شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه» ثبت شده است

جریان تخریبی علیه صداوسیما از زمان انتصاب محمد سرافراز رئیس جدید سازمان وارد دور جدیدی شده است. به‌رغم اعتماد رهبری نسبت به سرافراز و تأیید عملکرد وی توسط رهبر انقلاب، چند طیف مشخص به طور همزمان شروع به تخریب رسانه ملی و از هر بهانه‌ای برای ضربه زدن به صداوسیما استفاده کردند.
 
سرافراز و شایعه‌های هر روزه
تقریباً هفته‌ای نیست که شایعه‌ای علیه صداو سیما در فضاهای رسمی و غیررسمی رسانه‌ای منتشر نشود، برای نمونه در حالی که سرافراز در مراسم HD شدن شبکه مستند حضور داشت، با فاصله چند روز شایعه حضور نداشتن 10 روزه سرافراز و استعفای وی منتشر شد؛ شایعه‌ای که حتی سازندگان آن زحمت دنبال کردن اخبار را به خود نداده بودند تا تصویر رئیس سازمان را در رونمایی از تصویر HD شبکه مستند مشاهده کنند. این شایعه تکذیب شد، مانند شایعه‌هایی چون برکناری سرافراز و انتخاب حدادعادل به عنوان رئیس صداوسیما، اختلاف میان معاون سیما و رئیس سازمان، ادغام شبکه نسیم در شبکه مستند، خبر تغییر برخی مدیران شبکه و انواع دروغ‌های دیگر. با این حال مشخص نیست کدام یک از این شایعه‌ها روزی به حقیقت بپیوندد.
 
دشمنان داخلی و خارجی صداوسیما
همه شبکه‌های ماهواره را می‌توان دشمنان بالفعل صداوسیما دانست. دولت‌های عربی نیز بدشان نمی‌آید سنگ جلوی پای صداوسیما و شبکه‌های برون‌مرزی‌اش بیندازند؛ از طرف دیگر سایت‌های خبری ضد انقلاب نیز دروغ‌های زیادی درباره صداوسیما منتشر می‌کنند، اما در کنار اینها دشمنان داخلی نیز در کمین سازمان هستند. این دشمنان در چند دسته مشخص طبقه‌بندی می‌شوند، ابتدا اخراجی‌ها و نیروهای تعدیل شده سازمان که بعد از جریان چابک‌سازی و بالابردن بهره‌وری سازمانی، از صداوسیما خارج شده و با اطلاعاتی که از درون سازمان دارند جریانی را علیه صداوسیما راه انداخته‌اند. این نوع فعالیت‌ها اکثراً در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شوند. راه‌اندازی کانال «شبکه صفر» در تلگرام نمونه‌ای از فعالیت‌های این طیف بود. طیف دوم جریان منتسب به حامیان دولت یازدهم است. رسانه‌های وابسته به این طیف جریان تخریب صداوسیما را هدایت و دنبال می‌کنند.
 
بودجه، مزایده و شکست
داستان بلند بودجه سال 95 صداوسیما و به شکست کشاندن مزایده آگهی‌های رادیو و تلویزیونی تنها بخشی از جریان تخریب است. برای بینندگان تلویزیون سرنوشت مزایده‌ آگهی‌های رادیو و تلویزیونی مهم بود، آنها به عنوان مخاطبان این رسانه حق داشتند از محتوایی که صداوسیما در اختیار آنها قرار می‌دهد، مطلع باشند. چند هفته بعد از شکست مزایده، یک پایگاه خبری در مطلبی با عنوان«گاف 1600 میلیاردی در صداوسیما»، ادعاهایی را علیه روند برگزاری این مزایده مطرح و تلاش کرده تا آن را از اساس بی ارزش و فاقد وجاهت قانونی عنوان کند. «جوان» در پیگیری موضوع برگزاری مزایده صداوسیما که در نوع خود بزرگ‌ترین مزایده آگهی‌های رسانه‌ای در منطقه به شمار می‌رود و حتی در جهان نیز نمونه کم‌نظیری محسوب می‌شود، سراغ منبعی آگاه رفته که به طور کامل در جریان برگزاری این مزایده بوده است. نام این منبع آگاه در نزد «جوان» محفوظ است.
 
آنچه درباره مزایده صداوسیما نمی‌دانید
برگزاری و شکست مزایده صداوسیما ابهاماتی را به وجود آورد؛ ابهاماتی که در مطلب «گاف 1600 میلیاردی در صداوسیما» نیز به آن اشاره شده، در این زمینه منبع مطلع در ارتباط با «جوان» می‌گوید: سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بر مبنای محاسبات کارشناسانه، حدود 3‌هزار  میلیارد تومان بودجه نیاز دارد تا فعالیت‌های خود را بر اساس مأموریت‌‌های پیش‌بینی شده در ابعاد داخلی و بین‌المللی به انجام رساند. این سازمان در سال 94 با مشکلات مالی زیادی مواجه شده بود و با توجه به اینکه کمک دولت به این سازمان هزار میلیارد تومان بوده است، رسانه ملی باید مابقی نیاز خود را از طریق آگهی‌های بازرگانی برطرف کند. بنا به گفته سرافراز، کمک دولت حتی کفاف حقوق کارکنان آن را نمی‌دهد، چه رسد به اینکه مأموریت‌هایش را به انجام رساند. در واقع دولت رسانه را مکلف کرده است از طریق آگهی‌ها بیش از نیمی از نیاز مالی‌اش را تأمین کند. وی با اشاره به برگزاری مزایده آگهی‌ها در اواخر سال گذشته می‌گوید: در واقع تمامی امور کارشناسی بسته مزایده زیر نظر شورای اقتصاد سازمان صدا و سیما و براساس همفکری با تمامی مدیران ذی‌ربط موضوع پیام‌های بازرگانی توسط بدنه کارشناسی رسانه ملی تدوین و نهایتاً توسط اداره کل کالای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران عرضه شد. این فرد مطلع درباره ادعای مخالفت نهاد‌های نظارتی با برگزاری مزایده صداوسیما تصریح می‌کند: «کدام نهاد نظارتی با این موضوع مخالفت کرده که به‌رغم این مخالفت، باز هم این مزایده برگزار شده است و اصلاً دلیل این مخالفت چه بوده است؟ ضمن آنکه هیچ نهاد نظارتی نمی‌تواند با اقدام قانونی برگزاری مزایده مخالفت کند. مشخص است که وقتی ادعایی فاقد پایه و اساس باشد، مدّعیان آن نیز پاسخی برای این سؤالات نخواهند داشت.» 
 
ضمانتنامه بی‌اعتبار
یکی از مواردی که در به شکست انجامیدن مزایده روی آن تأکید شده، بحث بی‌اعتبار بودن ضمانتنامه 100 میلیارد تومانی است. منبع مطلع به «جوان» می‌گوید: صدور هر ضمانتنامه بانکی مراحل پیچیده‌ای دارد و پس از صدور در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، ثبت شده و در غیر این صورت هیچ ضمانتنامه‌ای قابلیت صدور را نخواهد داشت. وی با اشاره به ادعای پایگاه خبری درباره بی‌اعتبار بودن این ضمانتنامه تأکید می‌کند: معلوم نیست این پایگاه خبری بر چه اساسی آن را مطرح می‌کند؟ زیرا برای قبول صحّت آن باید بپذیریم که بانک‌های کشور می‌توانند ضمانتنامه‌هایی بی‌ارزش و بدون قابلیت اجرایی صادر و ارائه کنند!
 در این صورت باید از آن پایگاه خبری خواست تا با اثبات این موضوع، سازمان‌ها و مردم را از بی‌اعتباری این گونه بانک‌ها و ضمانتنامه‌ها مطّلع و آگاه کند، وی همچنین ارتباط میان برکناری مدیر مسئول سروش و مزایده را رد می‌کند و توضیح می‌دهد که نماینده صداوسیما در مزایده مدیر عامل شرکت صوتی و تصویری سروش بوده، نه مدیر مؤسسه انتشاراتی سروش که این هم گاف کسانی است که بدون اطلاع قصد تخریب مزایده را داشته‌اند.
 
تخریب‌چی‌ها چه می‌خواهند؟!
ایجاد شایعه‌های مختلف برای صداوسیما چه سودی دارد؟ آیا این شایعه‌ها باعث خواهد شد تا اخراجی‌های سازمان دوباره مشغول به کار شوند یا اینکه صداوسیما فضای تبلیغاتی بیشتری را برای دولت و حامیانش در نظر بگیرد؟ صداوسیما کشتی رسانه‌ای است که همه اجزای نظام به نحوی بر آن سوار هستند و سوراخ کردن این کشتی منجر به ضرر کلیت نظام خواهد شد. هرچه صداوسیما ضعیف‌تر باشد به معنای آن خواهد بود که میدان عمل شبکه‌های ماهواره‌ای بازتر و تأثیرگذاری‌شان بیشتر می‌شود، اما صداوسیما در قبال این رفتار‌ها چه می‌کند؟ کانال‌های تلگرامی که هر روز اخبار دروغینی علیه رسانه ملی منتشر می‌کنند بعد از رو شدن دروغ‌هایشان بی‌اعتبار می‌شوند، اما باز هم کانال‌ساز‌ها خسته نمی‌شوند و دروغ‌هایشان را در کانال‌های جدید منتشر می‌کنند. به جرئت می‌توان گفت روابط‌عمومی صدا و سیما در یک سال گذشته یکی از پرکارترین روابط‌عمومی‌های کشور بوده که حضور فعالی در عرصه رسانه‌های نوین داشته و توانسته   بسیاری از حاشیه‌ها و تخریب‌ها علیه صدا و سیما را پاسخ بدهد. با این وجود به نظر می‌رسد صداوسیما باید فعالیتش را در شبکه‌های مجازی تقویت کند، فعالیتی که در آن با ارتباط فعال و نه منفعل جلوی شایعه‌سازی گرفته شود. در بعد برنامه‌سازی هم نوروز امسال نشان داد که می‌توان راه‌های جدیدی برای جذب مخاطب پیدا کرد. صداوسیمایی که مخاطبان خود را حفظ کند، آنقدر قوی خواهد بود که شایعه‌ها خللی در انجام وظایف آن ایجاد نکند.
منبع : روزنامه جوان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۲۰
مهران موزون

بسمه تعالی

ریاست محترم سازمان حفاظت از محیط زیست ایران

سرکار خانم دکتر ابتکار

باسلام

احتراماً اگر دنبال کسی میگردید که نسل گنجشکهای مملکت را از اینکه هست بیشتر کند و هیچ توجهی هم به آفات و خسارات این پرنده به محصولات کشاورزی ( گندم، جو و غلات..) نداشته باشد و ازدیاد نسل این پرنده را حتی به قیمت تضییع آبروی شهروندان کشور، در دستور کار خود قرار دهد، هرچه سریعتر و پیش از آنکه آقای شهاب مرادی(رئیس محترم سابق و برکار شده ی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران) به منصب دیگری گمارده شود، ایشان را تام الاختیار به سمت « رئیس کل گنجشکهای ایران» منصوب فرمایید.

 

با احترام :

یکی از مردمی که حقوق شخصی اش

توسط این انسان شریف، فدای گنجشکها شده است.


پی نوشت : مدارک و شواهد لازم برای پیشنهاد فوق به پیوست موجود میباشد : کلیک فرمایید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۱۵
مهران موزون

سایت رصد مطلبی در خصوص عملکرد ضرغامی نگاشته است که از تیتر تا ذیل مطلب حاوی اهانت و عقده گشایی نسبت به ریاست قبلی سازمان صداوسیماست.

در اینکه هر مدیری نقاط ضعفی دارد شکی نیست اما نجابت و صداقت در قلم، الفبای مطلب نویسی خبری و رسانه ای است.

ابتدا مطلب را بخوانید +

شنود برای چنین نوشتاری آنقدر ارزش قائل نیست که خط به خط آن را پاسخ بدهد اما :

1) مسلماً توهینی که در ایهام تیتر نهفته است گناه اُخروی برای نویسنده و سایت رصد در بردارد(اگر گیر قانونی نداشته باشد) چه اینکه حیا و عفت قلم یکی از شاخصه های نجیبانه نویسی است، خصوصا اگر واژه ای بدمعنا به کسی یا چیزی نسبت داده شود که واجد آن نباشد، وگرنه عمه ی سادات در مجلس یزید، کلماتی نثار آن ملعون کرد که در قالب سخنوری عادی جامعه ممکن است خارج از ادب تلقی گردد لکن سبّ کسی چون یزید نه تنها بی ادبی نیست بلکه عین صواب هم هست.
2) نویسنده در نقد( بخوانید کوبیدن) ضرغامی آنچنان یکسویه به محکمه قضاوت رفته که مشخص است اصلاً کلاهی برسر ندارد که بخواهد آن را قاضی کند. حال چه کسی کلاه ایشان را برای نوشتن این مطلب عالمانه!!  از پیش برداشته،خدا میداند.
آنچه مسلم است هیچ گودی بیش از گود صداوسیما، فریاد لنگش کن!..لنگش کن! را در اطراف خویش ندارد.

به عنوان مثال، یک سایت خبری که برای تأیید چند کامنت ساده، ابتدا به اقتضائات جناحی و سلیقه ای سردبیرش توجه دارد قلم دست گرفته و رسانه ملی را که باید مراقب روحیات، اخلاقیات و سنن و اداب 80 میلیون آدم باشد زیر سوال برده و «میلی» نام می نهد.

ضرغامی علیرغم تمام هجمه های ناجوانمردانه و کارشکنی های بودجه ای که در حقش میشد تا توانست به معنای واقعی مدیریت مهندسانه کرد و توسعه داد و الحق که جامعه مهندسان کشور این ادعا را درک میکنند که فقط یک نگاه مهندسانه میتواند موجب توسعه زیرساخت کشور شود همانگونه که گپ و گفتگوی تمدنهای خاتمی به اندازه ی یکصدم دکترای مهندسانه ی احمدی نژاد موجب توسعه زیرساختهای کشور نشد.
کاهش قریب به 10 درصدی بیینندگان ماهواره (پس از راه اندازی شبکه دیجیتال) تنها یکی از آثار توسعه مهندسی محور ضرغامی است.
واضح است که محمدسرافراز باید میراث توسعه داده شده ضرغامی را انتظام، قوام و دوام بخشد.
اما در رد ادعای بیننده نداشتن صداوسیما از سوی نویسنده ی این مقاله، باید گفت : همین بس، که هنوز هم کوچکترین فریم و سکانس این سازمان موجب حساسیت ملی، قومی و  جهانی است.

هنوز هم سیل توهینهایی که تیم فتنه و ارباب خارج از قفسشان پس از 5 سال نثار ضرغامی میکنند(بابت ندادن آنتن برای جبران دو سوال ناقابل احمدی نژاد در مناظره با موسوی) تمامی ندارد و اینهمه رسانه ی مجازی و غیر مجازی داخلی و خارجی نتوانسته آتش دلشان را فروبنشاند و همچنان دنبال گرفتن آنتن همین سازمانِ به زعم شما «بی عزت» هستند.

اگر نبود همین presstv هیچوقت فساد و جنجال جنبش وال استریت نیویورک به عنوان یکی از پاشنه های آشیل اقتصاد امریکا جهانی نمیشد.
کاش کمی سواد رسانه ای به هنگام نوشتن در خصوص کارنامه تنها رسانه ی مظلوم و ملی ایرانیان چاشنی شود تا بهتر بتوان به قضاوت نشست.
جوانگرایی مدیریت در سازمان صداوسیما اکنون برای ضرغامی یک نقصان محسوب میشود؟
تابه حال که مرحوم کردان مدیری مسئله دار،بیسواد و نقطه ضعف برای احمدی نژاد بود اما اکنون به عنوان یک امتیاز لاریجانی محسوب میشود؟
یاللعجب!!

نگارنده شک ندارد که نویسنده ی باسوات!! سایت رصد، کمترین اطلاعی از کیفیت مدیریت مرحوم کردان در سازمان صداوسیما ندارد.

اما بعد..

آنجا که مینویسد :

((پیچیدگی و حساسیت ریاست بر صداوسیما از آنروست که این نهاد در خط مقدم مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان نظام اسلامی قرار دارد و در مقابله با این هجمه وسیع  باید اقتضائات شرعی، اخلاقی و سیاسی و فرهنگی را هم رعایت کنند. برنامه های سیما باید جذاب باشد ولی به درستی اجازه ندارد از جذابیت های مرسوم رسانه های غربی استفاده کند.))

در پاراگراف بعدی بلافاصله دچار پارادوکس کلام شده و مینویسد :

((بخش بزرگی از مردم ایران شعارهای این رسانه فراگیر را مبنی بر ملی بودن و فرا جناحی عمل کردن نپذیرفته اند و از همین رو تصمیم گرفتند که آنتن گیرنده های خود را به سمت فرستنده هایی بچرخانند که نه دغدغه مردم ایران را دارند ونه منافع ملی ما برایشان اهمیتی داشته است.))

براستی، صداوسیمای پاراگراف دوم چگونه میتواند پرچمدار و پیش قراول خط مقدم مقابله با تهاجم فرهنگی باشد؟

بالاخره صداوسیما در خط مقدم مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن قرار دارد یا ته صف جذابیت بصری مردم ایران ایستاده و آنتنی به سمتش نمیچرخد؟

اصولا زنده بودن و اظهار وجود یک رسانه دیداری و شنیداری (خصوصا اگر در صف اول مقابله به لشکر تهاجمی دشمن تلقی گردد) به داشتن بیننده و مخاطب بالاست.

تأیید این ادعا آنجاست که نظام سلطه دائما به دنبال قطع کانالهای ماهواره ای صداوسیمای ایران است. همان صداوسیمای بی عزت و بی اثری که مخاطب ندارد!!!

وانگهی ، قلمی که خود اذعان دارد که دست صداوسیما برای حفظ اقتضائات شرعی، اخلاقی و سیاسی و فرهنگی این مردم به اندازه کافی باز نیست چگونه در جمله ی بعدی خویش از عدم استفاده جذابیت های بصری رسانه های غربی شاکیست؟

سوال : اگر از جذابیت های رسانه های غربی مانند سکس، اباحه گری و لیبرالیسم فرهنگی، ولنگاری اخلاقی و در یک کلام آنچه را که دین این مردم تأیید نمیکند حذف کنیم خداوکیلی چقدر فاصله میان کورس رسانه ای ریاست صداوسیما و ریاست رسانه های غربی باقی می ماند؟

بله، این یک حقیقت است که برخی جذابیت های بصری تکنولوژیکی در مقایسه با شبکه های غربی در صداوسیما نیست اما آیا توجه دارید که رسانه های غربی درآمدهای نجومی خویش را از پایین تنه ی مردم کشورشان( البته با تحمیق آنان) در آورده و خرج تکنیک بالای برنامه سازی میکنند؟

کجای این موضوع قابل قیاس و همخوانی بافرهنگ نجیبانه ی رسانه ملی ایرانیان است؟

با بودجه ای که سالیانه در مجلس تصویب میشود و دولتهایی که با کوچکترین سکانس چالشی تلویزیون، چکهای پرداختی صداوسیما را عقب و جلو میکنند چگونه میتوان کام مردم را با تکنولوژی های بالای برنامه سازی شیرین کرد؟

سازمان صداوسیما سالیانه بابت کمبود زمین و عرصه ی مناسب (برای ایجاد استودیوی های بزرگ تلویزیونی در محوطه جام جم) ناچار به هزینه های اضافی است تا دکورهای خود را در بیابانها و زمینهای استیجاری برپا کرده و پس از کلی هزینه از آنها چشم پوشی کند.ایضاً هزینه های لشگر کشی عوامل برنامه ساز به مناطق دوردست.

آیا قلمهایی که این نهاد را به کمکاری و اتلاف بودجه متهم میکنند زبان در کام نداشتند تا به دولت احمدی نژاد ایراد بگیرند که چرا زمین نمایشگاه تهران را سالها قبل به ضرغامی تحویل ندادید؟ نوش دارو پس از مرگ دولت دهم؟

آیا کسی به تُرکانِ دولت یازدهم + گفت که چرا پیش از روی کار آمدن دولت راستگویشان، برای لغو مصوه دیرهنگام احمدی نژاد شمشر را از رو بست؟

همین ترکانی که امروز به بهانه تحقیر صنعت خودروی کشور، با توهین به دانشمندان هسته ایران ، توهین به دانشمندان نانوتکنولوژی ایران، توهین به دانشمندان علم ژنتیک ایران، توهین به دانشمندان علم پرتاب ماهواره ایران، تمام اینهارا نادیده گرفته و پیشرفتهای علمی ایران را وقیحانه ، کمتر از آبگوشت بزباش میخواند. +

وقتی مشاور این آقایان، لبوفرشان مملکت را از اظهارنظر در خصوص حق مسلم هسته ای برحذر داشت، یک قلم نجیب پیدا نشد که به کشمش فروشی همچون اسداله عسگراولادی بگوید : تو را چکار به اظهارنظر در خصوص نیاز یا عدم نیاز تخصصی صداوسیما به زمین نمایشگاه؟ تو را همان بس که میگویی : من مجتهد کشمش و پسته ام +

دوستان قلم بدست و رصدگر، لطف کرده و برای کمک به کاهش اتلاف بودجه های صداوسیما ابتدا خوب رصد کنید تا کور ننگارید.

3) آنچه مسلم است در پُست قبلی نیز گفته شد که هنوز حکم رئیس جدید رسانه ملی خشک نشده توپخانه انکرالاصوات آنان که رسانه ملی را اجیرشده میخواهند در حال خشاب گذاری است.

اما زهی خیال باطل!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۷:۳۱
مهران موزون