شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

مدیران و کارمندان رسانه ملی نیز، مانند هر شهروند ایرانی دیگری، صرفنظر از اینکه ایرانی اند و ولایتمدار، اما یکی اهل روحانی است و دیگری اهل جلیلی.

آن یکی حدادی و این یکی ولایتی.

هم احمدی نژادی ها هستند و هم غیر احمدی نژادی ها.

ما در سازمان با همین تفاوت سلایق سیاسی مان در کنار یکدیگر همدل و یکصدا خدمت می کنیم و در خدمتِ حساسترین دستگاه جمهوری اسلامی هستیم. حقیقتاً بیاد ندارم که گعده های سیاسی دوستانه در محل کار، منجر به تنش شده باشد.

ما در رسانه ملی بسیار راحت تر از آنچه بشود فکرش را کرد با یکدیگر تبادل رأی و نظر داریم و چقدر خوب است اگر این فرهنگ زیبا از درون فضای کاری رسانه ملی به دیگر نهادها عرضه و نهادینه شود.

دیروز در سالن همایش های صداوسیما روز دیگری بود.

رفقای غیر احمدی نژادیمان نیز در میان جمعیت بودند.

با کمال حوصله و ادب و متانت به سخنان رئیس جمهور گوش می دادند.

من اما از منظر یک مستندساز و خبرنگار، غیر از گوش فرادادن به سخنان آقایان ضرغامی و احمدی نژاد، شش دانگ حواسم به مدعوین و همکاران بود.

به چهره هایشان،

به واکنش هایشان،

خصوصا در مواقعی که کلام سخنرانان مجلس، جملاتی ویژه در برداشت.

دیروز در سالن همایش های صداوسیما، تفاوتی بین سکنات چهره ی احمدی نژادی ها و غیر احمدی نژادی های سازمان نمی دیدم.

با هم می خندیدند. با هم ابروهای را از تعجب بالا می دادند. با هم چشمهایشان تر می شد.

چرا؟

این سوالی بود که در آن لحظات از خود می پرسیدم.

و پاسخی جز این نیافتم : سخن، کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

براستی سخنان ریاست محترم سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی در تمجید و تشریح وَجَنات و سکنات و کارنامه رئیس جمهور برآمده از دل بود.

آقای ضرغامی به عنوان یک شاهد، انگار که روز قیامت باشد، درباره ی عملکرد 8 ساله ی رئیس جمهور شهادت می داد و چه بی تکلف و بی پیرایه هم می گفت.

سخنان ناب و عمیق دکتر احمدی نژاد نیز حاضران را در عین سکوت به وجد آورده بود.



دیروز اما،

شاهکارِ مراسم و همچنین دلیل نگاشتنِ این پُست از سوی بنده، فیلم مستندی بود که در سالن پخش شد.

راستش قرار نداشتم تا در خصوص این مستند در محضر عام سخن بگویم لکن به دلیل خبر خبرگزاری تسنیم + مبنی بر اشک ریختن احمدی نژاد در زمان پخش این فیلم به خود اجازه می دهم تا نظرم را در این خصوص علنی سازم.

من در تمام لحظاتی که فیلم پخش می شد سعی کردم تنها از منظر یک مخاطب به آن ننگرم و از دید موشکافانه ی یک مستندساز نیز به محتوا دقت کنم.

فیلم هیچ تروکاژی نداشت.

هیچ کار تکنیکی خاصی در برنداشت.

یک ذره صحنه پردازی نداشت.

شاید به عنوان یک کارگردان مستند حداکثر به آن نمره ی کلی 14 را بدهم.

اما،

30 دقیقه نمایشِ گوشه ی کوچکی از حقایقِ  8 سالِ گذشته ی احمدی نژاد موجب شد تا این فیلم، گل سرسبد مراسم دیروز باشد.

من به عینه می دیدم همکارانی را که در زمره ی منتقدان احمدی نژاد بودند اما در حین پخش فیلم مرتب اشک خود را پاک می کردند.(فراموش نکنید اینهایی که می گریستند مدیران و برنامه سازان ارشدترین دستگاه برنامه ساز کشورند)

مستندِ دیروز هیچ نبود جز چینش ساده و پشت سرهمِ شکار لحظات دوربین های منصفِ 8 سال گذشته که به دنبال غزال تیز تک قوه مجریه دویده بودند.

دریغ از ذره ای بازیگری و توجه به دوربین ها از سوی احمدی نژاد.

دوربین هایی که شب و نیمه شب پا به پای رئیس جمهور عرق ریخته بودند تا لحظات شگرف خدمت رسانی را برای ثبت در تاریخ این سرزمین ماندگار کنند.

در این مستند هیچ کدام از ملت ایران به بازی و ننه من غریبم گرفته نشده بود.

هیچ سیاه نمایی مزورانه ای دیده نمی شد.

هیچ چیز درشت نشده بود هرچه بود درست بود.

فیلم حدود 30 دقیقه طول زمان داشت اما باور کنید گمان می کردم که 15 دقیقه بیشتر نشد.

فیلم تمام شد،

دوربین سالن یک لحظه چهره ی دکتر احمدی نژاد را نشان داد که دست بر گونه؛ مبهوت مرور بخشی از دوندگی های خویش است.

به عنوان یک فیلمساز ادعا می کنم :

رئیس جمهور مبهوت فیلم مستندی بود که بنده به آن حداکثر نمره ی 14 می دهم.

و این مرا سوزاند و آتش به جانم افکند که : احمدی نژاد بی نمایش و بی فیلیم بازی کردن و بی سیاه بازی،

فقط کار کرد و کار کرد و کارکرد...

طوری که خودش هم از دیدن یک مستند معمولی درباره ی خودش متعجب می شود و چه بسا که در دلش این مستند را شاهکار هنری هم بداند.


دیروز در پایان پخش این فیلم، فقط یه این جمله می اندیشیدم :

(( اگر چنین فیلمی دوشب قبل از انتخابات 92 پخش می شد نتیجه طور دیگری رقم می خورد))

این را به عنوان یک آرزو یا افسوس عرض نمی کنم بلکه تشخیص حرفه ای خود را بیان کردم.

لطفا نگویید که فیلم احمدی نژاد چه ربطی به انتخابات 92 دارد؟

نگویید : می خواهی بگویی رای جلیلی بالا می رفت؟

عرض من این است : منظورم بالا رفتن رأی اصولگرایان در انتخابات نیست.

بلکه نظر به این واقعیت تلخ که برخی کاندیداهای 92 موفقیت خود را در «کیسه بکس» کردن کارنامه احمدی نژاد دیده بودند (همگان شاهد بودیم و جای انکار نیست) و با عنایت به اینکه که «آقا» نیز گلایه ای نرم نموده و اذعان داشتند که در مناظرات 92 در حق کارنامه رئیس جمهور فعلی بی انصافی شد شک ندارم که پخش چنین فیلمی در شبهای قبل از انتخابات می توانست بخش زیادی از آب های گل آلود انتخابات را تصفیه کند.



کاش احمدی نژاد در روزهای مناظرات از رسانه ملی درخواست می کرد تا در پاسخ به سیاه نمایی های عملکردش از سوی برخی ها، چنین فیلمی ساخته و پخش شود.

فیلمی که حمله به هیچکس نیست و صرفا مرور وجدان های بیدار 8 سال گذشته است.

کاش در روزهای آتی و به عنوان بدرقه ی احمدی نژاد هم که شده، چنین مستنداتی از آنتن ملی پخش شود.

در اینجا به سهم خودم از ریاست محترم رسانه ملی برای مراسم بی تکلف و پر از محبت و صفای دیروز تشکر می کنم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۲ ، ۱۱:۱۲
مهران موزون

سلام تمساح.

لطفاً به جای اشک ریختن، نگاهی به معده ات بیانداز ببین هنوز از سر این رقیه ی قرن بیست و یکم چیزی باقی مانده است؟






اکنون در مرداب واشنگتن بنشین و دندانهایت را خلال کن،

روزی می رسد که از پوستت محکم ترین شلاق تاریخ را بسازیم و بر گرده ی کروکودیل های تلاویو فرود آوریم.



صدای سیمای جمهوری ترین کشور جهان اسلام را قطع می کنی؟

صدای وبلاگ های دهکده ی مک لوهان را چه می کنی؟

روزی می رسد که جمجمه ات را بر سر در سایت آمازون برای عبرت شکارچیان کودکان خواهیم آویخت.

روزی می رسد که در معده ی زباله دان تاریخ چنان دفنت کنیم که از منتهی الیه گنبد ساختمان کنگره ات هم  قابل خروج نباشی.

اکنون تیره روزی های تو، روی تمام سیاه پوستان عالم را سپید کرده است.

تو ظاهری سیاه داری، اما باطنت سیه تر از هر ظلماتی است.

سیاهی روی تو کجا و سپیدی باطن ماندلا کجا؟

سیاهی روی تو کجا و عرش نشینی بلال کجا؟

خوب گوشَت را باز کن ای سیه دل :

آنانی که نتوانستند صدای اذان بلالِ محمد(ص) را در ماهواره ی 1400 ساله ی شیعه قطع کنند اکنون در عالم برزخ به ریش نداشته ی تو می خندند که می خواهی صدای بلالِ صداوسیمای جمهوری اسلامی را خاموش کنی.

به حق که شایسته ی بلندترین شیشکی تاریخی.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۲ ، ۱۰:۳۶
مهران موزون

در هفته های اخیر، فضای رسانه ای مربوط به طیف های حامی هاشمی و خاتمی پر از اُسطوره نمایی و بُت سازی از محمدرضا عارف بوده است.

از سویی در آشفته بازار مناظرات انتخاباتی، گافی سنگین از سوی این کاندیدای اصلاح طلبان سرزده است که دست برقضاء کمتر کسی به این خبط بزرگ آقای عارف توجه کرد،

هرچند که همان موقع این وجیزه را از طُرُق دیگر رسانه ای نمودم اما ظاهراً عنصر «زمان» مهیای انتقال این پیام به محضر مردم نبود.

شاید اکنون که کف و سوت های ناشی از التهاب انتخابات قدری فروکش کرده، زمان مناسبی باشد برای تشییعِ جنازه ی برزمین مانده یِ دروغ بزرگِ محمدرضا عارف.

پرواضح است که سکوت ایشان بدترین دفاع از خویش تلقی خواهد شد.

اما چه بود آن دروغ؟

همگان به یاد دارند که آقای عارف با ژست «تعقل» و ایضاً «صداقت» به میدان آمد.



او همه را به راستگویی و صداقت با مردم دعوت می نمود.

در یکی از مناظرات، آقای عارف دولت احمدی نژاد را متهم به اخراج و طرد نیروهای اصلاح طلب و ... کرد.

او پیش چشم دهها میلیون بیننده تلویزیونی داخل و خارج از کشور، با تأکید موکد، دولت احمدی نژاد را متهم نمود که نیروهای دول قبلی را تا سطح بخشداری های دورافتاده ی کشور، جارو کرده و به خانه فرستاده است(نقل به مضمون)

اما..

درست در کمتر از بیست و چهار ساعت پس از این ادعا و درشت نمایی حداکثری این اتهام جوانمردانه!! ، فیلم مستندِ تبلیغاتیِ عارف از تلویزیون جمهوری اسلامی در حالی پخش شد که آقای عارف در کمال سلامت بدن، صحت مزاج و اختیار عقل، در برابر دوربین خودشان فرمودند :

(( در دولت نهم، من سه مرتبه استعفای خود را تقدیم آقای احمدی نژاد کردم تا بالاخره توانستم موافقت ایشان را بگیرم.))

حال تصور کنید چنین شخص محترمی، بی آنکه راجع به این تناقض بزرگ (بخوانید اَبَر دروغ) توضیحی به ساحت محترم ملت ایران بدهد موردنظر و تفقد قرار میگیرد تا بر کرسی یکی از پُست های دولت یازدهم تکیه زند.

جناب آقای عارف، قرآن می فرماید : خداوند دروغگویان را دوست ندارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۲ ، ۰۹:۴۲
مهران موزون

پگاه آهنگرانی خطاب به دکتر روحانی، مطالبی را نوشته است که مملو از کنایه و اهانت های تلویحی به ارزشهای مورد احترام  ملت است.



خواستم خطاب به او چیزی بنویسم اما احتمال دادم که توهم «مهم بودن» به وی دست دهد.

لذا ترجیح دادم تا به جای پاسخ به ادبیات سخیفِ کنیزکِ «راه آبی ابریشم» ، قلم به دست گیرم و از وزیر محترمی که قرار است تا سه ماه دیگر، سکان اجرایی فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی را برعهده گیرد تقاضایی کنم :


جناب وزیر،

می دانید که اینجا ایران است و حجاب را نه اسلام، بلکه تمدن 7000 ساله ی این سرزمین به ما هدیه کرده است و اسلام عزیز، تعالی بخش فرهنگ حجاب ایرانیان بود.

و نیک مستحضرید که هیچ سند و سنگ نبشته ای دال بر بی حجابی و بدحجابی ایرانیان پیش از اسلام وجود نداشته و ندارد.

چه اینکه امام خامنه ای(مدظله)  نیز فرموده اند :

((چادر، پیش از آن‌که یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.))

و یا

(( حجاب مایه‌ى تشخص و آزادى زن است؛ برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانه‌ى مادیگرایان، مایه‌ى اسارت زن نیست. زن با برداشتن حجابهاى خود، با عریان کردن آن چیزى که خداى متعال و طبیعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را کوچک میکند، خودش را سبک میکند، خودش را کم‌ارزش میکند. حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذارى زن است، سنگین شدن کفه‌ى آبرو و احترام اوست؛ این را باید خیلى قدر دانست و از اسلام باید به خاطر مسئله‌ى حجاب تشکر کرد؛ این جزو نعمتهاى الهى است))


وزیر محترم ارشاد دولت یازدهم جمهوری اسلامی،

از آنجا که برخی سکولاریست های منکر ضروریات دین، برای دولت محترم یازدهم کیسه دوخته اند و از قضا بیشترین کیسه های دوخته شده نیز برای مجموعه تحت امر جنابعالیست، خواهشمند است برای ناامید کردن برخی خودباختگان فرهنگی که نه تنها از اسلامشان که از ملیت شان هم چیزی باقی نمانده، دستور فرمایید تا تصویر حجاب زیبا و نوستالژیک خانواده ی محترم ریاست محترم جمهوری را بر سردر ورودی دفتر شما و تمامی مدیران کل وزارتخانه نصب کنند تا امید سیاه اندیشان ضددین از اینکه هست ناامیدتر گردد.



(تصویر والده و همشیرگان مکرمه ی آقای روحانی)


ما به اصالت در پوشش و حجاب زیبا و دلنشین والده ی مکرم آقای روحانی قلباً و عمیقاً افتخار می کنیم و از شما وزیر محترم نیز توقع داریم این حجاب را به عنوان یکی از شاخص های فرهنگی سترگ ایران، مورد توجه و تفقد قرار دهید تا بار دیگر هیچ دختری با کفش های کتانی در مقابل رئیس جمهور بازی درنیاورد.




زیاده عرضی نیست : یکی از مردان این سرزمین


لینک مطلب در بولتن نیوز : +

لینک مطلب در بیباک نیوز : +

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۳:۳۹
مهران موزون

آقای اوباما،

سال هاست که جهان با چهره ی خندان و مهربانت آشناست.

نوعدوستی تو نیز زبانزد است و کمتر کسی است که نام عضو پنجم خانواده ی پنج نفره ات را نداند. +





آقای اوباما؛
اکنون؛
به یُمن CNN  و Faxnews و ... کسی در دهکده جهانی نیست که «خانواده دوست» بودن تو را بیخبر باشد.
اکنون همه ی خلایق می دانند که تو واقعاً مرد زن و زندگی هستی.



شکسته نفسی نکن باراک؛

حقیقت این است که تو مرد زندگی هستی.

تومرد عشق و خانواده ای.

تو از دار دنیا دو دختر داری که خیلی خوب در حقشان پدری می کنی.





دنیا درک می کند :

که اگر هم دستور ارسال اسلحه به سوریه را برای تروریست ها صادر می کنی از روی نوعدوستی  و به این دلیل است که دخترکان سوری را نیز همچون دخترکان خودت دوست داری.

هی باراک تو خیییییلی مهربونی پسر!

تو یه پارچه حقیقتی!




راستی باراک،
به دخترکانت بگو : این یک دختر بچه سوری است که تکفیری های مسلح شده از سوی تو ، اینگونه به زنجیرش کشیده اند و برای ارمغان آزادی و دموکراسی امریکایی در مقابل چشمانش، والدینش را ذبح می کنند.

آقای اوباما،

اگر ذره ای،

تنها ذره ای انسانیت در وجودت باقی مانده است آن دستهای چدنی را از دستکش مخملی ات بیرون بیاور.





پی نوشت 1 :  نگارنده، تصویر این دختربچه ی شیعه سوری را تبلور سقوط بیرق امریکا در جهان می داند.
این تصویر حضیض قدرت این ابرقدرت سابق را برملا کرده است.

پی نوشت 2 : 
منبع عکس کودک سوری از بولتن نیوز  +

لینک مطلب در بولتن نیوز +
۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۲ ، ۲۰:۱۶
مهران موزون

موشه یعالون وزیر دفاع اسرائیل : "جامعه جهانی باید فشارهای (تحریمی) را به ایران افزایش دهد تا این کشور مخیر شود بین ساختن بمب و آینده بقای خود یکی را انتخاب کند."






پاسخ ملت ایران : هم اتم، هم بقاء ایران و هم فنای اسرائیل راسالهاست انتخاب کرده ایم.




پی نوشت هی موشه مواظب باش این گربه یه لقمه ی چپت نکنه.



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۲۳
مهران موزون

جناب آقای روحانی،

خواهشمند است ابتدا متن سوگندنامه ریاست جمهوری را یکبار مرور فرمایید:

بسم الله الرحمن الرحیم

"من به عنوان رئیس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسوولیت هایی ‌که بر عهده گرفته‌ام، به کار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است، حمایت  کنم. در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به من سپرده است همچون امینی  پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم"



جناب آقای روحانی،


از آنجا که شما طبق قانون رئیس جمهور همه ی اتباع ایرانید، اجازه می خواهم تا از حق خود به عنوان یکی از آحاد ملتی که پرزیدنت شان شده اید استفاده کرده و به شما پیشنهاد یا درخواستی  ارائه کنم.(هرچند شما آن را نادیده بگیرید)

سوال اول : آیا شما معتقدید که در قوانین اجرا و نظارت بر انتخابات در فاصله ی زمانی سالهای

88 تا 92 تغییراتی داشته است؟

(منظور تغییراتی است که ماهیت و ساختار پیاده سازی انتخابات را به کلی تحت الشعاع قرار دهد)


اگر پاسخ شما «آری» باشد بنده مایل و منتظرم تا این تغییرات موثر و زیر بنایی را از لسان شما بشنوم.

اگر پاسخ خیر باشد و سازوکار و قوانین بخش های اجرایی و نظارتی انتخابات در سال 92 از نظر

شما همانی است که در سال 88 بود، پس لطفا به سوال بعدی جواب دهید :

سوال دوم : چگونه ممکن است که یک سازوکار واحد و متحدالشکل در دو انتخابات، منجر به تقلب

میلیونی در یکی و دقت عمل کامل در دیگری شود؟

به بیان بهتر : چگونه ممکن است در یک انتخابات، کسی رفیق و همدل با مدعیان تقلب و تردید درصحت انتخابات بایستد و چهار سال تمام با آنان پالوده میل نماید اما در انتخابات بعدی (که قبول دارد همان سازوکار و همان چند صدهزار نفر مردم کوچه و خیابان که مجری و ناظر بر صندوق ها هستند و نتایج را از صندوق استخراج کرده اند) نتایج را با کمال میل بپذیرد و برای گرفتن حکم تنفیذ از رهبر مملکت نیز لحظه شماری کند؟

آیا این رهبر، همان رهبری نیست که چهارسال قبل، زیرسوال بردن همین سازوکار فعلی انتخابات را گناهی بزرگ دانست؟

 می بینید جناب دکتر؟

جمع نقیضینی عمیق پیش روی شماست.

لذا، ضمن تبریک پیروزی تان، پیشنهاد می کنم (بلکه از شما درخواست دارم) به عنوان کسی که

سوگند خواهید خورد تا از گسترش حق و عدالت پشتیبانی کنید و کسی که می خواهد مروج دین و اخلاق باشد ، برای گسترش صداقت و راستی در ادعا و گفتار هم که شده، تا پیش از گرفتن حکم تنفیذ از دست مبارک ولی امر مسلمین جهان، زحمت کشیده و همچون پرزیدنتی شجاع و صریح، بیانیه ای تاریخی دهید و اعلام کنید که :

(( من، حسن روحانی، هفتمین رئیس جمهور ایران، در کمال صحت، سلامت، درستی و راستی اعلام می نمایم که همان سازوکاری که در سال 88 انتخابات را برگزار کرد امسال هم مرا منتخب ملت اعلام کرد فلذا در محضر خدا، قرآن، رهبری، روح سترگ امام خمینی(ره)، خون شهدای مظلوم 88 و مردم شریف ایران اعلام می کنم که ادعای دروغ و زشت تقلب و تردید در سال 88 را قبول ندارم و از تمام کسانی که رای 40 میلیونی مردم را در محضر جهانیان ذبح کردند برائت می جویم))

باور کنید جناب روحانی،

باور کنید اعلام این پنج خط، قلب مقدس آقا امام زمان (عج) را نیز شاد خواهد کرد.


پی نوشت 1 (مهم) : جناب آقای روحانی، شاید شما راجع به این پیشنهاد خداپسندانه سکوت اختیار کنید اما شک نداشته باشید که سایه ی این سکوت و نگاه میلیونها چشمی که شما را با شاقولِ انصاف سایز می کنند (خصوصاً لحظه ای که حکم تنفیذ خود را از دستان مبارک حضرت «آقا» می گیرید) بر شانه های شما سنگینی خواهد کرد.   

پی نوشت 2 : سخنان مهم و کلیدی آقای حداد عادل در صحن مجلس (خطاب به آقای روحانی)  +

فاعتبرو یا اولی الابصار

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۴۳
مهران موزون

آقای دکتر،

شما تاریخ را خوب بلدید.

پس مفهوم عبارت «قضاوت تاریخ» را بهتر از خیلی ها درک می کنید.

آقای دکتر،

مراقب قضاوت تاریخ در مورد خودتان باشید چرا که امروز بیش از همه در معرض قضاوت قرار دارید.


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۰۰
مهران موزون

علاقمندان به خواندن برنامه های جلیلی و رضایی بخوانند

.

.

.

.

برنامه های آقای رضایی



.

.

.

برنامه ی آقای جلیلی

برنامه اقتصاد مقاومتی دولت یازدهم (در 52 صفحه) >>  +



برای سلامتی دکتر جلیلی صلوات جلیلی ختم کنید

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۰۱
مهران موزون

ریاست محترم رسانه ملی

جناب آقای مهندس عزت الله ضرغامی

باسلام

مستحضرید که در میان کاندیداهای ریاست جمهوری 92 شخصی به نام محسن رضایی میرقائد، وجود

دارد که طی چند روز اخیر، ادبیات حمله و هجمه و فشار به سازمان صداوسیما را در دستور کار خود

قرار داده است.

بنده به عنوان یک خوزستانی متعهد و معتقد به حفظ حرمت و آبروی مقتدرترین رسانه ی جهان اسلام، اقرار می کنم که فرد مذکور طی 4 سال گذشته (و شاید 8 سال اخیر) بیشترین زمان و دفعات ممکن را -در قیاس با 7 کاندیدای دیگر- میهمان ناخوانده ی خانه های مردم ایران از  طریق کادر تلویزیون بوده است.

طی سال های اخیر ایرانیان زیادی به خوبی آگاه بودند که این فرد، خیالِ ثبت نام در انتخابات سال 92 را نیز دارد.

فلذا دائما از خود می پرسیدیم که رسانه ملی (که متعلق به همه ی ایرانیان است) چرا و به چه علت

برای محسن رضایی که می خواهد در سال 92 به انتخابات ورود کند این همه برنامه های زنده را (از

گفتگوی خبری زنده شبکه 2 گرفته تا...) هزینه می کند؟

آیا خدای ناکرده محسن رضایی رفقایی یا رانت خاصی در رسانه ملی دارد؟




من اما در تمام این سالها به عنوان یک مخاطب منصف، با اعتمادِ به بدنه ی مدیریتی سازمان صداوسیما به خود می گفتم : خیر! هیچ رانتی در کار نیست، بلکه صداوسیما محسن رضایی را به حرمت دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام به آنتن راه می دهد تا محتوای مفید فایده مردم و نظام را ارائه کند.

بالاخره هر چه باشد ما مسلمانیم و در دین ما اصل بر برائت است مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.

الغرض..

طی روزهای اخیر فرد یاد شده اقرار کرده است که : 


                « اگر سال 88 کاندیدا نمی شد اکنون باید از صفر شروع می کرد. »


این اقرار موید این حقیقت است که وی با علم و تصمیم بر اینکه پای کار انتخابات 92 خواهد بود دائماً زیر آنتن زنده ی رسانه ملی هویدا می شد.

اکنون و در اینروزها،

محسن رضایی از هر واژه و عبارت و اهرمی برای فشار و حمله به رسانه ملی بهره می گیرد.

ایشان و رسانه ی نزدیک به ایشان،

صداوسیما را متهم می کنند که از کاندیدای خاصی دفاع می کند.

صداوسیما را متهم می کنند که تجمعات انتخاباتی اش را به خوبی پوشش نمی دهد.

صداوسیما را متهم می کنند که..


ریاست محترم رسانه ملی،

بنده هم مانند دیگر آحاد ملت بزرگ ایران از شما و مدیران محترم ارشد رسانه ملی بابت تلاش سنگین

و بی وقفه تان در این دوره از انتخابات تشکر ویژه دارم.

از شما برای رعایت بی طرفی کامل تان تشکر دارم.

اما برای سکوت و سعه ی صدر بیش از حدی که در برابر این هجمه ها دارید محترمانه گلایه مندم.

آقای ضرغامی،

شک ندارم با این سخن موافقید که آبرو و حیثیت رادیو و تلویزیون ملی ایران، مشاع و متعلق به تمام ایرانیان است و شما فقط رئیس این نهاد حساس نیستید بلکه به نمایندگی از تمام ملت ایران وکیلید که حافظ این آبروی مشاع و حقوق مالکیت معنوی این سازمان ملی باشید.

و من می دانم که می دانید ضربه زدن به برند و آبروی یک سازمان حتی در محاکم قضایی قابل پیگیری

است. چه اینکه آبروی صداوسیمای اسلام، به قیمت خون صدها هزار شهید انقلاب اسلامی ودفاع

مقدس به دست آمده است و چیزی نیست که زیاده خواهی های حزبی و باندی و طیفی به بادش

دهد.

برند رسانه ملی فقط ثمره زحمات شبانه روزی دهها هزار کارمند زحمت کش و شریف نیست بلکه

حاصل بودجه و بیت المال تمامی اقوام ایرانی است که همچون پروانه، گِرد شمع پرفروغی نشسته

اند که با همه کاستی هایش، در میان هزاران رسانه ی فاسد استکبار، گردن فرازی می کند.

و ناظر به این هماوردی جهانی یک تنه ی صداوسیما، چه خوش فرمود مولایم سید علی که :


 «ماییم و یک صداوسیما»


جناب آقای ضرغامی،

مردم از شما انتظار دارند تا با توقعات جاه طلبانه و زیاده خواهی های طیفی و فردیِ خارج از سازمان مواجهه ای در خور داشته باشید.

بنده گمان بر آن دارم که برخی کاندیداهای 92 دنبال آنند که با رسانه های بی بوته ی خود، ارکان

سازمان وزین صداوسیما را تحت فشار قرار داده تا یکی از دو نتیجه زیر را حاصل نمایند :

یا

موفق شوند صداوسیما را با این گونه حملات در موضع انفعال و باجدهی قرار دهند.

و یا

پس از شکست احتمالی در انتخابات، بهانه را برای فریادهای بعدی فراهم سازند.


جناب آقای مهندس ضرغامی،

پیشنهاد می شود برای تنبه و خنثی سازی برخی شیطنت ها دستور فرمایید تا اداره کل روابط عمومی سازمان صداوسیما، آمار و سابقه حضور 8 کاندیدای حاضر در گفتگوهای خبری شبکه 2 (از سال 88 تاکنون) را تهیه و به اطلاع عموم مردم ایران برسانند.

ملت ایران حق دارند بدانند که صداوسیما از سوی کسانی به «رفیق بازی و جانبداری در انتخابات» متهم می شود که بیشترین مانور چهره را در چند سال اخیر روی آنتن ملی داشته اند.

ملت حق دارند بدانند در چند سال گذشته، صداوسیما، «سیما و صدا»ی چه کسی را بیش از

 7 نامزد دیگر، در سفره دیداری و شنیداری شان گذاشته است.

به راستی چه نیکو گفته است این آقای رضایی میرقائد که : نباید مردم را نامحرم بدانیم.

لطفاً اجازه دهید تا مردم مَحرَم سرزمین مان از ماهیت حقیقی برخی تحرکات باخبر شوند.


با احترام و سپاس

یکی از بینندگان رسانه ملی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۳۶
مهران موزون