شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هاشمی رفسنجانی» ثبت شده است

خرداد 92 بود که رکبِ علی اکبر ولایتی به اصوالگرایان ساده لوحِ سال 1392 خیلی ها را شگفت زده کرد و البته هاشمی هم مزد خدمتش را با حکم ریاست مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به خوبی داد.

شنود اما،

این مرد کارکشته سیاست را هشدار داد که در معرض قضاوت تاریخ قرار خواهد گرفت.

(اینجا)

اکنون و در کمتر از چهارسال از آن روزگار، یک اصلاح طلب مشهور همچون محمدجواد حق شناس(عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی) روی آنتن زنده ی شبکه افق، ولایتی را آن گونه که شایسته شخصیت خاکستری ولایتی است به قضاوت نشست و تلویحا اقرار کرد که ولایتی یک نفوذی هاشمی و روحانی در بدنه کاندیداهای اصولگرایان 92 بوده است.

به این بخش از سخنان حق شناس توجه کنید:

کنار رفتن آقای عارف، حمایت آقای هاشمی و عدم کناره‌گیری آقای ولایتی تأثیر زیادی بر پیروزی آقای روحانی داشت.
آقای ولایتی ایستاد تا یک نفر دیگر رأی نیاورد.

به‌نظرم ایشان یک رفتار کاملاً متمدنانه!! در راستای منافع ملی از خودشان نشان دادند و این رفتار چیزی از رفتارهای آقای ولایتی کم نکرد.


***

اما بعد..

جمنای فعلی متاسفانه در حد یک کُر سیاسی هم نیست زیرا شاخصهایی همچون آیت الله رئیسی یا دکتر جلیلی اصولا یا قصد ورود به انتخابات ندارند و یا خود را جزو جمنا نمیدانند و از سویی وجود برخی اسامی مشکوک در لیست 14 نفره اجازه وضوی سیاسی با این لیست را نمیدهد.

نمیخواهم قیاس مع الفارق کرده باشم اما حضور برخی افراد معلوم الحال در لیست 14 نفره جمنا نیز نوید همان رفتار متمدنانه!! آقای ولایتی را نمیدهد؟

بنظرم اگر کلیت جمنا یک کلک نباشد شاید بتوان گفت : یک رکب دیگر است.

با این تفاوت  که این بار یک ولایتی در لیست نیست بلکه با چند ولایتی طرفیم.

مگر آنکه حضرات جمنایی در لیست 5 نفره ای که 17 فروردین اعلام خواهند کرد یک "یطهرکم تطهیرا" ی اساسی اعمال کنند.


مهران موزون

23/12/1395

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۱۴
مهران موزون

محمد حسین حیدری نوشت :

ورود من و هم نسلی هایم به دنیای سیاست با وقوع یک حادثه شگرف قرین بود؛ حادثه ای که به یکباره از محیط دبیرستان و فضای دوره نوجوانی به ساحت سیاست مان پرتاب کرد.

شاید درستش همین باشد که بگویم ما وارد سیاست نشدیم، سیاست وارد ما شد و به همین دلیل در جهان خودش احتمالا تا آخر عمر میخ کوبمان کرد.
عظمت و سهمگینی نبرد محمود احمدی نژاد با اکبر هاشمی رفسنجانی در خرداد و تیر 1384 مجال بی تفاوتی را به کمتر کسی می داد. نوجوان هایی بودیم 16 ساله که به تازگی از حق رای برخوردار شده بودیم، بعضا فقط چند ماه یا چند هفته. در آستانه انتخابات مهمترین مساله مان برخورداری از حق پوشیدن تی شرت در مدرسه، القای قانون ظالمانه تراشیدن اجباری موی سر، به رسمیت شناخته شدن حق مترقیِ استفاده از ژل برای مو و مهمتر از همه لغو زنگ اجباری نماز ظهر و عصر بود.

بچه های دبیرستان شهید رجایی اکثرا اهل نماز و خدا و پیغمبر (ص) بودند اما از اینکه یک ساعت پس از تعطیلی مدرسه باید بالاجبار در مدرسه باقی می ماندند، عذاب می کشیدند، به نشانه اعتراض اکثرا نماز را در مدرسه نمی خواندیم، در حیاط یک ساعت علاف می چرخیدیم تا «زنگ نماز» تمام شود.

نبرد محمود احمدی نژاد با اکبر هاشمی رفسنجانی حتی جانورهایی در سطح ما را هم بی تفاوت نمی گذاشت. وقتی محمود احمدی نژاد سوم تیرماه پشت اکبر هاشمی رفسنجانی را به خاک مالید، نفهمیدیم چه کسی را زمین زده. 4 سال بعد سواد سیاسی مان اوضاع بهتری داشت، کمی تاریخ انقلاب خوانده بودیم، احمدی نژاد این بار محکم تر و به جای پشت، با صورت به زمینش زد، اما باز هم نفهمیدیم چانه چه کسی خاکی شده. درستش این است بگویم که امروز بعد از مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی فهمیده ایم که آن روز اصلا نفهمیده بودیم! تقدیر اینگونه رقم خورده بود که فقط با مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی و مشاهده رفتار دشمنان صوری اش بتوانیم برآورد نسبتا صحیحی از ابعاد او و گستره شبکه اش داشته باشیم، هرچند که تردید دارم همین امروز هم همه ابعاد او را شناخته باشیم.


درک شکوه پهلوان چیره(احمدی نژاد) جز با شناخت عظمت حریف مغلوب(هاشمی) ممکن نمی شود.

مرحبا آقای دکتر احمدی نژاد.

بعد از درگذشت هاشمی رفسنجانی، احساس می کنم طوری شما را دوست دارم که همه عواطف قبلی ام پیش آن هیچ است.

ورود به منطقه ممنوعه امروز برایم معنا شده.

چه کار کردی شما؟!

ماشاءالله آقای دکتر.

برگردم به دبیرستان. آن روز جمع بندی بچه های کلاس سه دو ریاضی، این بود که مصطفی معین کاندیدای اصلح است و اگر بیاید دیگر مجبور نیستیم کچل کنیم، می توانیم پیراهن مارک دار بپوشیم و زنگ نماز هم لغو می شود. معین دانش آموزان مدارس و رای اولی ها را خوب هدف گرفته بود. حرف های مادرم درباره خدمات احمدی نژاد در شهرداری برایم هیچ جذابیتی نداشت. 27 خرداد به همراه بچه ها دست جمعی به مصطفی معین رای دادیم و به زودی از نتایج دور اول بهت زده شدیم. فکر می کردیم یک سال دیگر هم پیش دانشگاهی را باید تحت سلطه همین استبداد مسخره بگذرانیم تا اینکه معین از هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. رفسنجانی را نمی شناختیم، نسبت به آنچه مردم درباره او می گفتند، کر و کور بودیم. همین را می فهمیدیم که اگر او رئیس جمهور شود وعده های معین را هم اجرا می کند.
تا شب سوم تیر اوضاع به همین منوال بود. خواب بودم که نیمه شب مادرم بیدارم کرد.

پرسید فردا به چه کسی رای می دهی؟

گفتم فقط برای همین بیدارم کردی؟!

سوالش را تکرار کرد.

گفتم هاشمی رفسنجانی.

گفت شیرم را حلالت نمی کنم اگر به احمدی نژاد رای ندهی!

و رفت.

خواب دیده بود اما نمی گفت چه دیده.

فردا صبح برگه رای را گرفتم جلوی صورتم. تصمیم گرفتم با شیر مادرم درنیفتم.

نوشتم محمود احمدی نژاد.

بعدها فهمیدم همه بچه های سه دو ریاضی آن روز نوشته بودند: محمود احمدی نژاد.

بعدها فهمیدیم اقامه نماز بهانه بود، یک ساعت بعد از اتمام کلاس ها در مدرسه زندانی مان می کردند تا همزمان با دبیرستان دخترانه رو به رو تعطیل نشویم و احیانا کسی دختر بازی و بالعکس نکند.

بعدها دیدیم که دبیرستان شهید رجایی با قدمت 70 ساله تخریب و به پارکینگ مجلس شورای اسلامی تبدیل شد.


منبع : دولت بهار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۱۰:۱۱
مهران موزون

هنوز ساعاتی از فوت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نگذشته بود که گمانه زنی ها برای جانشین احتمالی وی درفضای مجازی آغاز شد.

اما کسی به مناصبی که در کمتر از یکسال آینده (عصر پساهاشمی) جابجا خواهند شد اشاره ای نکرده است.

مناصبی که کسانی غیر از هاشمی در آن مستقرند اما فی الواقع قائم به رفسنجانی بوده و هستند.

شنود ذیلا به برخی از اینگونه افراد اشاره میکند که معلوم نیست سال آینده در جایگاه فعلی خود باشند.


1- محسن رضایی (دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام) : وی طی دو دهه گذشته مشخصا در سایه هاشمی در مجمع تشخیص مشغول خدمت بود که بعید بنظر میرسد رئیس جدید مجمع تشخیص ایشان را ابقاکند.

(هرچند این احتمال میرود که رهبر معظم انقلاب وی را به سمت عضو عادی مجمع منصوب نماید).

پیش بینی میشود محسن رضایی که علاقه فراوانی برای ماندن روی خط رسانه ها و کانون توجهات سیاسی دارد و مداوما در تلاش است تا برای خود برای نقشی تاثیرگذار در صحنه سیاسی ایران ترسیم کند پس از برکناری احتمالی از دبیری مجمع تشخیص برای ورود به بدنه سپاه، تلاشی بیش از سالهای اخیر بخرج دهد و یا همچون احمد توکلی به سمت تشکیل یک NGO برود. 

2- محمد هاشمی : وی پس از خروج از صداوسیما هویت سیاسی و اجتماعی خود را مطلقاً مرهون حضور در کنار برادر فقیدش بوده و طی سالیان اخیر منصبی بالاتر از مسئولیت در دفتر هاشمی را نداشته است که با توجه به کهولت سن و فقدان برادر به احتمال فراوان برای همیشه از صحنه سیاسی ایران کنار خواهد رفت.

3- حمید میرزاده : رئیس فعلی دانشگاه آزاد که از حمایت مستقیم و ویژه لابی هاشمی برخوردار بود و قاعدتاً باید برای خروج از دانشگاه آزاد و واگذاری مسئولیت صدها هزار میلیارد تومان ثروت ملی دانشگاه آزاد به جایگاه اصلی و صحیحش آماده باشد.

4- فاطمه هاشمی : فدراسیون ورزش بیمارهای خاص و ریاست بنیاد بیماری خاص .

او که دختر بزرگ هاشمی است سالها حضور درین مناصب را منت دار آقای هاشمی بوده که برکناری او در سال 96 قابل پیش بینی است.

5- غلامعلی رجایی : طی چندسال اخیر به عنوان مشاور فرهنگی هاشمی وظیفه خدمت به آن مرحوم را برعهده داشت که همین حالا هم با فوت آقای هاشمی به خودی خود شغلش را از دست داده است.

پیش بینی میشود این فرد به زودی به خدمت سیدحسن مصطفوی (تنهای جای متصور برای وی) درآید.

6- شیخ قدرت علیخانی : مشاور پارلمانی هاشمی رفسنجانی

او هم سرانجامی بهتر از غلامعلی رجایی ندارد و احتمال میرود با مشارکت باقی مشاوران بیکار شده ی مرحوم هاشمی اقدام به تاسیس بنیاد یا موسسه ای با موضوع "شخصیت و آثار هاشمی" نموده و خود را مشغول سازند.

7- محسن هاشمی : معاون عمرانی دانشگاه آزاد.

هرچند که مشی رفتاری او در عرصه سیاسی و مدیریتی کشور بسیار متعادل تر از دیگر فرزندان آقای هاشمی است اما پیش بینی میشود در صورت خروجِ دانشگاه آزاد از چنبره لابی هاشمیِ مرحوم، ایشان هم باید برای رفتن از این منصب آماده باشد.

اگر چه که، محسن هاشمی در صورت تایید صلاحیت در انتخابات شورای شهر تهران شانس ورود به صحن شورا  را به مدد آرای بالاتر از خیابان انقلاب را خواهد داشت.

8- بیژن زنگنه : وزیر فعلی نفت.

او طی بیست و هفت سال اخیر با حمایت مستقیم هاشمی در تمام دولتها(بجز دولتهای احمدی نژاد) نقش وزیر نیرو یا نفت را ایفا کرده است. بیژن زنگنه را صندوق اسرار آقای هاشمی در وزارت نفت لقب داده اند.

حتی اگر دولت روحانی در سال 96 تکرار شود(که بسیار دور از ذهن است) بیژن زنگنه به دلیل فقدان پشتیبانی هاشمی قطعا برای همیشه از صحنه سیاسی و مدیریتی کشور محو خواهد شد.

9- علی اکبر ولایتی : رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت.

او در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نقشی زیرکانه و ویژه در بین کاندیداهای ریاست جمهوری ایفا کرد که موجب دلخوری برخی طیف های خاص انقلابی شد.

خصوصا اینکه کمی پس از انتخابات به ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک منصوب گشت.

شاید کمترین احتمالِ برکناری درباره ولایتی متصور باشد، لکن حمایت مستقیم هاشمی از انتصاب او درین منصب را نباید فراموش کرد و اکنون فقدان هاشمی کمی تا قسمتی میز او را هم تحت الشعاع قرار خواهد داد.


نکته : اسامی بالا صرفا مشهورترین افرادی هستند که منصب و شغلشان تا حد زیادی وابسته به حضور آقای هاشمی بود اما این به معنای آن نیست که همین 9 نفر دچار این وضعیت هستند بلکه صدها مدیر دیگر هم در بدنه نظام ( از ریز تا درشت) به همین وضع دچارند.

وضعیتی که گریزی از آن ندارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۰۱:۰۱
مهران موزون

به نقل از نسیم، اکبر هاشمی بتازگی گفته است :

در دوره احمدی نژاد به ویژه پس از سال 88 انقلاب داشت منحرف می‌شد و به سمت اختناق می‌رفت، من موفق شدم در بدترین شرایط تا حدودی این وضع را عوض کنم و مردم با همان مردانگی که انقلاب کردند سال 92 هم پیروز شدند. در سال 94 هم بزرگان را نگذاشتند وارد میدان شوند و چند چهره رده سوم و چهارم توانستند ژنرال‌های رقیب را کنار بزنند. اکنون دیگر می‌توانم راحت بمیرم زیرا مردم تصمیماتشان را خودشان می‌گیرند و در این نزدیکی پایان عمر که راه انقلاب را مسدود کرده بودند آن را باز کردم.

هرچند هنوز صحت این نقل قول از سوی پدر مهدی هاشمی بهرمانی تایید نشده اما به دلایل زیر نمیتوان پذیرفت آقای هاشمی چنین حرفی بزند زیرا او عاقل تر از اینهاست که درباره مرگش به این راحتی سخن براند.

اولا مرگ دست خداست و جناب آقای هاشمی نمیتواند نزدیک یا دور بودن مرگش را تعیین کند.

ثانیاً :

1- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی پسرش به جرمهای زشت اقتصادی و .. در زندان اوین محبوس است؟

2- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی فائزه دخترش سوء سابقه ی زندان بر پیشانی دارد ؟

3- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی برادر همسرش (حسین مرعشی)دارای سوء سابقه زندان است؟

4- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی دست پرورده هایش یا در زندانند یا مانند کرباسچی دارای سابقه زندانند؟

5- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد درحالیکه حنایش نزد ملت رنگی ندارد؟

6- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی میداند که احتمالاً تا آخر عمر رنگ تریبون نمازجمعه را نخواهد دید؟

7- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی میداند که احتمالاً هیچ حکم دیگری را ازدست «آقا» دریافت نخواهد کرد؟

8- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی اعتبار خاطراتش به کمترین حد خود در میان ملت نزول کرده است؟

9- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی حال فعلی اش فرسنگها با حال قبلی اش تفاوت دارد؟

10- چطور هاشمی می تواند راحت بمیرد در حالیکه هنوز از احمدی نژاد حلالیت نطلبیده است؟

11- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی هنوز یکبار هم دست نوازش بر سر یتیمان شهدای 88 نکشیده است؟

12- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه خاطره خوش 9 دی 88 در خاطرش باقی است؟

13-چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه شیخ بیسواد و داماد لرستان و عروس آذربایجان در حصرند؟

14- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه خودش اقرار کرد : جریان انحرافی یادگاری من شد.

15- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه در انتخابات 94 علنا مورد حمایت BBC قرار گرفت؟

16- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی برجام مورد حمایتش پنچر شده است؟

17- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه رنگ ریاست بر خبرگان را نخواهد دید؟

18- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی شماتتها بابت نامه ی بی سلام و والسلام هنوز هم به دنبال اوست؟

19- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه شورایی شدن رهبری را به چشم نخواهد دید؟

20 -چطور آقای هاشمی راحت بمیرد وقتی قرار است مراسم حکم تنفیذ دکتر احمدی نژاد(یا همسنگر او را) در سال 1396 از کادر تلویزیون سازمان رسانه ملی شاهد باشد؟

لذا بعید است آقای هاشمی چنین سخنی گفته باشد!

انشالله که آقای هاشمی سالم و سرحال باشند و این صحنه بیاد ماندنی را تماشا نمایند.

آمین یا رب العالمین.


انتشار در راهکار نیوز +

انتشار در بتانیوز  +

انتشار در ماسال نیوز  +

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۲۲
مهران موزون

تصویر فیلم انتخابات هاشمی در صداوسیما(بهمن 94)


هاشمی در مهرماه 92 :

مردم دیگر تحت تاثیر صدا و سیما و جعبه‌ای که مطالب را با سانسور به مردم تحویل می‌دهد نیستند؛ مردم ایران امروز آگاه شده اند و عقل خود را دست جعبه ای که سانسور می‌کند نمی‌دهند.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۴۹
مهران موزون

سرویس سیاسی پایگاه 598 + به این تیترها توجه کنید " هاشمی یک مگا برند سیاسی"، " هاشمی معمار سیاست خارجه"، " مردم منتظر خطبه های هاشمی"، " هاشمی حکیم مسایل بین الملل"، " برکات پیام هاشمی برای ایران و عربستان" ، " هاشمی مرد کارساز نظام" ، " ممنون زندان زفتن آقای هاشمی باشید"...

تیترهای فوق تنها گوشه ای از صدها تیتر مطالبی است که در سایت شخصی حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به صورت مداوم در خصوص ایشان منتشر می شود و هر روز شاهد انتشار این دست از مطالب تملق گویانه درباره ایشان در سایت شخصی خود که توسط یکی از فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی اداره می شود هستیم.

در روایات و احادیث در خصوص تعریف و تمجید بیش از حد یک شخص [یا اطرافیانش] از خودش این گونه آمده است که ستایش بیش از حد، تملق و چابلوسی نام دارد و این حرکت، ستایش شوندگان دروغین را فخرفروشی و خودبین بار می آورد. افراد از چاپلوسی دیگران، مغرور می شوند و خود نیز به باوری بی اساس از خویش می رسند که این امر موجب سستی و ضعف آن فرد در انجام وظایف و مسئولیت های خود می شود.

در ادامه تنها نمونه هایی از تعریف و تمجید های مکرر و پی‌درپی سایت hashemirafsanjani.ir از حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در جداول ذیل آمده است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۲:۱۳
مهران موزون

به گزارش خبرنگار سیاسی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مهدی محمدی کارشناس مسائل سیاسی در صفحه شخصی خود در فیسبوک درباره صحبت های احتمال در خصوص کاندیداتوری سید حسن مصطفوی نوشت:

نکته ای درباره کاندیداتوری آقای سید حسن خمینی(بخوانید مصطفوی) به نظرم می رسد. گمانم این است که این موضوع آنقدرها که درباره آن سرو صدا شده مهم نیست. مهم پروژه ای است که این کاندیداتوری در چارچوب آن، و به عنوان بخشی از آن رخ داده است.

 سید حسن خمینی(بخوانید مصطفوی) در اینجا یک متغیر تابع است نه متغیر مستقل. او بر اساس تعریف نقش در یک بازی بزرگ تر کاندیدا شده که خودش کارگردان این بازی نیست و حتی بعید میدانم در طراحی آن هم شریک بوده باشد.

این بازی هاشمی رفسنجانی است. 


 اینکه سید حسن خمینی(بخوانید مصطفوی) پذیرفته بخشی از این بازی باشد مسئله ای است که باید در آن تامل کرد نه صرف بازیگری او در صحنه ای به نام انتخابات خبرگان. مگر اینکه آقای خمینی(بخوانید مصطفوی) خود برای ما بگوید که چنین نیست و او خود برای خویش تصمیم گرفته است.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۴ ، ۰۸:۲۰
مهران موزون

حسین مرعشی، برادرزن سابقه دار اکبر هاشمی رفسنجانی که داغ سوسابقه زندان رفتن برپیشانی اوست در دشنامی که طی روزهای اخیر به میلیونها نفر از ملت ایران داده است بخشی دیگر از نیت پلید طیف فتنه برای ملتهب کردن جامعه و سوق دادن افکار عمومی به سمت دوقطبی سازی را عیان ساخته است.

دشنام های این بورژووایِ لُمپن سیاسی به میلیونها نفر ایرانی شریف، آنقدر سخیف و متفرعن است که حتی قوه قضاییه نیز از ورود به زمین بازی این پاچه گیرِ سابقه دار، خودداری ورزیده است.

شبکه خبری دانا در پوستری که از این فرد چاپ کرده است، دشنامِ او به ملت را ذیل چهره ی کریه اش حک کرده تا نکته ای ظریف را یادآور شود.

اصولا برندسازی یکی از مباحث جذاب است که البته سابقه ای صدساله در صحنه ی اقتصاد جهان دارد اما برندسازی سیاسی آنهم در سیاه بازیهای امروز عرصه سیاسی، کار هر کسی نیست.

گاهی اوقات یک جنبنده ی سیاسی با پرتاب آبِ دهان به فضای رسانه ها، سعی در جلب یا انحراف اذهان عمومی به سمت خویش دارد اما،

گاهی اوقات، پیام صادره، علیه خود فرستنده ی پیام تولید ضدپیام میکند.

این اتفاق برای آقای مرعشی که علم چهره شناسی، آی کیویِ مادرزادی!! او را تایید میکند افتاده است.

پوستر شبکه دانا  +  بیانگر آنست که حسین مرعشی با دشنامی که به میلیونها نفر از موافقانِ سیاست دولتهای نهم و دهم داده است توانسته نام خود را در ذهن میلیونها ایرانی با واژه «بی شرف» قرین سازد.

نه اینکه ایشان بیشرف است! نه!

بلکه زین پس (تا اطلاع ثانونی که معلوم نیست کی باشد) نام حسین مرعشی در ذهن ملت با دشنامی که از مخرج دهانش صادر شده متبادر است.

برای اطمینان نتیجه جستجوی عبارت حسین مرعشی + بیشرف را در گوگل بنگرید؟

درحقیقت ، پیام صادره ی ایشان تبدیل به ضدپیام علیه خود وی شده است.

آنهم ناخواسته و یا به قول قدیمها : «خود کرده را تدبیر نیست».

شاهد مدعا اینکه، آنچه که درباره ی حسین مرعشی اکنون اتفاق افتاده پنجسال پیش نیز در مقیاسی کوچکتر درمورد عیسی کلانتری هم رخداد.

او که قبل از سال 88 گفته بود اگر احمدی نژاد دوباره رای بیاورد همه مان باید چادر برسر کرده و از کشور فرار کنیم.

پس از پیروزی قاطع دکتر احمدی نژاد در انتخابات سال 88، نه تنها چادر برسر نکرد بلکه مثل یک مرد!!! در ایران ماند.

اما نام عیسی کلانتری برای خیلیها ، قرین با چادر زنانه شد.

ازین دست اتفاقات برای کسانی که در برابر خواست و رای ملت می ایستند در سالهای اخیر بسیار افتاده است.

خود آقای هاشمی که از خاطره گویی هایش نصیبی جز لقب « حاج آقا خاطره» نبرد و راجع به توهین ایشان که ملت را در سالهای 84 تا 88 دچار بیماری هاری خطاب کرد هیچ نگوییم بهتر است.

اما کلید دولت بنفش که قرار بود پیام مشکل گشایی داشته باشد اکنون به ضدپیامی سنگین علیه طراحان آن تبدیل شده است که روز مردم بدون اشاره و کنایه و طعنه به این کلیدواژه شب نمیشود.

و قس علیهذا..

اما سه سوال از مدعی العموم محترم :

آیا به شما حقوق و حکم دادستانی میدهند تا فقط از حیثیت اشخاص دفاع کنید و مدعی الخواص باشید؟

آیا دشنام به ساحت ملت مقاوم و شهید داده و نستوه ایران جرم تلقی نمیشود؟

آیا براستی خدای ناکرده سکوت شما در برابر بی عفتیِ کلام برادر عفت مرعشی بیانگر آنست که شما دشنام ایشان به عموم مردم مورد اشاره ی وی را قبول دارید؟

اعوذبالله من الشیطان الرجیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۱
مهران موزون

روز گذشته، حضرت آیت الله خزعلی (ره) دعوت حق را لبیک گفت.


آن مرحوم طی سالهای اخیر یکی از مصادیق بارز بصیرت و ایستادگی در مقابل «فتنه ی اولاد» بود.

فتنه ای که در قرآن از آن یاد شده و همه ی ما هشدار داده شده ایم.

کسی چه میداند!

شاید این بخش از فرمایشات امام امت (در نشست با فرماندهان سپاه انقلاب اسلامی) در صبح دیروز، کنایه ای دو لبه از قیاس شخصیت و منش «همیشه انقلابی» حضرت آیت الله خزعلی(ره) با عملکرد و مشی حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی باشد.

شاید!!

((چه دنیای عجیبی! اقیانوس عمیقی این دوران هشت‌ساله در مقابل ملّت ایران قرار داد که به این زودی‌ها، به این آسانی‌ها تمام‌شدنی نیست. خب، از آن کسانی که فعّال بودند، مؤثّر بودند [استفاده بشود]. البتّه نمیخواهم بگویم هرکس آن روز فعّال بوده، ما به اعتبار آن روز به او نمره بدهیم؛ نه، من بارها گفته‌ام، همه‌ی ما -بنده در نزدیکیِ هشتادسالگی [یک‌جور]، شما جوانها یک‌جور، پیرها یک‌جور- در معرض امتحانیم، در معرض لغزشیم؛ هر لحظه ممکن است انسان لغزش پیدا کند:

حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است‌
کس ندانست کز اینجا به چه حالت برود


 گاهی انسان، عمری را هم بخوبی گذارنده امّا یک امتحان سخت، انسان را از این رو به آن رو میکند. نمیخواهیم ادّعا کنیم که برای هرکسی آن روز مثلاً آنجا حضور داشته است، ما یک حریم امنیّتی درست کنیم و جرئت نکنیم [به او نزدیک بشویم‌]؛ نه، لکن آن گذشته‌ها را باید ارج نهاد، باید قدر دانست؛ و انسانهایی که توانسته‌اند در طول این سالها آن ذخیره را حفظ کنند برای خودشان، سالم نگه دارند خودشان را، اینها خیلی قیمت دارد.  +  ))


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۴
مهران موزون