شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

چهارسال قبل، مطلبی در وبلاگ کیاسی به از سیاسی+ نگاشتم با عنوان «میخواهند مادر را از ما بگیرند» در آنجا گفتم که :
(( این یک حقیقت است که، جلوه های زندگی مدرنیته ی غربی، قبل از اینکه پایشان به جوامع سنتی مانند ایران برسد، هیاهو و اخبارشان در رسانه های ما دیده و شنیده می شود، نخست می شنویم که چیزی بنام تلویزیون ساخته شده و وجود دارد و پس از چند سال به عینه شاهد حضورش در خانه هایمان هستیم، اول می بینیم و می شنویم که دستگاهی بنام موبایل ساخته شده و سپس ورود آن را به جامعه ی بومی خویش تجربه می کنیم.
لذا بعید نیست تا دستگاه "گریه شناس کودکان" نیز از پیِ خبرِ فوق الذکر، وارد جامعه احساسی و مادردوست ایرانیان شده و عنصر کلیدیِ " مادر" یک گام دیگر از زندگی ما حذف شود.))

امروز دهم تیرماه 1393 پس از چهار سال، این اتفاق افتاده است و این پیش بینی تلخ، توسط یکی از خبرگزاری های ارزشی کشور محقق شده است.
در تسنیم نیوز،
ابتدا بخوانید خبر را + 
از آنجا که شناختی نسبی از همکاران مستقر در تسنیم نیوز  دارم مطمئن هستم که تعمدی در ارائه این مطلب مخرب نداشته و صرفاً منظور نظر ایشان معرفی تکنولوژی های روز جهان و ایران است.
اما این انتظار زیادی نیست تا این برادران محترم و زحمت کش توجه لازم را در تنظیم و تهیه و نشر اخبار خویش طوری به خرج دهند که از ترویج و حمایت رسوخ هرچه بیشتر سبک زندگی غربی در ایران عزیزمان احتراز و دوری کنند.
اما بعد..
به بهانه درج خبر فوق در خبرگزاری تسنیم نیوز، باردیگر مطلب چهار سال قبل خویش را با اندکی بازتنظیم تقدیم خوانندگان محترم شنود میکنم.

میخواهند مادر را از ما بگیرند
چندی پیش(همان سال 89 را میگویم) خبری در سایت های اینترنتی  پخش شد ، که نگارنده را برآن داشت تا زخم فرهنگی کهنه و مزمنی را به قلم بِکِشد.

خبر این بود: در غرب دستگاهی اختراع شده که دلیل "گریه بچه" را تشخیص می دهد.

این یعنی اینکه از این پس مادران جوان، بی نیاز از ارتباطِ حسیِ مستقیم و درک مشکلاتِ کودک، فقره گریه ی نوزاد خود را همانند دیگر نمادهای صنعتی، به دستگاهی بی احساس و بیجان بسپارند و خود را از شناخت روح و روان فرزند بی نیاز ببینند.
اِلوین تافلر، در "موج سومِ" خود، یکی از پدیده های شومِ این موج را نابودی خانواده هسته ای ( وجود پدر و مادر توامان) و عُرف شدنِ خانواده ی تک والدینی می داند. چیزی که بیش از دو دهه است در جوامع غربی، شیوع آن بخوبی مشهود است.
غالباً جلوه های زندگی مدرنیته ی غربی، قبل از اینکه پایشان به جوامع سنتی مانند ایران برسد، هیاهو و اخبارشان در رسانه های ما دیده و شنیده می شود، نخست می شنویم که چیزی بنام تلویزیون ساخته شده و وجود دارد و پس از چند سال به عینه شاهد حضورش در خانه هایمان هستیم، اول می بینیم و می شنویم که دستگاهی بنام موبایل ساخته شده و سپس ورود آن را به جامعه ی بومی خویش تجربه می کنیم.
لذا بعید نیست تا دستگاه "گریه شناس کودکان" نیز از پیِ خبرِ فوق الذکر، وارد جامعه احساسی و مادردوست ایرانیان شود تا عنصر کلیدیِ " مادر" یک گام دیگر از زندگی ما حذف شود.
امروزه به وفور شنیده ایم که در جوامع به اصطلاح پیشرفته غربی، مادرانی هستند که کودکان و فرزندان خود را به راحتی سَر به نیست می کنند، آن‏هم نه در مرحله جنینی، بلکه پس از سالها مادری وبزرگ کردن آنها، دست به جنایت زده و تحت تاثیر کمترین فشارروحی، جگر گوشه های خود را به روش های مختلف به کام مرگ فرو می کَشَند.
آیا نمی توان ادعا کرد که چنین مادرانی، اصولا پیش زمینه عواطف مادرانه ی لازم را نداشته یا کم داشته اند که دست به چنین جنایاتی می زنند؟
در سرزمین ما ایران، هنوز هم هستند مادربزرگ هایی که روزگارِ قبل از شیرخشک و پستانک را درک کرده و فرزندان خود را تمام و کمال و مستقیما به سینه می چسبانده اند و سخت افزاری بنام پستانک، در چارچوب مادری آنها محلی از اعراب نداشته است.
چندی قبل از پیرزنی سوال کردم که: مادرجان، این قبول که شما چیزی بنام پستانک برای فرزندان خویش استفاده نمی کردید، اما آیا به نوزادان خود "آب" هم نمی دادید؟
گفت: چرا ننه! آب می دادیم، اونم با یه وسیله ی فلزی کوچولو که یه نوکی داشت مثل منقار پرنده، باهاش از گوشه دهن بچه بهش آب می دادیم.
و این یک حقیقتِ تلخ است که مدرنیته با بیرحمی تمام، بسیاری از داشته های نیک و دلنشین ما را، آرام آرام از ما گرفته است، آیا نیکوتر و دلنشین تر از " مادر " هم برای ما وجوددارد؟
مادر،
کسی است که راه رفتن، سخن گفتن، خوردن و آشامیدن را به ما می آموزد. مادر کسی است که اولین بار خندیدن را به ما می آموزد، مادر اولین کسی است که ارتباط ما را با دنیا برقرار می سازد و عاطفه را در دلمان برای نخستین مرتبه می کارد، نگاهی به فیلم "هوش مصنوعی" اسپیلبرگ ، تشنگی بشر موج سومی تافلر را برای عنصر گم شده مادر در غرب، به خوبی نشان می دهد.
حال نگاهی مجدد به خروجی خبر " اختراع دستگاه تشخیصِ دلیلِ گریه نوزاد" در رسانه های ایرانی بیاندازیم.
اصولا وجود چنین دستگاهی در جامعه یِ "هنوز سنتیِ" ایران، بشدت بیمورد بوده و دخترانِ این سرزمین که قرار است مادران فردایمان باشند، هیچ نیازی به چنین دستگاهی ندارند چرا که، هنوز هم بسیارند مادران ایرانی که به طرفه العینی خواسته های نوزادان خویش را نه تنها از روی گریه، بلکه از روی تنفس و یا نگاهشان می فهمند ، هر چند وجود این قابلیت در ایران امروز عمومیت ندارد و متاسفانه ریزش هایی در توانایی های این چنینی مادرانِ ایرانی دیده می شود، لکن اختراعِ چنین دستگاهی به درد همان جامعه ی تک والدینی غرب می خورد و بس.
این قلم، به وفور شاهدِ پدران ایرانی بوده و هست که به موازاتِ همسر خویش، توانایی تشخیص این را دارند که، گریه نوزادشان ریشه در بی خوابی دارد یا گرسنگی و تشنگی و یا درد!
ذکر این استثناء نیز لازم است که مادران ناشنوا یا کم شنوا به چنین دستگاهی نیاز مبرم دارند زیرا از نعمت شنیدن صدای گریه بچه محرومند.
به هر روی بجاست تا ارباب رسانه های مختلف در کشور ما ایران، مراقب ماموریت های ذاتی خویش بوده و صرفِ اطلاع رسانی، پیشتازِ وارداتِ هر ساخته و اختراعی به کشور عزیزمان ایران نباشند و در عوض به ماموریت های ملی و درستِ خود، که همانا حفظ، احیا و ارتقاء داشته های نیکوی فرهنگی خودمان است بپردازند.
مثلا اینکه مادران امروز بهتر است (حتی المقدور) واسطه ی پستانک را از میان خویش و نوزاد حذف کنند.

اینکه مادران امروز بهتر است (حتی المقدور) مربی های جوان، کم تجربه و عموما مجردِ مهدکودک ها را از بین خود و فرزندانشان حذف کنند. اینکه مادران امروز بهتر است هر چه بیشتر ارتباطات لمسی، کلامی و عاطفی مستقیم با کودکانشان داشته باشند.
اینکه برای مادران امروز، خیلی خیلی بهتر است که کودک خود را از مرحله نوزادی تا نوجوانی مستقیماً ( با غذاهای مادرانه و خانگی) تغذیه کنند و از غذاهای کم ارزش و فستفود جگرگوشه هایشان را پرهیز دهند.
اینکه مادران امروز لازم دارند تا کمتر، فرزندان و کودکان خود را به دست تلویزیون بسپارند و به‏ جای عمو پورنگها، خودشان با کودک ارتباط گرفته و شعر و قصه های دلنشین قدیمی بر زبان برانند.
حقیقت آنست که همه دست به دست هم داده اند تا عنصر فوق کلیدی "مادر" را از جامعه یی مانند ایران بگیرند.
موافقین ۰ مخالفین ۱ ۹۳/۰۴/۱۰
مهران موزون

نظرات  (۳)

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
برای این اراجیفی که می نویسی ماهی چند از ******* می گیری ؟
پاسخ:
توهین دلگرم کننده ای بود.
میدونی چرا؟
چون اینجایی که گفتی(و من حذفش کردم) به هر ننه قمری پول نمیده.
به کسی پول میده که باهوش باشه و خوب و موثر بنویسه.
بنابراین اینطور میشه برداشت کرد که : از نظر شما من موثر و کاری! می نویسم و تیرهام به خطا نمیره.
مرسی از گرایی که داری بهم میدی.
سلام با اینکه این دوست محترم (س)گرای مناسبی به شما داده ولی بنظرمن کسی که با یکی از32حرف الفبا خودش معرفی میکنه اصلاًقابل اعتنانیست که بهش توجه بشه ؛چه برسه به اینکه بنظرش هم جواب داده بشه .
ضمناًجناب "س"اگرمیتونی تو هم بنویس و پول بگیر، افرادی مثل شما که همه اش از بیکاری وبی پولی مینالند، خوب اینهم یه کاره دیگه!!!!!!!!!

سلام

به نظر شما تا چند سال آینده نزدیک آیا سفارت آمریکا در ایران دوباره باز خواهد شد؟ در همان مکان قبلی اش چطور؟

پاسخ:
سلام
به حمد الهی چنین اتفاقی حالا حالاها نخواهد افتاد.
لااقل تا زمانی که سایه امام خامنه ای(مدظله) بر سر این مملکت باقیست.

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.