شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غارتگران بیت المال» ثبت شده است

استاد حیدر رحیم پور ازغدی: کلام آخر
 
بسم رب الشهداء و المجاهدین و السلام علی الاولیاء و المرسلین، ثم من قام لاحیاء الدین، الامام الخمینی.
 
یا سیدی! هیهات‌هیهات که زنده باشیم و فرمان تو را آن‌گاه که به لقاء‌الله می‌رفتی، ناشنیده بگیریم.
 
اینک که برکرسی‌پریدگان، چون بانوان قیصر، بر تخت لمیده و به امت سفارش می‌کنند که آرام باشید تا ما به خواب خوشمان ادامه دهیم، نسل خمینی(ره) پاسخ می‌گویند که وای بر شمایان و آنان‌که به شما چنین فرصت‌هایی داده‌اند.
 
جبر زمان دگربار ما را سرخ پوشاند و مجبور ساخت در هشتادوچهارسالگی به جنگ دشمنان انقلاب حضرتت دوباره به‌پا خیزیم. اف بر آنان که در دهه چهارم انقلاب خمینی(ره) تا این حد گستاخ و جسور و بی‌پروا گشته‌اند.
 
آیا این روا بود که فرزندان تحصیل کرده و از جنگ برگشتۀ خمینی(ره)، بی‌کار و گرسنه و بی‌جفت‌وخانمان در کوچه‌ها بگردند و این لقمه‌حرامان به اندازه کمربندی از اسکناس که به دور کره زمین بکشند، از بیت‌المال این محرومان و انقلاب‌شان به صورت‌های مختلف سرقت کنند؟
 
اما روزگار سوءاستفاده نوچه‌های صهیونیسم اینک به‌سر آمده است. به همه کلاشان و کلاهبرداران و غارتگران بیت‌المال و مفسدان اداری هشدار می‌دهیم که هنوز دیر نشده، به خدمت رهبر رسیده و انواع مسروقه‌ها به عناوین گوناگون را به صندوق بیت‌المال برگردانید.
 
به روح امام سوگند که کاسه صبر فرزندان خمینی(ره) لبریز شده و عصر قیام علیه مدیریت غرب‌زده ادارات و زورمداران زرسالار فرا‌ رسیده است و سخنمان این که باید یا به ضابطه اسلام انقلابی عمل کرد یا کلمه مقدس اسلام را از دنباله جمهوری قیچی کرد و اجازه داد تا ما که اینک به دستور غدیر، مطیع فرمان رهبریم، همچون دیگر جمهوری‌ها، آزادانه با مخالفان‌مان به مقابله برخیزیم.
 
برای ملتی که توانست شاه 2500ساله را گریان از کشور به دور افکند، سهل است که این مشتی فرصت‌طلب غارتگر را نیز به خانه اربابانشان برگرداند یا چنان چه با امام انقلاب پیمان بسته است و 98درصد به اطاعت از اسلام رای داده در سایه قرآن به آرامش و عدالت اسلامی برسد.
 
اگر برای هر خشک و تری، حکمی از خداوند رسیده است و اگر با اجرای این احکام است که اسلام می‌ماند، پس آن‌گاه که قرآن می‌فرماید: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا» و مهم‌تر از آن به‌آشکار می‌فرماید: «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ»؛ چرا نمی‌فهمیم که آن دستی که باید قطع شود، همین دست‌ها است و بقای جمهوری اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی برپایه اجرای همین احکام انقلابی شرع است.
 
کجاست «شیخ خلخالی» این دوران که همین فردا در پیشخوان هر دادگستری، طناب داری برپا کند و یکایک دزدان را در انظار مردم به محاکمه کشیده و تبهکاران اقتصادی را قصاص کند تا انقلاب برای مردم و مردم برای انقلاب بمانند و دشمنان، دیگر ما و اسلام‌مان را به سخره نگیرند و امر رهبر بر زمین نماند.
 
مساله، مساله این یا آن جناح نیست؛ مساله فقط فیش حقوقی 950 مدیر کشور نیست. مساله، خطر انحراف اصل نظام و تحریف ارزش‌های انقلاب است، خطر رهاسازی مهار عدالت و بازی با ارزش‌های خونین نهضت و حاکمیت اشرافی‌گری و نبود نظارت بر نظام بانکی و امور مالی و خطر تاریک‌خانه‌های دیگری است که هنوز افشا نشده است و پرونده‌سازی‌هایی که هزاران تولیدکننده را به بند کشیده و خطر دلال‌های حکومتی که در نقطه مقابل اقتصاد مقاومتی عمل می‌کنند.
 
تجربه هفتاد سال سیاست‌ورزی دینی از چهارده‌سالگی تا امروز به من آموخته است که حتی یک آن تردید، ممکن است همه دستاوردها را به باد دهد. تجربه‌های من از دهه بیست و پیش از نهضت نفت تا دوران موتلفین اسلامی مشهد که تابلوی نفت انگلیس و تابلوی حزب توده را در مشهد همزمان پائین کشیدیم و تابلوی نفت ملی ایران را بالا بردیم تا نهضت مقاومت ملی پس از کودتای 28مرداد و از 15خرداد1342 که شرف حضور در نهضت امام(ره) عزیز را داشتیم تا خفقان دهۀ پنجاه تا پیروزی انقلاب اسلامی و تا امروز، همواره دیده‌ام که هر گاه وادادیم، دستاوردهای مهم را بر باد دادیم.


 
امروز در بستر پیری و بیماری از همه فرهیختگان حوزه و دانشگاه، همه نویسندگان و دانشجویان و عدالت‌خواهان و انقلابیون پیر و جوان و خانوادگان شهدا عاجزانه می‌خواهم که به‌پا خیزند و اجازه ندهند فساد اداری و بانکی و مدیریتی در دهه چهارم جمهوری اسلامی دوباره توجیه شود. همه دست به قلم شوید و جهاد نهی از منکر را زیر پرچم انقلابی‌گری و در مقابل اشرافی‌گری از هر جناح و هر دولت و هر قوه از قوای حکومتی دامن بزنید و نگذارید توجیهات تکراری به نام قانون یا مصلحت نظام یا اعتماد به دیوان‌سالاری قوۀ قضائیه و قوانین مرده و بی‌خاصیت و عجز دولت‌های پیشین و پسین، این فریضه اسلامی و مطالبه انقلابی پس از چند سخنرانی و چند پرونده کوچک یا جابه‌جایی چند شخص فرو خسبد و دوباره رهبری در این عرصه تنها بماند و انقلاب، بی‌صاحب شود.
 
و لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم.
 
حیدر رحیم‌پور ازغدی
27تیر1395، مشهد مقدس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۱
مهران موزون