شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

چندی است که پدیده ای شوم برپیکر زنان پایتخت خودنمایی می کند که نامش «ساپورت» و یا «لگ» (leg) است.

البته این از خاصیت های جامعه ی آوانگارد و مدپرست است که برای ذایقه سازی و هویت بخشی به پدیده های نو و گاها ناساز با فضای عمومی، اقدام به نامگذاری خاص بر روی آنها می کنند.


این تصاویر در فضای عمومی تهران براحتی قابل مشاهده است


اینکه چرا و چه کسی نام «جوراب شلواری» های سابق را «ساپورت» نهاده و اصلا این نام از خارج کشور همراه با این جوراب شلواری های رنگ آمیری شده وارد شده یا خیر، موضوع بحث ما نیست.

داستان از این قرار است که از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری هایی نمودند که منظره ی بدن نمای از زانو به پایین این پوشش ها قدری عجیب می نمود. 




متاسفانه اقدامی در برخورد با این پوشش (که عملا شلوار را از زیر مانتو حذف کرده بود) از سوی هیچکدام از مبادی مسئول صورت نگرفت.

یکی از تحلیل های محتمل نیز این بود که حساسیت فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری و بهانه جویی دشمن برای شبطنت رسانه ای، دلیل جدی نگرفتن این آسیب اجتماعی می توانست باشد.

بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاه تر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواری های سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی این ساپورت ها نه تنها آفتاب بیشتری به خود می دیدند بلکه رنگ ها و نقوش بیشتری را بر اندام باربی های تهرانی تجربه می کردند.



گاهی یک ساپورت «رنگ پا» بیننده را به اشتباه می انداخت که نکند فقط یک پیراهن بر تن فلان زن است و دیگر هیچ!

به هر روی..

پس از اعلام نتایج انتخابات خرداد 92 ، آمار ساپورتهایی که صاحبانشان مانتوها را نیز به کناری نهاده و پیراهنی کِشی و چسبان را روی ساپورت ها برتن می کردند شیب تندی به خود گرفت.


این تصاویر در فضای عمومی تهران براحتی قابل مشاهده است


حالا این روزها..

ساپورت های رنگارنگ در حال فتح خیابانهای تهران است.

اکنون به وفور دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده می شوند که پیراهنی کشی و مجلسی را (که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و صرفا پیراهنی است که تا نیمی از نشیمنگاه امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامی نیم تنه ی تحتانی بدن را برعهده ی ساپورت نازک و گاها رنگ بدن خویش گذاشته اند.

روز گذشته برای دیدن فیلم «هیس!..دختر ها فریاد نمیزنند» به سینما پردیس رفته بودم تا یکی دیگر از فیلمهای سینمای مولف را ببینم.

انبوه زنان و دختران ساپورت پوشی که مردانشان با عضلات ستبر و بدنسازی شده (مردانی که حکماً به اندازه ی جوجه خروس هم غیور نبودند) دیده میشد و در این میان دخترکی با آرایشی غلیظ و موهایی افشان با ساپورتی مشکی خودنمایی می کرد چرا که با فونت نستعلیق سایز 90 و سفید روی ران ها و ساق پاهای خویش(بر روی ساپورت) اشعاری مورب و حالت ابر و باد ادبیاتی نوشته شده بود.

هرچه کردم نتوانستم قید خواندن اشعار بزنم.

دقیق تر شدم.

نوشته بود : شوش..جوادیه...راه آهن..شوش..میدان راه آهن...ترمینال جنوب..

نمی دانستم بخندم یا عصبانی شوم.

طراحی ابلیس کار خودش را برای کسانی که نمی خواهند به ساپورتها چشم بدوزند کرده بود..

چشم ها کنجکاو خواندن اشعار می شوند.

بعید نیست در آینده ی نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی شاهد باشیم.

نگرانم..

نگران شهرستان هایی که قرار است مورد حمله ی ساپورت ها قرار گیرند.

پروژه ی «حیازدایی» دشمن همچنان ادامه دارد و ما همچنان در غار اصحاب کهف خوابیم.







توضیح مهممسلم است که درج برخی از تصاویر فوق برای خوانندگان محترم «شنود» سوال برانگیز باشد.

پاسخ :

الف ) شنود اقدام به آپلود این تصاویر نکرده و صرفاً لینک تصاویر موجود و فیلتر نشده ی درون اینترنت کشور را انعکاس داده است. مضاف بر اینکه پایگاه شنود امیدوار است تا مسئولین محترمی همچون پلیس تلاشگر فتا با ردیابی آپلودکنندگان این تصاویر و تبلیغ کنندگان و فروشندگان این پوشاک مسئله دار، فضای روانی خانواده ها را امن تر کنند. بدیهی است وقتی منابع اصلی بارگذاری این تصاویر  ردیابی شده و بلاک شوند به خودی خود در اینجا نیز تصاویر فوق الذکر دیده نخواهند شد.

ب) شنود برای عینی سازی بحث مطروحه، صرفا اقدام به قرار دادن تعدادی از محجوب ترین تصاویر ساپورت پوش های تهران کرده است. خوانندگان محترم میتوانند با جستجوی واژه ی «ساپورت» در گوگل به تصاویری بسیار بدتر از این تصاویر دست یابند. بنابراین با انعکاس لینک این تصاویر در شنود، امیدواریم تا مسئولین محترم فیلترینگ کشور برای بلاک کردن نتایج جستجوی تصاویر «ساپورت» در موتورهای جستجو اقدام لازم را به عمل آورند.

ج) مهمترین دلیل قرار دادن لینک این تصاویر در شنود آن است که مسئولین محترم به این بیاندیشند که صحنه های واقعی و خیابانی این آسیب علنی تا چه حد مخرب تر از چند تصویر مجازی می تواند باشد.

حقیقتا صحنه های واقعی کف خیابانهای تهران در این روزها بسیار تکان دهنده است.


لینک مطلب در پایگاه خبری 598  +

لینک مطلب در بیباک نیوز  

لینک مطلب در پایگاه ایران خبر   +  

لینک مطلب در پایگاه خبری مشرق نیوز  + 

لینک مطلب در پایگاه خبری  ندای انقلاب  +

لینک مطلب در پایگاه خبری برنامه 20:30 صداوسیما  + 

لینک مطلب در پایگاه خبری هادیان البرز  +

لینک مطلب در پایگاه خبری استان نیوز  +

لینک مطلب در پایگاه خبری صراط نیوز  +

لینک مطلب در پایگاه خبری فریاد گیلان  +

اولین واکنش تحسین برانگیز پلیس تهران به افشاگری شنود + 

مطلبی حمایتی در همین راستا از جهان نیوز  +

حمایت پلیس از پیشنهاد شنود در فیلمبرداری از بدحجابی  +

ریشه ی ساپورت ها در آکادمی گوگوش +

دستگیری دو دختر ساپورت پوش با پرچم اسرائیل در میدان ونک تهران +

انعکاس مطلب در پایگاه خبری خانواده سبز  +

انعکاس مطلب در پایگاه خبری  یالثارات  +

انعکاس مطلب در پایگاه خبری  +

انعکاس مطلب در مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی  +

آغاز برخورد پلیس با مفسده ی ساپورت  +

(شنود در مباحث کامنتینگی پیشنهاد داده بود تا پلیس با فیلم برداری از بدحجابی و ارائه به قوه قضاییه ، اقدامی بی حاشیه در مبارزه با بدحجابی داشته باشد)

پست جدید شنود :

معاون اول روحانی، کابینه احمدی نژاد را 74 روز خانه نشین کرد

۲۳۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۲۱
مهران موزون

از آنجا که آقای روحانی با فرهنگ دستبوسی آشناست،






آیا ایشان هم در مراسم حکم تنفیذش دست امام خویش را خواهد بوسید؟










۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۳۰
مهران موزون

حسین شریعتمداری مطلبی را در کیهان قلمی نموده که یکی دو خط پایانی آن بسیار قابل توجه است.

((...  رأی عدم اعتماد مجلس به برخی از وزرای پیشنهادی نه فقط خدمت به مردم و نظام بلکه خدمت شایسته‌ای به آقای دکتر روحانی نیز هست و نمایندگان محترم مجلس باید یقین داشته باشند که رئیس جمهور منتخب از رأی عدم اعتماد به تعدادی از اعضای معرفی شده خشنود خواهد شد و اگرچه بعید نیست به ظاهر و بنا به مصالحی نسبت به عدم حضور آنها در کابینه خویش ابراز ناخرسندی کند ولی از آنجا که شواهد نشان می‌دهد اصحاب فتنه را تحت فشار و رودربایستی با برخی از سران و عوامل فتنه در فهرست گزینه‌های خود جای داده است، رأی عدم اعتماد به آنها را هدیه‌ای گره‌گشا از سوی مجلس شورای اسلامی تلقی می‌کند که راه را برای خدمت بیشتر ایشان هموارتر خواهد کرد..))


بلاشک این گفته ی آقای شریعتمداری چیزی فراتر از «تحلیل شخصی» ارزیابی می شود.

از این اظهارات چنین مستفاد می گردد که احتمالاً رئیس جمهور منتخب در پرسینگ جناحها و اشخاصی خاص قرار دارد که سعی دارند تا او را به انتخاب کابینه ای همسو با مصالح شخصی خویش وادار سازند که احیاناً آقای روحانی نیز در معذورات علنی سازی این فشارهاست.

در اینجا گریزی بسیار مختصر می زنیم به فشارهایی که احمدی نژاد در ابتدای دولت نهم برای معرفی کابینه به مجلس داشت.

خوب است که نمایندگان محترم تاریخچه ی رای اعتماد به کابینه ی دولت نهم را برای عبرت آموز بودن آن سریعاً تحت مرور و مطالعه قرار دهند.

در آن مقطع برای وزارت بسیار مهمی چون نفت (که رگ حیات اقتصادی جمهوری اسلامی بدان بند بود) نمایندگان مجلس در مواجهه ای مشکوک و بی سابقه، احمدی نژاد را وادار کردند تا 4 مرتبه برای این وزارت خانه گزینه معرفی نماید.

این اتفاق تلخ و بی نظیر، پیام مهم و حساسی برای ملت دربرداشت و آنهم تلاش تیم قبلی برای رهانکردن شاهرگ های اصلی این وزارتخانه بود.

اکنون در لیستی که هر روز بیشتر از دیروز نشتی های قطعی بودن آن به بیرون درز می می کند نام یک نفر در تمام این لیستهای «دائم الآپدیت» ثابت بوده و لیست به لیست و روز به روز دست به دست می گردد تا این شخص مثلا در روز موعود برای گرفتن رأی اعتماد تحویل مجلس گردد.

در این روزهای حساس، اصحاب قلم وظیفه دارند تا بی هیچ بغض و غرضی، مجلسیان را در بررسی کارشناسانه ی کابینه ی دولت یازدهم یاری دهند. چه اینکه نمایندگان ملت ممکن است فرصت کافی را برای مطالعه و اشراف دقیق بر روی افراد معرفی شده نداشته باشند.

در اینجا به دلیل آنکه هنوز لیست رئیس جمهور منتخب به مجلس ارائه نشده است وارد تحلیل کارشناسی و مستند کاندیداهای مختلف وزارتخانه ها نمی شویم.

بدیهی است گزینه ی نام برده شده و احتمالی وزارت نفت نیز از این تخفیف موقتی مستثنی نیست.

اما...

اگر و اگر..

کسی چون آقای ... برای تصدی وزارت نفت به مجلس معرفی شود یک تحلیل کلی وجود دارد و آنهم اینکه :

«تحمیلگرانِ» احتمالی، برای تحمیل نفرات مورد نظر خویش به رئیس جمهور منتخب، آنقدر باهوش هستند که کسی چون ... را (که اسناد علنی رسانه های عمومی دوران ایشان برای رأی عدم اعتمادش کافیست) به آقای روحانی معرفی نکنند.

همچنین «تحمیلگران» هنوز آنقدر آلزایمرشان عمیق نشده که فراموش کنند، رد کردن پشت سرهم  سه وزیر پیشنهادی نفتِ دولت نهم، فضا را برای رد کردن چندباره ی وزاری پیشنهادی حسن روحانی فراهم کرده است.

با این وجود چرا کسی چون ... را ممکن است به لیست تحمیل کنند؟

تنها پاسخ این است که برای به کرسی نشاندن گزینه ی اصلی که هنوز نامش فاش نشده، لازم است تا مجلس را با معرفی برخی افراد خاص چون آقای ..، از مرگ بگیرند که برای گزینه های دوم یا سوم در رودربایستی قرار بگیرند و به تب راضی شوند.

کاملا قابل درک است که آنانکه تمام شرافت باقی مانده ی خود را برای هتک آبروی احمدی نژاد در شش ماه باقیمانده ی دولت دهم بکار گرفتند و از مجرای اغتشاش قیمت ها و بازار دلار، با آرامش اقتصاد خانوار ایرانی بازی کردند تا خواسته خود در خدشه دار کردن چهره این شهید زنده ی مظلوم در نزد افکار تا حدی برسند اکنون بهتر از هر کس دیگری وقوف دارند که ارزش تصرف وزارت نفت جمهوری اسلامی کمتر از در اختیار گرفتن وزارت خارجه، اطلاعات و ارشاد نیست.


لذا؛

لازم است تا بیش از هر زمان دیگری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی بدانند که احدی از ملت دهانش بوی شیر نمی دهد فلذا چهارچشمی مراقب چگونگی صیانت مجلس از سوگند نمایندگی خویش هستند.

لکن ما خواهان آنیم که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی برای دادن رأی اعتماد به کابینه یازدهم، فراتر از چشم بیدار ملت و وجدان خویش، چشمان همیشه بیدار حضرت صاحب الزمان و العصر(عج) را ناظر بر عملکرد خویش بدانند.

ما برای تحقق حماسه اقتصادی و شکست تحریم ها حتما و حتما و حتما نیازمند آنیم که شاکله ی کلی کابینه(خصوصا وزارت حساس نفت) را همچنان رو به جلو نگهداشته و اجازه ندهیم کسی یا کسانی آقای روحانی را در کابینه اش محاصره کنند تا خدای ناکرده ایشان خلاف میل باطنی خویش، ناچار شود کشور و نظام را از شرایط «بدر و خیبر» دور کند.





۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۵۹
مهران موزون

به گزارش عصر ایران، شب گذشته حجت الاسلام ناطق نوری در مراسم احیای شب ضربت امیر مومنان(ع) در جوار مزار ملکوتی امام راحل بر روی منبر رفته و سخنانی شیوا و بلیغ ایراد نموده است.

به بخشی از این سخنان توجه کنید :

((..آدم مومن با حیاء است شما اگر دیدید کسی بی حیا است و به همه فحش می دهد، حتماً بدانید او دین ندارد و گرنه حرمت انسان ها را حفظ می کند و شعارش حفظ حیاء است. رسول الله فرمودند ایمان به ادعا که نیست و ایمان در کنار عمل کامل است. پیامبر می فرمایند مومن بهتان نمیزند، تهمت نمی زند و اسرار مردم را فاش نمی کند. ایشان می گویند کسی که بهتان بزند، تهمت بزند، روز قیامت او را روی تپه ای از آتش نگه می دارند تا اینکه روی آن تپه آتش اعتراف کند که به چه کسی تهمت زده است. لذاً تا موقعی که  چیزی در محکمه ای ثابت نشده است نباید حرفی علیه کسی زد..))



جناب ناطق! نوری!

ما مردم ایران پس از استماع سخنان یک روحانی بر روی منبر، برایمان سوالاتی پیش می آید که پس از پایین آمدن آن روحانی از منبر، نزد ایشان رفته و سوالات خویش را طرح می کنیم و جواب می گیریم.

بنده سخنان شما را از منبر سایبری عصر ایران خواندم و فیض بردم و برایم سوالاتی پیش آمده لطف کنید و پاسخ مرحمت فرمایید(خدا جزای خیر به شما دهد حاج آقا)

نکته : سعی می کنم جنبه منطقی و همچنین شرعیات دین را در پرسش هایم رعایت کنم .


جناب ناطق!

بنظر شما آیا حیاء فقط در دشنام ندادن است؟

آیا آن کس که در مسیر کربلا به هل من ناصر پسر زهرا(ع) لبیک نگفت و چشم در چشم مولایمان حسین(ع) دوخت و او را به بهانه های واهی همراهی نکرد، بی حیا نیست؟ بی دین نیست؟

بنظر شما که تخصصی در حد حجت الاسلامی دین دارید آیا بی حیایی نبود سکوت برخی ها در برابر کسانی که ولی امر مسلمین را دیکتاتور خواندند؟

آیا بی حیایی نبود سکوت برخی ها در برابر کسانی که به فرموده ی ولی امر، نظام را به لبه پرتگاه بردند؟

آیا بی حیایی و بی دینی نبود سکوت برخی ها در برابر کسانی که یه ساحت مقدس عاشورای حسین(ع) اهانت کردند؟

آیا سکوت از گونه ای که در بالا ذکر شد برای کسانی که لباس مقدس دین به تن دارند بی حیایی تر و بی دینی تر از بنده ی کت و شلواری نیست؟

جناب ناطق،

حاج آقا،

بنظر شما که مرد دین هستید و سواد پاسخ به این سوال بنده را حتما دارید بفرمایید که آیا بیحیایی نیست که کسی از ردای ولایت ارتزاق کند و بر سفره ی انقلاب بنشیند و خود را رهرو امام روح الله بداند اما جانشین قانونی و برحق ایشان را در ندای «این عمار» با سکوت خویش تنها بگذارد؟

آیا بی دین نیست چنین کسی؟

جناب ناطق!

همانگونه که بر منبر وعظ نشسته اید و توقع دارید تا مخاطبانتان جملات شما را قیاس از خود نگیرند شما نیز لطف کرده و سوالات طرح شده را قیاس از شخص خاصی نگیرید. بنده فقط پاسخ بلی خیر میخواهم. اصولا پرسش ها را طوری ساده و شیوا بیان کرده ام که زحمت شما را در دادن جواب کم کرده و تنها یک بلی یا خیر تفقد بفرمایید.

جناب ناطق،

از آنجا که هویت و موجودیت روحانیت شیعه در گفت و شنود و پاسخ به پرسش های مردم است تقاضا دارم به دور از هرگونه حاشیه روی و فرافکنی به سوالات یک مسلمان (که هنوز رتبه مومنی!! چون شما را ندارد) پاسخ بدهید.

آیا آن روحانی که از پاسخ به سوالات مردم می گریزد تنها نامی و لباسی از روحانی بودن را یدک نمی کشد ؟

جناب ناطق،

حضرت حجت الاسلام،

از بهتان حرف زدید.

از محکمه و نیاز به اثبات جرم گفتید.

آیا جرم نظام، جرم شورای نگهبان، جرم وزارت کشور، جرم یک میلیون مردم کوچه و خیابان که وظیفه ی اجرا و نظارت بر صندوق های انتخابات 88 را بر عهده داشتند در دادگاه های جمهوری اسلامی اثبات شده بود که عده ای آنگونه فریاد «این عمار» رهبری را در آوردند؟

البته که اثبات نشده بود.

البته که فتنه کردند.

البته که به فرموده ولی امر مسلمین (روحی له الفدا) فتنه گران 88 در ملاء اعلای خداوند نیز خسران دیدند.

حال پاسخ دهید :

آیا کسانی که رهبری را تنها گذاشتند و در رسانه های جمعی سکوت پیشه کردند و از مردم و نظام با سکوتشان دفاع نکردند بی حیا و بی دین نیستند؟

آیا کسانی که حرارت حنجره ی ولایتمداران را در فراخوانی ساکتین فتنه به همیاری و همراهی رهبری و نظام ناشنیده انگاشتند و چونان مردگانی از دنیا رفته سکوت کردند تا دشمنان داخلی و خارجی نظام کردند آنچه کردند، بی حیا و بی دین مطلق نیستند؟

از محضر جناب عالی برای تصدیع وقت در خواندن این پرسش ها پوزش می خواهم و تمنا دارم دستور فرمایید کسی از دفتر محترم تان پاسخ های شما بزرگوار را به این وبلاگ محقر ارسال فرمایند.

نکته ی فوق مهم در دادن پاسخ ها : ممنون می شوم پیش از ورود به مصادیق پرسش های بنده، ابتدا خودِ پرسش ها را بطور کلی جواب بلی یا خیر دهید و سپس اگر پاسخی مبسوط دارید در پی نوشت ارائه فرمایید.

سپاسگزارم و طاعات جنابعالی قبول حق



۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۳۰
مهران موزون

طنزی درباره روز تحلیف رئیس جمهور



به دنبال اعلام روح الله حسینیان مبنی بر استقبال از جک استراو با گوجه، نرخ گوجه های گندیده ی تهران و حومه در حال افزایش است.

شاهدان عینی اعلام داشته اند که علی مطهری برای پیشگیری از «گوجه مال» شدنِ کت و شلوار و کیفِ انگلیسی جک استراو، سراسیمه به حراست مجلس مراجعه کرده و درخواست نموده تا دستگاه های فلزیاب مجلس را به قابلیت گوجه یابی نیز مجهز نماید.

از سویی شنیده می شود که برخی نمایندگان غیور خانه ملت تصمیم دارند تا استراتژی خبرنگار عراقی را در پذیرایی از جک استراو بکار گیرند بنابراین پیش بینی می شود در روزهای آینده نرخ دمپایی های پلاستیکی مواد 2 نیز در بازار بازیافتی های تهران سیر صعودی به خود گیرد.

این احتمال در حالی عنوان می شود که رئیس قوه ی قضاییه هم از بیدار شدن افعی های فتنه 88 و گرم شدن جانشان گفته است.

اکنون این سوال مطرح است که بهترین گزینه برای روز تحلیف رئیس جمهور منتخب کدام است :

جک استراو با گوجه و افعی های فتنه88 با دمپایی مواد 2 پذیرایی شوند؟

استراو با دمپایی و افعی ها با گوجه؟

استراو با گوجه و دمپایی و افعی ها فقط با دمپایی؟

اما،

آیا فلزیاب های مجلس تا روز تحلیف به قابلیت گوجه یابی مجهز می شوند؟

آیا حمل دمپایی مواد2 توسط نمایندگان برای آوردن به صحن مجلس ممنوع می شود؟

آنچه مسلم است دستگاه های فلزیاب مجلس توانایی تشخیص مواد 2 بودن دمپایی ها را ندارند.

دو پیشنهاد ویژه ی شنود به علاقمندان استفاده از دمپایی :

1) دمپایی ها را به جای کفش بپا کنید که علی مطهری تا لحظه ی تقدیم دمپایی ها نتواند اعتراض کند.

2) رنگ دمپایی ها را سبز انتخاب کنید تا آگران دیسمان و برد رسانه ای این حرکت خداپسندانه بیشتر شده و روح شهدای فتنه 88 بیشتر دعاگوی پرتاب کنندگان باشد.



زیاده عرضی نیست

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۰۹
مهران موزون

     (تصویر دکتر منوچهر ستوده)



حدود دوماه پیش یکی از دوستان درخصوص علی دهباشی برایم گفت.

اینکه نشریه ای دارد به نام بخارا.

بخارایی که به لحاظ کمی و کیفی یگانه است.

حجیم است.

خوشپخت است.

مخاطبانی در پارسی زبانان دیگر کشورها دارد.

در تاجیکستان خوانندگان پروپاقرصی دارد.

توجهم جلب شد.

در اولین فرصت به دکه های سطح شهر مراجعه کردم.

حدود دوماه طول کشید تا بالاخره امروز شماره 93 آن روانه پیشخوان دکه ها شد.

دوستم می گفت که آقای دهباشی یک تنه بخارا را مدیریت می کند و بار اساسی این عَلَم فرهنگی بر دوش خود اوست.

این نکته رغبت مرا دوچندان کرد تا خدمت بخارا برسم.

هفته ی گذشته در حالیکه عطش بخارایم بالا زده بود در فضای مجازی خبری درج شد که بخارا به حجاب توهین نموده است.

خبر این بود : بخارا شعری از منصور اوجی درج کرده که در آن چادرهای سیاه زنانه به سیاهی کلاغ تشبیه شده.

قاعدتاً خیلی ناراحت شدم.

بیشتر گشتم برای گرفتن بخارا تا امروز که از دکه ی مقابل جام جم خریدمش.

از خبر توهین به حجاب چیزی در آن نبود جز شعری از منصور اوجی در منقبت «سفیدی».

به آدرس وبسایت بخارا رفتم و دیدم که هم شاعر و هم ناشر هر دو توضیحاتی در این خصوص داده اند و به نوعی جبران مافات کرده اند.   ( توضیحات اوجی و دهباشی  + )

ظاهراً این اتفاق در شماره ی 92 بخارا افتاده است.

اکنون عرض من این است :

بنظرم جاداشت با توجه به محتوای پوزشمندانه ی آقای دهباشی و همچنین منصور اوجی، وبسایت های نشر دهنده ی خبر فوراً جوابیه ی آنها را درج کنند و اصولا خبر تلخ «توهین به حجاب» را نیز بردارند.

اوجی در توضیحاتش شرح داده است که با «سیاهی» چادر مشکل دارد نه خود چادر.

بنده به سهم خودم به این نظر آقای اوجی هم «ان قلت» دارم. اما دوستانِ خبرنویس سایبری که دلسوزانه موضوع را رصد کرده وفوراً واکنش نشان داده اند(که دستشان هم درد نکند) فراموش ننمایند که : فرق است بین کسی که (خواسته یا ناخواسته) به نمادی ارزشی حمله می کند و بعد از آن هم نه پوزشی در کار است و نه توضیحی  و نه جبران مافاتی، با کسانی که فوراً به شکلی آشکارا اعلام توضیح کرده و بنوعی جبران آسیب وارده می نمایند.

بیاموزیم که فرهنگ «گذشت و بخشش» در این مواقع لازمه ی امتداد فرهنگ«پوزش» است.

کاری نکنیم که دیگرانی که بعدها دچار اشتباهی سهوی می شوند جبران مافات را بیهوده تلقی کنند.

لذا خواهشمندم از تمام سایت های دغدغه مند و مومن در فضای مجازی که خبر مورد نظر را حذف فرمایند.

 توضیحی خطاب به آقای منصور اوجی :

کوتاه خدمت شما بزرگوار عرض می کنم که :

سیاه همیشه دلگیر نیست. مثلا موی سیاه بهتر از موی سپید است.

اما با شما موافقم که سیاهی روی چادر بانوان بیشتر ایجاد دافعه می کند تا جاذبه.

نکته همین جاست آقای اوجی : زن در محیط های عمومی که مردان حضور دارند می بایست دارای جاذبه باشند یا دافعه؟

لذا کمی انصاف دهیم که سیاهی چادر فی نفسه پیشگیری از برخی تلفات اخلاقی و .. می تواند باشد.


پی نوشت 1 ) از محتوای ادبی بخارا خوشم آمده و دنبال آرشیوش هستم.بنظرم محتوای مناسبی برای یکسری پژوهش های ادبی باشد.

براستی هر شماره اش یک کتاب است.

پی نوشت 2) در شماره ی 93 شرح مفصلی از رزومه ی بلند بالای استاد منوچهر ستوده آمده است که توصیه می کنم از دست ندهید. استادی که مرز یکصدسالگی است و هنوز در حال نشر و تالیف است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۴:۲۹
مهران موزون

یکی از نمادهای فراماسونری و شیطان پرستی «ماسونیک هندساین» است که توسط بسیار از سیاستمداران و هنرپیشگان غربی در موقعیت ها و فرصت های مختلف مورد تأکید آنان قرار می گیرد.



ماسونیک هند ساین، برای همگان شناخته شده است.

به نمونه هایی از این نماد توجه کنید :















حال به لوگوی یکی از روزنامه های چاپ داخل کشور توجه فرمایید :
نام این روزنامه : امتیاز است.



سایز اصلی  +

سوال اینجاست
: آیا شدت شباهت بین لوگوی این روزنامه با نماد فوق الذکر، اتفاقی است؟
آیا ممکن است ذهن طراح و گرافیستِ این لوگو، بی آنکه خودش بداند، تحت تأثیر این نماد قرار گرفته باشد؟
بالاخره هرچه باشد نمادهای فراماسونری و شیطان گرایی در تمامی رسانه های دیداری و شنیداری غربی به وفور دیده می شود و چشم و پس زمینه ی ذهنی طراحان ایرانی نیز متأثر از این آثار است.

شما هم قضاوت کنید.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۰۱:۳۸
مهران موزون

اسدالله عسگراولادی مسلمان را همه می شناسند.

او را در رسانه ها به این مضامین می شناسیم :

من بازحمت و کسب حلال پولدار شدم.

مرا سلطان پسته میگویند

من کاری به سیاست ندارم

من از دولت هیچ نخواسته و نمی خواهم.

من اهل گرفتن وام بانکی نیستم.

تمام عمرم وام بانکی نگرفته و نخواهم گرفت.

من مجتهد زیره و خشکبارم.

من از کودکی با پول آشنایم و راه پول حلال را خوب بلدم.

مرا ثروتمند می دانند.

من چهل بار (یا بیشتر) به حج رفته ام.

من سالی چندبار عمره می روم.

من...

از جملات کلیدی این تاجر بازاری به قرمز شده هایش توجه بیشتری نمایید.



وی در چند روز گذشته در خصوص واگذاری زمینهای نمایشگاه به رسانه ملی ایرانیان، افاضاتی داشته که به مهمترین جملات آن اشاره می شود : (باز هم به بخش های قرمز شده توجه فرمایید)


محل نمایشگاه های بین المللی باید برای امور بازگانی و تجاری کشور به کار گرفته شود.

در  این محل می توان مرکز تجارت بین المللی ایجاد کرد و کنفرانس های بین المللی در زمینه اقتصاد را در آن برگزار کرد. به همین دلیل با واگذاری آن به صداوسیما به شدت مخالفیم.
صداوسیما به اندازه کافی برای فعالیت هایش زمین دارد.

باید زمینه تخصصی این مرکز حفظ شود.

باید وزارت صنعت، معدن و تجارت از آن برای توسعه فعالیت های اقتصادی و توسعه روابط با دیگر کشورها در زمینه اقتصاد استفاده کند.

این محل آبرومندی برای استقبال از مهمانان خارجی است که در نقطه مناسبی از تهران واقع شده و باید استفاده بهتری از آن کرد.

دولت آینده دولت تدبیر و امید است که می خواهد روابط مناسبی با دیگر کشورها برقرار کند و از این محل می تواند برای این کار بهره ببرد.

بارها گفته ایم که بخش خصوصی آماده خرید این محل است و توان آن را دارد.

مگر دولتی ها چگونه خرید می کنند.؟ از منابع بانکی بهره می برند ما هم می توانیم یک شرکت سهامی عام درست کنیم و از طریق فروش سهام آن بهره ببریم.

ابتدا باید تصمیم توسط دولت گرفته شود تا متناسب با کاربری این محل خریداران به میدان بیاید.


ابتدا نقدی به افاضات این تاجر پسته

جناب آقای عسگراولادی مسلمان

لطفا به پرسش های رک و صریح زیر پاسخ دهید:

1) چه شده که سنت شکسته اید و به تصمیمات دولتی و سیاسی ورود کرده اید؟

2) چه شده که به طمع زمین های مرغوب نمایشگاه رسم نهاده اید و دَم از گرفتن وام می زنید؟

3) چه شده که از سایه خارج شده اید و در تصمیم فی مابین دونهاد کلان مملکتی  دخالت می کنید؟

4) چه شده که ناگاه این همه «باید» از خود صادر می کنید؟ شما که عمری است چیزهای دیگری صادر می کنید.

5) اصولا از کی تاحالا سواد رسانه ای تان آنقدر بالا رفته که در حد ریاست رسانه ملی باسواد شده و تشخیص می دهید که صداوسیما به اندازه کافی برای فعالیت هایش زمین دارد؟

شما از فعالیت های صداوسیما چه می دانید؟ از اندازه اش چه؟

6) آیا صداوسیما (که به قول مقام معظم رهبری مجموعه ای پیچیده و تخصصی است) آنقدر به فلاکت افتاده که یک خشکبار فروش (با عرض ادب به تمام خشکبار فروشان ایرانی) ادعای اشراف به فعالیت هایش و ایضاً نیازها و اندازه هایش را داشته باشد؟ آیا این انباشت ثروت های 60 ساله ی شما نیست که شما را در آستانه ی 80 سالگی دچار نارسیسیسم پیشرفته نموده است؟

7) شما به اتکاء کدام نفس به خود اجازه می دهید که زمین های ملی نمایشگاه را که لازم است تا در خدمت ماموریت ملی و جهانی بسیار بزرگتری درآید طلب کنید تا تقدیم شما و هم حُجره ای هایتان کنند؟چرا فکر می کنید مردم کنونی همان مردم دهه شصت هستند و به موازات کُلُفت شدن حساب های بانکی شما، آنها رشد اجتماعی و بصیرت رسانه ای نیافته اند؟

8) اگر شما دنبال جای آبرومندی برای فروش اجناستان می گردید چرا شیپور را از سرگشادش گرفته اید برادر؟ حقیقتاً سوله های خشک و بیروح نمایشگاه آبرومندتر است یا ساختمان گچ بری شده و زیبای مصلی؟

شما که راه پول درآوردن بدون رانت!! را خوب بلدید به اقرار خودتان.

چرا زمینی را خارج از تهران و نزدیکی فرودگاه امام نمی گیرید و نمایشگاهش نمی کنید به عنوان بخش خصوصی و پول روی پول های تان اضافه نمی کنید؟


پرسش های بر زمین مانده بسیار است جناب آقای مسلمان،

لکن کمی توجه کنید تا بلکه سواد جنابعالی غیر از پول و خشکبار در زمینه های دیگری هم تقویت شود.

ضمناً چرتکه یادتان نرود، لطفا دست بگیرید تا من بگویم و شما بزنید.

1) صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از بیت المال همین مردم اداره می شود. بنابراین اگر هرز روی هزینه ای در آن اتفاق افتد از کیسه ی بنده و شما نیز رفته است.

2) در سطح شهر تهران برخی شبکه های سازمان سالهاست که مستقرند و همین فاصله ی فیزیکی آنها تا جام جم موجب هزینه های بسیار شده است. فرض کنید فاصله ی حجره ی شما با انبارتان ده برابر فاصله ی کنونی شود. یا فرض کنید فاصله ی آن 14000 کانتینر تیرآهن که در صبح یکی از روزهای دولت نهم روی آنتن خبر رادیو جوان (نزد مردم) از دولت گلایه شدید کردید(شما یا برادرتان..یادم نیست) که چرا در گمرک خوابیده است با مشتری های شما (معادل مخاطبین ما) زیاد شود. چرتکه بیاندازید و ببینید که هزینه های تولید و پخش سازمان صداوسیما چقدر بالا می رود. مگر نه اینکه مدعی هستید از فعالیت های صداوسیما آگاهید؟ (راستی : 14000 کانتینر تیرآهن را با چرتکه چگونه حساب می کنید؟) لذا تجمیع شبکه های سازمان در منطقه ای چسبیده به سازمان صرفه جویی عظیمی در بیت المال مسلمین محسوب می شود. فراموش نکنید که آبروی دهها شبکه ی صداوتصویر جمهوری اسلامی ایران از آبروی تاجرانی چون شما که می خواهند میهمانان خارجی خود را در شمال تهران پذیرایی کنند بسیار مهم تر است.

3) شما از آنجا که فردی با صبغه ی مذهبی هستید حتماً مختارنامه را دیده اید و می دانید هزینه ی ساخت دکور آن چقدر شد؟ می دانید مالک زمینی که سازمان برای احداث این دکور عظیم مستأجر ایشان بود چه اختلاف سنگینی با سازمان برای اینکه راهی بیایند تا دکور باقی بماند پیدا کرد؟

می دانید جناب تاجر! می دانید جناب مسلط بر فعالیت های صداوسیما؟

می دانید که دکورهایی مثل امام علی، مختارنامه، یوسف پیامبر پس از پایان سریال دور ریخته نمی شود؟



همانطور که شمای نوعی تاجرید و پسته هایتان را درجه بندی شده می فروشید و پایین ترین درجه را آنها را روانه کالباس سازی می کنید رسانه ملی هم از آبِ دکورها برای فیلم ها و سریال های سطح پایین تر کره می گیرد.

چرا؟

چون روز روشن است.

کمبود بودجه، صرفه جویی در بیت المال مردم.

4) جناب عسگر اولادی مسلمان،

شما که پز می دهید 60 سال پیش و در سن نوجوانی به امریکا رفته اید و ساختمان امپایراستیت را دیده اید. شما که دنیا را مثل کف دست به دنبال سودحلال زیر پا گذاشته اید.

احتمالا می دانید «هالیوود» یعنی چه؟ دیده اید تیتراژ پایان فیلم های امریکایی را؟

هیچگاه اندیشیده اید که درازی نوشتار تیتراژهای پایانی فیلم های امریکایی برای چیست؟

بخشی از آن مربوط به کارهای سخت افزاری و تکنولوزیکی فیلمسازی است و ایضاً استودیوهای بزرگی که هالیوود اختصاص خود دارد.

جناب عسگراولادی فیلم تایتانیک را دیده اید؟

من دیده ام.

یادتان هست وقتی کشتی غرق شد؟

بنظرتان این صحنه در کدام یک از دریاهایی که شما به دنبال تجارت به آنجا رفته اید ساخته شد؟

دریای چین؟

ماچین؟

اقیانوس هند؟

هیچکدام ای مجتهد محترم زیره. (خودتان فرموده اید مجتهد زیره هستید)

کشتی به آن عظمت را که دیدیدبا کلک سینمایی و در یک سالن و بهتر بگویم در یک سوله شبیه همین سوله های نمایشگاه تهران غرق کردند.

حاج آقا،

چرا شما و دیگر همفکرانتان طوری جوسازی می کنید که گویی قرار است سند زمین های نمایشگاه به نام سیدعزت الله ضرغامی بخورد.

مال مردم است و قرار است از این جیب بیت المال به آن جیب بیت المال برود.

همین!

شما که آفتاب لب دیوار چین هستید بزرگوار،

به جای این سخنان ناسازنده، از آقای مهندس هاشم زاده یاد بگیرید که عمری برای این کشور راه و جاده ساخت و بالاخره پول و تخصص و توان خود را برای شکافتن رشته کوه زاگرس در طبق اخلاص گذاشت و به قول خودش آخرین پروژه ی عمرش را به نیت باقیات الصالحات هزینه کرد و فاصله ی تهران تا خلیج فارس را کوتاه تر نمود تا هم مردم جانشان را کمتر از دست بدهند هم شما پسته هایتان را ارزان تر صادر کنید.


بیایید شما هم برای واگذاری زمین های نمایشگاه به رسانه ملی نقش سازنده داشته باشید.

رسانه ای که در کاهش کشتار شیعیان علی(ع) در منطقه موثر است که اگر نباشد صداوسیما نه شما می توانید به پول های حلالتان بیفزایید و نه مردم منطقه از شر اسراییل در امان خواهند بود.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۲ ، ۱۴:۱۷
مهران موزون

کمال الدین پیرموذن نماینده مردم مومن و شریف اردبیل در مجلس شورای اسلامی در اظهاراتی شاذ از م.ش درخواست کرد که تا به صداوسیما اجازه دهد که صدایش را در ماه مبارک رمضان پخش کند.

با توجه به تحرکات و مواضع ضددینی و علنی چهارسال گذشته ی م.ش در رسانه های دشمنان غدار غربی، این سخن پیرموذن از سوی متدینین (و حتی وطندوستان واقعی) ایران توهینی سنگین و مستقیم به ساحت رسانه ملی و مردم محسوب شده که شاید از سوی اداره کل حقوقی صداوسیمای جمهوری اسلامی و یا برخی نهادهای فرهنگی دیگر نیز جای طرح دعوی قضایی داشته باشد .

از آنجا که این اظهارات نازل، فاقد ارزش پردازش در این وبلاگ است پاسخ مبسوط بدان داده نخواهد شد.

در عوض پیشنهاد می گردد تا آقای پیرموذن هر چه سریعتر از محضر پروردگاری که صاحب اصلی ربناست برای چنین سخنی توبه و استغفار کند.

لذا این قلم برای کمک به قوه ی تحلیلِ آقای پیرموذن، دو محتوای نامتجانس نوشتاری و تصویری را در هم  رَج زنی می کند تا ایشان بداند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

بداند که شأن ربنا چیست؟

م.ش کیست؟

و صداوسیما کجاست؟





رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنک رَحْمَةً إِنَّک أَنتَ الْوَهَّابُ






ترجمه فارسی:

بارالها، دل های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی عوض و منت.

***

إِنَّهُ کانَ فَرِیقٌ مِّنْ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ




ترجمه فارسی:

زیرا شمایید که چون طایفه ای از بندگان صالح من روی به من آورده و عرض می کردند بارالها ما به تو ایمان آوردیم، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما که تو بهترین مهربانان هستی.


***


إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنک رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا


ترجمه فارسی:

آنگاه‌ که آن جوانان کهف (از بیم دشمن) در غار کوه پنهان شدند از درگاه خدا مسئلت کردند بارالها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیا ساز.

***



وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ



ترجمه فارسی:

چون آنها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند از خدا خواستند که بار پروردگارا به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست کافران یاری فرما.

***


نکته تاسف بار در مورد مواضع آقای کمال الدین پیرموذن اینجاست که وی در اسفندماه 91 در اخطاری به رئیس جمهور می گوید :  در شب رحلت حضرت فاطمه معصومه (س) با حضور رئیس جمهور در سومین اجلاس وحدت و انسجام ملی در جنوب کشور، حرکات زشت و موسیقی تندی پخش شده که موجب ناراحتی جوانان متعهد شده است.وی افزود: از باب تذکر و امر به معروف به همه به خصوص رئیس جمهور این شعر را قرائت می کنم که «چوب در آب فرو نرود، حکمتی است، عارش آید به فرو بردن حکمت خویش.» همه ما باید پایبند حکمت علوی باشیم.

دغدغه های پیرموذن در آن اخطار کذایی با رنگ قرمز مشخص شده تا شما خوانندگان محترم بهتر قضاوت کنید که چگونه این نماینده ی مجلس شورای اسلامی ایران در استانداردی دوگانه نسبت به رعایت وحدت، انسجام ملی، تعهد و حکمت علوی به رئیس جمهور تذکر می دهد اما در شرایط امروزی که به تصور خویش فرصتی برای احیای سربازان میدانی فتنه فراهم شده، کسی را دعوت به دادن اجازه به رسانه ملی می کند که پیش چشم جهانیان هم حکمت و فقه 1400 ساله ی شیعه ی علوی را زیر سوال برد هم خلاف وحدت و انسجام ملی با رسانه های بیگانه همآغوش شد.


پی نوشت 1) وبلاگ شنود از محضر ربوبیت باریتعالی، برای کنارهم قرار دادن تصاویر غیر شرعی م.ش با نص نورانی کلام الله مجید، طلب استغفار دارد.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۲ ، ۱۸:۳۵
مهران موزون
قابل توجه نجیب زاده ای به نام علی مطهری که درپی آزادی نانجیبان 88 است و ادامه حصر آنان را قبول ندارد +




یک نکته‌ى دیگرى که در این انتخابات به نظر بنده برجسته بود و جا دارد که انسان خدا را شکر کند، این بود که بعد از انتخابات، نامزدهاى مختلف با نجابت و قانون‌پذیرى در این قضیه عمل کردند و واکنش نشان دادند؛ این خیلى چیز مهمى است. رفتند با رئیس جمهور منتخب، برادرانه و دوستانه دیدار کردند و به او تبریک گفتند، اظهار خرسندى کردند. بنده لازم است از این حضرات تشکر کنم. این است که کام مردم را شیرین میکند، این است که موجب میشود مردم احساس کنند موفقیت به دست آورده‌اند. حالا اگر بدقلقى نشان میدادند، در این قضایا رفتار نانجیبانه میکردند، یک چیزى را بهانه میکردند، دعوائى راه مى‌انداختند - که دعوا را به هر بهانه‌اى میشود راه انداخت - کام مردم تلخ میشد. اینکه ما بارها و به تکرار از حوادث سال ۸۸ شکایت کردیم، گله کردیم، انتقاد کردیم، به خاطر این است. 

(92/4/5) بیانات  رهبری در دیدار با مسئولان قوه قضاییه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۲ ، ۱۱:۵۷
مهران موزون