توسط دولت هاشمی به نفع استانهای فرصت طلب اصفهان و ..پایه ریزی و در دولتهای خاتمی و احمدی نژاد لاجرم! تثبیت شد.
بد نیست دستور دهید تا به عنوان یک نمونه (از کل خوزستان) از فرمانداری و محاکم قضایی شهرستان دزفول برای حضرتعالی استعلام نمایند، تا صحت این ادعا بیشتر روشن شود که کشاورزان منطقه دزفول و حومه، تاوان کاهش دِبی رودخانه ی آبا و اجدادی شان را (که از لابیهای غارت آب در دولتهای 1372 به بعد ناشی می شود)، با درگیری های فیزیکی در راهروهای دادگاهها و از هم گسیختگی پیوندهای محلی و قومیتی پرداخت می نمایند.

بله قبول داریم که، مردم شهری همچون اصفهان، هموطنان عزیزِ مردم صبور خوزستان هستند،

اما،

اگر آب خوزستان همچون نفتش جزو منابع ملی ایران است و دیگران میتوانند بی اجازه خوزستانیها برسر سفره اش بنشینند آیا منابع گردشگری و میراث فرهنگی اصفهان جزو آثار ملی نیست؟ فلذا اصفهانی های محترم اجازه میدهند تا شهرهای خوزستان در درآمدهای(هرچند ناچیز به نسبت نفت و گاز و آب خوزستان) سالیانه بناهای تاریخی اصفهان سهیم باشند؟

همان عالی قاپو و سی و سه پلی که با پول نفت خوزستان نگهداری و سرویس دهی و مرمت میشوند را عرض میکنم.

اینها سخنان تفرقه برانگیز نیست جناب رئیس جمهور،

بلکه نیشگونی است که از کنج وجدان استانداران و وزاری اصفهانی دارای قدرت در بدنه دولت شما گرفته میشود.

روزی در نمایشگاهی(در تهران) به یکی از اساتید بنام هنر میناکاری اصفهان گفتم : چقدر هنرتان زیباست چرا به جوانان دیگر شهرهای ایران صادر نمی کنید این هنر را؟

و او جوابی داد که تمامی آبهای به یغمای برده خوزستان یکجا از نظرم گذشت.

آن استاد فرهیخته!! و هنرمند!! با لهجه شیرین اصفهانی گفت : چرا باید به دیگران یاد دهیم؟ چرا چیزی را که متعلق به خودمان است به دیگران بدهیم؟ دیگران اصولا هوش یادگیری هنرهای اصفهانی را ندارند.

و این دقیقا آن چیزی بود که یکی از اساتید محترم و درجه یک میناکاری اصفهان به بنده و در مقابل چشمان حیرت زده ی بازدید کنندگان فرمود.

الغرض..
برادر با تدبیر، جناب آقای روحانی،
آیا مردم خوزستان در هشت سال دفاع مقدس برای حفظ سرزمین پاک ایران، کاری نکردند کارستان؟
آیا خدشه وارد نمودن به انگیزه های دفاعی مردم و تضعیف حس پایداری و سلحشوری آنان، لا اقل از دیدگاه پدافند غیر عامل (در زمان صلح) و پدافند عامل (در زمان جنگ) نامعقول به نظر نمی رسد؟ شما که درس های امنیت ملی را خوب بلدید!

ما امیدواریم که دولت کلیدی شما (که مدعی است دغدغه‌ی اصلاح اشتباهات استراتژیکی اینچنینی را دارد) ، اگر دیگران " حقابه‌ها" را تضییع کردند، لااقل "حق آب" را نگاه دارد.
آیا تصور نمی کنید که برای خوزستانی ها و بالاخص دزفولی های مظلوم، تلخ و زجرآور است که از دریچه رسانه های مختلف شاهد درگیری رسانه‌ایِ مردم اصفهان و یزد، بر سر آبی که اصولا متعلق به خوزستان است باشند؟

متاسفانه ملاحظه می شود که صبر و انتظار خوزستانیها برای جلوگیری از خسارت فوق ملی و خاموشی، که در جلگه خوزستان در جریان است چندان افاقه نکرده و بتازگی آهنگ ارسال آب کارون به کرمان شنیده میشود.

هرچند که این سخن به لحاظ مهندسی و علوم انتقال آب یک جوک بیش نیست اما از جهت خاراندن احساسات زیر خاکستر مردم خوزستان به هیچوجه سخن و ادعای معقولی بنظر نمیرسد.

ریاست محترم دولت یازدهم،
صمیمانه عرض می کنم: "همه ایران سرای من است"
اما،
واقعیت آن است که رودخانه نازای اصفهان، بیش از آنکه ارزش کشاورزی داشته باشد، مکمل میراث فرهنگی عهد صفویه است و مصرفی فراتر از چشم نوازی توریست‌های خارجی نداشته و ندارد، نشان به این نشان که در سال‌های قبل از انحراف سر شاخه های رود دز (از طریق تونل کوهرنگ) این رودِ نسبتا نازا، فقط یک رودخانه فصلی بوده و بس.
در حالی که سفره‌ی مردم شریف "نصف جهان" همیشه‌ی خدا، متبرک به تولیدات کشاورزی خوزستان مظلوم بوده است.
به شهادت آمار رسمی، از پیاز گرفته تا مرکبات و صیفی جات، خوزستان نقشی اساسی در تنظیم تره بار کشور دارد؟

و این غیر از تولیدات صدها هزار تنی غلات این منطقه است.

یادمان باشد که بزرگ‌ترین جلگه حاصلخیر ایران خوزستان عزیز است، پس شایسته نیست که با دست خود این سرمایه عظیم را به نیستی سوق دهیم.

مردم شهیدپرور خوزستان اگر هنوز راست قامت ایستاده اند و دهها شهید مدافع حرم هم تقدیم اسلام عزیز کرده اند، دیارشان را چون جان شیرین دوست می دارند، جسم و جان‌شان با رودخانه های این استان پیوندی دیرینه و سرنوشت ساز دارد.
آیا این نکته ساده اما مهم، از قلم نیفتاده که مردم شهری چون دزفول، از دیرباز با خنکای آب همین رودخانه توانسته اند گرمای پنجاه درجه را دوام آورده و دژ تسخیر ناپذیر خوزستان را برای "مام میهن" حفظ نمایند؟

گرمایی که شهروندان محترم شهری همچون اصفهان تحمل یک دقیقه آن را نداشته و ندارند!

خواهشمند است، صحت و سقم این نکات ساده و کلیدی را از معاونت محیط زیست خود جویا شوید، هرچند که شما خود  اشراف کاملی به این مسائل دارید.

جناب روحانی،
مطلع باشید که مردم خوزستان نمی توانند این تناقض بزرگ را هضم نمایند که، از یک‌سو به‌خاطر آن رشادت ها در دفاع مقدس، لوح قهرمانی جنگ را تقدیم‌شان کنند و از سوی دیگر برای زیباسازی و جذب توریسم اصفهان، آبِ آباءُ و اجدادی شان را به یغما ببرند و دست آخر شاهد و شنونده‌ی اخبارِ آهُ و فغان اهالی "نصف جهان" باشند که چرا، آب زاینده رودِ نازا را به باغ های پسته‌ی استان یزد می برند؟

غافل از آنکه آبی که از زاینده رود می گذرد زائیده زاینده رود نیست، بلکه فرزند خوانده‌ایست که بی اذن والدین خوزستانی و چهارمحال و بختیاری ازدامان ایشان ستانده شده است.
چرا دستور نمیدهید تا وزارت محترم نیرو، آمار کاهش غمبار دِبی آب رودخانه های متعدد خوزستان، من جمله کارون و دز را روی میز حضرتعالی قرار دهند تا تفاوت دهشتناکِ ارقام را بین سالهای دهه 60 و امسال را ملاحظه فرمایید.

چرا دستور نمیدهید تا کمیته پدافند غیرعامل، تحقیقی محرمانه و میدانی، از خوزستان را انتشار عمومی دهند تا مردم بدانند یکی از وظایف دولت، التیام زخم‌های این چنینی، در حق مردم مظلوم و صبور این منطقه است، نه خیرات کردن از کیسه‌ی آنان به مناطقی که پای دشمن بعثی به آنان نرسید.

سخن چهارم
قبول بفرمایید که تخریب زیست محیطی جلگه خوزستان به وسیله انحراف حق میراث آبی این استان به نقاط مرکزی ایران نه تنها کاری به‌شدت غیر کارشناسانه، بلکه تصمیمی خودخواهانه از سوی تمام دولتهای پس از 1372 بوده است، ضمن اینکه هنوز هم مردم صبور، خونگرم، مهمان نواز و همسایه پرور خوزستان، با هاشمی رفسنجانی موافقند که :

حیف است تا آن همه آب شیرین از طریق رودخانه اروند به "خلیج همیشه پارس" بریزد.
لذا:
پیشنهاد می شود، طرح مطالعاتی احداث "لوله ملی آب اروندرود به کویر مرکزی ایران" را در دستور کار قرار دهید، لوله هایی که خروجی پنج رودخانه آب شیرین خوزستان را، به‌جای آنکه به شکل هرزآبه به آب‌های شور و آزاد خلیج پارس تحویل دهد، به فلات مرکزی ایران زمین سوق داده و تحولی عظیم در تمدن جغرافیایی کشور را رقم خواهد زد.
اگر امکان انتقال صدها کیلومتری سرشاخه های کارون به کرمان وجود دارد همین زحمت را برای انتقال صددرصد آبهای خروجی اروندرود به مرکز ایران صرف کنید بی آنکه زندگی و آرامش هزاران ساله تمدن خوزستان را مختل کنید.

اگر امکان کشیدن صدها کیلومتر لوله برای رساندن گاز کشور تا هند امکان پذیر است، اگر نفت و گاز داخل کشور (مانند لوله های نفت پالایشگاه آبادان و آغاجاری) ده ها و صدها کیلومتر امکان انتقال این منابع زیر زمینی را دارند و اگر امکان کشیدن لوله های آب از همان خوزستان تا کشور کویت برای صدور آب وجود دارد، چرا کشیدن لوله‌ای فوق حیاتی آب اروند به مرکز ایران امکان پذیر نیست؟

نگارنده، متخصص جغرافیا ویا صنعت کشیدن لوله های اینچنینی نیست، لکن با مروری جزیی می توان به این نتیجه رسید که لازم است تا بدون برهم زدن اکوسیستم و محیط زیست جلگه ارزشمند خوزستان، فکری برا ی حفظ هرزآبه های اروند رود نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۳۱
مهران موزون

(( من فکر می کنم انقلابی یعنی کسی که نسبت به ارزش هایی که انقلاب ما داشته خودش را مقید می داند و حاضر است برای این ارزش ها هزینه دهد؛ ولو این هزینه شخصی باشد. در غیر این صورت فرض کنید در انقلاب ماتریالیستی بودن که ارزش ندارد. انقلاب ما ارزش هایی دارد. انقلابی یعنی نسبت به ارزش های انقلابی مقید بودن و اینکه شخص گرا نباشیم. مشکل این است که تا وقتی من سر کار هستم خوب است؛ وقتی من را کنار گذاشتند بد می شود. این گونه نباشد. ما نسبت به ارزش های انقلاب پایبند باشیم و حاضر باشیم که هزینه بدهیم می شود انقلابی بودن. ارزش های انقلاب همان سه گانه و مواردی که می توان در کنار آن به عنوان ارزش های زیر دستی مطرح کنیم است. ))

آنچه که در بالاآورده شد بخشی از سخنان سید حسن مصطفوی (یکی از یادگارانِ محترمِ یادگار امام ره) است که شب گذشته در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما ابراز شد.

اگر چه سوابق رفتاری این فرد نشان داده که عمدتا از دیالوگ یکطرفه استقبال کرده و اهل پاسخگویی به مخاطبان و مردم نیست اما به احترام زحمتی که دیشب کشید و خود را به محک چشم و گوش مخاطبان رسانه ملی قرار داد چند سوال از این آقازاده ی معزز داریم که انشالله در خلوت خود به آن بیاندیشند :

باسلام به آقای سیدحسن مصطفوی،

دیشب گفتید که انقلابی یعنی نسبت به ارزش های انقلابی مقید بودن و اینکه شخص گرا نباشیم.

سخن نسبتا معقولی است اما،

سوال اول : اگر بخواهیم جنابعالی را در سنجه ی همین سخن بسنجیم، بدئین معنی که کد "نوه امام راحل بودن" و یا کد "فرزند حاج سید احمدآقا بودن" و یا کد "متولی حرم امام راحل بودن" ویا کد "مدیر حفظ و نشر آثار امام راحل بودن" و مشخصا کد "ارتباط ژنتیکی با شخص امام راحل" را از جنابعالی جدا کنیم از شما در عرصه سیاست و رسانه چه می ماند؟

به بیان بهتر : امام راحل با هوشمندی تمام ، انقلاب را طوری فارغ از شخص گرایی خودشان تعریف و تثبیت کردند که پس از حیات شریفشان انقلاب باقی ماند، صد البته ما همه باید ضمن حفظ احترام تام و تمام به امام راحل (حتی امام حاضر)، به خود ارزشهای انقلاب پایبند باشیم و با آنها شناخته شویم.

آیا انقلابی گری شما محدود به شخص گرایی محض شما (افتخار کردن به نسبت ژنتیکی با امام راحل) تعریف نمیشود؟

جناب مصطفوی،

شما جزو انقلابیون که نبوده اید زیرا به گفته  ی خودتان و حافظه تاریخی ملت، سن تان کفاف نمیکند که بوده باشید.

می ماند اینکه در حال حاضر جزو مقیدین به انقلاب باشید یا نباشید.

فرمودید : انقلابی ماندن یعنی : مقید ماندن به ارزشهای انقلاب

سوال دوم : آیا رفاقت با آخوند باغی نظام(همانکه برای ممنوع التصویری اش جگر میسوزانید) و پالوده خوردن با سران فتنه به معنای تقید به ارزشهای انقلاب است؟


سوال سوم : آیا هزینه های دهها میلیاردی برای معماری کاخ حرم امام راحل مطابق با ارزشهای انقلاب است؟

آیا این کاخ با کوخی که مورد اشاره آن بزرگوار بود نسبتی دارد؟

فراموش کرده اید که فرمود : (( من یک تار موی کوخ نشینان را با کاخ نشینان عوض نمیکنم ))

سوال چهارم : آیا حذف کد "یادگار امام" از نام شریف مرحوم حاج سید احمد خمینی ره و مصادره آن بنفع شما ،برازنده ی کسی است که میخواهد به 80 میلیون ایرانی انقلابی گری را بیاموزد؟

آیا ارزشهای انقلاب اجازه مصادره عنوان پدر را به شما داده است؟

آیا شما تنها نوه ی حضرت امام راحلید که ابوی و اخوی ها را حذف کرده و خود را به تنهایی یادگار امام راحل میدانید؟

براستی این رفتار منصفانه ی یک انقلابی است؟

سوال پنجم : اگر شما مقید به ارزشهای انقلابید چرا در برابر فتنه 88 که قرار بود بنیان این انقلاب را برچیند در حد یک "یادگار واقعی امام " ظاهر نشدید؟ چرا رفیق گرمابه و گلستان سران ضدانقلاب فتنه بودید و همچنان هستید؟

ظاهرا برای اقرار به اینکه "تعریف شما از ارزشهای انقلاب چیز دیگری است" با مردم تعارف دارید.

راستی،

شب گذشته مدل نشستن تان جلوی دوربین و تسبیح چرخاندن و قصه های شیرینی که تعریف نمودید نشان داد که انسان خوش مشربی هستید و به قصه و داستان های آموزنده علاقه خاص دارید، آیا قصه عبرت آموز آن پادشاه و لباس ویژه ای که برایش دوخته شد و برای نمایشش به میان مردم آمد را بیاد دارید؟

نگارنده معتقد است برخی مدعیان پوشیدن لباس انقلابی گری، حکم آن پادشاه را دارند که روی سکوی پخش زنده ی 80 میلیون نفری رسانه ملی، با افتخار برای مردم دست تکان میدهند، نظر جنابعالی چیست؟

انشالله باز هم روی آنتن زنده از افاضات شیرین جنابعالی بهره مند باشیم.

فاعتبرو یا اولی الابصار


بازنشر در راهکارنیوز +

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۳۵
مهران موزون