شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

جوان آنلاین نوشت : +

جواد کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با بیان اینکه این افراد از فتنه و فتنه‌گران حمایت کردند، گفت:

من در اینجا مستند به یک سندی که ان‌شاءالله در آینده‌ای نزدیک بیشتر باز می‌شود، می‌گویم که بعضی از لایه‌های پنهان این فتنه با بعضی از سران ناتو ارتباط برقرار کرده و به توافق رسیده‌ بودند که وقتی کار ما جلو رفت و توانستیم پاستور و برخی از وزارتخانه‌ها را بگیریم، از شما استمداد می‌کنیم و شما هم حملات موشکی خود را به ایران شروع کنیدیعنی همین اتفاقی را که این روزها می‌خواهد در سوریه با حمایت تروریست‌ها رخ دهد، ‌ برای ملت ایران تدارک دیده بودند. وی افزود: سند و نوار صحبت یکی از سران فتنه موجود است که در باغ خصوصی ملک‌عبدالله به ملاقات وی می‌رود و از این فردی که امروز مورد طعن و لعنت امت اسلام است، استمداد می‌کند. عبدالله‌ به این فتنه‌گر می‌گوید که بمانید و رقابت کنید و آن فرد هم می‌گوید: «ما آمده‌ایم تا به شما عرض کنیم که اعلی‌حضرتا، آن کسی که ما از او حمایت می‌کنیم، همان کسی است که شما می‌خواهید.» 



سپس وی [عبدالله وهابی] می‌گوید: «چرا اینقدر در کشورهای عربی حضور دارید‌؟ می‌خواهید دستور دهم که ایران را روی سر شما آوار کنند؟»

که این فتنه‌گر در جواب می‌گوید «اعلی‌حضرتا، به شما قول می‌دهم که اگر آقای موسوی رأی آورد، از هر کجا که شما امر کنید، بیرون می رویم»


                                              ***

کار خدا را ببینید :

اکنون چهار سال پس از شکری که عبدالله (قاتل شیعیان) نسبت به مرزپرگهر ایران خورده است موشک های سوریه در جنگ نیابتی ایران و امریکا آماده اند تا ریاض و جده را برسر عبدالله آوار کنند.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۲ ، ۰۷:۰۶
مهران موزون

تا این لحظه که این پُست نگاشته می شود هیچ خبر موثقی در خصوص رفع فیلترینگ از سایت فیس بوک شنیده نشده.

هیچ خبر رسمی و علنی!! بر این اساس که دولتمردان و صاحب منصبان نظام جمهوری اسلامی حق استفاده ویژه از فیلترشکن را دارند اعلام نشده.

براستی آیا ورود آشکارای وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به فیس بوک از آنسوی مرزهای ایران و در سفرهای خارجی جواد ظریف صورت می گیرد؟

یا اینکه از درون کشور و به مدد فیلترشکن این فعالیت سایبری انجام می شود؟

اگر حالت دوم صحیح است، آیا این قانون شکنی توسط آقای ظریف که یک مدیرارشد نظام است و می بایست الگوی رفتاری مردم خویش باشد مصداق بارز «ترویج قانون شکنی» نیست؟ 

ای کاش آقای ظریف انتساب این اکانت را به خویش تکذیب کند.

بحث بر سر عضویت وزیر خارجه ایران در فیس بوک و داشتن اوقات فراغت! برای فیس بوک بازی نیست.

موضوع چگونگی نقض علنی!!! فیلترینگ توسط ایشان یا هر کدام از اهالی کابینه ی آقای روحانی است.

لذا خواهشمندم دوستان کامنت گذار بر محور اصلی موضوع بحث کنند.

نه عضویت ظریف در فیس بوک .



پی نوشت 1) اولین واکنش معاونت محترم حقوقی رئیس جمهور به مطلب شنود : 

        منع‌قانونی عضویت وزرا در فیس‌بوک را بررسی می‌کنیم   +


پی نوشت 2)  مطلبی در این خصوص در سایت اصلاح طلب بهارنیوز  +


پی نوشت 3) استقبال بیباک نیوز از مطلب شنود  +


پی نوشت 4) مطلبی در این خصوص در سایت 598  +


پی نوشت 5 ) استقبال رجانیوز از مطلب +

۲۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۱۴
مهران موزون
روز گذشته (1392/6/4) آقای سیدحسن مصطفوی در تالار وحدت با قرائت این شعر که «دوره مجنون گذشت و نوبت ماست/هرکسی پنج روز نوبت اوست»، اظهار داشت: ذکر جوانمردان کام همه را شیرین می کند، اما جوانمردی را تنها نباید گفت، بلکه باید در قدم به قدم و لحظه به لحظه زندگی اجرا کرد؛
پس بگردید و بگردد روزگار
دل به دنیا در نبندد هوشیار
ای که دستت می‌رسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
اینکه در شهنامه‌ها آورده‌اند
رستم و رویینه‌تن اسفندیار
سعدیا چندانکه می‌دانی بگوی
حق نباید گفتن الا آشکار
هر که‌را خوف و طمع در کار نیست
از ختا باکش نباشد وز تتار.

***
شنود با تکیه بر اشعار فاخر بالا و تأیید فرمایشات فرزند یادگار امام راحل(ره) از ایشان چند پرسش دارد :

جناب آقای حجت الاسلام سیدحسن مصطفوی (دامت برکاته)،

آیا متن نامه پدر فقیدتان (که نور دل همه ی ما بود) به شیخ ساده لوح را خوانده اید و بیاد دارید؟  +
و آیا سخنان محمدخاتمی را در مراسم بزرگداشت آیت الله طاهری شنیده و خوانده اید؟  +
اگر پاسخ تان مثبت است لطفا به باقی پرسش های ذیل پاسخ دهید و اگر خیر! خواهشمند است ابتدا رنجنامه ی یادگار امام راحل(ره) و افاضات محمدخاتمی در مراسم بزرگداشت آیت الله طاهری را مطالعه فرموده و سپس به پرسش های زیر پاسخ دهید.
پرسش هایی که مخاطبش تنها جنابعالی هستید و نه فرد دیگری و ما برای یافتن پاسخ این سوالات امیدمان تنها به شماست.
چه اینکه مسئولیت مستقیم حفظ و نشر آثار مکتوب و مستند آن دو یارسفرکرده(پدر و پدربزرگ بزرگوارتان) به حمدالله بر عهده ی شخص حضرتعالیست.

1) خاتمی ابرازداشته است :
اصفهان و بخصوص نجف‌آباد مدیون شخصیت والایی چون حضرت‌آیت‌الله العظمی آقای منتظری است، ایشان به عنوان یکی از ارکان انقلاب که از تئوریسین های بزرگ انقلاب اسلامی بودند جایگاه بسیار مهمی داشتند؛ طبعا به عنوان نماد مردم اصفهان که در گرایش مردم و به امام بسیار موثر بود.

جناب مصطفوی عزیز،
پاسخ فرمایید که آیا با تکریم کسی که به اقرار پدر بزرگوارتان، خواب را تعمداً از چشم امام راحل گرفت موافقید؟
کسی که به قول پدر بزرگوار شما مواضعی را اتخاذ کرد که خواست دشمنان قسم خورده ی انقلاب و اسلام بود.
کسی که پدر بزرگوار شما مواضعش را القائات شیطان می دانست.
کسی که پدر بزرگوار شما او را عامل سیلی زدن به اسلام و جمهوری اسلامی دانست.
کسی که پدر بزرگوارتان او را افتاده در چنگال توطئه گران و نفوذی ها خطاب نمود.
کسی که پدر بزرگوار شما نوشته هایش را تراوشات ذهن نهضت آزادی و منافقین خواند.
کسی که امام راحل (ره) وی را گرفتار در چنگال نهضت آزادی و آخوندهای مرتجع خواند.(فرموده ی پدر بزرگوار شماست)
کسی که...
لطفا پاسخ فرمایید باتکریم چنین شخصی توسط محمدخاتمی موافقید؟
اگر موافقید اعلان نمایید تا ملت آگاه باشند و اگر موافق نیستید پاسخ دهید چرا با خاتمی رفافت می کنید؟




2) خاتمی ابراز داشته اشت :
آیت‌الله طاهری از کسانی بود که خیلی نزدیک به آیت‌الله منتظری بودند و ایشان هم به آقای طاهری عنایت داشتند.

جناب آقای مصطفوی، لطفا پاسخ فرمایید که آیا این نوشته ی پدر بزرگوار شما نیست؟

(( ....[امام] یک سال قبل از دستگیری آقا مهدی هاشمی، افرادمختلفی را خدمت جنابعالی[منتظری] فرستادند که آقا مهدی هاشمی فرد خطرناکی است او را از خود دور سازید. آیا شما گوش دادید؟ امام آیت الله طاهری اصفهانی را خدمت شما فرستادند که به ایشان بگویید فلانی[امام] می گوید آقای مهدی هاشمی فرد خطرناکی است او را از بیت خود اخراج کنید. آیا به این نصیحت و پیغام گوش دادید؟ تنها فایده این پیغام این بود که آقای طاهری که از علاقمندان بسیار جدی شما بود مغضوب شما گردید؟ ..))

بنابراین محمد خاتمی سخنی خلاف گفته است و آیت الله طاهری آخرالامر، مغضوب منتظری بودند.

لطفا پاسخ فرمایید که آیا با خلاف واقع گویی خاتمی موافقید؟
اگر موافقید اعلان نمایید تا ملت آگاه باشند و اگر موافق نیستید پاسخ دهید چرا با خاتمی رفاقت می کنید؟





3) خاتمی ابراز داشته است :

ایشان [آیت الله طاهری] از جمله علمایی بود که دارای دید روشنی بودند، نگاه به آینده داشتند و این‌که چه کار بکنیم که اسلام به گونه‌ای باشد که در روزگار ما بتواند پاسخگوی نیازها و مسائل انسان امروز!! باشد نه این‌که درها را ببندیم!! و به سوی گذشته نگاه بکنیم!! و در یک محدوده‌هایی که به هر حال عادت‌ها! و جریان‌های تاریخی! بر ما تحمیل کرده حبس بشویم، اسلام را به این صورت ببینیم که دین همیشه انسان‌هاست و دین همیشه انسان‌ها باید بتواند مسائل همیشه انسان‌ها را حل بکند.
این دیدگاهی است که حضرت امام(ره) و بزرگانی دیگر با همه اختلاف نظرهایی که داشتند مثل شهید مطهری، شهید بهشتی، مثل مرحوم دکتر شریعتی و دیگران مثل آیت‌الله طالقانی و بسیاری از علمای دیگر از جمله آیت الله طاهری داشتند.
وقتی نسل جوان ما گرایشش به شخصیتی مثل آیت‌الله طاهری زیاد می‌شود متوجه همان بینش و دید است، کسانی از بزرگان و خوبانی که تفکرات خاص خود را داشتند تفکرات بسته‌ای!! که امروز را نمی‌دیدند، فردا را نمی‌دیدند، حتی دیروز را نمی‌دیدند بلکه پریروزهای خیلی دیرتر را می‌دیدند، معلوم است که این‌ نمی‌تواند انسان امروز را و جوان امروز را به اسلام و جاهای دیگر جذب کند.(منظور خاتمی دیدگاه های حضرت امام خمینی(ره) است)
این‌که می‌بینیم حول آیت‌الله طاهری را افراد جوان می‌گیرند این برای درکی است که از اسلام و از انسان و از زمان دارند؛ این مساله مساله مهمی است امروز نقش آن رویکرد وآن دید را بیشتر می‌توانیم داشته باشیم.

برادر ارجمند، جناب آقای سیدحسن مصطفوی،
به وضوح می بینید که محمدخاتمی پرده برانداخته و اندیشه های روح اللهی را مناسب امروز نمی داند و خواستار بایگانی آن است.
لطفا پاسخ فرماییدکه با تبلیغات ضدولایت فقیه خاتمی موافقید؟

اگر موافقید اعلان نمایید تا ملت آگاه باشند و اگر موافق نیستید پاسخ دهید چرا با خاتمی رفاقت می کنید؟




4) خاتمی در افاضات خود شهادت طلبی را نفی کرده و موجب ایجاد تنش و فشار به ایران می داند( بی آنکه تر و خشک مدعیان فرهنگ شهادت طلب را از هم جدا کند)

جناب سید حسن مصطفوی عزیز،
شما نوه ی همان حضرت روح اللهی هستید که فرمود :

((.. راهـى جـز مـبارزه نمانده است و باید چنگ و دندان ابـرقـدرت هـا و خـصـوصـا آمـریـکـا را شـکست ، و الزاما یکى از دو راه را انتخاب نمود: یا شـهـادت یا پیروزى ، که در مکتب ما هر دوى آنها پیروزى است..))

و یا فرمودند :

((..جهان باید بداند که ایران راه خدا را پیدا کرده است و تا قطع منافع امریکاى جـهـانـخـوار، ایـن دشـمـن کـیـنه توز مستضعفین جهان ، با آن مبارزه اى آشتى ناپذیر دارد و حـوادث ایـران نـه تـنـها ما را براى لحظه اى عقب نخواهد نشاند، که ملت ما را در نابودى مـنـافـع آن مصمم تر خواهد کرد. ما مبارزه سخت و بى امان خود را علیه امریکا شروع کرده ایـم و امـیـدواریـم فرزندانمان با آزادى از زیر یوغ ستمکاران ، پرچم توحید را در جهان بـیـافـرازنـد. مـا یـقین داریم اگر دقیقا به وظیفه مان که مبارزه با امریکاى جنایتکار است ادامه دهیم ، فرزندانمان شهد پیروزى را خواهند چشید.))

 و یا فرمود :

 ((.. تا شـرک و کـفر هست ، مبارزه هست و تا مبارزه هست ، ما هستیم . ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعـوا نـداریـم ، مـا تـصـمـیـم داریـم پـرچـم (لا اله الا الله ) را بـر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم.))

و یافرمودند:

((.. ایـن وظیفه اولیه ما و انقلاب اسلامى ماست که در سراسر جهان صلا زنیم که اى خواب رفتگان ! اى غفلت زدگان ! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید که در کنار لانـه هـاى گرگ ، منزل گرفته اید. برخیزید که این جا جاى خواب نیست ! و نیز فریاد کشیم ! سریعا قیام کنید که جهان ایمن از صیاد نیست ! آمریکا و شوروى در کمین نشسته اند و تـا نـابـودى کـامـلتان از شما دست بر نخواهند داشت . راستى اگر بسیج جهانى مسلمین تـشـکـیـل شـده بـود، کـسـى جـرات ایـن هـمـه جـسـارت و شـرارت را بـا فـرزنـدان مـعـنوى رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم داشت ؟ ..))

و یا فرمودند :

((.. بـحـمـدالله از بـرکـت انـقـلاب اسلامى ایران دریچه هاى نور و امید به روى همه مسلمانان جهان باز شده است و مى رود تا رعد و برق حوادث آن ، رگبار مرگ و نابودى را بر سر هـمـه مـسـتـکـبـران فـرو ریـزد. نـکـتـه مـهـمـى کـه هـمـه مـا باید به آن توجه کنیم و آن را اصـل و اسـاس ‍سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تـا کـى و تـا کـجـا مـا را تـحـمـل مـى کـنـنـد و تـا چـه مـرزى اسـتـقـلال و آزادى مـا را قـبـول دارنـد. بـه یـقـیـن آنـان مـرزى جـز عـدول از هـمـه هـویت ها و ارزش هاى معنوى و الهى مان نمى شناسند، به گفته قرآن کریم هـرگـز دسـت از مـقـاتـله و سـتـیـز بـا شـما بر نمى دارند مگر این که شما را از دین تان بـرگـردانـند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروى در تعقیب مان خـواهـنـد بـود تـا هویت دینى و شرافت مکتبى مان را لکه دار نمایند. بعضى مغرضین ما را به اعمال سیاسى نفرت و کینه توزى در مجامع جهانى توصیف و مورد شماتت قرار مى دهند و با دلسوزى هاى بى مورد و اعتراض هاى کودکانه مى گویند: جمهورى اسلامى سـبـب دشـمنى ها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است ، که چه خوب است ایـن سـوال پاسخ داده شود که ملت هاى جهان سوم و مسلمانان و خصوصا ملت ایران در چه زمانى نزد غربى ها و شرقى ها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بى اعتبار شده اند! ..))

و یا فرمودند :

((.. مسلم خون شـهـیـدان ، انـقـلاب و اسـلام را بـیـمـه کـرده است ! خون شهیدان براى ابد درس مقاومت به جـهـانـیـان داده اسـت و خـدا مـى دانـد کـه راه و رسـم شـهادت کورشدنى نیست و این ملت ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قـیـامـت مـزار عـاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حـال آنـان کـه بـا شـهـادت رفـتـند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور، جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایى که این گوهرها را در دامن خود پروراندند! ..))

 جناب حجت الاسلام مصطفوی گرامی،
اگر مایل باشید هنوز هم می توانم از جد بزرگوارتان برایتان نقل کنم؟

همان اسطوره ی قرن بیستم را می گویم که خون پاکش در رگهایتان جاریست برادر.

لطفا اعلان فرمایید آیا تناسبی میان افاضات محمدخاتمی و فرمایشات گهربار معمار بزرگ انقلابمان می بینید؟
اگر پاسختان «آری» است بفرمایید تا ملت آگاه باشند! و اگر خیر! لطفا پاسخ دهید که چرا باخاتمی رفاقت می کنید؟






5) خاتمی ابراز داشته است :
در سال‌های گذشته ما واقعا اکثریت بودیم ولی می‌گفتند نفس نکش! حالا این‌که اکثریت با ماست معنایش این نیست که آن‌ها نفس نکشند بلکه می‌گوییم همه نفس بکشند و همه با هم ایران را بسازیم. امیدوارم این راه باز شده باشد.

جناب آقای مصطفوی گرامی،
لطفا پاسخ دهید آیا این افاضات تاکید وقاحت آمیز خاتمی بر تهمت تقلب به نظام جمهوری اسلامی در سال 88 نیست؟
اگر با خاتمی موافقید اعلان رسمی کنید تا ملت آگاه باشند و اگر موافق نیستید پاسخ دهید که چرا با خاتمی رفاقت می کنید؟





حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید حسن مصطفوی عزیز،
برای ملت ایران مهم است که متولی محترم آثار حضرت امام(ره) و یادگار معززشان(حاج سید احمد خمینی رحمت الله علیه) با خواستاران به حاشیه رفتن افکار بلند آن عزیز سفر کرده رفاقت و مجالست و دوستی ننماید.
ما خواهان آنیم که شما را پاسبان آستان آثار آن حضرت ببینیم و علاقمندیم که شاهد موضعگیری شما در برابر کسی باشیم که علناً پروژه ی کنار زدن حضرت امام(ره) را کلید زده است.امام بزرگواری که بلاشک از عالم برزخ شاهد و ناظر عملکرد همه ی ما هستند.





نکته : جنابعالی را در خواندن این مطلب حقگویانه، به همان شعر زیبایی که در گفتن حق و حقیقت سرایش نمودید ارجاع می دهیم.

والسلام علی من اتبع الهدی

۲۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۳۱
مهران موزون


حضور سلطان در محضر رهبر انقلابی




ملاقات رئیس جمهورِ دیپلمات با همان سلطان


۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۳۵
مهران موزون
برادر معلوم المواضع محمدخاتمی را همه می شناسیم.
او با رانت «برادر رئیس جمهور بودن» در عرصه سیاسی کشور، سری میان سرها درآورد و در سالهای دولت محمد خاتمی اقدام به اظهارات شاذ و مواضع غالباً گستاخانه ای کرد که از وی چهره ای نامحبوب نزد نیروهای ارزشی و دلسوز نظام ساخت.
رضا خاتمی که عضو حزب منحله و معدوم مشارکت و از نمایندگان متحصن در واقعه خیانت بار تحصن مجلس ششم است در سال 1379 چند روز پس از آنکه رهبرمعظم انقلاب، در جمع کارگزاران نظام مسئله اصلاح طلبی حقیقی را تبیین فرمودند . در اظهاراتی گستاخانه و موهن گفت : " رهبران دینی حق ندارند از طرف مردم حرف بزنند . " ( روزنامه بهار ، 29/4/79 )

رضا خاتمی به تازگی نیز بیانیه ای به شرح زیر صادر نموده که می خوانید :

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای حبیبی دبیر کل محترم موتلفه
با سلام
گمان من این بود که عمر دروغ و شانتاژ و فریب با إتمام کار دولت معجزه هزاره سوم به پایان رسیده است اما اینک به این نتیجه رسیده ام که آن بداخلاقی ها و انحرافات ریشه در جایی دارد که هنوز در اسلامیت و انقلابی گری خود بسیار ادعا دارد و همچنان خود را داعیه دار و پیشتاز اصولگرایى می داند. جنابعالی در مناظره جمعه اول شهریور نود ودو در یک فرصت طلبی آشکار مدعی شدید که در یک بیانیه جبهه مشارکت آمده است که جمهوری اسلامی یک پارادوکس است و این حزب برای حل این پارادوکس جمهوری را انتخاب کرده است. خواهشمندم جهت اثبات این ادعا مستند خود را منتشر کنید و معلوم دارید در کدامیک از بیانیه ها یا انتشارات جبهه مشارکت چنین مطلبی آمده است؟ واگر چنین چیزی وجود نداشت صریحا از این افترا به حزب و أشخاصی که هیچ إمکانی برای دفاع از خود ندارند عذر خواهی کنید تا عیار مسلمانی و مروت شما مشخص شود.
والسلام علی من التبع الهدی
سید محمد رضا خاتمی




صرفنظر از اینکه منظور رضا خاتمی (با توجه به عملکرد وی در چندسال گذشته) از «من التبع الهدی» کدام هدی است! و گذشته از آنکه در این بیانیه ی شاذ، باز هم رضا خاتمی گستاخی خود را در توهین به آقای حبیبی و همچنین دولت مظلوم احمدی نژاد به اثبات می رساند، دو سوال از ایشان مطرح است :
1) وی پاسخ دهد که چگونه نگران عیار مسلمانی دیگران است در حالیکه عدم التزام و تقید خود را به مراجع دینی (یک سند آن در بالا آورده شد) به اثبات رسانده است؟
2) رضا خاتمی از کدام حزب دفاع می کند؟ حزبی که انحلال رسمی آن مدتهاست که اعلان و تایید شده است و به گورستان تاریخ احزاب ایران پیوسته است؟  +


یک یادآوری بی ارتباط به این پُست :

خدا اموات بزرگوار حضرت آیت الله آملی لاریجانی را بیامرزد که فرمودند : افعی جان فتنه گران 88 گرما دیده است.

انعکاس مطلب در سرنیوز  +
انعکاس مطلب در 598   +
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۱۸
مهران موزون




به نظر ما، بحثهایی که درباب پوشش زن می‏ شود، بحثهای خوبی است که انجام می‏ گیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینه‏ های مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطی است. نه این‏که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من می‏گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه‏ ی ملی ماست؛ هیچ اشکالی هم ندارد؛ هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد. اگر واقعاً بنای تحرک و کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد، لباس رسمی زن می‏تواند چادر باشد و - همان‏طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.

البته می‏توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‏جا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار می‏ کنند، به خاطر این‏که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار می‏ کنند، به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی‏ آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می‏دهد!

شما خیال کرده ‏اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه‏ ی کذایی و آن لباسهای "و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ " و همانهایی را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر می‏دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می‏ خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً این‏جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل می‏شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابی نداشت؛ حتّی در این‏جاها وقتی نوبت به این کارها می‏رسد، بی‏ بندوباری خیلی بیشتر هم می‏شود؛ کمااین‏که در زمان شاه، بی‏ بندوباری‏ یی که در همین شهر تهران و بعضی دیگر از شهرهای کشور ما بود، از معمول شهرهای اروپا بیشتر بود! زن معمولی در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در این‏جا آن‏طوری نبود. آن‏طور که دیده بودیم و شنیده بودیم و می‏ دانستیم و مناظری که از آن وقت الان جلوی نظر من هست، انسان واقعاً حیرت می‏کند که چرا بایستی این‏گونه بشود؛ کما این‏که در خیلی از کشورهای متأسفانه عقب‏ مانده‏ ی مسلمان و غیرمسلمان هم همین‏طور است. بنابراین، باید به دقت و با نهایت کنجکاوی و بدون اغماض، مسائل ارزشی را رعایت کرد.

( 4 دی 1370 در دیدار با اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان، جمعی از زنان پزشک متخصص، و مسؤولان اولین کنگره‏ی حجاب اسلامی، به مناسبت میلاد حضرت فاطمه‏ی زهرا(س)
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۰۸
مهران موزون

شنود : تحلیل این قلم، پیش از آغاز جریان رأی اعتماد این بود که مشورت دهندگان به حسن روحانی مشورت های خود را طوری به ایشان وارد می آورند!! تا کسی چون زنگنه را ابتدا به ساکن برای تخلیه ی انرژی مقاومت مجلس به جلو بفرستند که گزینه ی اصلی خود را در مرتبه دوم یا سوم به مجلسی که زیر بار فشار رسانه ای طیف مشورت!! دهنده است بفرستند.
در همین راستا پُستی را 16 روز پیش قلمی شده بود با عنوان « میخواهند مجلس را از مرگ به تب راضی کنند » .
آنجا پیش بینی کرده بودم سابقه ی علنی و رسانه ای زنگنه برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی آنقدر واضح هست که با رأی قاطعانه خود، او را رد کنند لکن طیف مشورت! دهنده ی حسن روحانی با پیاده نظام رسانه ای خود کاری خواهند کرد تا همین کنار زدن زنگنه آنقدر انرژی از مجلس بگیرد که منتخبین ملت نای مقاومت در برابر گزینه ی دوم وزارت نفت را نداشته باشند. درست همان بلایی که در رای اعتماد دولت نهم بر سر احمدی نژاد آمد و او را تا معرفی گزینه ی چهارم وزارت نفت دواندند.
متاسفانه علیرغم اینکه استراتژی « از مرگ به تب» را خوب حدس زده بودم لکن چینش کسانی که باید فدایی رأی آوردن زنگنه می شدند را در میانه راه یافتم.
روز سه شنبه بود که با رصد حال و هوای مجلس به این تحلیل رسیدم که طیف وارد آورنده مشورت به روحانی، با کیاست تمام دوتن از نام و نشاندارهای 88 خود را تعمداً برای وزارت خانه های دیگری معرفی کرده اند تا کد فتنه فتنه فتنه ی نمایندگان روی آن دو تخلیه شده و زنگنه ای که صرفنظر از پوزیشنهایش در 88 (که چقدر نقش داشته یا نداشته) در سایه ی حمله ی نمایندگان به آندوی دیگر قرار بگیرد.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی رفتار هشتادوهشتی نجفی و منفرد را دیدند اما خلافگویی های پشت سرهم زنگنه را ندیدند.
(اظهارات و ادعاهای زنگنه را نهادها و اشخاص مختلف پشت سرهم تکذیب کردند).
متاسفانه 166 نفری که به زنگنه رأی دادند (که از خدای متعال و امام زمان عج برای آنان طلب بخشایش و مغفرت دارم) کارنامه درخشان!! زنگنه را در دستان زاکانی و دیگران ندیدند.



جالب اینکه هیچ نماینده ای اقدام به افشای کارنامه ی نورانی زنگنه در تصدی وزارت نیرویش نکرد.
هیچکس از زنگنه نپرسید که از کجا و از کدام مبادی و با اجازه ی کدام نهاد مسئول توانسته ای میان کارکنان صنعت نفت و خانواده هایشان نظرسنجی راه بیاندازی که متکبرانه ادعا کردی : کارکنان نفت و خانواده هایشان خوشحال اند که من میخواهم بیایم.
هیچ کس به آن نماینده ی خودشیفته ی پیرمردی که سنگ زنگنه را با چشمان بسته به سینه میزد نگفت که : هان ای کسی که وجود زنگنه و ارادتت به ایشان راه را بر حقیقیت طلبی ات بسته، چگونه و با کدام رویی پیش چشم ملت از همین حالا برای زنگنه 2% تلرانس مالی کنار میگذاری و رقمش را هم اعلام میکنی   30000000000 دلار؟
میدانی این رقم که ناچیزش خواندی بیش از 30 برابر 3 هزار میلیارد تومانی است که اَنگش را به دولت دهم زدید در حالیکه خود دولت دهم پرونده ی آن را کشف و روی میز قضاوت لاریجانی گذاشت؟
هیچکس این حقایق عریان را در مورد بیژن نامدار زنگنه ندید و نشنید.
هیچکس متوجه نشد که زنگنه از سویی به سوابق 30 سال پیش خود در وزارت جهاد افتخار میکرد و از سوی دیگر مدارک مصیبت های مدیریتی اش در 12 یا 16 سال پیش را فقط به این دلیل که مربوط به سالهای گذشته هستند به سُخره گرفت و طوری سخن گفت که ارائه دهندگان مدارک فوق نزد دیگران غضنفری در آمپاس قرار گرفته جلوه کنند.
هان ای 166 نفری که رأی مثبت به زنگنه دادید؛
بدانید و آگاه باشید یک تحلیل ویژه این است که در شطرنج رأی اعتماد، شما را با دوقلعه ی منفرد و نجفی کیش دادند تا زنگنه را وزیر کنند.
به هر روی، حالا دیگر نبض بازار ایران در چهار راه استانبول نخواهد زد بلکه گوش اقتصاد کشور در دستان باتجربه! بیژن نامدار زنگنه خواهد بود.
امید که شما 166 نفر در ماهها و سالهای آتی شهامت دفاع از این رأی را داشته باشید.





۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۵
مهران موزون

نطق دیروز آقای سید علی محمد بزرگواری حاوی دو ایراد بود.

یکی کاربرد عبارت «چماق لری» (هرچند که خود این سید بزرگوار پس از آن بنوعی توضیحاتی ارائه کردند + )

و دیگری کاربرد عبارت «دله دزد» برای شخصی که در مجلس حضور نداشت تا از خودش دفاع کند.

لکن آن بخش از سخنان ایشان که در دفاع از کیان مجلس و انقلاب و رهبری بیان شد بسیار غرا و کوبنده بود.

بنده به سهم خویش با این دو اشتباه سید مخالف بوده و متاسفم که اصل نطق ایشان گم شد.



اما بعد..

ظاهراً کسانی بلافاصله با پخش و تکثیر لینک عکس چهارده سالگی ایشان که برای ورود به امتحانات نهایی ششم ابتدایی شهر بهبهان گرفته شده، این اولاد رسول الله را به کمترین بهانه ای به سخره گرفته اند.

در این راستا نماینده ی مردم شریف لاهیجان با تبلت خویش عکس فوق را روی دست گرفته، در صحن مجلس به دوره گردی افتاده و سعی در کلید زدن فضای خبری تمسخرآمیز و خنده در مورد حجت الاسلام بزرگواری نموده است.

داستان این عکس هم هیچ نیست جز اینکه صبح یکی از روزهای سال 1350 سید علی محمد بزرگواری 14 ساله به همراه برادر خود از روستای پدری برای شرکت در امتحانات نهایی ششم ابتدایی خود را با پای پیاده (تا غروب) و از کوه و کمر به بهبهان رسانده و فی الفور برای گرفتن شش قطعه عکس شش در چهار به یکی از عکاسی های بهبهان مراجعه نموده و عکاس نیز برای تنظمیات کادر و عکس ، از پوشاک جانبی و موقتی آتلیه استفاده کرده و از سید زاده 14 ساله روستایی این عکس پرسنلی را می گیرد.

همین!



شما قضاوت کنید دوستان،

در این عکس جز معصومیت یک کودک سادات روستایی چه می بینید؟

جز دو چشم زیبای درخشان و اصیل عشایر دلیر کهکیلویه چه می بینید؟

انصافاً در گره ابروان این شیربچه ی طوایفی که افتخار لنگ کردن تیمور گورکانی را یدک می کشند چه می بینید؟


حال ببینید ایرج ندیمی نماینده مردم لاهیچان چگونه و با چه وجناتی اقدام به تمسخر این روحانی مظلوم نموده و سیادت ایشان را به هیچ گرفته است. ایرج ندیمی کسی است که خشمگین از ردصلاحیتش برای دوره هشتم مجلس فریاد برآورده بود که من خانواده ی شهید هستم چرا التزامم به اسلام و انقلاب زیر سوال است؟

ببینید ایرج ندیمی را :









جناب ندیمی :

انصافاً کدام عکاس هنرمندتر است ؟
عکاس 42 سال قبل بهبهان یا عکاس خبرگزاری ایسنا؟




انعکاس مطلب در مشرق نیوز  +

انعکاس مطلب در 598    +       

انعکاس مطلب در سایت رصدخانه  +

انعکاس مطلب در سایت پنهان آنلاین    +   

انعکاس مطلب در پایگاه سوک  +
۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۳۲
مهران موزون

آنان که در غائله ی 11 روزه ی احمدی نژاد مملکت را روی سرشان گذاشتند کجا هستند تا در برابر اینکار آقای جهانگیری قلم فرسایی کنند؟

مفهوم این دستور معاون اول حسن روحانی که دولت احمدی نژاد از 1392/3/1 هرچه تصویب کرده بیخود کرده و کلهم تعطیل! آیا معادل این نیست که احمدی نژاد و کل کابینه اش از یکم خرداد در خانه نشسته بوده اند؟

اینکه رئیس دیوان عدالت اداری کشور این اقدام ارتجاعی آقای جهانگیری را مغایر با قانون دانسته است، موضوع سخن من نیست. +

اصولا فرض میکنیم جهانگیری از کوره راههای قانونی توانسته باشد برای چنین دستور انزجارآوری سوراخ دعایی جسته باشد و قلم دست بگیرد و دستور صادر کند.



سوال من این است :

آیا تعطیلی مصوبات 74 روزه ی کابینه دولت دهم سنگین تر از خانه نشینی 11 روزه ی احمدی نژاد نیست؟؟؟

با شما هم هستم جناب آقای مغایرت شناس با قوانین!

شما که قوه ی «مغایرت شناسی تان» برای دولت احمدی نژاد تمام وقت کار می کرد.

اکنون تعطیلی و خانه نشینی 74 روزه ی کابینه ی دولت جمهوری اسلامی را برای کشور خسارت بار و خلاف قانون نمی دانید؟

نکند انبوه درختان اجازه نمی دهد تا جنگل را ببینید!

به راستی کجاست آن نهضت «ضد 11 روز» ؟

۲۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۴۹
مهران موزون

لیست کابینه دولت یازدهم به مجلس در حالی معرفی شد که میانگین سنی آنان 58 سال است.

جوانترین گزینه 53 و پیرترین آنان 68 سال سن دارد.

به راستی پیام ارائه لیست پیرترین کابینه ی تاریخ جمهوری اسلامی چیست؟

آیا اصلا پیامی در کار هست؟

گمان بنده این است که انتخاب عده ای پیشکسوتِ بازنشسته ی محترم در کابینه ی قوه ی اجرایی کشور که به بیشترین «قوه» برای دویدن در حوزه ی ساخت و ساز کشور نیاز دارند هیچ پیام مثبتی در بر ندارد.

سن 68 سالگی را حتی به زحمت می توان سن «مشاوره» دادن قلمداد کرد.

حقیقتاً کابینه ای با این سن و سال چگونه می تواند به دنبال تأمین رفاه اجتماعی و فراهم کردن فراغت بازنشستگان کشور از کار و مشغله باشد؟

هم اکنون یکی از معضلات فضای کارمندی در کشور این است که خیل جوانان جویای کار منتظر کشیدن دندان طمعِ «پست و میز» از سوی پیرمردان شاغل در ادارات هستند.

حال این کابینه ی دهه ی شصت چگونه می خواهد الگویی برای جوانگرایی در بدنه ی پرسنلی کشور باشد؟ الله اعلم.

آیا جای پیرمردان با تجربه حوزه ی اجرایی در بدنه مشاوره ی این قوه نیست .

آیا آقای روحانی ممانعتی برای گرفتن مشاوره از این عزیزان دارد؟

شخصی در زمان مناظرات انتخابات می گفت : ثمره ی حضور آقای مهندس غرضی در انتخابات چه می تواند باشد؟

گفتم : هیچ ثمری ندارد جز یک نشانه!

 آن نشانه این است که آقای هاشمی که سالهاست نظام را متهم به خانه نشین کردن مدیران شایسته و قوی اش می نماید مردم اکنون می بینند که آقای مهندس غرضی یکی از آن نمونه مدیران آقای هاشمی است که بحث های مناظراتی سال 1392  را از زمان مشروطه  و محدوده ی سنه 1292 آغاز می کند.

حال پس از معرفی کابینه ی آقای دکتر روحانی با توجه به لبخندها و اظهارات ناشی از رضایت آیت الله هاشمی رفسنجانی از این روند، باید از ایشان یک سوال کلیدی در فضای رسانه ای پرسیده شود(چه اینکه اقای روحانی بارها در محضر مردم اعلام کردند که با آقای هاشمی مشورت خواهند کرد) و حکماً این سوال نیز به بانک پرسش های بدون پاسخ ایشان افزود خواهد شد :



حضرت آیت الله،

این بود لیست آن مدیرانی که از خانه نشین شدنشان ناراحت بودید؟

در خصوص کفایت این اشخاص حتماً مجلس اظهار نظر خواهد کرد و ما امید داریم که نمایندگان مجلس بیش از آنکه خود را در برابر ملت و رهبری مسئول بدانند دستشان برای دادن رای اعتماد و یا عدم اعتماد به این محترمان فقط بابت چشمان تیزبین لنگر زمین و آسمان (امام عصر عجل اله تعالی فرجه الشریف) بلرزد.

اما این قلم صرفا بابت سن و سال لیست پیرمردان معرفی شده (که حتما و حتما مورد رضایت حضرتعالیست) پرسش می کند :

جناب آقای هاشمی، این بود همه ی سرمایه ی مدیریتی شما؟

به راستی عرصه ی اجرای کشوری چون ایران جای پیشکسوتانی در این سن و سال است؟

آیا از لشکر مدیران جوانی که در این 8 سال تربیت شدند 10 نفر آنان نیز برای شما قابل استفاده نبودند؟ این است تمام بلند نظری شما؟ (یادتان هست جمله ی زیرکانه  و مطایبه آمیزی که به نماینده شوروی در مذاکرات انرژی گفتید؟)

 مطایبه آمیز می پرسم : مگر شما هم یکی از ابرقدرت های نظام نبوده اید؟

آیا از نظر شما این تبلور حضور فرزندان ملت در کابینه است؟

آیا بپذیریم که شما فراجناحی عمل کرده اید؟

اینجانب به معدودی اسامی درون این لیست چون آقای دکتر علوی و جناب آقای جنتی ایراد وارد نمی کنم چون رجا واثق دارم از پس کار محوله بر می آیند لکن فردی باتجربه و آبدیده چون دکتر نعمت زاده توان جسمی 100 سفر استانی را دارد؟توان بی خوابی های شب و نیمه شب را و دوری از خانه و خانواده را دارد؟



جناب آقای هاشمی،

به سوال اصلی خویش باز می گردم : تمام آن مدیران اجرایی که 8 سال تمام از خانه نشینی شان گلایه می نمودید در این سن و سال هستند؟



۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۴
مهران موزون