شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شکست انتخاباتی» ثبت شده است

خرداد 92 بود که رکبِ علی اکبر ولایتی به اصوالگرایان ساده لوحِ سال 1392 خیلی ها را شگفت زده کرد و البته هاشمی هم مزد خدمتش را با حکم ریاست مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به خوبی داد.

شنود اما،

این مرد کارکشته سیاست را هشدار داد که در معرض قضاوت تاریخ قرار خواهد گرفت.

(اینجا)

اکنون و در کمتر از چهارسال از آن روزگار، یک اصلاح طلب مشهور همچون محمدجواد حق شناس(عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی) روی آنتن زنده ی شبکه افق، ولایتی را آن گونه که شایسته شخصیت خاکستری ولایتی است به قضاوت نشست و تلویحا اقرار کرد که ولایتی یک نفوذی هاشمی و روحانی در بدنه کاندیداهای اصولگرایان 92 بوده است.

به این بخش از سخنان حق شناس توجه کنید:

کنار رفتن آقای عارف، حمایت آقای هاشمی و عدم کناره‌گیری آقای ولایتی تأثیر زیادی بر پیروزی آقای روحانی داشت.
آقای ولایتی ایستاد تا یک نفر دیگر رأی نیاورد.

به‌نظرم ایشان یک رفتار کاملاً متمدنانه!! در راستای منافع ملی از خودشان نشان دادند و این رفتار چیزی از رفتارهای آقای ولایتی کم نکرد.


***

اما بعد..

جمنای فعلی متاسفانه در حد یک کُر سیاسی هم نیست زیرا شاخصهایی همچون آیت الله رئیسی یا دکتر جلیلی اصولا یا قصد ورود به انتخابات ندارند و یا خود را جزو جمنا نمیدانند و از سویی وجود برخی اسامی مشکوک در لیست 14 نفره اجازه وضوی سیاسی با این لیست را نمیدهد.

نمیخواهم قیاس مع الفارق کرده باشم اما حضور برخی افراد معلوم الحال در لیست 14 نفره جمنا نیز نوید همان رفتار متمدنانه!! آقای ولایتی را نمیدهد؟

بنظرم اگر کلیت جمنا یک کلک نباشد شاید بتوان گفت : یک رکب دیگر است.

با این تفاوت  که این بار یک ولایتی در لیست نیست بلکه با چند ولایتی طرفیم.

مگر آنکه حضرات جمنایی در لیست 5 نفره ای که 17 فروردین اعلام خواهند کرد یک "یطهرکم تطهیرا" ی اساسی اعمال کنند.


مهران موزون

23/12/1395

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۱۴
مهران موزون

مهران موزون - اینروزها رفتار، گفتار و کارنامه خالی دولت یازدهم از یکسو و جنب وجوش طیف ها و جبهه های مختلف سیاسی از سوی دیگر یک لابیرنت یا هزار توی سیاسی را برای بهار و تابستان 96 متصور ساخته است که سرانجام های مختلفی را  برای دولت ضعیف و شکست خورده یازدهم محتمل میسازد.

خصوصا آنکه مشی الهی در 19 دی ماه 1395 تکیه گاه حسن روحانی را برای محاسبه اخروی احضار فرمود و اینک حسن آقا مانده است و کلاف سردرگمی که تشخیص راه پس و پیش را برای فرزند سرخه مشکل ساخته است.

اما از قدیم گفته اند : تنها مرگ است که علاج ندارد.

لذا برای آنکه آقای روحانی و موافقانش مَفَری برای نجات بیابند و منتقدینش نیز بهترین علاج برای رسیدن به اهداف خود را تمهید کنند تمام حالات ممکن و پیش روی رییس دولت بنفش را روی کاغذ می آوریم شاید که افاقه کند :

حالت اول : حسن روحانی پیش از انتخابات 96 استعفا دهد و با یک عذرخواهی بزرگ برای همیشه صحنه سیاست را ترک کند و آماده محاسبات قضایی و الهی باشد.

حالت دوم : حسن روحانی برای انتخابات ثبت نام کند و رد صلاحیت شود.

حالت سوم : حسن روحانی برای انتخابات ثبت نام کند و تایید صلاحیت شود.

حالت چهارم : حسن روحانی تاییدصلاحیت شود اما پیش از آغاز انتخابات از ادامه راه انصراف دهد.

حالت پنجم : حسن روحانی پس از تایید در گردونه رقابتها بماند و شکست بخورد.

حالت ششم : حسن روحانی برای بار دوم پیروز شود اما در نیمه سال 96 استعفا دهد.

حالت هفتم : حسن روحانی برای بار دوم پیروزشود اما درسال 96 آش بی کفایتی دولتش آنقدر شور شود که با رای عدم کفایت مجلسی که امیدی به آن نمیرود عزل گردد.

حالت هشتم : حسن روحانی درسال 96 برای بار دوم پیروز شود و چهار سال دیگر در پاستور بماند.


نکته اول : شنود تقریبا تمام حالات ممکن را برشمرد اگر درمورد آقای روحانی حالت نهمی هست مخاطبان محترم بفرمایند.

نکته دوم : اگر چه دلایل و شواهد بسیار و آشکار برای اتفاق افتادن حالت دوم وجود دارد اما امیدواریم که شیربیشه ولایت برای پس گرفتن خرمشهرهایی که حضرت آقا هشدار دادند وارد گود انتخابات شده و کار آقای روحانی را پای صندوقها یکسره کند.(حالت پنجم).

نکته سوم : اگر دکتر احمدی نژاد وارد عرصه شود و شورای نگهبان برابر مُرّ قانون و اسناد و شواهد متقن حالت دوم را برای آقای روحانی پیاده کند متاسفانه رسانه های معاند داخل و خارجی فریاد سر خواهند داد که احمدی نژاد در غیاب روحانی پیروز شد پس باید دعا کنیم که هم احمدی نژاد بیاید و هم روحانی تایید صلاحیت شود و در گردونه رقابت ها بماند.

نکته چهارم : اگر حسن روحانی طبق حالت دوم ردصلاحیت شود(که امیدواریم اینچنین نشود و ایشان در  رینگ مبارزه با مالک اشترعلی بماند) بدیهی است که همان روز از مقام خود اسقاط شده و احتمالا جهانگیری تا مردادماه کفیل ریاست جمهوری خواهد بود.

نکته پنجم :  اگر یکی از حالات چهارم و پنجم محقق شود با توجه به میزان ظرفیت روحی حسن روحانی و سابقه چهارساله اش در شکل مواجهه با منتقدین و مخالفان و ایضا کارنامه بسیار ضعیفش در گردش امور قوه مجریه، تمام کشور باید تا روز تنفیذ رییس جمهور جدید در حالت آماده باش کامل باشند.(بنظرم کشور باید سه ماه تمام یک روحانی شدیدا عصبانی را تحمل کند)

نکته ششم : اگر یکی از حالات اول، دوم ، چهارم، پنجم، ششم و هفتم رخ دهد(و رییس جمهور بعدی از رفقای روحانی نباشد) با توجه به اینکه از 1392 تا حالا طی دولت یازدهم ،اتفاقات سوال برانگیز بسیاری در زمینه های اقتصادی ، امنیتی ، اجتماعی، فرهنگی، دیپلماتیک و...افتاده است که هیچکس حق ندارد بسادگی از کنار آنها بگذرد، لازم و حتی واجب می نماید تا دکتر حسن روحانی و تمام کابینه اش حداقل برای یکسال تمام بکلی ممنوع الخروج از کشور شوند تا برای روشن شدن موضوعات عدیده ملی در دسترس قوه قضاییه و نهادهای امنیتی باشند.


فاعتبرو یا اولی الابصار

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۰۲
مهران موزون

محمد حسین حیدری نوشت :

ورود من و هم نسلی هایم به دنیای سیاست با وقوع یک حادثه شگرف قرین بود؛ حادثه ای که به یکباره از محیط دبیرستان و فضای دوره نوجوانی به ساحت سیاست مان پرتاب کرد.

شاید درستش همین باشد که بگویم ما وارد سیاست نشدیم، سیاست وارد ما شد و به همین دلیل در جهان خودش احتمالا تا آخر عمر میخ کوبمان کرد.
عظمت و سهمگینی نبرد محمود احمدی نژاد با اکبر هاشمی رفسنجانی در خرداد و تیر 1384 مجال بی تفاوتی را به کمتر کسی می داد. نوجوان هایی بودیم 16 ساله که به تازگی از حق رای برخوردار شده بودیم، بعضا فقط چند ماه یا چند هفته. در آستانه انتخابات مهمترین مساله مان برخورداری از حق پوشیدن تی شرت در مدرسه، القای قانون ظالمانه تراشیدن اجباری موی سر، به رسمیت شناخته شدن حق مترقیِ استفاده از ژل برای مو و مهمتر از همه لغو زنگ اجباری نماز ظهر و عصر بود.

بچه های دبیرستان شهید رجایی اکثرا اهل نماز و خدا و پیغمبر (ص) بودند اما از اینکه یک ساعت پس از تعطیلی مدرسه باید بالاجبار در مدرسه باقی می ماندند، عذاب می کشیدند، به نشانه اعتراض اکثرا نماز را در مدرسه نمی خواندیم، در حیاط یک ساعت علاف می چرخیدیم تا «زنگ نماز» تمام شود.

نبرد محمود احمدی نژاد با اکبر هاشمی رفسنجانی حتی جانورهایی در سطح ما را هم بی تفاوت نمی گذاشت. وقتی محمود احمدی نژاد سوم تیرماه پشت اکبر هاشمی رفسنجانی را به خاک مالید، نفهمیدیم چه کسی را زمین زده. 4 سال بعد سواد سیاسی مان اوضاع بهتری داشت، کمی تاریخ انقلاب خوانده بودیم، احمدی نژاد این بار محکم تر و به جای پشت، با صورت به زمینش زد، اما باز هم نفهمیدیم چانه چه کسی خاکی شده. درستش این است بگویم که امروز بعد از مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی فهمیده ایم که آن روز اصلا نفهمیده بودیم! تقدیر اینگونه رقم خورده بود که فقط با مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی و مشاهده رفتار دشمنان صوری اش بتوانیم برآورد نسبتا صحیحی از ابعاد او و گستره شبکه اش داشته باشیم، هرچند که تردید دارم همین امروز هم همه ابعاد او را شناخته باشیم.


درک شکوه پهلوان چیره(احمدی نژاد) جز با شناخت عظمت حریف مغلوب(هاشمی) ممکن نمی شود.

مرحبا آقای دکتر احمدی نژاد.

بعد از درگذشت هاشمی رفسنجانی، احساس می کنم طوری شما را دوست دارم که همه عواطف قبلی ام پیش آن هیچ است.

ورود به منطقه ممنوعه امروز برایم معنا شده.

چه کار کردی شما؟!

ماشاءالله آقای دکتر.

برگردم به دبیرستان. آن روز جمع بندی بچه های کلاس سه دو ریاضی، این بود که مصطفی معین کاندیدای اصلح است و اگر بیاید دیگر مجبور نیستیم کچل کنیم، می توانیم پیراهن مارک دار بپوشیم و زنگ نماز هم لغو می شود. معین دانش آموزان مدارس و رای اولی ها را خوب هدف گرفته بود. حرف های مادرم درباره خدمات احمدی نژاد در شهرداری برایم هیچ جذابیتی نداشت. 27 خرداد به همراه بچه ها دست جمعی به مصطفی معین رای دادیم و به زودی از نتایج دور اول بهت زده شدیم. فکر می کردیم یک سال دیگر هم پیش دانشگاهی را باید تحت سلطه همین استبداد مسخره بگذرانیم تا اینکه معین از هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. رفسنجانی را نمی شناختیم، نسبت به آنچه مردم درباره او می گفتند، کر و کور بودیم. همین را می فهمیدیم که اگر او رئیس جمهور شود وعده های معین را هم اجرا می کند.
تا شب سوم تیر اوضاع به همین منوال بود. خواب بودم که نیمه شب مادرم بیدارم کرد.

پرسید فردا به چه کسی رای می دهی؟

گفتم فقط برای همین بیدارم کردی؟!

سوالش را تکرار کرد.

گفتم هاشمی رفسنجانی.

گفت شیرم را حلالت نمی کنم اگر به احمدی نژاد رای ندهی!

و رفت.

خواب دیده بود اما نمی گفت چه دیده.

فردا صبح برگه رای را گرفتم جلوی صورتم. تصمیم گرفتم با شیر مادرم درنیفتم.

نوشتم محمود احمدی نژاد.

بعدها فهمیدم همه بچه های سه دو ریاضی آن روز نوشته بودند: محمود احمدی نژاد.

بعدها فهمیدیم اقامه نماز بهانه بود، یک ساعت بعد از اتمام کلاس ها در مدرسه زندانی مان می کردند تا همزمان با دبیرستان دخترانه رو به رو تعطیل نشویم و احیانا کسی دختر بازی و بالعکس نکند.

بعدها دیدیم که دبیرستان شهید رجایی با قدمت 70 ساله تخریب و به پارکینگ مجلس شورای اسلامی تبدیل شد.


منبع : دولت بهار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۱۰:۱۱
مهران موزون

به نقل از نسیم، اکبر هاشمی بتازگی گفته است :

در دوره احمدی نژاد به ویژه پس از سال 88 انقلاب داشت منحرف می‌شد و به سمت اختناق می‌رفت، من موفق شدم در بدترین شرایط تا حدودی این وضع را عوض کنم و مردم با همان مردانگی که انقلاب کردند سال 92 هم پیروز شدند. در سال 94 هم بزرگان را نگذاشتند وارد میدان شوند و چند چهره رده سوم و چهارم توانستند ژنرال‌های رقیب را کنار بزنند. اکنون دیگر می‌توانم راحت بمیرم زیرا مردم تصمیماتشان را خودشان می‌گیرند و در این نزدیکی پایان عمر که راه انقلاب را مسدود کرده بودند آن را باز کردم.

هرچند هنوز صحت این نقل قول از سوی پدر مهدی هاشمی بهرمانی تایید نشده اما به دلایل زیر نمیتوان پذیرفت آقای هاشمی چنین حرفی بزند زیرا او عاقل تر از اینهاست که درباره مرگش به این راحتی سخن براند.

اولا مرگ دست خداست و جناب آقای هاشمی نمیتواند نزدیک یا دور بودن مرگش را تعیین کند.

ثانیاً :

1- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی پسرش به جرمهای زشت اقتصادی و .. در زندان اوین محبوس است؟

2- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی فائزه دخترش سوء سابقه ی زندان بر پیشانی دارد ؟

3- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی برادر همسرش (حسین مرعشی)دارای سوء سابقه زندان است؟

4- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی دست پرورده هایش یا در زندانند یا مانند کرباسچی دارای سابقه زندانند؟

5- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد درحالیکه حنایش نزد ملت رنگی ندارد؟

6- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی میداند که احتمالاً تا آخر عمر رنگ تریبون نمازجمعه را نخواهد دید؟

7- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی میداند که احتمالاً هیچ حکم دیگری را ازدست «آقا» دریافت نخواهد کرد؟

8- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی اعتبار خاطراتش به کمترین حد خود در میان ملت نزول کرده است؟

9- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی حال فعلی اش فرسنگها با حال قبلی اش تفاوت دارد؟

10- چطور هاشمی می تواند راحت بمیرد در حالیکه هنوز از احمدی نژاد حلالیت نطلبیده است؟

11- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی هنوز یکبار هم دست نوازش بر سر یتیمان شهدای 88 نکشیده است؟

12- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه خاطره خوش 9 دی 88 در خاطرش باقی است؟

13-چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه شیخ بیسواد و داماد لرستان و عروس آذربایجان در حصرند؟

14- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه خودش اقرار کرد : جریان انحرافی یادگاری من شد.

15- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه در انتخابات 94 علنا مورد حمایت BBC قرار گرفت؟

16- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی برجام مورد حمایتش پنچر شده است؟

17- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه رنگ ریاست بر خبرگان را نخواهد دید؟

18- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد وقتی شماتتها بابت نامه ی بی سلام و والسلام هنوز هم به دنبال اوست؟

19- چطور هاشمی میتواند راحت بمیرد در حالیکه شورایی شدن رهبری را به چشم نخواهد دید؟

20 -چطور آقای هاشمی راحت بمیرد وقتی قرار است مراسم حکم تنفیذ دکتر احمدی نژاد(یا همسنگر او را) در سال 1396 از کادر تلویزیون سازمان رسانه ملی شاهد باشد؟

لذا بعید است آقای هاشمی چنین سخنی گفته باشد!

انشالله که آقای هاشمی سالم و سرحال باشند و این صحنه بیاد ماندنی را تماشا نمایند.

آمین یا رب العالمین.


انتشار در راهکار نیوز +

انتشار در بتانیوز  +

انتشار در ماسال نیوز  +

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۲۲
مهران موزون

از سال 88 تاکنون بارها خواسته ام دین این قلم را به جنابعالی بپردازم.

اما هربار صرفاً به حرمت میزی که در دفتر بازرسی رهبری دودستی چسبیده اید سکوت کردم.

جناب آقای ناطق،

شما آنروز از چشم بنده افتادید که خود را نوچه ی آقای هاشمی خواندید.

آنروز که نه خبری از فتنه 88 بود و نه خبری از حال فعلی هاشمی!

من اما،

از اینکه خود را رسماً نوچه هاشمی خواندید فهمیدم که در تندبادهای ولایت ستیز، از شما آبی برای آنان که میخواهند همچنان انقلابی و آزاده!! بمانند گرم نخواهد شد.

جناب ناطق،

سیلاب نقد و انتقاد درباره نطق کور شما در سال 88 که مظهر خواص ساکت بودید همه جور گلایه و شماتتی را روانه شما ساخت و همه نوع تحلیلی را درباره دلیل سکوت جنابعالی در تندباد فتنه نانجیبان موجب شد لکن تحلیلی که اکنون خواهم گفت را رسماً از کسی نشنیده ام و در جایی نخوانده ام هرچند معتقدم همگان بر آن وقوف دارند.

شما در سال 88 سکوت کردید و حضرت آقا را تنها گذاشتید زیرا تصمیم به حفظ میزتان در بیت داشتید.

شما از یکسو نوچه آقای هاشمی بودید (و تا زمانی که این ادعا را پس نگرفته اید همچنان هستید) و از سوی دیگر حقوق بگیر دفتر رهبری.

باید هر دو را حفظ میکردید و چه راهی بهتر از سکوت!

یادتان هست پس از روی کار آمدن دولت بنفش درباره 9 دی چه گفتید؟

(( حضور مردم در راهپیمایی ها مانند 22 بهمن، روز قدس و نهم دی ماه به این معنا نیست که هیچ مشکلی در کشور نیست و آنها نسبت به مسوولان انتقاد ندارند.))

زیرکانه نوک پیکان 9 دی را که به سمت فتنه گران نانجیب داخلی بود صرفا به سمت خارج منحرف کردید و جنس 9 دی را همجنس با 22 بهمن و روز قدس قلمداد کردید.

صدالبته که پشتِ پشت فتنه 88 اسراییل و امریکا قرار داشتند اما نطق دیرهنگام شما درباره 9 دی همسوی با پیام واقعی 9 دی نبود.

دقت کنید که ولی نعمت شما(روحی له لفدا) چه میفرماید :

(( انگیزه های خباثت آلود می خواهند مقاطع اثرگذار و مهم انقلاب را تحریف کنند یا از یادها ببرند.))

جناب آقای ناطق نوری،

سخن درباره عدم انطباق مواضع و گفتار شما با مواضع و بیانات ولی امرمسلمین بسیار است.

اما،

آنچه که موجب شد تا چوب خط شما نزد این قلم به پایان رسد افاضاتی است که به تازگی درباره علی فریمانی (بخوانید مطهری) فرموده اید.

(( شهید مطهری فقط برایش تأثیرگذاری مهم بود و تهمت و توهین مهم نبود و بسیار آزاده بود. پسر ایشان علی مطهری نماینده تهران و سایر آقازاده‌هایشان نیز چنین خصوصیات اخلاقی دارند. به خصوص علی مطهری که با اخلاص، آزاده و همچون پدرش بی‌اعتنا به دنیاست؛ نماینده‌ای آزاد، متدین و بی‌حاشیه. مطهری زنده است و نمی‌میرد.))

یکبار مرور می کنیم که شما این پسر را واجد چه صفاتی خواندید :

با اخلاص/آزاده/بی اعتنا به مال دنیا/نماینده ای آزاد/متدین/ بی حاشیه


جناب رئیس دفتر بازرسی رهبری

لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید :

1- اینکه علی فریمانی قانون را با رانت پسر شهید مطهری بودن از پاشنه ی خود درآورد و استثنائا قانون کپی رایت نشر کتاب را (برای کتب مرحوم پدرش) به تصویب اختصاصی در مجلس برساند تا هیچ ناشری در این مملکت نتواند به نشر آثار استاد شهید اقدام کند از آزادگی است از اخلاص است یا بی اعتنایی به مال دنیا؟

2- اینکه علی فریمانی در صحن علنی مجلس به دیگر نمایندگان ملت دشنام ... بدهد از متدین بودن اوست یا اخلاصش؟

3- اینکه علی فریمانی پشت تریبون مجلس از تکنیک کف گرگی برای پیشبرد زبانش استفاده کند کدام شباهت را به شهید مطهری دارد؟ کدام تدین به چنین رفتاری حکم میکند؟

4- اینکه علی فریمانی برای ورود به مجلس و گرفتن رای مردم راهنمای راست بزند و به محض ورود به مجلس به چپ بپیچد در کجای اخلاص و تدین و مردانگی و آزادگی میگنجد؟

5- اینکه علی فریمانی عملا عمله ی سران فتنه شده و برای رفع حصر آنان از هیچ تقلایی فروگذار نمیکند چه ربطی به بی حاشیه بودن دارد؟

6- جناب رئیس دفتر بازرسی رهبر ، اینکه علی فریمانی بیاید و درعلن بگوید که رفتم پیش رهبری و درباره رفع حصر چنین و چنان گفتم و رهبری هم حرف و نظرم را اینگونه رد کردند و من باز هم روی نظرم بر رفع حصر و ظالمانه بودن..... هستم.

از اخلاص اوست؟ از تدین اوست؟ از آزادگی اوست؟

7- اینکه علی فریمانی هم اکنون شورای نگهبان را بابت "مینو" به چالش میکشد و به حواشی این موضوع مشکوک دامن میزند از تدین اوست؟ از خلوص و آزاد بودن اوست؟

جناب ناطق نوری،

اگر جیم کری را نمی شناسید به یکی از 8 فرزندتان بفرمایید تا شخصیت و نوع بازی این هنرپیشه مشهور هالیوود را به شما معرفی کنند.

جیم کری تمام بدنش را برای بازی در فیلمهایش به کار میگیرد.

شاید اگر فیلم "ماسک" او را بینید بهتر بدانید چه میگویم.

در یک کلام میتوان گفت : جیم کری بیشترین تحرک و خودنمایی اعضا و جوارج بدن را در میان تمام بازیگران هالیوود دارد.

سالها پیش در حال تماشای یکی از فیلمهایش از صداوسیما بودیم که بخث برسر قدرت بازیگری جیم کری شد.

پسرکی 8 ساله در میان جمع بود و دلش میخواست اظهارنظری کرده باشد، ناگهان گفت :

من عاشق بازی زیرپوستی جیم کری هستم.

جناب ناطق،

بی حاشیه خواندن علی فریمانی از سوی شما چیزی شبیه اظهار نظر آن پسرک معصوم بود که جیم کری را هنرپیشه ای با بازی زیرپوستی خواند.

آنروز یک ربع تمام همه ی جمع روده شدند.

اما امروز من به شما نمی خندم.

بلکه بی حاشیه خواندن پرحاشیه ترین نماینده مجلس نهم را تاسف بار میدانم و برای این آقا پسر فریمانی متاسفم که متوجه نیست چگونه توسط امثال جنابعالی به بازی گرفته میشود.

آری جناب ناطق،

بی حاشیه خواندن علی فریمانی دقیقا معادل زیرپوستی خواندن بازی جیم کری است.

اما بعد..

پاسخ دهید که :

چرا و به چه علت علی فریمانی را که به علنی ترین شکل ممکن درباره رهبری و ارکانی همچون شورای نگهبان آن مواضع را اتخاذ میکند آزاده و متدین و مخلص میخوانید اما هنوز از سمت خود استعفا نداده اید؟

اینکه شما خود را نوچه هاشمی بخوانید به خودتان مربوط است.

اینکه ولایت شکنان را ازاده و مخلص و متدین بخوانید به آخرت تان برمیگردد.

اینکه امثال علی فریمانی را در مسیر ناصوابشان تحریک و تحریض کنید به شب اول قبر شما ربط دارد.

اما چرا دست از سر بیت و دفتر حضرت آقا برنمیدارید؟

برادر من،

یا زنگی زنگ یا رومی روم!

سعدی فرمود : دو چیز طیره عقل است. دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی!

این همان نصیحتی است که شما خلافش را در 7 سال اخیر مرتکب شده اید.

نگارنده شک ندارد که اگر خبرنگاری از شما سوالات زیر را بکند پاسخ شما نیز همین نوشته های زیر خواهد بود :

خبرنگار : جناب اقای ناطق، آیا شما قیام در برابر شورای نگهبان و زیر سوال بردن وظایف قانونی اش را شرعی و قانونی میدانید؟

ناطق نوری : حتما خیر!!

خبرنگار : جناب اقای ناطق، آیا شما برای انجام وظایف نمایندگی حاضرید به دیگر نمایندگان فحش داده و به آنان کف گرگی بزنید؟

ناطق نوری : استغفرالله

خبرنگار : جناب اقای ناطق، آیا شما حاضرید پس از انکه نزد حضرت اقا از رفع حصر سران حرف زدید و ایشان قاطعانه شما را به عدم پیگیری این موضوع سفارش کردند بیایید و در رسانه ها پیروزمندانه از این گفت و گو حرف زده و مجددا بر ظالمانه بودن حصر سران فتنه حرف بزنید؟

ناطق نوری : حاشا و کلا!

خبرنگار : پس چرا کسی را که تمام اینها را مرتکب شده ازاده و متدین و بی حاشیه و مخلص خطاب میکنید؟


میپرسید چه دلیلی دارد که پاسخهای اینچنین به این سوالات خواهید داد؟

بخوانید :

کتاب خاطرات خودتان :

در انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی، آقای «سید محمدعلی زابلی» از سیستان را شورای نگهبان ردصلاحیت کرده بود. ایشان روحانی بود و خیلی هم قیافه‌ی علمایی داشت.

برخی از سیستانی‌ها هم شورش کرده و دفتر امام جمعه را آتش زدند و سپس به طرف استاندارای حرکت کرده بودند که آنجا را تصرف کنند.

آقای سید «احمد نصری» که استاندار آنجا بود، تلفن زد و گفت: «حاج آقا، دارند به طرف استانداری می آیند ما چه کار کنیم؟»

گفتم: «کوتاه نیایید، برخورد کنید.»

جمعه ظهر بود به آقای آخوندی که برای تشکیل شورای تأمین ویژه به ارومیه رفته بود، گفتم مستقیماً از همان جا به زاهدان برود. اتفاقاً در آن جمعه آقای شمخانی هم حضور داشتند، لذا این دو نفر به اتفاق، به زاهدان پرواز کردند و جمعه بعد از ظهر کنترل اوضاع را در اختیار گرفتند و آقای فلاحیان نیز روز بعد به آنها پیوست سپس آقای فلاحیان و آخوندی و شمخانی را با نیرو و امکانات و اختیارات به آنجا فرستادم.

فردا آقای زابلی را قانع کردند که به استانداری برود.

آقای آخوندی زنگ زد و گفت «آقای زابلی اینجاست، چه کار کنیم؟»

گفتم: «به ایشان احترام بگذارید، اما عمامه‌ی ایشان را بردارید و چشمهایش را ببندید و او را به زندان بیندازید.»

آقای آخوندی گفت: «این کارهزینه‌ی بالایی دارد.» گفتم: «همین که دستور می‌دهم عمل کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۴۶
مهران موزون

باسمه تعالی
۱- ضمن احترام به جنابعالی به عنوان جوانی اهل علم و فضل از خانواده محترم مصطفوی خمینی و همه طرفداران جنابعالی اولاً از اینکه اذعان به تکلیف مداری و دغدغه مندی  برای آینده انقلاب اسلامی نمودید و شورای نگهبان را تنها مرجع تشخیص صلاحیت برای ورود به انتخابات دانستید بسیار خرسندیم و از شما قدردانی می‌نماییم.

۲- در خصوص هویت و حقیقت انقلاب اسلامی و شاخص ها و اصول اساسی این گفتمان مطالب جدی و اصولی با جنابعالی و پشتیبان و حامی سیاسی شما حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی که به شما لقب علامه در حوزه علمیه پر سابقه عالم تشیع دادند، داریم و البته آن را به مشروح به بعد از انتخابات موکول و اجمالا عرض می‌کنیم قطعا هرگونه استناد و انتساب به منظومه گفتمانی انقلاب اسلامی مکتب خمینی عزیز (ره) را باید در چهارچوب مبانی تبیین شده توسط امام خامنه ای، این خلف صالح امام راحل جست و همانگونه که پدر فقید و ولایت مدار و مجاهدتان تاکید داشتند و معتقد بودند انحراف از اطاعت ایشان مدعیان میراث داری خمینی کبیر را به دامان اسلام آمریکایی و آمریکا خواهد لغزاند.

۳- قضاوت اینکه اظهار داشتید به هیچ صورت از دعوت شورای نگهبان برای شرکت در آزمون خبرگان باخبر نشده و پیامی دریافت نکرده اید را به عهده اظهارات مسئولین شورای نگهبان می‌گذاریم اما اگر خاطرتان باشد نه تنها خود جنابعالی و علاقه مندان به شما بلکه  رسانه های عمومی و روزنامه های کثیر الانتشار هم بیانیه رسمی شورای نگهبان را درباره لزوم شرکت تمامی کاندیداهای جدید این انتخابات صریحاً اشاره کردند و در همین روزها؛ در روزنامه های زنجیره ای حامی شما که بحث بر سر این بود که خمینی جوان امتحان بدهد یا ندهد... و البته مستحضرید که در فرایند آزمون‌ها نباید متولی سنجش التماس کند که ممتحن در جلسه امتحان شرکت کند!

۴- آقای مصطفوی! فرموده اید برخی مراجع عظام اجتهاد شما را تایید کرده اند و اعضاء فعلی شورای نگهبان شاگرد این بزرگان هستند و چطور نتوانسته اند به این تشخیص برسند! اگر از تکذیبیه برخی اجازه اجتهاد های مورد ادعای حامیان شما که رسانه ای شد و همچنین اگر استدلال ریاست محترم مجلس خبرگان و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که از قضا از اعضاء شورای نگهبان هم هستند بگذریم؛ توجه شما را با مصوبه و رویه قانونی این دوره شورای نگهبان جلب میکنیم که همه داوطلبان را الزام به آزمون نموده و رسما اعلام شد.
نوه محترم امام راحل! حتما شما ادعا ندارید که شورای نگهبان به قصد از شما دعوت به امتحان نکرده و یا شما خبر نداشتید که حتما باید از فیلتر آزمون عبور کنید و حتما توقع ندارید که اعضاء شورا بین مراجع تقلید تفاوت قائل شوند و _هر فردی تاییدیه ای  با متن و محتوا و روش خاصی از یکی از مراجع معظم آورد_ فهم و تشخیص خود را کنار بگذارند و روش قانونمند آزمون را که برای همه حق و شرایط سنجش مساوی ایجاد میکنند را کنار بگذارد.
امیدواریم جنابعالی مانند برخی آقازاده های مشهور توقع نداشته باشید که برای جنابعالی که به قول خودتان شناخته شده اید شرایط ویژه قائل شوند البته از نظر مردم مساله این است که شما حاضر نشده اید امتحان بدهید که اجتهاد جنابعالی احراز بشود و یا نشود؛ لذا موضوع را نباید جوری در بیانیه و سخنان جدیدتان قلمداد کنید که بین فقهای محترم شورای نگهبان و برخی مراجع معظم تقلید که برخی از این فقها شاگرد بعضی از آن مراجع تقلید هستند، اختلاف وجود دارد.


۵- نکته مهم دیگر که خواستیم در این سطور به شما برادر محترم تذکر دهیم استفاده غلیط از واژه پر معنا و با اعتبار "مردم"در پشتیبانی از شما و درخواست عمومی از حضورتان برای اعتراض و انتقاد از شورای نگهبان است؛ خصوصا آنجایی که اطلاق عمومی را پیشوند درخواست مردم نموده اید؛ که در این بین احتمالا جمع کثیری از بچه های مسجدی و فعالین کانون های فرهنگی و جوانان هیاتی و توده اهالی محله پایین شهر و مردم کوچه و بازار جزء آن مردم مورد نظر شما نیستند.

۶- جناب آقای مصطفوی! سوگمندانه از شما "استاد جوان" و با انگیزه و دغدغه مند انقلاب خواستاریم گول تعابیر "علامه" و "خمینی جوان" و "آیت الله" برخی سیاسیون کهنه کار و روزنامه های زنجیره ای را نخورید. این ها سیاسیون رفوزه فتنه و کودتای ناموفق ۸۸ که برای لبخند آمریکا غش میکنند و روزنامه هایی که نه تنها بوی مکتب خمینی آن پیر جماران را نمیدهند بلکه امروزه هنرمندانه دشمنان قسم خورده مکتب امام را بزک میکنند، هستند.

۷_ نکته تعجب برانگیز دیگری که _در این مورد و البته موارد مشابه از دید عموم مردم متدین و انقلابی دور میماند- شیفتگی و توجه خاص رسانه های ضد انقلاب و معاند است در پوشش دادن به این سخنان و با کمال تاسف هماهنگی و تشابه برخی خروجی های پست های رسانه ای متعلق به جنابعالی و یکی از سران فتنه که نسبت فامیلی هم با شما دارد در پوشش همین بیانیه سیاسی شما که توصیه میکنیم کمی در معنای این هم پوشانی و انعکاس رسانه ای تامل نمایید.

۸_ در پایان از اینکه همانند معترضان انتخابات ۸۸ در بیانیه‌های فتنه انگیزشان ناامیدانه برای عملکرد آینده شورای نگهبان پیشگویی کرده اید بسیار متاسفیم و امیدواریم هشدار صریح خمینی ثانی و میراث دار حقیقی امام راحل(ره) رهبر حکیم انقلاب و ولی امر مسلمین را درباره خطر نفوذ و خطر تحریف مکتب امام جدی بگیرید و کمی در حوادث روزگار و عبرت‌های آن تامل نموده و از ولایت فاصله نگیرید.

سوگمندانه از شما یادگار جوان خانواده خمینی میخواهیم که به خیل جوانان خمینی بپیوندید و برای دیدن نسل انقلاب، به زائران جوانان دیروز خمینی در قتلگاه شلمچه و طلائیه بزنید و یا به دنبال حقیقت مکتب انقلاب به جمع شباب الامام الخمینی در موکب ها و جاده های عراق، در نیجریه، میان مدافعین حرم در سوریه و حزب اللهی‌های لبنان و انقلابیون یمن بپیوندید.
ایام مستدام و عاقبت به خیر شوید؛ ان شاء الله
جمعی از فعالان فرهنگی و تشکل‌های مردمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در مشهد الرضاء(علیه السلام)


منبع : رجانیوز

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۱۲
مهران موزون

مواد لازم خوراک آش رسانه ای(مخصوص محو شیرینی پیروزی آیت الله یزدی در انتخابات ریاست خبرگان)

1) یک دستگاه سمند تاکسی زرد

2) یک صندوق گوجه قرمز و نرم( آماده پاشیدن و ویتامینه کردن پوست صورت)

3) یک آقازاده ی نُنر ، کُپُل و خودشیفته(ترجیحا با دنده ی پهن)

4) یک شهر (ترجیحا با ابعاد و جایگاه شیراز)

5) چند دستگاه موتور سیکلت و موتور سوار نمایشی

6) یک روز آفتابی و روشن

7) یک بلیط رفت و برگشت به شیراز

8) چند سایت و روزنامه آماده

9) چند نماینده و دهانهای آماده شیون

10) یک مسئول دانشگاهی برای ارسال کارت دعوت

11) یک کلانتری بیخبر از همه جا (که بدون هماهنگی انتخاب شده باشد)

12) یک دستگاه موبایل (برای زنگ زدن آقازاده ی کُپُل به این و آن)

13) نمک چهره آقازاده(به اندازه لازم)

14) فلفل رسانه های همسو ( به اندازه ای که مردم شیرینی پیروزی آیت الله یزدی در انتخابات ریاست خبرگان را فراموش کنند)

دستور درست کردن آش

ابتدا

دو یا سه هفته قبل از انتخابات ریاست خبرگان به احتمال اینکه خبرگان محترم رهبری، رأی بجا و مناسبی! بدهند، اقدام به دریافت یک دعوت نامه از سوی یک دانشگاه شهر تهیه شده میکنید تا آشی که خواهید پخت مقدماتش مسبوق به سابقه جلوه داده شود.

سپس به تذکرات و نامه های رسمی مسئولین تأمین امنیت شهرستان مقصد بی توجهی کنید تا تهیه آشتان با وقفه مواجه نشود.

ادامه آشپزی را خودتان دنبال کنید...خیلی ساده است.

نکته :

برای محکم کاری (در خصوص محو شیرینی پیروزی آیت الله یزدی) میتوان یک دِسِر رسانه ای مکمل این آش هم جداگانه درست کرد که کاملا رسانه های داخل و خارج را سرگرم کنید تا مردم به کلی یادشان برود که چه اتفاق پر برکتی! در مجلس خبرگان افتاده است.

مواد لازم برای دسر مکمل آش.

1) یک دستیار ویژه رئیس جمهور

2) یک سالن و همایش پر از جمعیت

3) چند عدد سایت و رسانه ی آماده به انعکاس داخلی

4) چند روزنامه و رسانه ی پان عربیسم در منطقه

5) تعدادی سیاستمدار معاند در کشورهای عربی(ترجیحا عراق)

5) چند جمله تفرقه افکنانه و ساختار شکنانه منطقه ای

دستور پخت : شک ندارم خودتان بلدید

فقط مراقب باشید که دسر فوق الذکر، دقیقاً پس از پخت آش قبلی آماده شود که سفره اذهان عمومی تا یکی دو هفته بعد از حماسه انتخابات ریاست خبرگان پر باشد.

نوش جان



۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۳۶
مهران موزون

حضرت آیت الله یزدی (دامت تاییداته) بر کرسی ریاست مجلس خبرگان رهبری تکیه زد

بیشتر بخوانید +

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۵۷
مهران موزون