شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

استاد حیدر رحیم پور ازغدی: کلام آخر
 
بسم رب الشهداء و المجاهدین و السلام علی الاولیاء و المرسلین، ثم من قام لاحیاء الدین، الامام الخمینی.
 
یا سیدی! هیهات‌هیهات که زنده باشیم و فرمان تو را آن‌گاه که به لقاء‌الله می‌رفتی، ناشنیده بگیریم.
 
اینک که برکرسی‌پریدگان، چون بانوان قیصر، بر تخت لمیده و به امت سفارش می‌کنند که آرام باشید تا ما به خواب خوشمان ادامه دهیم، نسل خمینی(ره) پاسخ می‌گویند که وای بر شمایان و آنان‌که به شما چنین فرصت‌هایی داده‌اند.
 
جبر زمان دگربار ما را سرخ پوشاند و مجبور ساخت در هشتادوچهارسالگی به جنگ دشمنان انقلاب حضرتت دوباره به‌پا خیزیم. اف بر آنان که در دهه چهارم انقلاب خمینی(ره) تا این حد گستاخ و جسور و بی‌پروا گشته‌اند.
 
آیا این روا بود که فرزندان تحصیل کرده و از جنگ برگشتۀ خمینی(ره)، بی‌کار و گرسنه و بی‌جفت‌وخانمان در کوچه‌ها بگردند و این لقمه‌حرامان به اندازه کمربندی از اسکناس که به دور کره زمین بکشند، از بیت‌المال این محرومان و انقلاب‌شان به صورت‌های مختلف سرقت کنند؟
 
اما روزگار سوءاستفاده نوچه‌های صهیونیسم اینک به‌سر آمده است. به همه کلاشان و کلاهبرداران و غارتگران بیت‌المال و مفسدان اداری هشدار می‌دهیم که هنوز دیر نشده، به خدمت رهبر رسیده و انواع مسروقه‌ها به عناوین گوناگون را به صندوق بیت‌المال برگردانید.
 
به روح امام سوگند که کاسه صبر فرزندان خمینی(ره) لبریز شده و عصر قیام علیه مدیریت غرب‌زده ادارات و زورمداران زرسالار فرا‌ رسیده است و سخنمان این که باید یا به ضابطه اسلام انقلابی عمل کرد یا کلمه مقدس اسلام را از دنباله جمهوری قیچی کرد و اجازه داد تا ما که اینک به دستور غدیر، مطیع فرمان رهبریم، همچون دیگر جمهوری‌ها، آزادانه با مخالفان‌مان به مقابله برخیزیم.
 
برای ملتی که توانست شاه 2500ساله را گریان از کشور به دور افکند، سهل است که این مشتی فرصت‌طلب غارتگر را نیز به خانه اربابانشان برگرداند یا چنان چه با امام انقلاب پیمان بسته است و 98درصد به اطاعت از اسلام رای داده در سایه قرآن به آرامش و عدالت اسلامی برسد.
 
اگر برای هر خشک و تری، حکمی از خداوند رسیده است و اگر با اجرای این احکام است که اسلام می‌ماند، پس آن‌گاه که قرآن می‌فرماید: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا» و مهم‌تر از آن به‌آشکار می‌فرماید: «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ»؛ چرا نمی‌فهمیم که آن دستی که باید قطع شود، همین دست‌ها است و بقای جمهوری اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی برپایه اجرای همین احکام انقلابی شرع است.
 
کجاست «شیخ خلخالی» این دوران که همین فردا در پیشخوان هر دادگستری، طناب داری برپا کند و یکایک دزدان را در انظار مردم به محاکمه کشیده و تبهکاران اقتصادی را قصاص کند تا انقلاب برای مردم و مردم برای انقلاب بمانند و دشمنان، دیگر ما و اسلام‌مان را به سخره نگیرند و امر رهبر بر زمین نماند.
 
مساله، مساله این یا آن جناح نیست؛ مساله فقط فیش حقوقی 950 مدیر کشور نیست. مساله، خطر انحراف اصل نظام و تحریف ارزش‌های انقلاب است، خطر رهاسازی مهار عدالت و بازی با ارزش‌های خونین نهضت و حاکمیت اشرافی‌گری و نبود نظارت بر نظام بانکی و امور مالی و خطر تاریک‌خانه‌های دیگری است که هنوز افشا نشده است و پرونده‌سازی‌هایی که هزاران تولیدکننده را به بند کشیده و خطر دلال‌های حکومتی که در نقطه مقابل اقتصاد مقاومتی عمل می‌کنند.
 
تجربه هفتاد سال سیاست‌ورزی دینی از چهارده‌سالگی تا امروز به من آموخته است که حتی یک آن تردید، ممکن است همه دستاوردها را به باد دهد. تجربه‌های من از دهه بیست و پیش از نهضت نفت تا دوران موتلفین اسلامی مشهد که تابلوی نفت انگلیس و تابلوی حزب توده را در مشهد همزمان پائین کشیدیم و تابلوی نفت ملی ایران را بالا بردیم تا نهضت مقاومت ملی پس از کودتای 28مرداد و از 15خرداد1342 که شرف حضور در نهضت امام(ره) عزیز را داشتیم تا خفقان دهۀ پنجاه تا پیروزی انقلاب اسلامی و تا امروز، همواره دیده‌ام که هر گاه وادادیم، دستاوردهای مهم را بر باد دادیم.


 
امروز در بستر پیری و بیماری از همه فرهیختگان حوزه و دانشگاه، همه نویسندگان و دانشجویان و عدالت‌خواهان و انقلابیون پیر و جوان و خانوادگان شهدا عاجزانه می‌خواهم که به‌پا خیزند و اجازه ندهند فساد اداری و بانکی و مدیریتی در دهه چهارم جمهوری اسلامی دوباره توجیه شود. همه دست به قلم شوید و جهاد نهی از منکر را زیر پرچم انقلابی‌گری و در مقابل اشرافی‌گری از هر جناح و هر دولت و هر قوه از قوای حکومتی دامن بزنید و نگذارید توجیهات تکراری به نام قانون یا مصلحت نظام یا اعتماد به دیوان‌سالاری قوۀ قضائیه و قوانین مرده و بی‌خاصیت و عجز دولت‌های پیشین و پسین، این فریضه اسلامی و مطالبه انقلابی پس از چند سخنرانی و چند پرونده کوچک یا جابه‌جایی چند شخص فرو خسبد و دوباره رهبری در این عرصه تنها بماند و انقلاب، بی‌صاحب شود.
 
و لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم.
 
حیدر رحیم‌پور ازغدی
27تیر1395، مشهد مقدس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۱
مهران موزون

باسمه تعالی
۱- ضمن احترام به جنابعالی به عنوان جوانی اهل علم و فضل از خانواده محترم مصطفوی خمینی و همه طرفداران جنابعالی اولاً از اینکه اذعان به تکلیف مداری و دغدغه مندی  برای آینده انقلاب اسلامی نمودید و شورای نگهبان را تنها مرجع تشخیص صلاحیت برای ورود به انتخابات دانستید بسیار خرسندیم و از شما قدردانی می‌نماییم.

۲- در خصوص هویت و حقیقت انقلاب اسلامی و شاخص ها و اصول اساسی این گفتمان مطالب جدی و اصولی با جنابعالی و پشتیبان و حامی سیاسی شما حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی که به شما لقب علامه در حوزه علمیه پر سابقه عالم تشیع دادند، داریم و البته آن را به مشروح به بعد از انتخابات موکول و اجمالا عرض می‌کنیم قطعا هرگونه استناد و انتساب به منظومه گفتمانی انقلاب اسلامی مکتب خمینی عزیز (ره) را باید در چهارچوب مبانی تبیین شده توسط امام خامنه ای، این خلف صالح امام راحل جست و همانگونه که پدر فقید و ولایت مدار و مجاهدتان تاکید داشتند و معتقد بودند انحراف از اطاعت ایشان مدعیان میراث داری خمینی کبیر را به دامان اسلام آمریکایی و آمریکا خواهد لغزاند.

۳- قضاوت اینکه اظهار داشتید به هیچ صورت از دعوت شورای نگهبان برای شرکت در آزمون خبرگان باخبر نشده و پیامی دریافت نکرده اید را به عهده اظهارات مسئولین شورای نگهبان می‌گذاریم اما اگر خاطرتان باشد نه تنها خود جنابعالی و علاقه مندان به شما بلکه  رسانه های عمومی و روزنامه های کثیر الانتشار هم بیانیه رسمی شورای نگهبان را درباره لزوم شرکت تمامی کاندیداهای جدید این انتخابات صریحاً اشاره کردند و در همین روزها؛ در روزنامه های زنجیره ای حامی شما که بحث بر سر این بود که خمینی جوان امتحان بدهد یا ندهد... و البته مستحضرید که در فرایند آزمون‌ها نباید متولی سنجش التماس کند که ممتحن در جلسه امتحان شرکت کند!

۴- آقای مصطفوی! فرموده اید برخی مراجع عظام اجتهاد شما را تایید کرده اند و اعضاء فعلی شورای نگهبان شاگرد این بزرگان هستند و چطور نتوانسته اند به این تشخیص برسند! اگر از تکذیبیه برخی اجازه اجتهاد های مورد ادعای حامیان شما که رسانه ای شد و همچنین اگر استدلال ریاست محترم مجلس خبرگان و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که از قضا از اعضاء شورای نگهبان هم هستند بگذریم؛ توجه شما را با مصوبه و رویه قانونی این دوره شورای نگهبان جلب میکنیم که همه داوطلبان را الزام به آزمون نموده و رسما اعلام شد.
نوه محترم امام راحل! حتما شما ادعا ندارید که شورای نگهبان به قصد از شما دعوت به امتحان نکرده و یا شما خبر نداشتید که حتما باید از فیلتر آزمون عبور کنید و حتما توقع ندارید که اعضاء شورا بین مراجع تقلید تفاوت قائل شوند و _هر فردی تاییدیه ای  با متن و محتوا و روش خاصی از یکی از مراجع معظم آورد_ فهم و تشخیص خود را کنار بگذارند و روش قانونمند آزمون را که برای همه حق و شرایط سنجش مساوی ایجاد میکنند را کنار بگذارد.
امیدواریم جنابعالی مانند برخی آقازاده های مشهور توقع نداشته باشید که برای جنابعالی که به قول خودتان شناخته شده اید شرایط ویژه قائل شوند البته از نظر مردم مساله این است که شما حاضر نشده اید امتحان بدهید که اجتهاد جنابعالی احراز بشود و یا نشود؛ لذا موضوع را نباید جوری در بیانیه و سخنان جدیدتان قلمداد کنید که بین فقهای محترم شورای نگهبان و برخی مراجع معظم تقلید که برخی از این فقها شاگرد بعضی از آن مراجع تقلید هستند، اختلاف وجود دارد.


۵- نکته مهم دیگر که خواستیم در این سطور به شما برادر محترم تذکر دهیم استفاده غلیط از واژه پر معنا و با اعتبار "مردم"در پشتیبانی از شما و درخواست عمومی از حضورتان برای اعتراض و انتقاد از شورای نگهبان است؛ خصوصا آنجایی که اطلاق عمومی را پیشوند درخواست مردم نموده اید؛ که در این بین احتمالا جمع کثیری از بچه های مسجدی و فعالین کانون های فرهنگی و جوانان هیاتی و توده اهالی محله پایین شهر و مردم کوچه و بازار جزء آن مردم مورد نظر شما نیستند.

۶- جناب آقای مصطفوی! سوگمندانه از شما "استاد جوان" و با انگیزه و دغدغه مند انقلاب خواستاریم گول تعابیر "علامه" و "خمینی جوان" و "آیت الله" برخی سیاسیون کهنه کار و روزنامه های زنجیره ای را نخورید. این ها سیاسیون رفوزه فتنه و کودتای ناموفق ۸۸ که برای لبخند آمریکا غش میکنند و روزنامه هایی که نه تنها بوی مکتب خمینی آن پیر جماران را نمیدهند بلکه امروزه هنرمندانه دشمنان قسم خورده مکتب امام را بزک میکنند، هستند.

۷_ نکته تعجب برانگیز دیگری که _در این مورد و البته موارد مشابه از دید عموم مردم متدین و انقلابی دور میماند- شیفتگی و توجه خاص رسانه های ضد انقلاب و معاند است در پوشش دادن به این سخنان و با کمال تاسف هماهنگی و تشابه برخی خروجی های پست های رسانه ای متعلق به جنابعالی و یکی از سران فتنه که نسبت فامیلی هم با شما دارد در پوشش همین بیانیه سیاسی شما که توصیه میکنیم کمی در معنای این هم پوشانی و انعکاس رسانه ای تامل نمایید.

۸_ در پایان از اینکه همانند معترضان انتخابات ۸۸ در بیانیه‌های فتنه انگیزشان ناامیدانه برای عملکرد آینده شورای نگهبان پیشگویی کرده اید بسیار متاسفیم و امیدواریم هشدار صریح خمینی ثانی و میراث دار حقیقی امام راحل(ره) رهبر حکیم انقلاب و ولی امر مسلمین را درباره خطر نفوذ و خطر تحریف مکتب امام جدی بگیرید و کمی در حوادث روزگار و عبرت‌های آن تامل نموده و از ولایت فاصله نگیرید.

سوگمندانه از شما یادگار جوان خانواده خمینی میخواهیم که به خیل جوانان خمینی بپیوندید و برای دیدن نسل انقلاب، به زائران جوانان دیروز خمینی در قتلگاه شلمچه و طلائیه بزنید و یا به دنبال حقیقت مکتب انقلاب به جمع شباب الامام الخمینی در موکب ها و جاده های عراق، در نیجریه، میان مدافعین حرم در سوریه و حزب اللهی‌های لبنان و انقلابیون یمن بپیوندید.
ایام مستدام و عاقبت به خیر شوید؛ ان شاء الله
جمعی از فعالان فرهنگی و تشکل‌های مردمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در مشهد الرضاء(علیه السلام)


منبع : رجانیوز

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۱۲
مهران موزون

وصیت پیر جماران به یادگار گرامی اش (مرحوم حاج سید احمد خمینی ره) :

پسرم! تا نعمت جوانی را از دست ندادی فکر اصلاح خود باش که در پیری همه چیز را از دست می دهی ، یکی از مکاید شیطان که شاید بزرگ ترین آن باشد که پدرت بدان گرفتار بوده و هست - مگر رحمت حق تعالی دستگیر او باشد -استدراج است . در عهد نوجوانی شیطان باطن که بزرگ ترین دشمنان اوست او را ازفکر اصلاح خود بازمی دارد و امید می دهد که وقت زیاد است ، اکنون فصل برخورداری از جوانی است و هر آن و هر ساعت و هر روز که بر انسان می گذرد درجه درجه او را باوعده های پوچ از این فکر باز می دارد تا ایام جوانی را از او بگیرد. و آنگاه که جوانی روبه اتمام است ، او را به امید اصلاح در پیری سرخوش می کند و در ایام پیری نیز این وسوسه شیطانی از او دست نکشد و وعده توبه در آخر عمر می دهد و در آخر عمر وشهود موت، حق تعالی را در نظر او مبغوض ترین موجود جلوه می دهد که محبوب او که دنیا است از دستش گرفته است . این حال اشخاصی است که نور فطرت در آنها بکلی خاموش نشده است و اشخاصی هستند که غرقاب دنیا آنها را از فکر اصلاح ، به دورنگهداشته و غرور دنیا سرتاپای آنان را فرا گرفته است . من خود چنین اشخاصی را در اهل علم اصطلاحی دیده ام و اکنون بعض آنها در قید حیاتند و ادیان را هیچ و پوچ می دانند.


وصیت یادگار امام راحل به فرزندش سید حسن مصطفوی :

به حسن و برادرانش این توصیه را می نمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام و کشور را می خواهند. هرگز گرفتار تحلیل های گوناگون نشوند که دشمن در کمین است .

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۶
مهران موزون

هشدار به شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی

(درخصوص بخش مغفول مانده سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی)

ابتدا به بخشهایی از سخنان حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در جلسه مربوط به همسر امام راحل (ره) توجه کنید :

(( ...این سرمایه خیلی عظیمی ست(موسسه حفظ و نشر آثار امام راحل)، نفسهای امام الان ثبت شده تو اینا.

هرچه امام کردند، گفتند، نوشتند و دستور دادند همه اینا ثبت شد، اینا وجود داره و هنوزم اسراری هست که ایشون(سید حسن مصطفوی) صلاح نمی بینن منتشر بشه.

سری ضبط شده، اسراری هست که شاید بعداً به درد بخوره ولی محفوظ مونده..))


((.. انقلاب احتیاج داره به این راهی که امام ره باز کردند.

الان خدای نکرده اگر روزی این راهِ امام آسیب ببینه و جور دیگری تفسیر بشه و مفسر دیگری نباشه که اشتباهات رو جبران بکنه، این خطر داره!!

البته الان با هر مورد قدیمی، تفاوت داره چون همه چی الان به صورت صوت و تصویر و نوشته وجود داره.

خیلی سخته الان اینا رو تحریف کردن، کار مشکلیه.

ولی نگهداری شَم کار مشکلیه، چون هستند کسانی که همین چیزارَم میتونن زیر سوال ببرن و بنابراین من امیدوارم امت ما هشیار هشیار باشه.

ما خیلی چیز داریم که از آثار امامه و همه رو باید حفظ بکنیم، من جمله اینکه کانون کار هست.))


سوال اول : اگر به اعتراف هاشمی، حتی نفسهای امام ثبت و ضبط است پس تکلیف خاطرات خروجی ایشان که جز خودش و امام راحل(ره) شاهد دیگری در آن نیست چیست؟

آیا آنچه که وی از امام نقل میکند جزو نفسهای امام نبوده؟ اگر هست پس چرا ثبت و ضبط نیست؟

سوال دوم : هاشمی طوری از آقای حسن مصطفوی صحبت میکند که گویی ایشان مالک آثار امام و سخنان ایشان هستند و حق دخل و تصرف دارند!

درحالیکه از محمود سریع الهدم گرفته تا لبوفروشان خیابان هم میدانند فرق است میان متولی و مالک.

سوال سوم : اگر سخن هاشمی در خصوص مخفی ماندن برخی آثار امام (ره) صحت داشته باشد حسن مصطفوی بر اساس کدامین حق و مصوبه کشوری و لشکری، آثار سری و محرمانه ای از امام دارند که تاکنون منتشر نشده و بعداً !!! به درد خواهند خورد؟

منظور از این«بعداً» چیست؟

سوال چهارم :

منظور هاشمی از این گفته که «کسانی هستند که میتوانند آثار امام را زیر سوال ببرند» غیر از متخصصین نرم افزاری و جاعلان حرفه ای فنی صداوتصویر و یا دستخط، چه کس دیگری است؟

نکند بازهم هاشمی خوابنما شده  و همچون آتشهای خیابانی 88 (که خبر داد!!!)خبر از تولید و تدوین آثار سری و محرمانه ای از زبان و خط و امام راحل توسط کسی یا کسانی میدهد؟


تذکر : شورای عالی امنیت ملی لطفاً این هشدار آقای هاشمی را جدی بگیرد و از ایشان برای کشف و دستگیری جاعلان احتمالی آثار حضرت امام (قدس سره) کمک بگیرد.


بازنشر مطلب در پایگاه راهکارنیوز + 

بازنشر مطلب در پایگاه دزنوشت : +

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۳۴
مهران موزون

مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان
جناب آقای شریعتمداری

سلام علیکم؛
احتراما، شما در یادداشت روز چهارشنبه سوم دیماه جاری اول ربیع‌الاول تحت عنوان کاش اینگونه نبود مطالبی درباره حضرت آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای نوشته‌اید که پاسخ آن در زیر ارسال می‌شود و مسلم است که طبق قانون آن را در همان ستون و با همان مشخصات در اولین روز وصول پاسخ به چاپ خواهید رساند.

                                                                بسم‌الله‌الرحمن الرحیم
جنابعالی در مقدمه مقاله مزبور چنین وانمود کرده‌اید که مصاحبه حضرت آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای و چاپ آن در ایامی که راهپیمایی عظیم اربعین حسینی شور و نشاط در ایران و جهان برپا کرده بود، عملی نسنجیده و بالطبع ضد آن شور و نشاط ملی بوده است. متاسفانه شما نتوانسته یا نخواسته‌اید ببینید که در عکس‌العمل مردم حزب‌الله نه فقط این مصاحبه و نشر آن که در حکم «نبأ عظیم» را یافت؛ از شور و نشاط آنها کم نکرد بلکه بر بصیرت آنان در این ایام حساس افزود. بصیرتی که مورد تاکید مقام معظم رهبری است و دفاعهای نابجای برخی معدود از اصحاب رسانه می‌رود که آگاهی و بصیرت لازم ملت را زیر غبار ابهام ببرد و مجرمین فتنه 88 و قبل و بعد آنرا به نوعی برائت نسبی برساند.
1. جفای فاحش به امام
شما در یادداشت خود هم‌زبان با دفتر آقای هاشمی و یارانش نوشته‌اید که در مصاحبه آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای «نسبت به ساحت مقدس امام راحل و برخی یاران ایشان جفای فاحش شده است» و به این هم قانع نشده برای تثبیت بیشتر ادعای خلاف خود، در بند 2 آنرا «نه فقط اتهام ناروا و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام(ره) بلکه بیرون از دایره حق و انصاف شمرده‌اید و به این هم قناعت نکرده آن را سبب «مخدوش شدن همه مکتوبات امام»! دانسته‌اید.»
در پاسخ باید دوستانه به شما گفت‌«خطاشناس نئی دلبرا خطا اینجاست.»
اعتماد به گفته اطرافیان و مردم دیگر نه اهانت است و نه اتهام، و نه برخلاف حق و انصاف، زیرا این صفتی است که پیامبر اکرم(ص) به آن موصوف بود. حضرت امام راحل هم با تمام هوش و فراست ولی مانند پیامبر(ص) به اطرافیان و مردم دیگر اعتماد داشت. دشمنان پیامبر(ص) به آن حضرت تعریض می‌‌کردند که وی چرا به هر خبر و سخنی گوش می‌دهد و آن‌را باور می‌کند. قرآن‌مجید به دفاع از آن حضرت نفرمود که پیامبر شما چون معصوم (یعنی بیگناه) است. پس هیچوقت فریب نمی‌خورد! بلکه فرمود «قل‌هو اذن خیر لکم یومن بالله و یومن للمومنین» «سوره توبه/آیه 61) یعنی اشکال نکنید که چرا سخن دروغگویان را باور می‌کند. آن حضرت «اذن خیر» است و خوش‌باور و همانطور که به خدا ایمان دارد به مومنین اطراف خود هم اعتماد می‌کند، یعنی برخلاف گفته شما این باور به گفتار دیگران «نه اتهام ناروا و نه اهانت به ساحت پیامبر(ص) و...) است بلکه خوش‌باوری و قبول قول اطرافیانی می‌باشد که متهم به توطئه و دروغ نباشند یک صفت پسندیده و شایسته مقام بزرگان است. قرآن در جایی دیگر برای جلوگیری از عواقب زودپذیری خوشبینانه اخبار به پیامبر می‌فرماید هر خبری که راوی آن فاسق باشد درباره آن «تبین» و تحقیق کن تا به اشتباه نیفتی: «ان جائکم فاسق بنبأ فتبینوا...» یعنی اگر «تحت تاثیر القائات» مردم قرار گرفتی و آنرا پذیرفتی از روی احتیاط در اطراف آن تحقیق کن تا مبادا نادم و پشیمان شوی «ان تصیبوا طائفه» «بجهاله» و تصبحوا علی ما فعلتم «نادمین» یعنی اگر زودباوری مطلق باشد موجب پشیمانی خواهد شد و نتیجه آنکه اصل گوش فرا دادن به مردم و مخصوصا اطرافیان، سیره پیامبر(ص) است و نسبت آن به حضرت امام(ره) نه اتهام است و نه توهین و نه خروج از حق و انصاف. خود امام راحل در مواردی مطالبی گفتند که موید باور ایشان به سخنان اطرافیان بوده از جمله ادعایی که برخی مسئولین جنگ درباره عدم توان رزمندگان به ادامه جنگ به ایشان دادند که به قبول قطعنامه منتهی شد و پس از پیروزی رزمندگان در صحنه مرصاد و هزیمت دشمنان، حضرت امام به چگونگی آن پی بردند و جمله‌ای درباره تصمیم خود فرمودند (کتاب قطعنامه را بخوانید). نمونه دیگر باور نسبت دروغی بود که علیه رئیس‌جمهور وقت (حضرت آیت‌الله خامنه‌ای) مبنی بر مخالفت ایشان با ولایت فقیه مورد نظر امام داده بودند و نامه و روشنگری مقام معظم رهبری (رئیس‌جمهور وقت) آن توطئه را خنثی کرد و نمونه دیگر اقرار به خطای خود درباره دولت مهندس بازرگان بود که برخی از اعضای شورای انقلاب آنرا به امام بزرگوار معرفی کرده بودند. و همچنین سخن امام(ره) درباره روحانیت مبارز بود که با دخالت رئیس فقید مرحوم جامعه روحانیت مبارز مرتفع شد.
حال به نوشته خود برگردید و ببینید که آیا بزرگنمایی عامدانه شما و «اهانت و توهین و خلاف حق و انصاف» که شما به آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای نسبت داده‌اید که به‌ گمان شما این فرزند و مرید و ذوب در امام آن را مرتکب شده، از طرف شما نوعی اتهام و توهین و خلاف حق و انصاف نسبت به معظم‌له نیست؟ و آیا شما نباید از تهمت و اهانت خود استغفار و توبه کنید؟
شما با تکیه بر برداشت غلطی که از جملات مصاحبه کرده‌اید آنچنان برخلاف حق و انصاف ثقل مقاله خود را روی پایه سست توهین به امام و شهید بهشتی قرار داده‌اید تا با برانگیختن احساسات مریدان حضرت امام، جریان جدیدی ایجاد شود و موضوع اصلی مصاحبه که پاشنه آشیل دشمنان است از نظرها دور بماند و دشمن فتنه‌گر آسوده و در عافیت بماند و این از شما که تصور می‌رفت از مخالفان فتنه و فتنه‌گران و معتقد به طرح مباحث روشنگرانه جدید هستید، بسیار عجیب است.
و در عوض، به یکی از رجال پرتجربه و روحانی و فقیه حکیم و عارفی که پیوسته در حریم حق مانده و برای دفاع از حق سینه سپر کرده و از حقیقت و مصالح اسلام و ملت دفاع کرده و مخلص و مرید امام بوده و هست و عمر خود را وقف جامعه و دین کرده و به دنبال حطام دنیوی نبوده، شما همگام با دشمنان نظام و انقلاب (که در همه عمر سیاسی معظم‌له به او جفا کرده‌اند) جفا کرده‌اید. آقای شریعتمداری «کاش اینگونه نبودید» و این خطا از شما سر نمی‌زد.
2. مرحوم حاج سیداحمد

استظهار نادرست شما از جمله «کسانی در جماران» و تطبیق آن با مرحوم سیداحمد خمینی، نوعی سفسطه و استفاده از شگرد ژورنالیستی و روش روانی برای نتیجه ناروای دیگر بود. طرح و تصریح نام کسی که در وسط نبوده ظلم به آن غایب و کاری بسیار نابجاست. درست نبود که نام کسی را که از او نام برده نشده و در این دنیا زندگی نمی‌کند بر سر زبان‌ها بیندازید و شریک واقعه کنید. این کار هم ظلم به آن مرحوم است و هم به بازماندگان مکرم ایشان.
شما خوب می‌دانید که در جماران و حوالی بیت امام کسانی منزل کرده و حاضر بودند و در مواقعی حساس نقش‌هایی بازی می‌کردند و مرحوم آقا سیداحمد خمینی در بسیاری اقدامات آنها، با آنها اختلاف مشی داشت. ایکاش نام این مرحوم را (که علی‌رغم برخی از سران فتنه) پس از رحلت حضرت امام(ره) بهترین نقش را در دوام رهبری امام و انتقال به رهبر معظم انقلاب و دوام انقلاب داشته در این جریده نمی‌نوشتید و آن مرحوم را به این موضوع که رسوای جهان شده است آلوده نمی‌کردید.
3. شهید بهشتی

شما در دفاع صوری و مصلحتی خود از مرحوم شهید بهشتی توصیف آن شهید به «تمامیت‌خواه» و «دارای ظاهر لیبرالیستی» را «جفای بزرگی در حق آن شهید والامقام» وانمود کرده‌اید ولی در دفاع خود چیزهایی دیگر و از جمله خدمات ایشان را یادآور شده‌اید که نشان از بی‌اطلاعی دقیق شما از شخصیت آن عزیز است. البته آن شهید بزرگوار همواره بر صراط مستقیم بود ولی روشی خاص در مدیریت و در رفتارشناسی سیاسی و اجتماعی داشت.
آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای به گفته خود از سال 35 تا 60 یعنی 25 سال دوست نزدیک و همفکرو همسنگر شهید بهشتی بودند و کمتر کسی مثل ایشان به خصایل و عقاید و روش ایشان وقوف داشتند و همیشه در شداید و مشکلات به کمک آن شهید می‌رفتند.

صفاتی چون تمامیت‌طلبی یا روحیه لیبرالیستی درباره ایشان برای کسانی که به معنی آن دقت کنند و در فکر بهره‌برداری سیاسی و شخصی از این الفاظ نباشند، نوعی ستایش آن شهید است زیرا ایشان به مدیریت بیشتر مسئولین اطمینان نداشت و نظارت و حضور خود را لازم می‌دانست (که می‌شود با کلمه اصرار بر تمامیت تعبیر کرد.) و این برای کسانی که از نزدیک با ایشان کار کرده‌اند روشن است.
از طرفی ایشان آزاد فکر می‌کرد و روشی آزاد و مستقل برای خود داشت و اهل شعار و افراط و تفریط نبود. گاهی از این جناح و گاهی از آن جناح طرفداری می‌کرد و نمونه آن را در اسناد مجلس خبرگان قانون اساسی سال 59 می‌توانید ببینید. روحیه لیبرالیستی یا آزادمنشی با لیبرال که نام نهضت آزادی و دارای بعد سیاسی و ضدانقلابی است فرق دارد. نسبت صفت «ظاهر لیبرالیستی» و «تمامیت‌خواهی» جفا به شهید بهشتی نبود بلکه اگر جفایی واقع شده، جفا به ملت حزب‌الله است که در اثر مغالطه تفسیر نادرست از الفاظ، غبار ابهام برپا شود و جلو بصیرت ملت را بگیرد و توجه مردم را از اصل و متن قضیه که فتنه‌گران هستند به حواشی و فروع بی‌نتیجه منعطف کند.
4.  افتادن در دام

شما با تحریف کلمه افتادن در  دام وانمود کرده‌اید که آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای ندانسته و از روی اشتباه در دام بقیه 8نفر افتاده‌اند که این استنباط غلط یا نسبت نارواست. ایشان می‌‌گوید در اصل متن نوشته و سوال من و آقای فارسی فقط این سوال بود که وزیر به مجلس بیاید و سفر آن هیئت را توضیح دهد، اما چون نامه سوال دیگری کار جمعی و امضای آن بنفع جمع و ترک تفرقه و تعدد بود و برای فرار از خودنمایی با سؤال انفرادی در برابر جمع دیگر، آن ورقه را که معلوم شد پشت سر آن دامی از طرف مجرمین آن واقعه بوده امضا نمودند و این به لحاظ همگامی آگاهانه با جمع بوده نه افتادن در دام جمع 7 نفر دیگر، آن موقع این سؤال قانونی تبدیل به «دام» شد و آن هشت نماینده صادق و دلسوز در معرض غضب حضرت امام(ره) قرارداد که برخی بر روی آن توطئه‌ای کردند تا از جرم بزرگی که کرده بودند بگریزند.
5. آقای شریعتمداری

جا داشت بجای آن سرمقاله که دفاع تمام قد از متهم فتنه 88 و پرده کشیدن بر روی بصیرت و چشم انتظار مردم آگاه و نعل وارونه و پوشش آن دفاع از مقام مقدس امام و بیت او و شهید بهشتی بود، جنابعالی به اصل موضوع مصاحبه می‌پرداختید و آن را مثبت یا منفی تشریح می‌کردید. شما بهتر بود بجای توهین به فهم مردم و صادقانه، بر اساس تمام آنچه طی سالها درباره آفاتی که از اطراف حیات سیاسی اکبر هاشمی به این انقلاب وارد شده، غبار از حقیقت می‌گرفتید و تحلیل خود را- صحیح یا غلط- از اصل واقعه مک فارلین می‌نوشتید.
شما که قطعاً خاطرات اوج دفاع سال 65 هاشمی و کتاب ماجرای مک فارلین پسرش را خوانده‌اید خوب می‌دانید که ارتباط طرف ایرانی با مقامات آمریکا- به گواهی خود آنها- دست کم یک سال قبل یعنی سال 1364 و در واقع از سال 1985 میلادی بوده که اگر حضرت امام راحل و آقا سید احمد می‌دانستند، جمله «أین تذهبون» را خطاب به آنها می‌گفتند و جلو آن تماسها را می‌گرفتند. آقای شریعتمداری- در حدیث است: «رحم‌الله من عرف قدره ولم یتعد طوره». شما برخلاف این حدیث پا را از گلیم خود فراتر گذاشتید و طبق عادت به کاری پرداختید که در حد شما نبود. سزاوار نبود که گیس سفید مآبانه در جای قاضی و داور بنشینید و بین کسانی داوری کنید که بیش از شما حقایق مبارزه و انقلاب را شاهد بوده و فراز و نشیب‌های بسیاری از نزدیک تجربه کرده‌اند و حکمی صادر کنید که حکم بین دو جریان مرگ و حیات جامعه انقلابی اسلامی ایران است. جامعه‌ای که سایه خطر دشمنان در کنار آنهاست و ملتی که امروز به جزم و فهم و بصیرت بیشتر نیازمندند تا تردید و شک. و حقیقت واقعه مک فارلین و فتنه 88 و حوادث خطرناک آینده را از روزنامه کیهان می‌طلبند نه تردید و توقف در مسائل حاشیه و احیاناً تفرقه در صف متحد اصولگرائی، در زمانی حساس که صف اصولگرایان واقعی باید متحد باشد.
شما در حمله شدید خود به آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای که 35 سال سوابق درخشان مبارزاتی پس از انقلاب و چند دهه سابقه انقلابی پیش از انقلاب دارند و در مواقع سخت و تلخ همواره سینه سپر کرده و خط شکن بوده‌اند و امروز حامی ولایت الهی و چراغ روشن است انقلابی و بصیرت طلب هستند، آیا در مقاله شما سعی نشده بود بین این پیر سرباز مخلص انقلاب و بین ملت حزب‌الله فاصله بیندازید؟ و آیا با طرح نکات خارج از متن و بجای دفاع از خطراتی زنده و در راه برای ملت و انقلاب، خط درست و اصل مسئله را با حواشی خلط نکردید؟ و آیا برخورد با مردی بزرگ از سلاله پیامبر(ص) که همواره در راه اجرای احکام دین و اهداف انقلاب و امام گام برداشته جانب ادب را نگاه داشتید؟ آقای شریعتمداری کاش اینگونه نبودید». والسلام علی من اتبع الهدی.


زیرنویس لجوجانه و مجدد آقای شریعتمداری به جوابیه آیت الله سید محمد خامنه ای :
1- همانگونه که ملاحظه می‌شود جوابیه طولانی آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای غیر از 3 مورد که به آن اشاره‌ای گذرا خواهیم داشت، تکرار همان مطالبی است که در مصاحبه با مجله رمز عبور بیان کرده بودند و کیهان در یادداشت خود با عنوان «کاش اینگونه نبود» به نقد مستند آن پرداخته بود. بنابراین پاسخ کیهان همان است که در یادداشت مورد اشاره آمده است و خوانندگان محترم می‌توانند متن یادداشت کیهان و جوابیه ایشان را به مقایسه بنشینند و خود درباره آن قضاوت کنند.
2- آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای در ابتدای جوابیه از مصاحبه خود با «رمز عبور» با عنوان «نبأ عظیم»! یاد می‌کنند که باید گفت؛ همه مفسران بزرگ قرآن ، مصداق «نبأ عظیم» را روز رستاخیز، قرآن، رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین علیه‌السلام تفسیر کرده‌اند و معلوم نیست چگونه می‌توان مصاحبه آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای با مجله رمز عبور را هم یکی از مصادیق «نبأ‌عظیم» دانست!؟
3- ایشان در بخشی از جوابیه اشاره کرده‌اند که «پیامبر خدا(ص) نیز سخنان همه را می‌شنیدند و دشمنان پیامبر(ص) به ایشان اعتراض می‌کردند که چرا به هر خبر و سخنی گوش می‌دهند و آن را باور می‌کنند ولی قرآن به دفاع از آن حضرت نفرمود که پیامبر شما چون معصوم است پس هیچ‌وقت فریب نمی‌خورد! بلکه فرمود «قل هو اُذن خیرلکم یؤمن بالله و یؤمن للمومنین» یعنی اشکال نکنید که چرا سخن دروغگویان را باور می‌کند، آن حضرت اُذن خیر است.» در این آیه شریفه کمترین سخنی درباره اینکه «پیامبر(ص) هم ممکن است فریب دروغگویان را بخورد»! دیده نمی‌شود و در همه تفاسیر معتبر آمده است منظور آیه این است که پیامبر رحمت به سخنان همه گوش می‌دهد ولی در هنگام عمل فقط به فرمان خدا توجه دارند و معلوم نیست نظر آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای از کجای این آیه و به نقل از کدام مفسر قرآن مطرح شده است. زیرا حتی ظاهر آیه نیز دقیقا برخلاف نظر ایشان است و نشان می‌دهد که رسول خدا(ص) فریب دروغگویان را نمی‌خورد و تحت تأثیر آنها قرار نمی‌گیرند. آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای در ادامه همین بخش و بلافاصله به  آیه شریفه «ان جائکم فاسق بنبأ فتبینوا...» اشاره می‌کنند که این استناد نیز تأیید کننده انتقاد کیهان به مصاحبه ایشان است، چرا که در این آیه شریفه خداوند سبحان می‌فرمایند «اگر فاسقی برای شما (همه مؤمنان نه فقط پیامبر خدا(ص)) خبر ‌آورد درباره آن تحقیق کنید تا مبادا، به خاطر آن قومی را به مصیبت گرفتار کنید و سپس پشیمان شوید» همانگونه که به وضوح دیده می‌شود. خدای سبحان می‌فرمایند درباره خبری که افراد فاسق می‌آورند تحقیق کنید. خب! از کجای این آیه برمی‌آید که رسول خدا تحت تأثیر اخبار دروغ قرار می‌گرفته است؟!
4- ایشان در چند جای جوابیه اهانت‌هایی نسبت به کیهان و مدیرمسئول آن روا داشته‌اند که در پی دفاع از خود نیستیم. 


====

تذکر پایگاه شنود به آقای شریعتمداری،

شما مطلبی در خصوص آنچه که یکی از بزرگان نظام به بزرگی دیگر نسبت داده بود نوشتید.

طبق قانون ایشان بابت مطلب شما(فارغ از اینکه پایتان را از گلیم سوادتان بیرون گذاشته بودید) احترام قائل شده و جوابیه ای را ارسال نمودند که چاپ کنید.

شما مدیرمسئول محترم کیهان، آیا نمیدانید که رفتار حرفه ای گری روزنامه نگاری ایجاب میکند که دوباره و ذیل همان جوابیه قلمزنی نکنید؟

آیا این رفتار کودکانه نیست؟

حرفی زدید و جوابی گرفتید.

اگر قرار باشد باز هم ادامه دهید و آن بزگوار وارد بازی بده بستان کلام با شما شود که دیگر نامش مناظره روزنامه ای است.

مرا ببخشید بزرگوار،

ولی به عنوان یکی از مخاطبان و مصرف کنندگان(و حتی حامیان شما) حق دارم که بگویم  چرا همیشه دوست دارید در پرتابِ سخن «یک بر صفر» جلو باشید؟

یکی گفته اید و یکی شنیده اید.

دنبال چه هستید؟

بنده در پست قبلی شنود، کوتاه و مختصر به شما یادآوری کردم که گاف داده اید.

حق درین بود که پیش از ارسال جوابیه ی حضرت آیت اله خامنه ای(حفظه هالله) به خود آیید و شجاعانه عذرخواهی کنید.

رفتار یک حزب اللهی بیریا و متعهد همین باید باشد.

رفتار شما مانند کسی است که در خیابان بر زمین خورده و غرور نابجایش اجازه نمیدهد که از جا برخیزد و حاضر هم نمیشود بپذیرد که «زمین خورده» است بنابراین همانطور سینه خیز به راه خود ادامه میدهد.

آقای شریعتمداری،

متاسفانه ظرف 5 سال اخیر تعداد انگشت شماری از گافهای جنابعالی را در حرفه تان رصد کرده ام اما همیشه به حرمت کسوتتان و زحماتی که میکشید به رویتان نیاورده ام.

اما حالا که شیپور بصیرت را از سرگشادش میزنید (آنهم در آستانه 9 دی) شرمشارم که بگویم :

بس کن حاج حسین و چند روزی روزه سکوت بگیر.

لطف کنید و پُست قبلی بنده را مجدداً مرور نموده و پاسخم که یکی از کامنت گذاران را بخوانید تا ببینید که بی آنکه از جوابیه حضرت آیت الله خامنه ای خبر داشته باشم چند مورد را بیان کردم که دقیقا انطباق با جوابیه ی این بنده ی مخلص خدا دارد.

دوست ندارم این را بگویم جناب شریعتمداری اما ناچارم :

همین گافهای گاه وبیگاه شماست که بهانه حمله به کیهان را به دست شروران ضدانقلاب میدهد و کیهان به  «غضنفر رسانه های نظام» میخوانند.

این را گفتم زیرا شما لجوجانه در جوابیه ی جناب خامنه ای عزیز، باز هم زیرنویسی بیهوده کرده و مطالب ناشایست درج کرده اید.

لذا وقتی کسوت بزرگترتان را نگاه نمیدارید از کوچکترتان(که بنده باشم) انتظاری نداشته باشید.

والسلام

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۳ ، ۰۹:۲۰
مهران موزون

فرازی از وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام (ره) :

(( من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه‌ی سالوسی و اسلام‌نمایی بعضی افراد، ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده‌ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده‌ام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می‌نمایاندند و نباید از آن مسائل سوء‌ استفاده شود؛ و میزان در هر کس حال فعلی او است.))


و باز هم فرازی دیگر از این وصیت نامه ی عظیم :

((  وصیت اینجانب به حوزه‌های مقدسة علمیه آن است که کراراً عرض نموده‌ام که در این زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته‌اند و از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش می‌نمایند، و یکی از راههای با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزه‌های اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه‌های علمیه است، که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه‌ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهی برعلوم اسلامی و جا زدن خود را در بین توده‌ها وقشرهای مردم پاکدل و علاقه‌مند نمودن آنان را به خویش وضربة مهلک زدن به حوزه‌های اسلامی و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب می‌باشد. و می‌دانیم که قدرتهای بزرگ چپاولگر در میان جامعه‌ها افرادی به صورتهای مختلف از ملیگراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان که اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند که گاهی سی ـ چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی  یا «پان ایرانیسم» و وطن پرستی و حیله‌های دیگر، با صبر و بردباری در میان ملتها زیست می‌کنند و در موقع مناسب مأموریت خود را انجام می‌دهند.  ))


بازنشر در 598 +

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۳ ، ۱۴:۰۷
مهران موزون