شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شنود

در سپهر ملیِ «گفت و شنودِ» کشوری که ردپای 5000 سال تمدن در آن وجود دارد و مزین به آموزه های متعالی دینی همچون اسلام نیز هست، زیبنده نیست که سهم «گفتن» ها بسیار بیشتر از «شنیدن»ها باشد.
شنیدن نه به معنای پذیرشِ بی چون و چرا، بلکه ناظر بر این آسیب که قوه ی شنیداری ما بسیار کمتر از قوه ی گفتارمان فعال و آماده ارتباط با طرف مقابل است.
ما در غالب گفت وشنودهای فی مابین، اگر هم به ظاهر در حال توجه به سخنان طرف مقابل هستیم، درواقع منتظریم تا رشته ی سخن را در دست گرفته و آنچه را که از پیش آماده نموده ایم روانه ی روبرو کنیم.
این موضوع را یک آسیب فرهنگی عمیق برای کشوری که سعدی ها، فردوسی ها، خواجه نصیرها، ابن سیناها و ... را به جهان ارائه کرده است می دانم.
پایگاه شنود، محلی است برای شنیدن سخنان دوستان و عابرانی که در فضای مجازی گذرشان به این دریچه ی سخن می افتد.
فضای محقر «شنود»،
به شرط عدم اسائه ادب و رعایت نزاکت در سخن، به روی هر مخالف و موافقی گشوده است.

فرهنگ «پوزش» را دفن نکنیم

يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۲۹ ب.ظ

     (تصویر دکتر منوچهر ستوده)



حدود دوماه پیش یکی از دوستان درخصوص علی دهباشی برایم گفت.

اینکه نشریه ای دارد به نام بخارا.

بخارایی که به لحاظ کمی و کیفی یگانه است.

حجیم است.

خوشپخت است.

مخاطبانی در پارسی زبانان دیگر کشورها دارد.

در تاجیکستان خوانندگان پروپاقرصی دارد.

توجهم جلب شد.

در اولین فرصت به دکه های سطح شهر مراجعه کردم.

حدود دوماه طول کشید تا بالاخره امروز شماره 93 آن روانه پیشخوان دکه ها شد.

دوستم می گفت که آقای دهباشی یک تنه بخارا را مدیریت می کند و بار اساسی این عَلَم فرهنگی بر دوش خود اوست.

این نکته رغبت مرا دوچندان کرد تا خدمت بخارا برسم.

هفته ی گذشته در حالیکه عطش بخارایم بالا زده بود در فضای مجازی خبری درج شد که بخارا به حجاب توهین نموده است.

خبر این بود : بخارا شعری از منصور اوجی درج کرده که در آن چادرهای سیاه زنانه به سیاهی کلاغ تشبیه شده.

قاعدتاً خیلی ناراحت شدم.

بیشتر گشتم برای گرفتن بخارا تا امروز که از دکه ی مقابل جام جم خریدمش.

از خبر توهین به حجاب چیزی در آن نبود جز شعری از منصور اوجی در منقبت «سفیدی».

به آدرس وبسایت بخارا رفتم و دیدم که هم شاعر و هم ناشر هر دو توضیحاتی در این خصوص داده اند و به نوعی جبران مافات کرده اند.   ( توضیحات اوجی و دهباشی  + )

ظاهراً این اتفاق در شماره ی 92 بخارا افتاده است.

اکنون عرض من این است :

بنظرم جاداشت با توجه به محتوای پوزشمندانه ی آقای دهباشی و همچنین منصور اوجی، وبسایت های نشر دهنده ی خبر فوراً جوابیه ی آنها را درج کنند و اصولا خبر تلخ «توهین به حجاب» را نیز بردارند.

اوجی در توضیحاتش شرح داده است که با «سیاهی» چادر مشکل دارد نه خود چادر.

بنده به سهم خودم به این نظر آقای اوجی هم «ان قلت» دارم. اما دوستانِ خبرنویس سایبری که دلسوزانه موضوع را رصد کرده وفوراً واکنش نشان داده اند(که دستشان هم درد نکند) فراموش ننمایند که : فرق است بین کسی که (خواسته یا ناخواسته) به نمادی ارزشی حمله می کند و بعد از آن هم نه پوزشی در کار است و نه توضیحی  و نه جبران مافاتی، با کسانی که فوراً به شکلی آشکارا اعلام توضیح کرده و بنوعی جبران آسیب وارده می نمایند.

بیاموزیم که فرهنگ «گذشت و بخشش» در این مواقع لازمه ی امتداد فرهنگ«پوزش» است.

کاری نکنیم که دیگرانی که بعدها دچار اشتباهی سهوی می شوند جبران مافات را بیهوده تلقی کنند.

لذا خواهشمندم از تمام سایت های دغدغه مند و مومن در فضای مجازی که خبر مورد نظر را حذف فرمایند.

 توضیحی خطاب به آقای منصور اوجی :

کوتاه خدمت شما بزرگوار عرض می کنم که :

سیاه همیشه دلگیر نیست. مثلا موی سیاه بهتر از موی سپید است.

اما با شما موافقم که سیاهی روی چادر بانوان بیشتر ایجاد دافعه می کند تا جاذبه.

نکته همین جاست آقای اوجی : زن در محیط های عمومی که مردان حضور دارند می بایست دارای جاذبه باشند یا دافعه؟

لذا کمی انصاف دهیم که سیاهی چادر فی نفسه پیشگیری از برخی تلفات اخلاقی و .. می تواند باشد.


پی نوشت 1 ) از محتوای ادبی بخارا خوشم آمده و دنبال آرشیوش هستم.بنظرم محتوای مناسبی برای یکسری پژوهش های ادبی باشد.

براستی هر شماره اش یک کتاب است.

پی نوشت 2) در شماره ی 93 شرح مفصلی از رزومه ی بلند بالای استاد منوچهر ستوده آمده است که توصیه می کنم از دست ندهید. استادی که مرز یکصدسالگی است و هنوز در حال نشر و تالیف است.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۳۰
مهران موزون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.