شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

اندر حکایت اجحافِ شجریان به محمدرضا لطفی

دوشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ق.ظ

همگان بیاد دارند که ربناخوانِ بی بی سی نشین، در بحبوحه کودتای خیابانی 88 چگونه به رئیس رسانه ملی نامه نوشت و از عدم رضایت در پخش صدایش از آنتن ملی جیغ بنفش کشید.

اینکه شجریان در مورد مالکیت اثری وامصیبتا سر داد که اصولا به وی تعلق نداشت و کپی رایت آن اثر به استادمحمدرضا لطفی تعلق داشت، دوسال پس از آن آشوبهای فتنه گرانه ، از سوی مرحوم لطفی رمزگشایی شد :

مرحوم لطفی : «دو سال پیش آقای شجریان به آقای ضرغامی نوشتند که این اثر ایشان دیگر از تلویزیون پخش نشود. متاسفانه هرگز اعلام نکردند که این اثر متعلق به این‌جانب است. ضمن آنکه این اثر اصلاً متعلق به ایشان نیست و حقوق کل «چاووش ۶» را به موسسه شیدا فروخته‌اند.»

بدیهی است وقتی کسی چون محمدرضا شجریان با علم و اطلاع از حقیقت ماجرا ، دست به آن عوام فریبی رسانه ای زده و افکار عمومی خلق را به سمت مالکیت صدایش (صدایی که قبلا آن را فروخته و هیچ حق قانونی نسبت به آن ندارد) منحرف کرد، به گاه لو رفتن ماجرا نیز هرگز خود را در محضر ملت شرمسار ندانست و حتی حاضر به عذرخواهی رسمی از استاد لطفی نشد.

آری،

این ادب و وقار کسی است که مرتباً به دنبال اشعار مزین به ادب و وقارِ حافظ و سعدی و مولوی است.

او به راستی نمونه بارز گندم نمای جو فروش در عرصه هنر ایران است.

شجریان با وقاحت تمام حتی از جنازه مرحوم لطفی هم نگذشت و پس از مرگ او از فرصتهای مناسب برای ایستادن در کنار نام وی بهره لازم را گرفت.

راجع به مرده خواری کسانی همچون محمدرضا شجریان بیشتر بخوانید :  +

مرحوم استاد محمدرضا لطفی

نظرات  (۲)

با عرض سلام و ادب

میدونم منتشر نمیشه ولی می نویسم

یه جمله ی مشهور هست که می گه:
وقتی ارزشها عوض میشه، عوضی ها با ارزش میشن

وقتی روحانی می گه هنرمند ارزشی و غیر ارزشی نداریم ، در حقیقت داشت راه رو برای بازگشت هنجار شکنانی امثال شجریان باز می کرد وگرنه این کلاغ بد صدای لندن نشین و رفیق گرمامه گلستان گوگوش بهائی رو چه به خواننده و هنرمند خطاب کردن
پاسخ:
سلام
کاملا درسته.
۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۳۶ محمدرضا خسروی

چه انسان جالب و استاد بزرگی بودن خدا رحمتش کند .

حقیقتش قبلا نمی شناختم ایشون رو ولی هم از پست شما و هم به دلیل اینکه هر کس که این جماعت مثلا هنرمند روشنفکر نمای سیاه دل از مردم بریده ضدانقلاب اجنبی پرست باهاش دشمن بشن بی شک انسان و هنرمند بزرگیس کنجکاو شدم بعضی کارهاش رو تو نت دیدم و گوش کردم واقعا حیف از دست دادیم این هنرمند فقید رو.

پاسخ:
سلام
همینطوره.
تشکر از ابراز نظرتون.

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.